26 ذی القعدة 1438هـ برابر با 27 مرداد 1396 هـ و ١٨/٨/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: فراخوان حضرت ابراهیم برای حج / جایگاه و اهمیت خانه خدا / نگاهی به جزئیات حج / آیا به ارزش حج پی بردهایم؟
مطالب مهم خطبه دوم: حمایت از ارتش لبنان / نباید از قدرت کشور کم شود / افزایش بحرانهای اجتماعی / همگرایی یا ناکجا آباد! / حملات جدید تروریستها.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزيز خود میفرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ*فِيهِ آيَاتٌ بَيِّـنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِناً وَللهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ» صدق الله العظيم.
فراخوان حضرت ابراهیم برای حج
وقتی حضرت ابراهیم با فرزند خود اسماعیل پایههای خانه را بالا برد، از جانب خداوند این ندا به ابراهیم رسید: «وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ* لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ». حضرت ابراهیم از خداوند سؤال کرد: چگونه این امر ممکن است در حالی که صدای من به آنها نمیرسد؟ خداوند فرمود: تو ندا بده، رساندن آن به عهده ماست.
در روایت آمده است که ابراهیم بر فراز کوه صفا ایستاد و با صدای بلند ندا در داد: ای مردم! خداوند برای شما خانهای قرار داده است. پس به سوی آن بیایید. این ندا در اقصا نقاط جهان منتشر گردید. از آن زمان به بعد مردم به صورت جمعی و فردی با صد شور و شوق به سوی خانه خدا میآیند و دشواریها و دوری راه، گرمای هوا و سرزمینهای بیآب و علف آنان را از این راه بازنمیدارد.
گرایش به این خانه را خداوند در جانهای مردم نهاده است. خداوند متعال به اشاره به جایگاه این خانه که ام القری است «لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا» مکه را به مانند مادری میداند فرزندانش به سویش میآیند و او در آغوششان میگیرد. خداوند متعال در آیهای دیگر میفرماید: «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً». چون خانه جایی است که انسان در آن احساس آرامش و اطمینان میکند. از این رو همیشه به آن رفت و آمد دارد. هر کسی که به حج میرود این فضا را به خوبی احساس میکند. درست به همین دلیل است که مردم به رغم اطلاع از دشواریها و خطرات موجود، همان طور که در سال گذشته شاهدش بودیم، به زیارت خانه خدا میآیند و هر سال که فرصت پیدا کردند و شرایط فراهم بود، با اشتیاق تمام به حج میآیند.
جایگاه و اهمیت خانه خدا
این خانه قدمتی به قدمت بشر دارد. چون همزمان با وجود آدم به وجود آمده است. امیرالمؤمنین با اشاره به واقعیت و حکمت وجود خانه خدا در این قطعه از زمین چنین میفرماید: «ألا ترون أنَّ الله اختبر الأوَّلين من لدن آدم إلى الآخرين من هذا العالم، بأحجار ما تضرّ ولا تنفع، ثم أمر آدم وولده أن يثنوا أعطافهم نحوه؛ آیا نمى بینید که خداوند مردم جهان را از زمان آدم تا به امروز به وسیله قطعات سنگى که سود و ضرری ندارند امتحان کرده است. سپس به آدم و فرزندانش دستور داد که به گرد آن طواف کنند». بنابراین آدم اولین کسی بود که این خانه را بنا کرد؛ اما نقش ابراهیم و اسماعیل این بود که پایههای این خانه را بالا ببرند. چون خانه خدا بر اثر عوامل طبیعی و توفان نوح ویران شده بود.
اراده الهی این بود که این خانه اولین مکان برای عبادت مردم باشد. در اشاره به این مطلب میفرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً». ویژگی این خانه این است که همه مسلمانان روی توافق نظر دارند. همه هر جا باشند به سوی این خانه نماز میخوانند و وقتی از چهارگوشه زمین برای طواف، نماز، ذکر، دعا و استغفار به سوی آن میآیند، همهشان در این خانه گرد هم جمع میشوند. این خانه ویژگی دیگری هم دارد و آن این است که برکات الهی کسانی را که برای طواف، نماز، نگریستن و پناه آوردن به سوی این خانه میآیند، در برمیگیرد.
در حدیث آمده است: «إنَّ لله في كلّ يوم وليلة عشرين ومائة رحمة تنزل على هذا البيت؛ فستّون للطائفين، وأربعون للمصلّين، وعشرون للنّاظرين إليها؛ خداوند تبارک و تعالى در هر روز صد و بیست بخش رحمت دارد که بر این خانه نازل می شود؛ شصت قسمت آن براى طواف کنندگان، چهل قسمت براى نمازگزاران و بیست قسمت براى ناظران کعبه است» که منظور همان کعبه است.
در حدیث دیگری آمده است: «مَنْ أَمَّ هَذَا الْبَیتَ حَاجّاً أَوْ مُعْتَمِراً مُبَرَّأً مِنَ الْکبْرِ رَجَعَ مِنْ ذُنُوبِهِ کهَیئَةِ یوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ؛ کسی که برای حج یا عمره قصد این خانه کند، در حالی که از کبر و خودپسندی بری و دور باشد، همانند روزی که از مادر متولد گردیده، از گناهان پاک می شود».
همچنین در حدیث آمده است که نماز خواندن در این خانه با صد نماز برابری میکند.
این خانه مکانی است که دعا و طلب بخشش در آن اجابت میشود. چون در این خانه انسان به خدای خود نزدیکتر است.
ویژگی دیگری که خداوند به این خانه افزوده است، این است که خداوند پس از اجابت خواسته حضرت ابراهیم آن را حرم امن قرار داده است. ابراهیم از خداوند درخواست کرده بود: «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آَمِناً». تجلی امنیت این خانه در این است که خداوند از آن در برابر همه طاغوتها حمایت کرد. وقتی ابرهه برای ویران کردن خانه خدا با سپاهی گران عازم مکه شد و میخواست که مردم به جایی غیر از مکه توجه کنند، خداوند سپاهی از پرندگان را فرستاد. پرندگان نیز با دانههایی از سجیل آنان را هدف قرار دادند و همگی نابود شدند.
نماد دیگر این امنیت این است که هر کسی وارد این خانه شود، از نعمت سلام و امنیت برخوردار میگردد. چون همه ادیان الهی تأکید کردهاند که تعرض به این خانه جایز نیست. از این رو خداوند میفرماید: «وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آَمِناً».
نگاهی به جزئیات حج
آن چه بر ارزش این خانه افزوده است که برخی از مکانهای این خانه محل دریافت رحمت الهی است؛ مانند حجر الاسود، مقام ابراهیم و زیر ناودان رحمت. چون در این مکانهاست که گناهان میریزند و نابود میشوند. ویژگی فریضه حج در این است که جامع همه فرایض دیگر است. چون حج شامل نماز، روزه، دعا، ذکر، بذل مال و قربانی کردن میشود. خداوند حج را برای همه کسانی که استطاعت دارند واجب کرده است. از این رو ترک حج موجب کفر و اختلال در ایمان میشود. به فرموده پیامبر خدا، اگر کسی مستطیع باشد و حج را ترک کند، «مات على غير دين الله» به دینی غیر از دین خدا مرده است.
حج معانی و مفاهیم گستردهای دارد. حج عبادتی است که انسان را با تاریخ پیوند میزند. انسان در حج چشمانداز همه ادیان آسمانی را میبیند. انسان حضرت ابراهیم را به یاد میآورد که چگونه پایههای این خانه را بالا میبرد. خداوند میفرماید: «وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ». بعد از آن به آینده دینی که آورده است میاندیشد و میگوید: «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آَيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ».
همین طور در این سرزمین پاک به یاد پیامبر خدا و جاهایی که او در آن زیسته و جنگیده است میافتد. همه برای این است که از نظر روحیه، قدرت و عزت زاد و توشه بردارد و وقتی اعلام میکند که جز خداوند تحت ولایت هیچ کسی قرار ندارد، فقط بر عبودیت خداوند تأکید میورزد. میگوید: «لبّيك اللّهمّ لبّيك، لبّيك لا شريك لك لبّيك». انسان وقتی این جمله را بر زبان جاری میکند که لباسی بر تن دارد که باب میل او نیست و از همه شهوات پرهیز کرده است. وقتی به دور خانه طواف میکند، تأکید میکند که دور غیر خدا نمیگردد و جز به سوی خداوند سعی نمینماید. تأکید میکند که هر جایی خداوند بخواهد میایستند و هر جایی که خداوند بخواهد بیتوته میکند. حتی اگر به ضرر او تمام شود. تأکید میکند که او برای خداوند قربانی خواهد کرد و به شیطان نفس و شیاطین انسانی دور و بر خود تسلیم نخواهد شد.
یکی دیگر از شاخصههای این عبادت این است که محل گردهمایی مسلمانان است. خانه خدا محل بزرگترین اجتماع مسلمانان است. در حج با یکدیگر آشنا میشوند و از نظر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با یکدیگر ارتباط میگیرند و درباره مسائل عمومی خود با همدیگر تبادل نظر مینمایند. ولی فایده مهمتر این است که از این صحنه بزرگ برای خودشان بهرهبرداری کنند. چون مسلمانان با همدیگر طواف میکنند، با همدیگر سعی میکنند، با همدیگر وقوف میکنند، با همدیگر به شیطان سنگ میزنند. همه اینها نشانه قوت، عزت و وحدت مسلمانان است. اگر مسلمانان از حج درست استفاده کنند، با استفاده از حج موقعیت خود را تقویت کنند، برای گسترش خیر و عدالت با همدیگر همکاری کنند، به همان عزتی دست خواهند یافت که خداوند متعال برای مسلمانان میخواهد.
آیا به ارزش حج پی بردهایم؟
شاید یکی از مهمترین کارکردهای حج این باشد که مسلمانان با یکدیگر ارتباط و پیوند مییابند. چون در حج سیمای برادری را از خود نشان میدهند. سیمای برادری مورد نظر خداوند است. پیامبر خدا نیز با اشاره به این کارکرد چنین میفرماید: «المؤمن للمؤمن كالبنيان المرصوص، يشدّ بعضها بعضاً؛ مؤمن برای مؤمن مانند بنیان سربی است که یکی دیگری را مستحکم می کند.»، «مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ؛ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى؛ مثل افراد با ایمان در دوستی و نیکی به یکدیگر همچون اعضای یک پیکر است که چون بعضی از آن رنجور شود و به درد آید اعضای دیگر را قرار و آرامش نخواهد بود».
این همان تصویری است که امیرالمؤمنین(ع) در وصیت خود بدان اشاره میدارد: «اللهَ اللهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ، لاَ تُخْلُوهُ مَا بَقِیتُمْ، فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا؛ خدا را خدا را!در مورد خانه پروردگارتان. تا هستید آن را خالى نگذارید که اگر خالى گذارده شود مهلت داده نمىشوید» و فرموده است: «الحجّ تقوية للدّين؛ حج مایه تقویت دین است».
ولی در کمال تأسف ما عمق این فریضه را به خوبی درک نکردهایم. وگرنه چگونه ممکن است که با همدیگر طواف کنیم، با همدیگر سعی کنیم، با همدیگر وقوف کنیم، با همدیگر قربانی کنیم، با همدیگر شیطان را شکست دهیم، اما در غیر زمان حج وضعیتمان به گونهای دیگر باشد. فتنهها با ما بازی کنند و دیگران ما را به بازی بگیرند و به جای این که به دشمنان خود سنگ بزنیم، یکدیگر را هدف قرار دهیم.
پیامبر خدا اهتمام ویژهای داشت به این که ارزشهای حج را در جان مسلمانان تثبیت نماید. او در میان حاجیان ایستاد و به آنان چنین فرمود: «أيّها النّاس، إنّ دماءكم وأموالكم وأعراضكم عليكم حرام كحرمة يومكم هذا، في شهركم هذا، في عامكم هذا... لا ترجعوا بعدي كفّاراً يضرب بعضكم رقاب بعض؛ ای مردم! خون و مال و ناموستان مانند حرمت امروز در این ماه در این سال بر شما حرام است. بعد از من کافر نشوید که گردن یکدیگر را بزنید».
از این رو خداوند از همه مسلمانان اعم از حاجیان و غیر حاجیان میخواهد که از این روزهای مبارک توشه بگیرند. به این دلیل برای پیگیری حج و دستیابی به آثار و نتایج معنوی مهمی که باعث خیر دنیا و آخرت میشود، خداوند از همه مسلمانان خواسته است که روز عرفه و شب عید قربان را احیا کنند. و آخر دعوانا أن الحمد لله ربِّ العالمين.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را توصیه میکنم که در زمینه تعامل با خداوند به حضرت ابراهیم اقتدا کنیم. خداوند به او دستور داد که به مکه برود، جایی که بیآب و علف که راهی برای زندگی در آن وجود نداشت، همسرش هاجر و فرزند شیرخوارش اسماعیل را در آنجا رها کند و خود به محل زندگیاش فلسطین بازگردد. طبیعی است که در آن زمان وسایل ارتباطی مانند امروز وجود نداشت تا هر وقت که ضرورت بود و انسان خواست به آنجا بازگردد. ولی حضرت ابراهیم بدون تردید این کار را انجام داد و دستور خدای خود را اجرا کرد. چون او بیش از این که به خود اعتماد داشته باشد به خدای خود اعتماد داشت. وقتی خواست به فلسطین بازگردد، همسرش به دامن او چنگ زد و زار گریست. این که چگونه او را در این وادی بیآب و علف که انسانی در آن زندگی نمیکند و غذا و آب در آن وجود ندارد تنها رها میکند؟!
اگر همسرش بتواند کاری انجام دهد، اما پسر شیرخوارش اگر گرسنه و تشنه شود و بیمار گردد چه کاری میتواند انجام دهد؟ اما ابراهیم به همسرش گفت: خداوند به او این چنین دستور داده است و من اطمینان دارم که خداوند ما را تنها نخواهد گذاشت. از این رو در حالی که دستان خود را به سوی خداوند بلند کرده بود، این چنین به درگاه خداوند دعا کرد: «رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ».
چند روزی نگذشته بود که آب تمام شد و شیرش خشکید. از این رو در جستجوی آب به سوی صحرا دوید و میان دو کوه صفا و مروه دویدن آغاز کرد. وقتی هفت مرتبه این مسیر را طی کرد، دید که آب از میان پاهای فرزند خردسالش میجوشد. از این رو سعی کرد که با دستان خود جلوی فرار آب را بگیرد. به همین دلیل این آب زمزم نامیده شد. همان طور که خداوند خواسته بود همین آب حاجیان و همه کسانی را که به سوی خانه خدا میآمدند سیراب میکرد. ابراهیم با این کار میخواست این واقعیت را مورد تأکید قرار دهد که هر کس به خدای خود ایمان و اطمینان دارد باید او را در کنار خود ببیند. این همان چیزی است که برای مقابله با چالشها و بحرانهای بسیار ما به آن نیاز داریم.
حمایت از ارتش لبنان
از لبنان آغاز میکنیم. ارتش لبنان نسبت به پایان دادن حضور داعش در جرود القاع و رأس بعلبک عملیات خود را از آغاز کرده است. البته به خاطر شرایط و نقشههای نبرد، آغاز این عملیات با بروز تنشهای کوچکی همراه بود.
در این زمینه ما این اقدام ارتش را مهم میدانیم. چرا که نقش طبیعی ارتش همین است. همه مردم لبنان اعم از همه طوایف، مذاهب و مراکز سیاسی کشور نیز در این زمینه با ارتش همراهی کردند. ما نیز خواستار حمایتهای معنوی و رسانهای از ارتش هستیم. در همه زمینههایی که ارتش نیاز دارد باید از ارتش حمایت صورت بگیرد. ما به توانایی و پیروزی ارتش اعتماد و اطمینان کامل داریم. چون در خبرگی، شایستگی، روحیه و آمادگی ارتش چیزی کم ندارد.
تنها کمبود ارتش حمایت سیاسی کافی بود که در حال حاضر این نیز برای ارتش فراهم شده است. برای تحقق پیروزی، همان طور که پیش از این خاطر نشان کردیم، ضرورت دارد که ارتش آزادی عمل داشته باشد. نباید ارتش اسیر قید و بندهایی شود که سبب دشواری، پیچیدگی و ناکارآمدی وظیفه ارتش شود.
نباید از قدرت کشور کم شود
به موازات این چالش، بار دیگر دشمن صهیونیستی بر نقض حاکمیت ملی لبنان اصرار دارد. میخواهد از زمین، دریا و هوا امنیت و ثبات میهن ما را به هم بریزد. این بار دستگاههای جاسوسی آنها در مرتفعترین قلههای لبنان در منطقه باروک کشف گردید. هدف دشمن از این کار تعقیب تمام جریانات داخلی لبنان و کشف شکافهایی است که از طریق آن بتوانند به داخل کشور نفوذ کنند. ما به خوبی میدانیم که دشمن منتظر نقطه ضعفی است که از طریق بتواند نفوذ کند و انتقام شکستهای گذشته خود را بگیرد.
ما از لبنانیها میخواهیم که نسبت به این مسئله آگاهی داشته باشند. چون هستند کسانی که تکیهشان به دشمن است. از این رو میبینیم که تلاش میکنند توان بازدارندگی کشور را تضعیف کنند و فرقی ندارد که این توان ارتش و تواناییهای آن باشد یا مقاومت.
افزایش بحرانهای اجتماعی
در عین حال لبنان همچنان در معرض تکانهای اجتماعی مرتبط با امنیت اجتماعی و اقتصاد است. جامعه لبنان همچنان از رشد بحرانهای اجتماعی رنج میبرد. وضعیت اقتصادی کشور نیز به پرتگاه فروپاشی رسیده است. در اینجا بار دیگر خواستار تدوین برنامههای اقتصادی جدیدی هستیم که دارای ابعاد اجتماعی و توسعهای باشد و در عین حال حاوی درمانهای جدی و کارآمد برای معالجه انواع فساد و اختلاس باشد. چون مردم سالهای سال است که از سیاسیون ادعای اصلاح گری را شنیدهاند اما در میدان واقعیت کوچکترین کاری را ندیدهاند. مردم میبینند که هر روز فساد و اختلاس افزایش مییابد. ولی هیچگونه نظارت و بازرسی وجود ندارد.
متأسفانه هنوز هم پیرامون دیدار تعدادی از وزرای لبنانی از سوریه رقابتهای سیاسی ادامه دارد. درخواست ما این است که شورای وزیران به این مسئله پایان دهد. امید ما این است که این موضوع باعث بروز مشکلات در داخل دولت نشود و ثبات داخلی لبنان را تحت تأثیر قرار ندهد. چون برای همه روشن شده است که ارزیابی حوادث جاری در سوریه نقطه اختلافی گذشته بوده و تا پایان بحران سوریه نیز وجود خواهد داشت؛ اما به خاطر منافع کشور، دولت میتواند از این نقطه اختلافی نیز عبور کند. دولت باید از ابعاد مثبت اقتصادی و تجاری مرتبط با این قضیه استفاده نماید. به دور از همه موضعگیریهای سیاسی طرفهای مختلف، باور ما این است که لبنان و سوریه انتخابی غیر از ارتباط ندارند. چون ماهیت ارتباط دو کشور چنین اقتضا میکند و لبنان غیر از سوریه مرز زمینی دیگری ندارد.
اما موضوع برق؛ زمان آن فرا رسیده است که رقابتها در این زمینه به پایان برسد. در غیر این صورت درد و رنج لبنانیها نیز ادامه خواهد یافت. اعتقاد ما بر این است که اگر مسئولان راست بگویند و مصالح ملی را بر منافع گروهی خود ترجیح دهند، راه حلهای موفق و شفافی درباره برق وجود دارد.
همگرایی یا ناکجا آباد!
در همین زمان دنیای اسلام برای اجابت به ندای الهی و ادای فریضه حج آماده میشود. فریضهای که همه مسلمانان از اقصا نقاط جهان به سرزمین امن میآیند. آن هم در صحنهای که به رغم تفاوت در رنگها، کشورها، مذاهب و دیدگاههای سیاسی نشان دهنده عمق وحدت و همگرایی آنان است.
با توجه به حال و هوای این فریضه و مفاهیم و معانی آن، از مسلمانان میخواهیم که خیلی خوب به موضعگیریها، وضعیت کنونی و روند امور و سرنوشت خود بیندیشند. باید این صحنه حج را به کشورهای خود چو عراق، یمن، بحرین، قطر، مصر، لبنان و ... نیز ببرند. باید با همدیگر همگرایی داشته باشند و در کنار یکدیگر بایستند. عقیده ما این است که اگر نیتهای صاف و صادق داشته باشند و جلوی دخالتهای دشمنان را بگیرند، زمینه وسیعی برای حل مشکلاتشان فراهم خواهد شد. همین طور بسیاری از چیزهایی که در ذهن مذهبی و سیاسی آنان جا افتاده است، قابل تفاهم است و میشود برای آنها راه حلی یافت. در نتیجه آنان گزینهای غیر از همکاری ندارند. در غیر این صورت به سمت ناکجا آبادی که دیگران برایشان ساختهاند خواهند رفت.
حملات جدید تروریستها
در خاتمه باید عملیات اخیر تروریستی در اسپانیا را محکوم کنیم. پیش از این نیز عملیات تروریستی در بورکینافاسو اتفاق افتاد که جان تعدادی از لبنانیها را گرفت. در نیجریه و افغانستان نیز اقدامات تروریستی صورت گرفت. همه اینها به خطرات فزاینده گروههای تروریستی اشاره دارد. تمام تلاش آنها این است که سیمای اسلام و مسلمین را مخدوش کنند و رابطه آنها با غرب را متزلزل نمایند. اقداماتی که فقط به سود دشمنان اسلام و مسلمانان تمام میشود.
در این زمان ما سخت نیازمند آنیم که در برابر این تفکر ویرانگر بایستیم و با اصول، مبانی و خاستگاههای سیاسی آن مقابله کنیم.