24 ذی الحجّة 1438 هـ برابر با 25 شهریور 1396 هـ و ١٥/٩/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: علل واقعه مباهله / تعصب و نه ضعف استدلال / روش دعوت در اسلام.
مطالب مهم خطبه دوم: در لبنان صلح و ثبات لازم است / عاشورا، فصل همگرایی.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى در كتاب عزيز خود میفرماید: «الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ* فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» صدق الله العظيم.
علل واقعه مباهله
این آیه کریمه به یکی از مهمترین حوادث تاریخ اسلام اشاره دارد و آن واقعه مباهله است. این واقعه در واپسین سالهای زندگی پیامبر خدا(ص) یعنی 24 ذی الحجة سال نهم هجری که سال هیئتها نیز نامیده میشود، روی داده است. از این رو این سال را سال هیئتها نامیدهاند که در این سال بعد از فتح مکه هیئتهای بسیاری وارد مدینه شدند. پیروزی مسلمانان بر قریش باعث قدرتمندیشان شد و زمینه را برای توسعه حاکمیت مسلمانان بر سایر نقاط جزیرة العرب فراهم کرد.
یکی از هیئتهایی که وارد مدینه شد، مسیحیان نجران بود. منطقهای که در حال حاضر در مرزهای سعودی با یمن قرار دارد. در آن زمان نجران مرکز دین مسیحیت در جزیرة العرب بود. هیئت نجرانی آمده بود تا با پیامبر خدا گفتگوی دینی صورت دهد و نیز با دولت نوپای اسلامی ارتباط برقرار سازد.
در رأس این هیئت شصت نفره اسقف نجران قرار داشت. این هیئت به صورت ویژه مورد استقبال پیامبر خدا واقع شد. چون اسلام رابطه خاص و مثبتی با مسیحیت و اهل کتاب به صورت عام دارد. قرآن کریم در اشاره به این ویژگی مسیحیت چنین میفرماید: «وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَاناً وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ» این هیئت مورد استقبال پیامبر در مسجد نبوی قرار گرفت.
عادت پیامبر خدا این بود که از هیئتها در مسجد استقبال میکرد. به همین دلیل میبینیم که در مسجد پیامبر ستونی است که به ستون هیئتها معروف است. در همین مکان پیامبر خدا با هیئتهایی که وارد مدینه میشدند دیدار میکرد. همین واقعیت نظری را که به جواز ورود مسیحیان و غیرمسلمانان به مسجد قائل است، تقویت مینماید.
حتی فراتر از این، برای تبیین این رابطه ویژه باید اشاره کنیم که وقتی هنگام نماز مسیحیان شد، آنان از پیامبر اجازه خواستند تا در مسجد پیامبر نماز خود را به جای بیاورند و ناقوسهای خود را به صدا درآورند. پیامبر نیز به آنان اجازه داد و به رغم اعتراض برخی از مسلمانان به آنان فرمود: «رهایشان کنید». مسیحیان نجران نیز رو به شرق نماز خود را به جای آوردند. گفتگوی پیامبر با مسیحیان نجران حول محور شخصیت حضرت مسیح(ع) بود. این که آیا آن طور که مسیحیان عقیده دارند، او دارای صفات الوهیت است یا این که او نیز بشری مانند بقیه انسانهاست؟ به رغم توافق نظر اسلام و مسیحیت درباره جایگاه حضرت مسیح(ع) نقطه اختلاف میان اسلام و مسیحیت در همین جاست.
پیامبر از تکامل ادیان آسمانی آغاز کرد. این که اسلام نیامده است تا ادیان آسمانی پیش از خود را ملغی کند. بلکه به بیان قرآن کریم آمده است تا تورات و انجیل را تصدیق نماید. اسلام از انسان میخواهد که به همه پیامبران ایمان داشته باشند و میانشان تفاوت قائل نشود. اسلام تأکید میدارد که انسان باید به بشر بودن پیامبران ایمان داشته باشد و برایشان ویژگیهای خدایی قائل نشود. بلکه باید ایمان داشته باشند که آنان بندگانی گرامی داشتهاند. این واقعیت بر زبان حضرت مسیح نیز آمده است. او میفرماید: «قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللهِ آَتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيّاً* وَجَعَلَنِي مُبَارَكاً أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيّاً». او روح و پیامبر خداست و کلمه ای است که خداوند بر مریم القا کرده است: «مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ»؛ بنابراین او نه خداست و نه فرزند خدا.
سپس پیامبر خدا به موضع حضرت مسیح در روز قیامت نسبت به چیزهایی که به ایشان نسبت دادهاند اشاره نمود: «وَإِذْ قَالَ اللهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ».
در اینجا بود که اسقف نجران وارد بحث شد و اظهار داشت: ولی او فرزند خداست. چون او پدری نداشت. ولی پیامبر با الهام از وحی الهی در کمال بلاغت، علم و منطق به او پاسخ داد: «إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ الله كَمَثَلِ آَدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ». اگر ولادت بدون پدر باعث فرزند خدا شدن شود، حضرت آدم بیش از هر کس دیگری شایسته این نام است. چون نه پدر داشته است و نه مادر.
وقتی که هیئت مسیحی معجزات حضرت مسیح را دلیل الوهیت او بیان کردند، پیامبر نیز تأکید داشت که همه اینها کرامت و معجزه است؛ اما همگی از جانب و به اجازه خداوند هستند.
در این باره خداوند عزوجل میفرماید: «وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآَيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ الله وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ الله وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآَيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ».
در ادامه بحث، پیامبر خدا برای پیامبر حضرت مسیح دلیل میآورد. هدف آنان شنیدن همین مطلب بود. ولی به رغم همه دلایلی که پیامبر خدا برای هیئت مسیحیان نجران آورد، گفتگو به نتیجه نرسید.
تعصب و نه ضعف استدلال
شاید این پرسش مطرح شود که آیا پیامبر در قانع کردن آنان ناتوان بود؟ در این باره باید به این مطلب مهم اشاره کنیم که بیشتر مسائل اعتقادی به نتیجه قطعی نمیرسد. نه به این جهت که تشخیص میان درست و نادرست یا حق و باطل محال است. بلکه برای بشر دشوار است که روش دیرین خود را تغییر دهد. چون در اغلب موارد با این گونه مسائل برخورد عقلانی نمیشود. بلکه برخوردها از نوع عاطفی است یا از روی تعصب و پایبندی به عادات و رسوم پدران و نیاکان و انس داشتن با این سنتهاست. به همین دلیل است که میبینیم برخی بت پرستند و برخی دیگر گاو پرست. خداوند متعال در این باره میفرماید: «كذلك زيّنا لكلّ أمّة عملهم ثم إلى ربّهم مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون».
از این رو میبینیم کسانی که در برابر پیامبران ایستادند، با منطق فطری و عقلی مقابله نکردند، بلکه به تهدید و ارعاب دست زدند و اظهار داشتند: «إِنَّا وَجَدْنَا آَبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آَثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ».
بنابراین این گفتگو بینتیجه ماند و مسیحیان بر موضع انکار و چشمپوشی باقی ماندند. طبیعی است که در باورهای پیامبر نیز هیچ تغییر ایجاد نشود. در این هنگام جبرئیل بر پیامبر نازل شد و از به پیامبر دستور داد که مسیحیان نجران را به مباهله فرابخواند. چون بعد از این همه گفتگو تنها راه حل باقیمانده همین بود. روش مباهله نیز این بود که هر دو گروه جمع شوند و هر کدامشان از خداوند بخواهند که اگر دروغ میگویند، آنها را از رحمت خود دور نماید. در این هنگام آیهای که در آغاز خطبه بدان اشاره کردیم بر پیامبر نازل شد: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»؛ یعنی به کسانی که بعد از علم و آگاهی درباره حضرت مسیح با تو وارد مجادله شدند، بگو: «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ الله عَلَى الْكَاذِبِينَ».
در اینجا پیامبر از هیئت مسیحی خواست که به دستور خداوند متعهد باشند. به آنان فرمود: «شما عزیزترین کسان خود را بیاورید و من نیز عزیزترین کسان خود را میآورم». در روایات آمده است که اسقف نجران همراهان خود را جمع کرد و به آنان گفت: خواهیم دید که محمد چه کسانی را خواهد آورد. اگر او با افراد سرشناس و معروف آمد، این بدان معناست که او با ابهت مادی و قدرت ظاهری به میدان مباهله آمده است و نشانه آن است که او به باورهای خود اطمینان ندارد؛ اما اگر با فرزندان و عزیزان خود آمد و همانند پیامبران به همراهشان به درگاه خداوند به عذر و زاری آمد، نشانه صداقت و اطمینان او به خداوند است. چون جرئت به خرج داده و عزیزترین کسان خود را در معرض مجازات الهی قرار داده است.
زمان مباهله که فرارسید، پیامبر خدا در حالی به میدان مباهله آمد که حسین را در آغوش داشت و دست حسن را به دست داشت و پشت سر او فاطمه میآمد و بعد از او علی(ع) بود. در اینجا اسقف به همراهان خود اظهار داشت: «آبرودارانی را میبینم که اگر از آنان خواسته شود که کوهها از جای خود بکنند، این کار را انجام میدهند.»
روش دعوت در اسلام
در اینجا بود که هیئت نجران از مباهله عقب نشینی کرد و با مسلمانان توافق صلح امضا نمود و سالم به دیار خود بازگشت. این حادثه بعد از رویدادها و مناسبتهای دیگری از این قبیل همگی نشان دهنده جایگاه والای اهل بیت(ع) در نزد پیامبر هستند و همین طور نشانهها و شاخصههای دعوت مورد نظر اسلام را تبیین میکنند و روش قرآن کریم در برخورد با دیگران را نشان میدهند.
پیامبر خدا این قدرت را داشت که مسیحیان نجران را وادار کند که از دین خود دست بکشند و هر شرطی را بر آنان تحمیل نماید. ولی او این کار را نکرد و به آنان آزادی داد که به رغم تفاوتهای اعتقادی دو دین اسلام و مسیحیت، در کمال آرامش دین خود را حفظ کنند و در سایه دولت اسلامی به شعائر دینی خود عمل نمایند.
روشی که پیامبر خدا در برابر مسیحیان نجران به کار گرفت، همان روشی است که اسلام از ما میخواهد در برخورد با دیگران به کار ببریم. چون اجبار، فشار و خشونت در پذیرش دین نقشی ندارد.
روش مباهله را میتوان در هر گفتگو و اختلافی به کار بست. اگر روش مباهله مورد استفاده واقع شود، در صورتی که گفتگو کارایی خود را از دست بدهد، باعث کاسته شدن از تنشها میشود و به جای این که با پایان یافتن گفتگو، زبان تنش و خشونت مورد استفاده گیرد، همه چیز به خداوند واگذار میگردد. این همان چیزی است که خداوند ما را نسبت به آن هشدار میدهد: «إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ» واگر زمان حساب فرا برسد: «إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ».
ما در همه درگیریها میان ادیان، مذاهب و اندیشه سخت به این واقعیت نیاز داریم تا تنشها افزایش نیابد و درگیریها و فتنهها سرباز نکنند.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه مینمایم که امام علی(ع) به یاران خود سفارش نمود. ما نیز از خداوند میخواهیم که ما را جزو اصحاب آن حضرت قرار دهد. امام علی(ع) به یاران خود چنین فرمود: «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَلْبَسَكُمُ الرِّيَاشَ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمُ الْمَعَاشَ فَلَوْ أَنَّ أَحَداً يَجِدُ إِلَى الْبَقَاءِ سُلَّماً أَوْ لِدَفْعِ الْمَوْتِ سَبِيلًا لَكَانَ ذَلِكَ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ(عليه السلام) الَّذِي سُخِّرَ لَهُ مُلْكُ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مَعَ النُّبُوَّةِ وَ عَظِيمِ الزُّلْفَةِ فَلَمَّا اسْتَوْفَى طُعْمَتَهُ وَ اسْتَكْمَلَ مُدَّتَهُ رَمَتْهُ قِسِيُّ الْفَنَاءِ بِنِبَالِ الْمَوْتِ وَ أَصْبَحَتِ الدِّيَارُ مِنْهُ خَالِيَةً وَ الْمَسَاكِنُ مُعَطَّلَةً وَ وَرِثَهَا قَوْمٌ آخَرُونَ وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْقُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبْرَةً أَيْنَ الْعَمَالِقَةُ وَ أَبْنَاءُ الْعَمَالِقَةِ أَيْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَ أَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ أَيْنَ أَصْحَابُ مَدَائِنِ الرَّسِّ الَّذِينَ قَتَلُوا النَّبِيِّينَ وَ أَطْفَئُوا سُنَنَ الْمُرْسَلِينَ وَ أَحْيَوْا سُنَنَ الْجَبَّارِينَ أَيْنَ الَّذِينَ سَارُوا بِالْجُيُوشِ وَ هَزَمُوا بِالْأُلُوفِ وَ عَسْكَرُوا الْعَسَاكِرَ وَ مَدَّنُوا الْمَدَائِنَ؛ ای بندگان خدا، شما را به رعايت تقواى الهى وصيت مىكنم، خداوندى كه شما را لباس پوشانيد و معاشتان را به فراوانى در اختيارتان گذاشت. اگر كسى براى جاويد ماندن در دنيا نردبانى مىيافت، يا براى دفع مرگ راهى پيدا مىكرد، هر آينه سليمان بن داود عليه السّلام بود، كه سلطنت بر جنّ و انس را همراه با نبوت و منزلت عظيم قرب در اختيارش گذاشته بودند، ولى چون روزى مقدّرش را خورد و مدّت عمرش را تمام كرد، کمانهای نيستى با تيرهاى مرگ به كارش پايان داد و شهرها از وجودش خالى و خانهها معطّل ماند و همه ماندههايش را ديگران به ارث بردند. براى شما در نسلهای گذشته عبرت است. كجايند عمالقه و فرزندان عمالقه كجايند فراعنه و فرزندان فراعنه كجايند آنان كه در شهرهاى منطقه رس بودند و انبياء را كشتند و سنن فرستادگان حق را خاموش نمودند و روش گردنكشان را زنده كردند كجايند آنان كه با لشگريان فراوان به راه افتادند و هزاران نفر را فرارى دادند و سپاهيان گرد آوردند و شهرها بنا كردند.» به راستی همه اینها الآن کجایند؟!
بنابراین زندگی دنیوی نباید ما را فریب دهد. این زندگی برای ما دوام نخواهد داشت همان طور که برای دیگران دوام نیاورد. از این رو باید به سوی تقوا برویم. تقوا بهترین زاد و توشه است. در ریز و درشت و آشکار و نهان باید تقوای الهی را رعایت کنیم. اگر چنین کردیم، همواره تحت مراقبت و مواظبت خداوند قرار خواهیم داشت. هر کس که تقوای الهی را رعایت کند، خداوند او را رها نخواهد کرد و او شکست نخواهد خورد. به این ترتیب خواهیم توانست در برابر چالشها بایستیم.
در لبنان صلح و ثبات لازم است
از لبنان آغاز میکنیم که بعد از طوفان هیاهوها و مجادلاتی که بر سر مسئله پاکسازی منطقه جرود اتفاق افتاد، اکنون فضای سیاسی کشور به سوی آرامش میرود. اگر این مجادلات ادامه پیدا کند، دستاوردهای مثبت این عملیات از دست خواهد رفت و این پیروزی محتوا و مفهوم خود را از دست خواهد داد. این وضعیت ایجاب میکند که ما نیز همصدا با موضعگیریهایی شویم که خواستار پرهیز از اتهام زنی در رابطه با حوادث اخیر شدهاند و حرف ایشان این است که از این عملیات در درگیریهای داخلی یا بسیج انتخاباتی مردم یا هر مسئله دیگری که با درگیریهای منطقهای ارتباط دارند، استفاده نشود.
در عین حال که تأکید میکنیم که در رابطه با ابهامزدایی و پاسخگویی به پرسشهای افکار عمومی و خانوادههای شهدا باید به دور از سیاسی کار، تحقیقی جدی و شفاف صورت گیرد، برای جریانهای سیاسی نیز تأکید میکنیم که در این برهه حساس که آینده منطقه ترسیم میشود، باید ثبات سیاسی موجود حفظ شود.
طبیعی است که لبنان یکی از کشورهایی که بیشترین تأثیر را از رویدادهای منطقه پذیرفته است، اما الآن زمان عیبجویی و مچگیری نیست. الآن زمان آن است که از همه دستاوردهای مثبت برای میهن استفاده شود. از این رو تحرکات مثبتی را که در جهان جریان دارد و آخرین آن در روسیه صورت گرفته است، مثبت ارزیابی میکنیم. این روند مثبت لبنان را نیز در مسیر راه حلها قرار داده است. به ویژه بعد از موفقیتهایی که ارتش لبنان و مقاومت رقم زد و سیمای متحد و قدرتمند لبنان را به همه نشان داد.
درست در چنین شرایط چیزی که باز به صحنه بازمیگردد، بحرانهای اجتماعی است. لبنانیها در شکیبایی کامل منتظر آن هستند که شورای قانون اساسی در مالیات جدید تجدید نظر کند. چون برای همه روشن شده است که این مالیات بیشتر طبقات فقیر جامعه و کسانی را که درآمدهای محدودی دارند تحت تأثیر قرار میدهد. البته این به معنای نادیده گرفتن افزایش حقوق کارکنان بخشهای عمومی و معلمان نیست. خصوصاً که بسیاری از مردم عقیده دارند دولت میتواند با جلوگیری فساد، اختلاس و فرار مالیاتی از منابع مورد نیاز برای نظام پرداخت حقوق و مزایا را تأمین نماید. ما از دولت میخواهیم که برای پیامدهای منفی ناشی از افزایش حقوق معلمان در بخشهای خاص و بالا رفتن شهریه مدارس نیز تدبیری بسنجد.
خطر اسرائیل همچنان وجود دارد و این خطر علیه لبنان همچنان رو به افزایش است. تعبیه دستگاههای جاسوسی در بخشهای مختلف کشور، شکستن دیوار صوتی از جمله در صیدا و انجام مانورهای نظامی همگی نشان دهنده همین خطر هستند.
به رغم این که انجام عملیات نظامی در کوتاه مدت را بعید میدانیم، اما بدان معنی نیست که برای مقابله با تجاوز و نیرنگ احتمالی دشمن بیخیال باشیم. چون دشمن هر آن ممکن است به ماجراجوییهایی از این دست اقدام کند. در نتیجه باید برای هرگونه اقدام احتمالی دشمن آمادگی کامل داشته باشیم.
حفظ وحدت عراق مسئولیت همگان است
به عراق میرسیم که نزدیک است سرزمینهای خود را از لوث تروریسم پاک کند. امیدواریم که بعد از اعلام روز همهپرسی برای استقلال کردستان و رد آن توسط پارلمان عراق این کشور دستخوش بحران های داخلی نشود.
در این زمینه از کردها میخواهیم که به خطرات و پیامدهای منفی این اقدام خوب بیندیشند. این خطرات به مرزهای عراق محدود نخواهد ماند و کل منطقه پیرامون آن را تحت تأثیر قرار خواهد داد. چون منطقه به همه خواستههای تجزیه طلبانه به دید منفی نگاه میکند و در برابر آن میایستد. همان طور که در سطح بین الملل نیز این گونه درخواستها پاسخ مثبتی دریافته نکرده است.
حفظ وحدت عراق مسئولیت همه عراقیهاست. هر آسیبی که به عراق برسد، به کل منطقه آسیب خواهد زد. در نتیجه تجزیه عراق ممکن است جغرافیای سیاسی کل منطقه را به هم بریزد. عقیده ما این است که امروز عراق برای مقابله با هستههای تروریستی که ممکن است امنیت عراق را مخدوش کنند، مثل حادثهای که دیروز در ناصریه روی داد، بیش از هر زمان دیگری به اتحاد نیاز دارد.
عاشورا، فصل همگرایی
در پایان باید اشاره کنیم که چند روز دیگر سالگرد عاشوراست. این روزها یادآور همه ارزشها و مفاهیمی است که امام حسین(ع) با تکیه بر روش جد خود پیامبر خدا(ص) در انقلاب خویش مطرح نمود. ارزشهایی از قبیل فداکاری، بخشندگی و جانفشانی. آنهم در شرایطی که زندگی به ایشان ارزشها نیاز داشته باشد تا در مسیر درست قرار گیرد، عدالت و آزادی بیشتری در آن وجود داشته باشد و فساد و طغیان کمتر شود.
هدف ما این است که عاشورا مجالی برای وحدت و همگرایی باشد و همه آن کسانی که باور اسلامی و انسانی دارند و خواستار برپایی عدالت در روی زمین هستند، در عاشورا گرد هم بیایند. از این رو ما خواستار سخنرانیهایی هستیم که عاشورا را به افقهای بالاتری اوج دهد، دامنه آن را گسترش دهد و آن را از فرقهگرایی و تعصب دور نماید.