خطبه جمعه، 9 آذر ماه 1397

مطالب مهم خطبه اول: میلاد امام صادق(ع) / مکتب بازاندیشی / مبارزه با الحاد و بی‌دینی / روش منطقی و نرم / به زبان گفتگو نیاز داریم.

مطالب مهم خطبه دوم: پیامدهای اخیر / آیا مصادره‌ها ادامه خواهد داشت؟ / عادی‌سازی رابطه با دشمن

 

22 ربيع الأوَّل 1440 هـ برابر با 9 آذر ۱۳۹۷ هـ و 30/١١/٢٠١٨م

 

مطالب مهم خطبه اول: میلاد امام صادق(ع) / مکتب بازاندیشی / مبارزه با الحاد و بی‌دینی / روش منطقی و نرم / به زبان گفتگو نیاز داریم.

مطالب مهم خطبه دوم: پیامدهای اخیر / آیا مصادره‌ها ادامه خواهد داشت؟ / عادی‌سازی رابطه با دشمن

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالى می‌فرماید: «الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ الله وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ» صدق الله العظيم.

 

میلاد امام صادق(ع)

هفدهم ماه ربیع الاول سالروز میلاد ششمین امام اهل بیت(ع) امام جعفر بن محمد صادق(ع) بود. امامی که جامعه اسلامی را از دانش، آگاهی و معارف خود آکنده نمود و ما هنوز هم از برکات آن حضرت در زمینه اعتقادات، احکام، مفاهیم و تفسیر قرآن و حدیث که همان آثار پیامبر خدا(ص) بهره‌مند هستیم؛ نقش علمی امام صادق(ع) بسیار برجسته است؛ زیرا آن حضرت در دوره سیاسی خاصی زندگی می‌کرد که به صورت نسبی زمینه فعالیت و آزادی بیان برایشان فراهم بود. چیزی که برای بقیه ائمه(ع) فراهم نبود. چون امام صادق(ع) در دوره افول حکومت اموی و آغاز شکل‌گیری حکومت عباسی زندگی می‌کرد. اموی‌ها مشغول دفاع از حاکمیت خود بودند و عباسی‌ها نتوانسته بودند که حکومت خود را تثبیت کنند.

 

مکتب بازاندیشی

در آن دوره، امام صادق(ع) در دو جهت تلاش می‌کرد. یکی آشکار کردن واقعیت آن چه پیامبر خدا آورده بود و دیگری مقابله با اندیشه و جریان‌هایی که داشتند در جامعه اسلامی نفوذ می‌کردند و محتوای اسلام را مورد تهدید قرار داده بودند.

امام صادق(ع) از طریق شاگردان بی‌شمار خود این کارها را انجام می‌داد. همان‌هایی که از اقصی نقاط جهان به سوی او آمده بودند. در این باره حسن بن علی وشا می‌گوید: «وارد مسجد کوفه شدم. نُه صد شیخ(استاد) همگی می‌گفتند: جعفر بن محمد به من چنین فرمود.» شاگردان آن حضرت به کسانی که به امامت ایشان باور داشتند محدود نمی‌شد، حتی کسانی که به امامت ایشان ایمان نداشتند، به خاطر دانش فراوان و رویکردشان به مخالفین، نیز نزد آن حضرت شاگردی می‌کردند. از معروف‌ترین کسانی که نزد ایشان شاگردی کرده‌اند می‌توان به مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی و ابوحنیفه اشاره کرد که گفته است: اگر آن دو سال(شاگردی نزد امام صادق) نبود نعمان هلاک می‌شد. به خاطر گفتگوها و مناظره با مخالفان و نیز نصیحت یاران و دوستان، آن حضرت شاگردان بسیاری داشت.

هر کسی که زندگی امام صادق(ع) را مورد بررسی قرار دهد، با گفتگوها و مناظره‌های بسیاری برخورد می‌کند که آن حضرت با گروه‌ها، فرق و جریان‌های گوناگون زمانه خود انجام داده‌اند.

به مناسبت این روز می‌خواهیم به برخی از گفتگوهای آن حضرت بپردازیم تا بر عمق باورهای خود بیفزاییم و شبهاتی را که اکنون درباره وجود و قدرت خداوند با آن‌ها روبرو هستیم، پاسخ بگوییم و با روش برخورد امام با طرف‌های گفتگو آشنا گردیم.

 

مبارزه با الحاد و بی‌دینی

نمونه اول – گفتگو با ابوشاکر دیصانی است. او وارد خانه امام صادق(ع) شد و با زبانی تحکم‌آمیز به امام عرض کرد: ای جعفر بن محمد! مرا به پروردگارم راهنمايی کن. امام به روش خود او، پاسخش را نداد و به یک اقدام بسنده کرد. در آن مجلس کودکی بود که تخم مرغی در دست داشت و با آن بازی می‏کرد. پس امام صادق عليه‏السلام به ديصانی فرمود: ای ديصانی! چنان که می‏بينی اين تخم مرغ، بسته است و پوسته غليظی بر روی آن قرار گرفته و زير اين پوسته غليظ و محکم، پوسته رقيق و نازکی قرار دارد و درون پوسته رقيق، دو مايع روان نقره‌ای و طلايی وجود دارد؛ که هيچ کدام داخل ديگری نمی‏شوند و همان گونه که می‏دانی نه کسی از آن خارج شده که خبر از سلامت آن بدهد و نه کسی در آن داخل شده که خبر از فساد آن بدهد و معلوم نيست آيا برای پيدايش جوجه نر آفريده شده و يا برای پيدايش جوجه ماده. از اين تخم مرغ انواع طاووس‏ها [و جوجه‏های گوناگون ديگر] بيرون می‏آيد؛ آيا فکر نمی‏کنی که برای اين آفرينش مدبری [حکيم] لازم است؟ ابوشاکر ديصاني چيزی نگفت و سر به زير انداخت و پس از اندکی تأمل، رو به آن حضرت کرد و گفت: شهادت می‏دهم که خدايی جز خدای يگانه نيست و او شريکی ندارد و حضرت محمد صلی الله عليه و آله بنده و رسول اوست و تو امام و حجت خدا بر مردم هستی و من از اعمال گذشته خود توبه می‏کنم.

نمونه دوم - گفتگوی عبدالله دیصانی با هشام بن حکم از شاگردان امام صادق(ع) است. از او پرسید: آيا تو به خدا اعتقاد داری؟ هشام پاسخ داد: آری. ابوشاکر پرسيد: خدای خود را قادر می‏دانی؟ هشام پاسخ داد: آری. ابوشاکر پرسيد: آيا او می‏تواند همه دنيا را درون يک تخم مرغ جای دهد، به گونه‌ای که نه تخم مرغ بزرگ‌تر و نه دنيا کوچک‌تر؟ هشام گفت: بايد به من مهلت بدهی. ابوشاکر گفت: يک سال به تو مهلت می‏دهم. پس هشام بر مرکب سوار شد و خود را به امام صادق عليه‏السلام رساند و گفت: ای فرزند رسول خدا صلی الله عليه و آله! عبدالله ديصانی سؤالی از من پرسيده و جز خدا و شما پاسخ آن را نمی‏داند. امام صادق عليه‏السلام فرمود: چه چیزی از تو پرسیده است؟ هشام ماجرا برای آن حضرت نقل کرد. امام صادق(ع) به او فرمود: چند حس داری؟ گفت: پنج تا. فرمود: کدام یک از آن‌ها کوچک‌ترند؟ هشام گفت: چشم‏هايم. امام عليه‏السلام فرمود: اندازه عضو بينايی آن چقدر است؟ هشام گفت: به اندازه يک عدس يا کمتر. امام عليه‏السلام فرمود: با چشم‏هايت به اطراف خويش بنگر و به من بگو چه مي‏بينی؟ هشام گفت: آسمان، زمين، خانه‏ها، قصرها، بيابان‏ها، کوه‏ها و نهرها را می‏بينم. امام صادق عليه‏السلام فرمود: آن خدايی که می‏تواند آنچه را تو ديدی در درون يک عدس و کمتر از آن قرار دهد؛ می‏تواند همه دنيا را درون تخم مرغ جای دهد؛ به گونه‌ای که نه تخم مرغ بزرگ‌تر و نه دنيا کوچک‌تر ‏شود. هشام پاسخ را از امام گرفت و به خانه خود بازگشت. فردا مرد ملحد نزد او آمد و پاسخ هشام را شنید و قانع شد.

نمونه سوم – باز هشام بن حکم نقل می‌کند که در مصر ملحدی بود که خداوند را قبول نداشت. او به مدینه آمد تا با امام صادق(ع) مناظره نماید. چون از مقام علمی امام آگاه شده بود. می‌خواست با این مناظره استدلال‌های امام را ابطال کند؛ اما وقتی آمد، امام را نیافت. به او گفتند که امام در مکه و مسجدالحرام است. نزد امام به مکه رفت. وقتی امام از دلیل آمدن او آگاه شد با او چنین آغاز به سخن کرد. به او فرمود: آیا می‌دانی که زمین زیری دارد؟ زندیق گفت: آری. امام فرمود: آیا تا کنون به زیر زمین رفته‌ای؟ زندیق گفت: نه. امام فرمود: آیا می‌دانی در زیر زمین چیست؟ سپس فرمود: آیا به بالای زمین، به سوی آسمان رفته‌ای؟ او گفت: نه. امام فرمود: آیا می‌دانی در آنجا چیست؟ او گفت: نه. امام فرمود: آیا به سوی مشرق و مغرب رفته‌ای؟ زندیق گفت: نه. امام فرمود: بسی جای تعجب است که نه به مشرق رفته‌ای، نه به مغرب، نه به درون زمین، نه به آسمان بالا و نه خبری از آنجا داری تا بدانی در آنجا چیست و در عین حال، منکر آن چه که در این مکان‌هاست هستی؟! آیا هیچ عاقلی چیزی را که نمی‌داند منکر می‌شود؟

امام می‌خواست به او بگوید: آمده‌ای وجود خداوند را انکار ‌کنی. ولی وقتی می‌توانی این حرف را بزنی که به شرق و غرب رفته باشی و به اعماق زمین و بلندای آسمان رفته باشی. چون کسی که می‌گوید، او وجود ندارد، باید در تمام مکان‌ها او را جستجو کرده باشد ولی تو چنین نکرده‌ای. آن ملحد عرض کرد: هیچ کس چنین با من حرف نزده بود. امام به او فرمود: پس تو از این جهت در شک و تردید هستی؟ ای مرد! بدان! هیچ‌گاه آن که نمی‌داند بر آن که می‌داند حجت و دلیلی ندارد. هرگز جاهل حجتی برعالم ندارد. ای برادر مصری! گوش کن که با تو چه می‌گویم! ما هرگز در وجود خداوند تردید نداریم. آیا نمی‌بینی که آفتاب، ماه، شب و روز به افق درآیند اما یکی بر دیگری سبقت نمی‌گیرد. آن‌ها می‌روند و برمی‌گردند؟... «لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» به خدا سوگند! ای برادر مصری! آیا نمی‌بینی به راستى چرا آسمان افراشته است و زمين هموار و زير پا نهاده است، چرا آسمان بر زمين نيفتد و زمين بالاى طبقات آسمان فرو نمی‌رود و به هم نمی‌چسبند و كسانى كه در آن‌ها هستند به هم نمی‌چسبند؟ زندیق گفت: خداوندی که رب و آقای آن‌هاست، آن‌ها را نگه داشته است. آن زنديق به دست امام صادق(علیه السلام) مؤمن شد.

 

روش منطقی و نرم

این‌ها برخی از گفتگوهای امام صادق(ع) با ملحدان و شکاکان بود. در همه این‌ها می‌بینیم که امام در کلام خود با آنان درشتی نمی‌کند، آن‌ها را کافر نمی‌خواند و به شخصیت آن‌ها توهین نمی‌نماید. بلکه به حرف‌هایشان گوش می‌دهد، به انسانیتشان احترام می‌گذارد و شرایطی را که باعث شده است آنان چنین اندیشه‌هایی را بپذیرند در نظر می‌گیرد و می‌کوشد که حقیقت را به آنان منتقل نماید.

امام صادق(ع) در گفتگوی خود نرم و ملایم بود، دلیلشان را با دلیل پاسخ می‌داد و منطقشان را با منطق جواب می‌گفت. تمام کسانی که با آن حضرت وارد گفتگو شده‌اند، به انسانیت آن حضرت گواهی داده‌اند. یکی از این‌ها ابن مقفع است. او از کسانی بود که تحت تأثیر زندیقان قرار داشت؛ اما بعد از گفتگو با امام صادق(ع) می‌گوید: از تمام این‌ها(کسانی که مشغول طواف خانه خدا بودند) تنها کسی که سزاوار نام انسانیت است، جعفر بن محمد است.

ابن ابی العوجاء که از بزرگان ملحدان بود. او در گفتگو با یکی از شاگردان امام صادق(ع) منکر وجود خداوند شد. شاگرد امام در برابر او خشونت کلامی از خود نشان داد. ابن ابی العوجاء به او گفت: اگر از یاران جعفر بن محمد الصادق(ع) هستی او هرگز با ما این چنین سخن نمی‌گوید، او سخنانی از ما شنیده که بسیار از آنچه تو شنیده‌ای تندتر و شدیدتر است، ولی هرگز با درشتی با ما سخن نگفته است. او آدم عاقل و فهمیده و خویشتن‌داری است که هرگز با کسی برخورد تند نمی‌کند و به درشتی سخن نمی‌گوید، او با حوصله گوش به سخنان ما فرا می‌دهد، هنگامی که سخن ما به پایان رسید و پنداشتیم او را قانع کرده‌ایم، او با منطق قوی و دلایل پر قدرتی به ما پاسخ می‌گوید و راه را بر ما می‌بندد، اگر تو از یاران او هستی، این گونه با ما سخن بگو.

 

به زبان گفتگو نیاز داریم

نیاز داریم که به زبان گفتگو بازگردیم. باید در برخورد با مخالفان خود از زبان گفتگو استفاده کنیم. چون اگر گفتگو به اقناع دیگران نینجامد و به اختلافات پایان ندهد، لااقل باعث می‌شود که طرف‌های گفتگو درک درستی از یکدیگر پیدا کنند و تصورات و برداشت‌های نادرست، دغدغه‌ها، بیم‌ها و خیالات واهی که معمولاً نتیجه دوری و عدم گفتگوست از اذهانشان پاک شود. گفتگو باعث می‌شود که شرایط همزیستی میان طیف‌های مختلف دینی، مذهبی، فکری و سیاسی فراهم شود.

بنابراین سالروز میلاد امام صادق(ع) فرصت مناسبی برای تجدید نظر در منطق حاکم بر جامعه ماست. منطقی که همان منطق تحریک و عیب‌جویی است و دستاوردی غیر از تنش واکنش ندارد. باید از کسانی باشیم که به این ندای الهی پاسخ مثبت داده‌اند: «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ».

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی وصیت می‌کنم که امام صادق(ع) به یکی از یاران خود به نام مفضل بن عمر وصیت کرده است. به او فرمود: «اُوصِيكَ بسِتِّ خِصالٍ تُبلِّغُهُنَّ شِيعَتي: أداءُ الأمانَةِ إلى مَنِ ائتَمنَكَ و أنْ تَرضى لأخِيكَ ما تَرضى لنفسِكَ و اعلَمْ أنّ للاُمورِ أواخرَ فاحذَرِ العَواقِبَ و أنّ للاُمورِ بَغَتاتٍ فكُن على حَذَرٍ و إيّاكَ و مُرتَقى جَبَلٍ سَهلٍ إذا كانَ المُنحَدَرُ وَعْرا و لا تَعِدَنَّ أخاكَ وَعْدا لَيسَ في يَدِكَ وَفاؤهُ؛ شش سفارش به تو می‌کنم كه آن‌ها را به شيعيانم برسانى: برگرداندن امانت به كسى كه به تو امانت سپرده است و اينكه براى برادرت همان پسندى كه براى خود می‌پسندی و بدان كه هر كارى را پايانى است، پس از فرجام كارها بر حذر باش و هر كارى ممكن است ناگهانى پيش آيد پس همواره به هوش باش و از بالا رفتن بر كوهى كه صعود به آن آسان و پايين آمدن از آن دشوار است، بپرهيز و هرگز به برادرت وعده‌ای نده كه وفاى به آن در اختيار تو نيست.»

این وصیت‌های امام صادق(ع) است. شاید مفضل به این وصیت‌ها عمل کرده و آن را به دست ما رسانده باشد. حق او این است که ما نیز به وصیت‌های امام صادق(ع) عمل کنیم. باید امین، آگاه و هوشیار باشیم. از کسانی باشیم که قدم‌هایشان را به خوبی بررسی می‌کنند، به پایان کارهای خود می‌اندیشند، از افتادن در لغزشگاه پرهیز می‌نمایند، وقتی از کوه‌ها بالا می‌روند، می‌دانند که چگونه از آن پایین بیایند وقتی وعده می‌دهند، به وعده خود وفا می‌کنند. اگر به چنین بصیرت و آگاهی رسیدیم، از شیعیان و دوستداران واقعی آن حضرت خواهیم شد و از توان بیشتری برای مقابله با چالش‌ها برخوردار خواهیم گردید.

اظهار نظرهایی که کشور را تهدید می‌کند

از لبنان آغاز می‌کنیم. لبنانی‌ها صحنه‌ها و روش‌هایی را شاهد هستند که فکر می‌کردند از آن گذشته است و تکرار نخواهد شد. بستن راه‌های پایتخت و بیرون آن، اظهار نظرهای تند و تیز، حرف‌های نیش‌دار، اتهام زنی‌هایی که با قدرت تمام در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مطرح می‌شوند و جنبه طایفه‌ای و مذهبی یافته‌اند، از این جمله است.

ما این تنش‌ها را خطرناک می‌دانیم. این نوع اظهار نظرها باعث تحریک افکار عمومی خواهد شد. اگر برخی‌ها به ریختن به خیابان‌ها برای پاسخ دادن به اظهار نظرهای اهانت‌آمیز و اتهام‌های رسوا باور دارند، اما ما این کارها را فاقد توجیه می‌دانیم. چون همان طور که امام علی(ع) فرموده است: «إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ، أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْب؛ در برابر دشنام بايد دشنام داد يا از گناهش گذشت.» اظهار نظر را باید با اظهار نظر مشابه پاسخ داد. چون همه از پیامد ریختن به خیابان‌ها آگاه هستیم. ریختن به خیابان آغاز فتنه است. هر گونه ریختن به خیابان باعث می‌شود که گروه‌های دیگر نیز همین کار را انجام دهند. چون همه خیابان‌های خود را دارند. هیچ کس نمی‌تواند خیابان را ببندد و نگذار که کسی وارد آن شود. این پدیده ثبات و امنیت کشور را تهدید می‌کند. به ویژه این که فتنه افروزان منتظر هستند و می‌خواهند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند. علاوه بر این، این کار باعث می‌شود که جلوی رفت و آمد شهروندان گرفته شود.

در این باره بار دیگر از همه جریان‌های سیاسی می‌خواهیم که جلوی تکرار این کار را بگیرند. باید به هنگام داد و فریاد و موضع‌گیری، در اظهار نظرهای خود دقت کنند. باید نوع اظهار نظر و پیامدهای آن برای طرف دیگر مورد بررسی قرار گیرد. ما اظهار نظرهای تحریک کننده را در این کشور آزموده‌ایم و به خوبی حس کرده‌ایم که نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه باعث رشد تعصب و افراطی‌گری می‌شود، اثر منفی روی وحدت داخلی دارد و باعث می‌شود که کشور در معرض تندباد دیگران قرار گیرد. هر گروهی حق اظهار نظر دارد و حق دارد که در مورد افراد و جریان‌ها، باورهای خاص خود را داشته باشد. ولی باید به بهترین روش و روشی اظهار شود که باعث تحریک و خدشه‌دار شدن غرایز و احساسات دیگران نشود. ما باید این واقعیت را بپذیریم که زمین لبنان زود آتش می‌گیرد و همه چیز این کشور زود رنگ و لعاب طایفه‌ای، مذهبی و سیاسی می‌گیرد. یکی از پیامدها این نوع اظهار نظرها و شاید هم از دلایل آن، تداوم مشکل تشکیل دولت باشد. چون طرف‌های دخیل در این قضیه به طرح‌های برون رفت از این تنگنا پاسخ مثبت نمی‌دهند. همه بر مواضع خود هستند. به نظر نمی‌رسد که هیچ کس قدمی به سمت طرف دیگر بردارد.

 

پیامدهای اخیر

متأسفانه همه این‌ها در شرایطی رخ می‌دهد که از داخل و خارج هشدارها درباره پیامدهای منفی ناشی از تأخیر تشکیل دولت بر اوضاع اقتصادی، مالی و امنیتی و تداوم طرح‌های حمایتی از لبنان رو به افزایش نهاده است. به نظر می‌رسد که گوش کسی به این حرف‌ها بدهکار نیست و کسی به پیامدهای آن برای وضعیت مردم و آینده کشور توجه ندارد.

از این رو به همه جریان‌های سیاسی عرض می‌کنیم: باید به این مسئله توجه داشته باشید، موقعیت و منصبی که شما به آن رسیده است، از آنِ شما نیست بلکه شما نماینده مردمی هستید که شما را به این مناصب رسانده‌اند. همان‌ها از شما می‌خواهند که وضعیتشان را تغییر دهید و بهبود ببخشید. نه این که بر مشکلاتشان بیفزایید یا کشور را به این وضعیت برسانید.

منتظر بودیم بعد از این که رئیس جمهور از مادر میهن سخن گفت، جریان‌های سیاسی بر سر این که مادر میهن باشند، از یکدیگر سبقت می‌گرفتند. فداکاری زیادی لازم نداشت. چون ما همچنان بر این عقیده هستیم که گره دولت آن قدر بزرگ نیست که برخی‌ها تصور کرده‌اند و گمان می‌کنند که موازنه‌های کشور را به هم می‌ریزد و به آن جنبه راهبردی می‌دهد. ما این دیدگاه را به دور از واقعیت می‌دانیم.

 

آیا مصادره‌ها ادامه خواهد داشت؟

در عرصه‌ای دیگر لبنانی‌ها از اقدام اخیر وزارت اقتصاد مبنی بر مصادره مولد برق در الحدث خوشحال شدند. چون صاحب آن به نصب کنتور برق برای مشترکان متعهد نبود. وزارت اقتصاد اعلام کرد که آمادگی دارد تا مصادره‌های دیگری نیز انجام دهد. ما با هر تصمیمی که باعث کاستن از بار سنگین مردم و دفع ضرر از آن‌ها شود موافق هستیم. ولی جای این سؤال باقی است: آیا این مصادره شامل بسیاری از تعدی‌های دیگر مسئولان به مردم می‌شود یا نه؟ مانند وقتی که از فساد و اختلاس و ضررهای ناشی از طوفان اخیر در پایتخت به دارایی‌هایی مردم صحبت می‌کنند. یا این که در این کشور برخوردها همچنان دوگانه است؟ در حالی که پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: «اِنَّما اَهْلَكَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ اَنـَّهُمْ كانوا اِذا سَرَقَ فيهِمُ الشَّريفُ تَرَكوهُ وَاِذا سَرَقَ فيهِمُ الضَّعيفُ اَقاموا عَلَيْهِ الْحَدَّ؛ نابودى مردمان پیش‌تر از شما از آنجا بود كه اگر سرشناسى دزدى می‌کرد، رهايش می‌کردند و چون ناتوانى دزدى می‌نمود، مجازاتش می‌کردند.»

 

عادی‌سازی رابطه با دشمن

به موضوع دیگری از منطقه می‌پردازیم. بعد از عادی‌سازی رابطه با دشمن که قبلاً انجام شد، سخن از عادی‌سازی‌های جدید است. نخست‌وزیر دشمن اعلام کرد که از چند کشور عربی دیدار خواهد کرد.

ما نسبت به پیامدهای تداوم این روش هشدار می‌دهیم. تداوم این روند باعث خاتمه یافتن آرمان فلسطین خواهد شد. آن هم در وضعیتی که دشمن هیچ امتیازی نداده و نخواهد داد، اشغال سرزمین و مقدسات فلسطینی را گسترش خواهد داد و به تجاوز خود به مردم فلسطین و اراضی عربی، همان طور که دیروز در با حمله موشکی به جنوب دمشق اتفاق افتاد، ادامه خواهد داد.

از سوی دیگر ما اظهار نظر اخیر رئیس جمهور اسلامی ایران در افتتاحیه کنفرانس وحدت اسلامی در ایران را مثبت ارزیابی می‌کنیم. شایسته است که این موضع‌گیری با پاسخ مثبت متقابل همراه شود. او اعلام داشت که کشورش آماده است تا در کنار سعودی در برابر دشمنانش ایستادگی نماید و اشاره کرد که سعودی دشمن ایران نیست و ایران نیز دشمن سعودی نیست. بلکه این دشمن است که سعی دارد دنیای اسلام را چپاول و تضعیف کند و آن را به گاو شیری خود تبدیل کند.