مصاحبه نویسنده فرانسوی با معظم له در باره زن

درباره نگاه جامعه لبنانی به زن، حق زن در دفاع از خود در صورت مورد تعدی قرار گرفتن، مسأله ارث و امکان تصدی جایگاه رهبری امت اسلامی توسط زن، نویسنده زن فرانسوی سؤالاتی را با معظم له له مطرح ساخت

درباره نگاه جامعه لبنانی به زن، حق زن در دفاع از خود در صورت مورد تعدی قرار گرفتن، مسأله ارث و امکان تصدی جایگاه رهبری امت اسلامی توسط زن، نویسنده زن فرانسوی سؤالاتی را با علامه مرجع آیت الله العظمی سید محمد حسین فضل الله مطرح ساخت. قرار است از این پاسخها در کتابی که وی تحت عنوان "زن در بیروت" تحت نگارش دارد، مورد استفاده قرار گیرد. <o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

سخن آغازین سید<o:p></o:p>

خوش آمدید! در ابتدا می خواهم برای شما بگویم که من از آغاز مبارزه اسلامی خود همواره زنان را تشویق کرده ام که عقل و قلب و تواناییهای خود را رشد و توسعه دهند. ما می دانیم که باور عمومی در باره زن این است که او موجودی عاطفی است و مرد موجودی عقلانی می باشد. در حالی که ما موافق این نیستیم. زیرا انسان چه مرد باشد و چه زن، از نظر عقلی یکی است و عقل و عاطفه بهم آمیخته است. از این رو ما همیشه تکرار می کنیم که باید به عقل جرعه ای از عاطفه نوشاند تا این که رقیقتر شود و به عاطفه هم جرعه ای از عقل نوشاند تا این که متوازن گردد.<o:p></o:p>

ما همیشه تأکید کرده ایم که زن انسانی کامل است که به مانند مرد هیچ نقصانی در انسانیت او نمی باشد و هنگامی که عقل خود را قوی نماید می تواند از مرد هم فراتر رود همان گونه که اگر مرد عقل خود را قوی بگرداند بر زن برتری می یابد. بر این اساس ما پذیرای سؤالهای شما هستیم و آزاد هستید که از هر چیزی که خواستید بپرسید. زیرا ما به آزادی باور داریم و این آزادی است که ممکن است ما را به حقیقت برساند.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

نگاه جامعه به زن<o:p></o:p>

           در بیروت گروهی بر این عقیده هستند که نقش زن به منزل و فرزندان و تربیت آنان محدود است و نقشی در بیرون از منزل برای او وجود ندارد. آیا با این نظر موافق هستید؟<o:p></o:p>

           نظر ما این است که زن از نظر انسانیت کامل است و همان گونه که در امر به وجود آوردن انسان با مرد تکامل می یابد در امر متحول کردن تواناییهایی که می تواند سطح انسان را در زندگی ارتقا ببخشد نیز با وی تکامل می یابد. ما بر این باور هستیم که مادری یک رسالت است و نقش اساسی در ساختن انسان و رشد دادن او و آماده ساختن وی برای این که انسانی کارآمد و تولیدگر باشد به عهده دارد. همان گونه که پدری نیز یک رسالت و مسؤولیت است و همان گونه پدر بودن نقش مرد را به خانه و فرزندان محدود و منحصر نمی نماید، مادر بودن نیز زن را در دائره روابط با فرزندان محدود و منحصر نمی نماید. هر چند که از نظر ارتباط با فرزند از حیث شیر دادن و حضانت و نظایر آن مسؤولیت او بیشتر است.<o:p></o:p>

از این رو  ما معتقدیم که زن حق دارد بیاموزد و به مراتب عالیه علمی دست پیدا نماید. شاید مادر بودن او ایجاب نماید که بهره وافری از علم و دانش پیدا نماید تا این که بتواند به صورت بهتری فرزندان خود را تربیت نماید. همین طور می تواند با پژوهشها و تحقیقات و انجام مسؤولیتهای آموزشی نه در سطوح آکادمیک که در سطح کل جامعه در تحول و پیشرفت علم هم مشارکت یابد.<o:p></o:p>

ما در میراث حدیثی خود می بینیم که حضرت فاطمه (س) دختر پیامبر گرامی اسلام نزد پدرش آموزش می دید و به این می اندیشید که چگونه می تواند آموخته های خود را متحول نماید. او برای خود حلقه های درس و بحث در مدینه منوره داشت و آموخته های خود را به مردم آموزش می داد. زیرا اسلام برای علم ارزش والایی در ریشه دار ساختن انسانیت انسان قائل است و انسان هر قدر که بر علم خود بیفزاید بر انسانیت خود نیز می افزاید. حتی متن دینی از امام علی بن ابی طالب (ع) به ما رسیده است که می فرماید: "ارزش مرد به آن چیزی است که آن را نیک می داند." یعنی او به آن اندازه ارزش دارد که از علم و توانمندی برخوردار است. در اسلام علم از دو خاستگاه ریشه می گیرد: یکی تأملات عقلی است و دیگری تجربه. از این رو علم در دو خط حرکت می نماید: یکی خط درونی از طریق معادلات عقلی که انسان آن را صورت می دهد و دیگری حرکت برای جستجو و ثبات و تجربه.<o:p></o:p>

از این رو ما بر این عقیده هستیم که زن به مانند مرد  حق دارد به بالاترین درجات علم دست پیدا نماید. در قرآن کریم خداوند متعال می فرماید: «و قل رب زدنی علماً» (طه/114) پس انسان چه زن باشد و چه مرد، اگر به درجه ای از علم و دانش هر چند عالی، دست یافت، به آن بسنده ننماید بلکه باید بخواهد به بالاترین درجات آن دست پیدا نماید. عقل برای زن و مرد مساوی است. بنابراین آن گونه که بعضی از ملتهای بدوی معتقدند زن عقلش ناقص نیست و بلکه عقلی به مانند مرد دارد و همان گونه که مرد عقل خود را با مطالعه و تأمل و تجربه رشد می دهد، زن هم می تواند عقل خود را با این عوامل رشد دهد و اگر در راه رشد دادن و تقویت خود با معلومات و اندیشه ورزی حرکت نماید، شاید از مرد هم برتر بشود.<o:p></o:p>

از این رو زن همان دختری است که در خانواده در سایه پدر و مادر خود با سایر اعضای خانواده تکامل می یابد و با همسر خود در ساختن خانواده تکامل می یابد و با فرزندان خود در راه رشد دادن آنها و تبدیل آنها به عناصری کارآمد، تکامل می یابد. او انسانی است که با همه توانمندیهای انسانی در زندگی آفرینی و ارتقا دادن سطح آن تکامل و همکاری می نماید.<o:p></o:p>

از این رو مادر بودن زن را در زندان محبوس نمی نماید. زیرا او در کنار سایر عناصر دیگری که انسانیت او را کامل می کنند، یکی از عناصر بخشندگی و فداکاری و عطا و حرکت تربیتی است.<o:p></o:p>

در اینجا می خواهم به نکته ای اشاره دارم و آن این است که عقد ازدواج زن را به ملک مرد تبدیل نمی نماید. بلکه همان مسؤولیتی که بر دوش زن است بر دوش مرد هم قرار دارد و آن مسؤولیت رابطه جنسی است. زیرا عقد مرد را ملزم می نماید در شرایط طبیعی در امر تأمین نیازهای جنسی زن خود به التزامهای خود عمل نماید و زن نیز به این امر ملزم است. عقد ازدواج از نظر قانونی زن را مجبور نمی نماید که به کارهای خانه یا تربیت فرزندان یا شیر دادن به کودک بپردازد بلکه از نظر قانونی کار زن در خانه حتی در امر تربیت فرزند استحقاق مزد را دارد. <o:p></o:p>

ولی اسلام زن را متوجه این امر می نماید که باید از خود برای خانه و همسر و فرزندان خود مایه بگذارد. چرا که در رابطه زناشویی، جنبه انسانی از جنبه قانونی پیشتر و مهمتر است. زیرا خداوند متعال می فرماید: «وجعل بینکم مودة و رحمة» (روم/21) بنابراین در رابطه زناشویی، پیش از مسائل قانونی حقوق و وظایف، این مودت و رحمت است که حاکمیت دارد. زیرا اسلام تأکید می دارد که رابطه انسانی در دو حیطه حرکت می نماید: دائره قانونی که حقوق و وظایف انسان را در برابر دیگری تعیین و مشخص می نماید و دائره انسانی که ریشه در اخلاق دارد و انسان چیزهایی را به دیگری می دهد که از نظر قانونی وظیفه ای در برابر آن ندارد.<o:p></o:p>

بعضی از مردم در باره فرمایش الهی «الرجال قوامون علی النساء» (نساء/34) سؤال می کنند. شاید از این آیه چنین برداشت شود که مرد بر زن نظارت دارد و نیز در آموزه های مسیحیت هم آمده است که مرد سر و تاج زن است. ولی در اسلام قوامیت به معنای مدیریت است. یعنی این مرد است که مسؤولیت تأمین مخارج و مدیریت خانه زناشویی را به عهده دارد. ولی طبیعی است که او در این باره با زن خود مشورت می نماید. زیرا خداوند متعال می فرماید: «و عاشروهن بالمعروف» (نساء/19). معاشرت خوب این است که به انسانیت طرف دیگر احترام بگذاری و عقل و نظر او را در امور مشترک محترم بداری.<o:p></o:p>

           آیا این بر فتوایی که شما صادر کردید مبنی بر این که زن حق دارد اگر از سوی شوهر خود مورد تعدی قرار گرفت، پاسخ شوهر خود را بدهد و از خودش دفاع نماید نیز تطبیق می کند؟<o:p></o:p>

           ما در این فتوای خود مسأله دفاع از نفس را مطرح کردیم که در قوانین اسلامی وجود دارد. آیه قرآنی می گوید: «فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ» (بقره/194) پس اگر مرد بخواهد از ضعف زن سوء استفاده نماید یا وسیله ای نباشد که جلوی تعدی مرد را بگیرد، زن این حق را دارد که مقابله به مثل نماید و از خودش دفاع نماید و از جان خود در برابر تعدی مرد حمایت به عمل آورد. زیرا مرد ممکن است که احساس مردی و قدرتمندی نماید و دست یا پای او را بکشند و یا او را کور کند و بعضی صدمات خونین دیگری را به او وارد نماید. در این صورت او حق دارد به گونه ای که مورد تعدی قرار گرفته است از خودش دفاع نماید. ولی متأسفانه بعضی از عالمان دینی در این باره به ما اعتراض کردند و گفتند که این کار باعث می شود که زندگی زناشویی از هم بپاشد. به ایشان عرض کردم آن چیزی که سبب فروپاشی خانواده می شود، تعدی مرد است.<o:p></o:p>

ما به زن عرض می کنیم که او باید از خانواده خود محافظت به عمل آورد ولی اگر مجبور شد از که از خودش دفاع نماید و وسیله ای دیگر هم در اختیار نداشت، این حق را دارد که از تمام قدرت خود استفاده نماید و از خودش دفاع نماید.<o:p></o:p>

ما به این عقیده هستیم که دفاع از خود یک حق انسانی است. پس همان گونه که اگر زن مورد تعدی مرد قرار گرفت حق دارد از خودش دفاع نماید، مرد نیز اگر مورد تعدی زنی قویتر از خود قرار گرفت که جودو و کاراته و نظایر آن می داند، همین حق را دارد. زیرا دفاع از نفس یک حق انسانی برای مرد و زن است. توصیه ما به زنان این است که تمرین و ورزش کنند تا قوی شوند. خصوصاً که مردان حتی در کشورهای غربی و متمدن، برای تجاوز یا تعدی به حقوق زن در ادارات، از ضعف بدنی زن سوء استفاده می کنند. از این رو زن حق دارد که از تمام ابزارهای لازم برای قوی شدن بهره بگیرد تا این که در برابر حملات تعدی جویانه ای که تعداد آنها در غرب خیلی زیاد است از خودش دفاع نماید.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

جهانی بودن خشونت علیه زن<o:p></o:p>

           برای مثال در فرانسه هر روز زنی به خاطر تعدی و خشونت صورت گرفته از سوی مرد جان خود را از دست می دهد. در این باره چه نظری دارید؟<o:p></o:p>

           ما از نظر اسلامی و دینی این خشونتها را محکوم می کنیم. ما معتقدیم که خشونت گناهی است که خداوند به خاطر ارتکاب آن فرد را مجازات می نماید. خشونت دیگری در منطقه عربی و مشرق زمین عموماً دیده می شود که جنایتهای ناموسی نامیده می شود. در این حالت زن صرفاً به دلیل متهم شدن به رابطه جنسی نامشروع با فرد دیگری به قتل می رسد. حتی اگر مسأله در حد یک تهمت باشد نیز پدر یا برادر یا شوهرش او را به قتل می رساند. ما با صدور فتوایی اعلام کردیم که این کار حرام است. زیرا چنین اموری باید به دستگاه قضایی سپرده شود و شرایط واقعی آن مورد بحث و بررسی قرار گیرد. زیرا این امکان دارد که این تهمت فاقد هر گونه حقیقتی باشد.<o:p></o:p>

ما علیه تمام کشورهای عربی که از مجازات قاتل جنایتهای ناموسی کاسته اند فتوایی صریح و شدید صادر کردیم. ما در فتواهای خود تأکید کرده ایم که پدر یا برادر یا هر فرد دیگری از نزدیکان حق ندارد شوهری را که زن نمی خواهد به او تحمیل نماید. اگر ازدواجی با فشارهای اجتماعی تحمیل شده باشد، این ازدواج باطل است و حق زن این است که فردی که می خواهد ازدواج نماید. زیرا برای زن عنصر اختیار در ازدواج یک عنصر اساسی است همان گونه که برای مرد هم یک عنصر اساسی به شمار می آید.<o:p></o:p>

ما در فتواهای شرعی خود تأکید داشته ایم که اگر زن بالغ و رشید بود، در تمام امور مالی خود استقلال دارد چه دختر باشد و چه زن شوهر کرده. بنابراین شوهر یا فرزندان او حق ندارند که چیزی از اموال او را مصادره کنند. برادران و پدرش نیز چنین حقی را ندارند. او صد در صد در مسائل مالی خود استقلال دارد. همان گونه که در ازدواج خود نیز صد در صد استقلال دارد. او حق دارد با هر کسی که بخواهد ازدواج نماید. ولی نصیحت ما به او این است که با افراد خبره و آگاه و با اخلاص مشورت نماید تا این که توسط کسانی که از عاطفه دختران سوء استفاده می کنند و آنان را فریب می دهند مورد فریب واقع نشوند. بنابراین زن در نحوه استفاده از مال خود چه به ارث برده باشد و چه با کار و چه از طریق فعالیتهای سود ده بدست آورده باشد آزاد است. شوهر حق ندارد مصرف خاصی را به او تحمیل نماید. خانواده اش هم چنین حقی را ندارند. مگر این که بعضی احکام قانونی وجود داشته باشد که کمک پدر یا مادر را بطلبد.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

تساوی در ارث بین زن و مرد<o:p></o:p>

           اما در این باره فتوایی از آقای خویی وجود دارد که می گوید زن از زمین و خانه ارث نمی برد؟<o:p></o:p>

           به نظر من زن به مانند مرد ارث می برد. اما بعضی از فقها همسر را مستثنا می کنند. ولی در مسأله ارث بردن بین دختر و خواهر با مرد تفاوتی وجود ندارد. نهایت این که آیه ای می فرماید: «للذکر مثل حظ الانثیین» (نساء/11) چرا که مرد عهده دار پرداخت مهریه است و تأمین مخارج زن بر عهده او می باشد. این زیادی به او داده شده است تا در اصل ارث توازن رعایت شده باشد.<o:p></o:p>

در صورتی که از مرد فقط یک دختر باقی مانده باشد، تمام اموال به او به ارث می رسد. اگر پدر یا مادر یا فرزندانی وجود نداشته باشند. اما بسیاری از فقها چنین احتیاط می کنند که همسر از همه چیز [شوهر خود] ارث می برد ولی از زمین ارث نمی برد. اما اگر خانه ای باشد از قیمت خود خانه ارث می برد ولی از قیمت زمین آن ارث نمی برد. ولی نظر فقهی ما این است که در این باره بین زن و شوهر فرقی وجود ندارد. پس همان گونه که شوهر سهم الارث خود را کامل می برد، چه زمین باشد و چه غیر زمین، زن نیز سهم الارث خود را کامل می برد، چه زمین باشد و چه غیر زمین.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

مشروعیت رهبری سیاسی زن<o:p></o:p>

           آیا فعالیت سیاسی و آموزشی زن را تأیید می نمایید به نحوی که زن در آن پیشرفت کند؟<o:p></o:p>

           ما بر این عقیده هستیم که زن به مانند مرد حق دارد در فعالیتهای سیاسی شرکت نماید. او حق دارد که هر که را بخواهد انتخاب نماید و شوهر و پدر و برادرش حق ندارند که فرد خاصی را به او تحمیل کنند. زیرا او در تصمیم گیری و انتخاب فردی که او را برای کشور مفید می بیند، مستقل است. همین طور او حق دارد که انتخاب شود. یعنی خود را نامزد نماید و اگر برای نمایندگی رأی آورد در این جایگاه قرار گیرد. اگر زن شایستگی های سیاسی داشت، این حق را دارد که در پارلمان اظهار نظر نماید و عهده دار وزارت و مدیریت و نخست وزیری و همه مسؤولیتهای عمومی شود.<o:p></o:p>

در رابطه با عهده دار شدن ریاست عالی امت، نزد فقها احتیاطاتی وجود دارد. ولی نظر ما این است که اگر زن توانایی اداره امور دولت را داشته باشد مانعی برای آن وجود ندارد. اما بعضیها این عقیده را ندارند. همین طور زن این حق را دارد که در فعالیتهای اقتصادی و کارهای مهندسی و تمام شاخه های علمی که در آنها توانایی دارد مشارکت داشته باشد. <o:p></o:p>

پس زن دو شخصیت دارد: یکی شخصیت زنانگی و دیگری شخصیت انسانی. اما شخصیت زنانه محدود به زندگی زناشویی یا زندگی زنانه است. در این چارچوب زن حق دارد هر چیزی را که بخواهد بپوشد و هر طوری که خواست زینت نماید. ولی بیرون از این چارچوب به عنوان یک زن حق ندارد وارد مجامع مختلط شود. زیرا این امر به جنبه انسانی او آسیب می زند. همان گونه که اکنون برای او چنین اتفاقی افتاده است. خصوصاً در دنیای رسانه ها که از زن به عنوان ابزاری برای تحریک گری استفاده می کنند. اما در شخصیت انسانی او حق دارد که به مسؤولیتهای خود در زندگی عمل نماید. او در این جا به مانند مرد است. مرد نیز شخصیت مذکر و شخصیت انسانی دارد. اما شخصیت مذکر او خصوصاً در مسائل جنسی، حیطه اش در زندگی زناشویی است. اما نقش انسانی او همه زندگی را در بر می گیرد.<o:p></o:p>

تاریخ 30 صفر 1430 هـ برابر با 25/2/2009م<o:p></o:p>