سخنرانی معظم له در جمع هیأت جامعة المصطفی العالمیة

من از تلاشهای بزرگ و چشمگیر جامعة المصطفی العالمیة برای وارد کردن حوزه علمیه قم به دنیای معاصر تقدیر و سپاسگزاری می نمایم.

بسم الله الرحمن الرحیم<o:p></o:p>

الحمد لله رب العالمین والصلاة و السلام علی سیدنا محمد و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه المنتجبین و علی جمیع الانبیاء والمرسلین<o:p></o:p>

من از تلاشهای بزرگ و چشمگیر جامعة المصطفی العالمیة برای وارد کردن حوزه علمیه قم به دنیای معاصر تقدیر و سپاسگزاری می نمایم. زیرا حوزه های علمیه چه در قم و چه در نجف یا جاهای دیگر، از حدود دویست سال پیش نتوانسته است که کتابهای علمی متناسب با زمان را بدست دهد. در حوز ه های علمیه کتاب "قوانین" و "معالم" در علم اصول تدریس می شد تا این که شیخ انصاری با کتاب "فرائد الاصول" و کتاب "مکاسب" آمد. علی رغم این که این دو کتاب بسیار مفصل هستند، اما به هر حال دو کتاب اساسی به شمار می آیند.<o:p></o:p>

وقتی که آخوند کتاب "کفایة" را بیرون داد وضعیت به گونه ای شد که هر کسی کفایه را نخواند، اصولی به شمار نمی آید. این کتاب با روش مشکلی که در بیان نظریات اصولی دارد، معروف است. جالب است کسی که می خواهد منطق بخواند می آید و کتاب "حاشیه" را می خواند با این که حاشیه حرفی از نظریات منطقی ندارد. یادم می آید ما در قسم اول از کتاب "المنطق" مطلب اتحاد ظرف و مظروف و نظایر آن را می خواندیم با این که اینها هیچ ارتباطی با منطق ندارند. وقتی که مرحوم شهید سید محمد باقر صدر کتاب برجسته "الاسس المنطقیة للاستقراء" را تألیف کرد، هر چند که بعضی نقاط ضعف هم داشت، حوزه های علمیه آن را مگر به پیمانه محدود، قبول نکردند.<o:p></o:p>

از این رو ما بر این عقیده هستیم که این دانشگاه با روشهای جدید خود، حرکت تازه ای در تاریخ حوزه به شمار می آید. خصوصاً که به فارغ التحصیلان حوزه که از آفریقا و کشورهای دیگر آمده اند توجه دارد. زیرا پیش از این بسیاری از کسانی که از حوزه فارغ التحصیل می شدند، توانایی معرفی اسلام متمدن به ملتهای خود را نداشتند. زیرا حوزه برای این هدف برنامه ای نداشت.<o:p></o:p>

از این رو امید من از این دانشگاه این است که تحول و توسعه پیدا نماید تا این که حوزه ای برای آینده باشد نه گذشته. علاوه بر ای دانشگاه، دوست ما شیخ مصباح یزدی مرکزی به نام باقر العلوم را مدیریت می نمود که به مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی تغییر نام داد. من زمانی که آیت الله خامنه ای (حفظه الله) عهده دار امر رهبری گردید به ایشان عرض نمودم که باید نسبت به حوزه از طریق مدرسه امام باقر اهتمام داشته باشید زیرا این مدرسه به دنیای معاصر رویکرد دارد. <o:p></o:p>

عزیزان! ما در دوره ای به سر می بریم که علم و دانش در عرصه های گوناگون خود دارد متحول می شود. اکنون اعتقادات و احکام و مفاهیم اسلامی از سوی پژوهشگران دنیا چه آنانی که با اسلام دشمنی دارند و چه آنهایی که به اسلام وابستگی دارند مورد اهتمام و تحقیق قرار دارد. ما بر این عقیده هستیم جنگی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (رضوان الله علیه) علیه اسلام دامن زده شد، فوائد بسیاری برای اسلام داشته است.زیرا اسلام را وارد دنیا نمود. خصوصاً این که بعضی از ملتها اطلاع و آگاهی از اسلام نداشتند. حتی بعضی از ملتها چیزی به نام اسلام به گوش آنها نخورده بود. ولی فضایی که در مخالفت با اسلام به وجود آمد، باعث گردید که اسلام مورد توجه قرار گیرد و وارد خردها گردد.<o:p></o:p>

بدین لحاظ باید روشهای شرقی از جمله روسیه و چین و روشهای غربی را مورد بررسی قرار دهیم. باید نحوه نبرد آنها علیه اسلام و تحلیل و بازخوانی آنها از اسلام را بررسی کنیم تا این که بدانیم چگونه باید با آنها مناقشه نماییم. در همین جاست که اهمین درک ذهنیت زمانه آشکار می شود. باید بدانیم که مردم چطور فکر می کنند و چه روشهایی دارند. زیرا در حدیث است: "ما پیامبران دستور یافته ایم که با مردم به اندازه عقلشان حرف بزنیم." پس از آن اندیشه و فقه تازه ای را بیاغازیم. زیرا ما هنوز فقه علمای گذشته را می خوانیم. همانهایی که اساتید ما بودند و ما از آنان آموختیم. ولی علمای ما در دوره ای خاص و مکتبی خاص زندگی می کردند و برای خود مبانی خاصی داشتند. اما می دانیم که علم اصول پیشرفت کرده است و روش استنباط تحول پیدا کرده است و نیازهای مردم هم تغییر کرده اند و قوانین دنیا و مشکلاتی که ما با آنها رو در رو هستیم، متحول شده اند.<o:p></o:p>

از این رو باید در دانشکده فقه و معارف اسلامی باید مستقل باشیم. برای مثال بین فقها مشهور این است که شهرت فتوایی حجیت ندارد. ولی ما هنوز هم با همین شهرت فتوایی حرکت می کنیم و هر گونه فتوا و استنباط تازه ای را که با مشهور مخالف باشد، محکوم می کنیم. از این رو معنا ندارد که در اجتهاد مستقل باشیم و اجتهاد علمای گذشته با نفی کنیم. ولی باید داشته های آنها را مورد بررسی قرار دهیم. آن چیزهایی را که آنان داشتند ما هم داریم ولی چیزهایی را که ما داریم آنها نداشته اند. از این رو می توانیم اجتهاد کنیم و برای دنیای جدید استنباط کنیم. حتی در آن چیزهایی که به موضوع حکومت در اسلام مربوط می شود، روش فقهای ما این گونه بوده است که آنان احکام شرعی را به صورت فردی و شخصی مورد بحث و بررسی قرار می دادند زیرا شیعه هنوز وارد حکومت نشده بود. از این رو در بین فقها خیلی کم کسانی بودند که به این موضوع پرداخته باشند. مگر در باب خراج یا بعضی از بابهای خیلی محدود. از این رو ما نیازمند آنیم که بر مسأله استنباط تأکید کنیم تا این که احکام شرعی تازه ای را استخراج نماییم تا این که مردم در قوانین دولت اسلامی قوانینی را بیابند که می تواند مشکلات مردم به شمل عام و مشکلات زن و مشکلات مالیات و حدود و روابط دیپلماتیک با دیگران را حل نمایند. <o:p></o:p>

از این رو برماست که وارد مرحله تازه ای شویم همان گونه که شیخ طوسی این کار را کرد و فقه اسلامی را وارد مرحله تازه ای نمود. سپس ابن ادریس آمد و در برابر شیخ طوسی ایستاد و او را مورد نقد قرار داد. بدین ترتیب فقه از مرحله ای وارد مرحله تازه ای شد. همین طور باید فلسفه را مورد بررسی قرار دهیم و در اسفار یا منظومه سبزواری غرق نشویم. باید فلسفه جدیدی را تدریس کنیم که فلسفه زندگی است. در حالی که آن فلسفه، فلسفه وجود بود که بسیاری در آن مشکلی ندارند. باید فلسفه جدید را تدریس کنیم نه فلسفه افلاطون و ارسطو. بلکه فلسفه کسانی را باید تدریس کنیم که در این زمان زندگی می کنند و در آن به تحقیق و جستجو می پردازند. و نیز باید قضیه آزادی را مورد بررسی قرار دهیم. زیرا دیدگاه فقهی در باب آزادی به گونه ای است که آزادی اندیشه دیگران را نفی می نماید. چرا که بنا به دیدگاه فقهی، در دولت اسلامی برای اندیشه دیگران آزادی وجود ندارد. در حالی که می بینیم قرآن کریم این آزادی را مورد تأکید قرار می دهد. زیرا می بینیم که در قرآن کریم اندیشه های را که علیه پیامبر (ص) و پیامبران گذشته مطرح بودند، مورد نقد قرار داده و بدانها پاسخ می دهد. اما این که حفظ کتابهای ضلال جایز نیست و ما باید با اندیشه های دگر اندیشان مبارز نموده و جلوی آنها را بگیریم؛ ما می دانیم که مبارزه با هر اندیشه ای سبب قوی شدن و حضور بیشتر آن می شود، در حالی که اگر برای همین اندیشه آزادی داده شود، به اندیشه ای مانند اندیشه های دیگر تبدیل می شود. از این رو می بینیم کسانی که در ایران و یا جاهای دیگر با اندیشه های ضد اسلامیشان مبارزه شد، توانستند که اندیشه های خود را در تمام دنیا منتشر کنند. نمونه خوب این امر کتاب آیات شیطانی است که به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه گردید. در حالی که نویسنده همین کتاب گفته است این کتاب از بدترین کتابهای او بوده است. یعنی اگر بدون توجه رها می شد، هیچ کس بدان اعتنا نمی کرد. همین طور در مصر قضیه نصر حامد ابوزید وجود دارد و همین طور بعضی از اندیشمندانی که در ایران و جاهای دگر کارهایی را انجام دادند.<o:p></o:p>

من بر این عقیده هستم که این زمان با زمانهای دیگر تفاوت دارد. وقتی که آزادی را از اندیشه های دیگران می گیریم، در گستره وسیعی منتشر می گردد ولی وقتی به آن آزادی می دهیم، در دائره تنگی قرار می گیرد.<o:p></o:p>

به هر حال، ما از تلاشهای جامعة المصطفی العالمیة تقدیر می کنیم و معتقدیم که می تواند افقهای تازه ای را برای حوزه علمیه قم بگشاید. همین طور تلاشهای این دانشگاه را در زمینه توجه به تجوید و تفسیر و علوم قرآن را ارج می نهیم. متأسفانه نجف الآن توجهی به قرآن ندارد. حتی نقل شده است که وقتی از یکی از مراجع نجف درخواست شد در یکی از مدارس علمی نجف علوم قرآنی تدریس کنند، گفت: نه نجف برای فقه و اصول است. در حالی من بر این عقیده هستم که هر کسی قرآن را نفهمد و فاقد معرفت قرآنی باشد، نمی تواند مجتهد باشد . زیرا قرآن اساس اجتهاد را تشکیل می دهد.<o:p></o:p>

از این رو باید به همه جوانب قرآن بپردازیم و بگذاریم که قرآن در زندگی مردم پویایی حاصل نماید. نه این که فقط در چارچوب لغت نامه ها باقی بماند. زیرا قرآن کریم برای همه مردم و همه زندگی آمده است. قرآن برای این نازل شده است که دعوت اسلامی و جنبش اسلامی را راهنمایی نماید. از این رو گفته ام: قرآن را جز انقلابیون که پویایی دعوت و دنیا را درک کرده اند نمی فهمند.<o:p></o:p>

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته<o:p></o:p>

سخنرانی معظم له در جمع هیأت جامعة المصطفی العالمیة که در تاریخ 26 ربیع الثانی 1430 هـ برابر با 22/4/2009م به دیدار ایشان آمده بودند.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>