امام خمینی (ره)؛ وحدت اسلامی در برابر استکبار
علامه مرجع سید محمدحسین فضل الله
ترجمه: محمدجمعه امینی
امام خمینی (رض)، همان انسانی که به جهت نگاه باز اسلام به مسائل مردم جهان، نگاهی باز به مسائل انسانی داشت، با بینش واقعبینانه سیاسی اسلامی خود موضوع استکبار جهانی را مورد بررسی قرار داد و دریافت که استکبار جهانی با خشونت و قدرت تمام میکوشد از نقاط ضعف موجود در جامعه اسلامی بهرهبرداری کند.
نقاط ضعفی که ریشه در گوناگونی مذهبی دارند که به تعصبات گوناگون تبدیل شدهاند. به نحوی که فرد مسلمان به دلیل عقبماندگی و جهالت و تلاش استکبار در تخریب جامعه اسلامی، بیش از پیروان ادیان و جریانهای دیگر، در مقابل مسلمان دیگر میایستد.
به همین دلیل امام خمینی (ره) شعار معروف «ای مسلمانان جهان! متحد شوید» یا «ای مسلمانان! متحد شوید» را مطرح کرد و با تکیه بر تجربه خود به مسائل مسلمان جهان پرداخت. از این رو، مسئله فلسطین، موضوع محوری تفکر او بود و همه همت خود را در این مسیر به کار گرفت. حتی در یک مقطع زمانی، به خاطر اعتقاد به وحدت اسلامی، به این فکر افتاد که درگیری با رژیم عراق را متوقف کند تا مسلمانان ایران را به سمت مبارزه با اسرائیل در فلسطین اشغالی سوق دهد؛ اما دید که به جهت برخی مشکلات، شرایط برای موفقیت این کار فراهم نیست؛ بنابراین دیدیم که ایشان به مسائل مسلمانان همه جای دنیا توجه داشت. علیرغم اینکه این مسائل گاهی خصلت مذهبی داشت و به مسلمانان اهل سنت مربوط میشد و جنبه شیعی نداشت؛ ولی با این حال جمهوری اسلامی را به سمت موضعگیریهای دشوار در برابر استکبار جهانی سوق داد.
از این رو، امام خمینی (رض) توانست موانع سیاسی ناشی از مشکلات روانی و تعصبی در جهان اسلام را از بین ببرد و نوعی بسیج اسلامی را ایجاد کند و روح وحدت آگاهانه در مسائل مشترک اسلامی را به جریان اندازد.
بنابراین تصور میکنیم که امام خمینی (ره) از نظر سیاسی تأثیر زیادی بر مسئله وحدت اسلامی گذاشت و وقتی از نظر فکری از درباره وحدت اسلامی صحبت میکرد، روش ایشان به گونهای بود که نمیخواست مسائل فکری به شعارهای توخالی تبدیل شوند که با الهام از آن، افراد فقط به تعارف با دیگران بپردازند. درست مثل خیلیها که میگویند: بین مسلمانان مشکلی وجود ندارد و مسائل فکری دشوار و عمیقی در این مورد وجود ندارد.
امام خمینی در سیره عملی خود به این نکته پی میبرد که مسلمانان بر سر مسائل اساسی مهمی اختلاف نظر دارند و بحث و جدل حول محور آنها وجود دارد؛ لذا علما باید به سمت گفتگو در این موضوعات بروند تا در همه این موضوعات به نتیجه قطعی برسند؛ زیرا رسوب مسائل فکری حیاتی در ذهنیت معرفتی مسلمانان که از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشود، میتواند در هر زمانی مشکلساز باشد. از این رو او به وحدتی که به جدالها پایان دهد و واقعی باشد، دعوت میکرد. وحدتی که بر اساس اخلاص به اسلام باشد و مسائل اسلامی را به شیوهای علمی عینی و مبتنی بر روشهای اسلامی مورد بحث و بررسی قرار دهد. میخواست به مسلمانان بگوید: شیعه و سنی به این مسئله فکر کنند که اسلام هدفشان است و آگاهی از عقاید، احکام، روشها و خطوط فکری اسلام، چیزی است که وقتی به حقیقت رسیدیم ما را در پیشگاه خداوند بریء الذمه میکند.
* برگرفته از کتاب «للانسان و الحیاة».