خطبه جمعه، 17 آذر ماه 1402

مطالب مهم خطبه اول: راضی بودن به قضای خدا / رضایت به معنای تسلیم شدن نیست / تثبیت ارزش رضایت در زندگی ما / شواهدی از ارزش رضایت.

مطالب مهم خطبه دوم: غزه؛ هیچ اقدامی برای توقف جنگ وجود ندارد / مقاومت در برابر دشمن انتخاب مردم است / مسئولیت حمایت از مردم فلسطین / لبنان در خط مقدم است / کشور نمی‌تواند خلأ را تحمل کند.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

25 جمادی الاول 1445 برابر با 17 آذر 1402 و 08/12/2023 م

رضایت به قضا و قدر الهی از مهم‌ترین صفات مؤمن است

 

مطالب مهم خطبه اول: راضی بودن به قضای خدا / رضایت به معنای تسلیم شدن نیست / تثبیت ارزش رضایت در زندگی ما / شواهدی از ارزش رضایت.

مطالب مهم خطبه دوم: غزه؛ هیچ اقدامی برای توقف جنگ وجود ندارد / مقاومت در برابر دشمن انتخاب مردم است / مسئولیت حمایت از مردم فلسطین / لبنان در خط مقدم است / کشور نمی‌تواند خلأ را تحمل کند.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ * جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ» [البيّنة: 7 – 8] صدق الله العظيم.

 

راضی بودن به قضای خدا

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که مؤمن را از دیگران متمایز می‌کند، رضایت او از پروردگار است؛ بنابراین مؤمن به هر آنچه خدا برای او انتخاب می‌کند، به آنچه او را امر و نهی می‌کند، به آنچه برایش مقدر می‌کند و در آنچه در زندگی قسمت او می‌کند، راضی است. او هر چه را که خدا بیاورد، حتی اگر پشت آن خستگی و سختی باشد یا عزیزی را از دست بدهد یا به بیماری یا ناتوانی یا فقر و یا جنگ و مانند این‌ها مبتلا شود، زیبایی و مهربانی می‌بیند. خداوند متعال در کتاب عزیز خود به این مطلب اشاره کرده و فرموده است: «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ» [احزاب: 36].

در حدیث آمده است که رسول خدا(ص) در یکی از سفرهای خود با کاروانی برخورد کرد. آن‌ها گفتند: سلام بر تو ای رسول خدا. پیامبر خدا(ص) به آن‌ها فرمود: شما کیستید؟ گفتند: ما مؤمنیم. فرمود: حقیقت ایمان شما چیست؟ گفتند: رضایت به قضای خدا، تسلیم به امر خدا و سپردن کارها به خدای متعال. رسول خدا(ص) فرمود: «عُلَمَاءُ حُكَمَاءُ كَادُوا أَنْ يَكُونُوا مِنَ اَلْحِكْمَةِ أَنْبِيَاءَ؛ اينان دانشمندانی حکیم هستند كه نزديك است از حکمت به رتبه پيامبری نائل آيند».

آیات و روایات شریفه به تأثیر رضایت از قضای الهی بر انسان اشاره دارند. در حدیث آمده است: «رَأسُ طاعَةِ اللّهِ الصَّبرُ و الرِّضا عنِ اللّهِ فيما أحَبَّ العَبدُ أو كَرِهَ و لا يَرضى عَبدٌ عنِ اللّهِ فيما أحَبَّ أو كَرِهَ إلاّ كانَ خيرا لَهُ؛ شكيبايى و خشنودى نسبت به آنچه خدا می‌کند، خواه خوشايند بنده باشد يا نه در رأس عبادت خداست؛ و هيچ بنده‌ای، در پيشامدهاى خوشايند و ناخوشايند از خدا خشنود نباشد، مگر اين كه آن برايش بهتر باشد.» و قناعت را باب ورود به جرگه حزب الله دانسته‌اند: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».

در حدیثی آمده است: «أعطُوا اللهَ الرضا مِنْ قلوبِكُمْ، تَظفَروا بثوابِ اللهِ يومَ فقْرِكُمْ والإفلاس؛ دلهاى خود را از خدا خشنود كنيد تا در روز فقر و تهيدستىِ خود، به پاداش خداوند متعال دست يابيد».

در اموری دنیوی در حدیث آمده است: «إنَّ أهنَأَ النَّاسِ عَيشاً، مَن كانَ بِما قَسَمَ اللّهُ لَهُ راضِياً عمَّا هو عليه؛ همانا گواراترین زندگى از آن کسى است که به آنچه خداوند روزی‌اش کرده، خشنود است.» و در حديث آمده است: «نعم الطَّارد للهمّ، الرّضا بالقضاء؛ بهترین دفع كننده نگرانى، راضى شدن به قضای [الهی] است.»

رضایت به قضای الهی، نتیجه خداشناسی و توکل و یقین داشتن انسان به عظمت و توانایی و بنده دوستی خداوند است و اینکه خدا جز خیر او نمی‌خواهد و انتخاب خدا برای او مهم‌تر از انتخاب او برای خودش است.

از این رو در حدیث قدسی آمده است: «إنَّ فيما أوحَى اللّه ُ عز و جل إلى موسَى بنِ عِمرانَ عليه السلام: يا موسَى بنَ عِمرانَ، ما خَلَقتُ خَلقا أحَبَّ إلَيَّ مِن عَبدِيَ المُؤمِنِ؛ فَإِنّي إنَّما أبتَليهِ لِما هُوَ خَيرٌ لَهُ، واُعافيهِ لِما هُوَ خَيرٌ لَهُ، وأزوي عَنهُ ما هُوَ شَرٌّ لَهُ لِما هُوَ خَيرٌ لَهُ. وأنَا أعلَمُ بِما يَصلَحُ عَلَيهِ عَبدي؛ فَليَصبِر عَلى بَلائي، وَليَشكُر نَعمائي، وَليَرضَ بِقَضائي، أكتُبهُ فِي الصِّدّيقينَ عِندي إذا عمِلَ بِرِضائي وأطاعَ أمري؛ از جمله آنچه خداوند عزوجل به موسى بن عمران(ع) وحى كرد، آن بود: اى موسى بن عمران! هيچ آفریده‌ای محبوب‌تر از بنده مؤمنم نيافريدم. من او را به آنچه خيرش در آن است، مبتلا می‌کنم؛ بدان چه خيرش در آن است، عافيت می‌بخشم؛ براى خيرش آنچه را كه شر او در آن است، از او دور می‌کنم. من بدان چه بنده‌ام را به صلاح می‌آورد، داناترم. پس در برابر بلايم شكيبايى و براى نعمتم سپاسگزارى كند و به قضايم خشنود باشد تا چون بر طبق خشنودى من رفتار كند و از من فرمان‌بری نمايد، او را از زمره صدیقان نزد خودم بنويسم.»

در حديث آمده است: «إنّ أعلَمَ الناسِ باللّه ِ أرْضاهُم بقَضاءِ اللّهِ؛ داناترين مردم به خدا كسى است كه به قضاى الهى خشنودتر باشد.»

 

رضایت به معنای تسلیم شدن نیست

در مورد چگونگی تقدیر خداوند در مورد بندگان، باید گفت این تقدیر مستقیماً به صورت فردی حاصل نمی‌شود، بلکه از مجرای قوانینی است که خداوند در زندگی مردم قرار داده است. خداوند سنت‌ها و قوانينی را برای مرگ، روزی، پیروزی، سلامتی و بیماری قرار داده است. برخی از این قوانین مادی و برخی دیگر معنوی هستند؛ بنابراین وقتی اسباب مرگ برای مردم فراهم شد، می‌میرند و وقتی وسایل رزق و روزی به دست آمد، روزی برايشان فراهم می‌شود و وقتی اسباب پيروزی حاصل شد، به پيروز می‌رسند و همه اين قوانينی كه خداوند در زندگی قرار داده است، به نفع انسان و برای خدمت به او ایجاد شده‌اند، حتی اگر در هنگام مصیبت که آن را به ضرر خود بداند.

اما در اینجا لازم به ذکر است که صحبت از رضایت به آن معنا که عده‌ای فهمیده‌اند و از رهگذر آن به دین آسیب زده‌اند نیست. رضایت داشتن به معنای تسلیم شدن در برابر واقعیت موجود و انجام ندادن مسئولیت نیست، این طور نیست که انسان فقر و ضعف و شکست را بپذیرد و تسلیم حاکم ظالم و واقعیت فاسدی شود که ناشی از عملکرد انسان‌ها و مردم و یا نظام‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هستند.

بلکه تبلور رضایت فقط در مواردی است که شخص کنترلی بر آن‌ها ندارد و خارج از کنترل اوست، مانند مرگ، بیماری، ناتوانی‌های جسمی و قوانینی که خداوند در هستی وضع کرده است که منجر به بروز بلایایی مانند زلزله‌ها، آتش‌فشان‌ها و سیل‌ها می‌شود؛ اما در اموری که انسان بر آن‌ها تسلط دارد، رضایت به قضای خدا حاصل نمی‌شود، مگر بعد از اینکه انسان تمام وسایلی را که در اختیار دارد به کار گیرد و با تلاش، تمام وظایفی را که خداوند او را به ادای آن فراخوانده است، انجام دهد.

 

تثبیت ارزش رضایت در زندگی ما

دوستان عزیز، ما به تحکیم این ارزش در زندگی خود به شدت نیاز داریم. ارزش رضایت در حال نزاع و فقر، در حال سلامتی و بیماری، در حال نقص و کامل بودن بدن، در حال قوت و ضعف و در حال پیروزی و شکست و البته بعد از اینکه شخص نقش بایسته خود را در مواردی که می‌تواند تأثیرگذار باشد، ایفا کرد و در هر حال حمد و رضایت به قضای الهی را در درون خویش داشت.

هنگامی که این ارزش ایمانی در جان تثبیت شد، آرامش، امنیت، اطمینان و آسایش خاطر ایجاد می‌کند و سبب می‌شود که انسان از آنچه که هست، راضی شود.

 

شواهدی از ارزش رضایت

این ایمان همان چیزی است که رسول خدا(ص) از خود نشان داد. نقل شده است که چون فرزندش ابراهیم که به او دل‌بستگی داشت، در دو سالگی از دنیا رفت، در آن روز در حالی که اشک از چشمانش جاری می‌شد، رو به خدای متعال کرد و فرمود: «لَبَّیْكَ وَ سَعْدَیْكَ وَ الْخَیْرُ فی یَدَیْكَ وَ الشَّرّ لَیْسَ إِلَیْكَ؛ فرمان‌برداریم، ما را قرین سعادت گردان، خیر تنها در اختیار توست و تو از شر دورى.» سپس فرمود: «تَدْمَعُ العَيْنُ، وَيَحْزَنُ القَلْبُ، وَلَا نَقُولُ إِلَّا ما يَرْضَى الله؛ دیده گریان و قلب اندوهگین است؛ ولی فقط چیزی را می‌گوییم که خدا را خشنود کند.»

حضرت موسی(ع) در تبیین این ارزش، در حدیثی که از ایشان روایت شده، به خدا چنین عرضه داشت: «پروردگارا! دوست دارم محبوب‌ترین و عابدترین خلق خود را به من معرفي نمايي. خداي سبحان به او امر نمود تا به روستايي در کنار دريا برود. موسي(ع) به آنجا رفت و در آن مکان، چشمش به مردي افتاد که به بیماری‌های جذام، پيسی و زمين‏گيری مبتلا بود ولی با این حال به تسبيح و حمد و ثنای پروردگار اشتغال داشت. پس گفت: ای جبرئيل مردی که از خدا ديدار او را خواستم کجاست؟ جبرئيل گفت: همين مرد است. موسي گفت: اي جبرئيل دوست داشتم، به هنگام ملاقات او را مردي روزه‌دار و شب‌زنده‌دار بيابم. جبرئيل گفت: اين مرد از هر روزه‏دار و نمازگزاري، نزد خدا محبوب‌ترین و عابدتر است. هم‏اکنون مأموریت يافتم که چشمان او را از او بگيرم، بشنو چه مي‏گويد. آنگاه جبرئيل به ديدگان او اشاره کرد، ناگهان دو چشمش از حدقه بيرون آمده به صورتش افتاد و آن مرد گفت: خدای من تا زمانی که خواستی، از اين ديدگان که نعمت تو بود بهره برم، بهره‏مند شدم و حال که از من اين نعمت را سلب نمودی، به خواست تو خشنودم، اما آرزويم را از خود قطع نکردی، آن آرزويی که سراسر وجودم را در برگرفته است و در آينه هستيم جز تجلی ذات تو چيزي را نمي‏بينم. اي خداي مهربان! جز خير براي بندگانت نخواهی و اي پيونددهنده بندگان به خودت تا آن‌ها را به مقصد برساني. موسي(ع) به آن مرد گفت: اي بنده خدا، من مستجاب‏الدعوه‏ هستم، اگر دوست داری خدا را بخوانم تا چشمان از دست رفته را به تو بازگرداند و از بیماری‌ها تو را شفا بخشد؟ گفت: هرگز اين را از خدا نمی‏خواهم، هر چه را که او بخواهد نيکوست و در برابر خواسته و مطلوب او خواسته‏ای ندارم... موسی(ع) با تعجب گفت: اين مرد از همه مردم دنيا، عابدتر است.»

حضرت زینب(س) نیز همین ارزش را بیان داشت. هنگامی که پس از جنگ کربلا، ابن زیاد به او گفت: «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ الله بِأَخِيكِ وَأَهْلِ بَيْتِكِ؟ فَقَالَتْ: مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلاً، هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَتَبَ الله عَلَيْهِمُ الْقَتْلَ، فَبَرَزُوا إِلَى مَضَاجِعِهِمْ، وَسَيَجْمَعُ الله بَيْنَكَ وَبَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَتُخَاصَمُ، فَانْظُرْ لِـمَنِ الْفَلْجُ يَوْمَئِذٍ؛ کار خدا با برادر و خانواده‌ات را چگونه دیدی؟ گفت: من جز چیز زیبایی ندیدم، اینان گروهی بودند که خداوند کشته شدن را برای آنان ثبت کرده بود، پس به سوی آرامگاه‌هایشان شتافتند و به زودی خداوند تو را با آنان گرد خواهد آورد و دعوا و حجت علیه تو اقامه خواهد شد. پس بنگر در آن هنگام، پیروزی از آن کیست؟».

این سخن را با دعای امام زین‌العابدین(ع) به پایان می‌بریم که به وسیله آن نحوه تعامل با تقدیر الهی را چنین بیان می‌کند: «اللَّهُمَّ وَطَيِّبْ بِقَضَائِكَ نَفْسِي، وَوَسِّعْ بِمَوَاقِعِ حُكْمِكَ صَدْرِي، وَهَبْ لِيَ الثِّقَةَ لِأُقِرَّ مَعَهَا بِأَنَّ قَضَاءَكَ لَمْ يَجْرِ إِلَّا بِالْخِيَرَةِ، وَاجْعَلْ شُكْرِي لَكَ عَلَى مَا زَوَيْتَ عَنِّي أَوْفَرَ مِنْ شُكْرِي إِيَّاكَ عَلَى مَا خَوَّلْتَنِي؛ خدایا! مرا به قضایت دل‌خوش کن و سینه‌ام را به موارد فرمانت گشاده فرما و به من حالت اعتماد و اطمینان‌ بخش تا به وسیلۀ آن اقرار کنم که قضای تو، جز به آنچه خیر است روان نشده و شکرم را برای حضرتت نسبت به آنچه از من دور داشتی و عطایش را دریغ کردی، از شکرم بر آنچه به من عنایت فرمودی، افزون‌تر قرار ده.»

«اَللّهُمَّ مُنَّ عَلَىَّ بِالتَّوَكَّلِ عَلَيْكَ وَالتَّفْويضِ اِلَيْكَ وَالرِّضا بِقَدَرِكَ وَ التَّسْليمِ لاِمْرِكَ حَتّى لا اُحِبَّ تَعْجيلَ ما اَخَّرْتَ وَ لاتَاْخيرَ ما عَجَّلْتَ يا رَبَّ الْعالَمينَ؛ خدايا به توكّل بر خودت و واگذاشتن به نگاهت و خشنودى به تقديرت و تسليم در برابر امرت بر من‏ منّت گذار تا شتاب آنچه را تأخير انداختى و تأخير آنچه را در آن شتاب كردى دوست نداشته باشم، اى پروردگار جهانيان.»

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا، شما و خودم را به همان چیزی توصیه می‌کنم که امیرالمؤمنین(ع) به اصحاب خود توصیه کرد. آمده است هنگامی که از صفین بازمی‌گشت گذارش به قبرستان بیرون کوفه افتاد فرمود: «يَا أَهْلَ الدِّيَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ، يَا أَهْلَ التُّرْبَةِ، يَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ، يَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ، يَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ، أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ؛ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ، وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ، وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ. هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا، فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ؟ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أَمَا [وَ اللَّهِ] لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِي الْكَلَامِ لَأَخْبَرُوكُمْ أَنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى؛ اى ساكنان خانه‌های وحشت‌زا و محله‌های تهى و گورهاى تاريك، اى در خاك غنودگان، اى غريبان، اى ترسندگان، شما در رفتن بر ما پيشى گرفته‌اید و ما از پى شما می‌آییم؛ اما خانه‌هایتان، ديگران در آن‌ها آرمیده‌اند و امّا زنانتان، ديگران آنان را به زنى گرفته‌اند، اما اموالتان به ميان ديگران تقسيم شده. این‌ها خبرهايى بود كه ما داشتيم، شما چه خبر داريد؟ [سپس، به اصحابش روى كرد و فرمود:] اگر اينان رخصت سخن گفتن می‌داشتند، به شما می‌گفتند كه بهترين توشه‌ها پرهيزگارى است.»

امام(ع) با این وصیت خود می‌خواست که ما توشه تقوا برگیریم و حضور خدا را در جان خود تقویت کنیم و مواظب باشیم که در طاعت و خشنودی او باشیم و تا مطمئن نشده‌ایم که خداوند از کار ما راضی است، قدمی برنداریم، حرفی نزنیم، موضعی نگیریم، حمایتی نکنیم یا مخالفتی نورزیم و وقتی این کار را انجام دادیم، هوشیارتر، مسئولیت‌پذیرتر و تواناتر در مقابله با چالش‌ها خواهیم شد.

 

غزه؛ هیچ اقدامی برای توقف جنگ وجود ندارد

از غزه آغاز می‌کنیم، جایی که دشمن صهیونیستی همچنان سنگ، مردم و تمام زیرساخت‌های حیاتی آن را هدف قرار می‌دهد و از این طریق قصد دارد پس از غیرممکن کردن زندگی در آن، نوار غزه را از ساکنانش خالی کند و در این جنایت از چراغ سبز و فرصت زمانی نامحدود است بهره‌مند است تا هر چه را می‌خواهد انجام دهد و از پشتیبانی مادی، نظامی و اطلاعاتی دولت آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی برخوردار است و کار به جایی رسیده ‌است که هر کس به سیاست‌های این رژیم معترض باشد، مجرم و ضد یهود به شمار می‌آید.

این وضعیت در حالی جریان دارد که از طرح ابتکار عملی هیچ خبری نیست که منجر به توقف خونریزی و بازدارندگی این دشمن از ادامه سبعیت و جنایات خود شود و اگر ابتکاراتی هم وجود داشته، در حد خواهش از دشمن مبنی بر آسیب نزدن به غیرنظامیان و ارائه کمک‌های انسان دوستانه است که هیچ یک از نیازهای انسانی این مردم را تأمین نمی‌کند و به جای آن سخن از نحوه مدیریت سیاسی غزه در دوره پس از جنگ است که نشان دهنده اعطای حق کنترل غزه و قدرت تصمیم‌گیری به دشمن درباره آن است و در مقابل، مردم فلسطین همچنان بهترین اشکال صبر، فداکاری و استواری را در میدان ارائه می‌دهند.

 

مقاومت در برابر دشمن انتخاب مردم است

این مردم با صبر و استواری و عزم و اراده و ایستادگی خود توانسته‌اند با وجود ویرانی‌ها و کشتارهای پیش آمده و عدم برابری در توانمندی‌ها و امکانات، مانع پیشروی دشمن شوند و آن را برای دشمنان هزینه‌بردار سازند.

در مواجهه با آنچه در جریان است، ما به این مردم که شواهد روشن نشان می‌دهند تمایل به دادن هزینه‌های گران برای بازپس‌گیری آزادی و حق خود برای داشتن زندگی شرافتمندانه درود می‌فرستیم.

این مردم این گزینه را انتخاب نکردند، مگر بعد از اینکه از دستیابی به حقوق خود از طریق کنوانسیون‌های بین‌المللی و قطعنامه‌های شورای امنیت که با وجود این دشمن، چون جوهری روی کاغذ باقی ماندند، ناامید شدند. آن‌ها از هزینه سنگینی که باید در برابر دشمنی که فقط به زبان کشتار و ویرانگری باور دارد و از مردم فلسطین می‌خواهد که با دست خودشان خود را نابود کنند و به حضور خود پایان دهند یا سرزمینشان را ترک کنند، بپردازند به خوبی آگاهی دارند.

 

مسئولیت حمایت از مردم فلسطین

ما بر اساس مسئولیت انسانی و دینی خود، ایستادگی در کنار این مردم را ضروری می‌دانیم. باید از آرمان عادلانه این مردم حمایت کنیم و اجازه ندهیم که دشمن به اهداف خود برسد؛ زیرا اگر جهان از کنار جنایات دشمن بدون محکومیت و بازخواست عبور کند، پیروزی و تحقق اهداف به دشمن به شکلی که در حال انجام است، باعث می‌شود که در هم‌جواری با دشمن احساس امنیت نکنیم و هیچ کس احساس امنیت و آرامش در این جهان نکند.

از این رو، مجدداً از کشورها و ملت‌های عربی و اسلامی و همه آزادگان جهان و همه کسانی که به ارزش‌های دینی، عدالت و ارزش‌های انسانی پایبند هستند، می‌خواهیم با ادامه یافتن جنایات و سبعیت‌های دشمن، در این مرحله صدای اعتراض خود را بلندتر کنند و از محکومیت اقدامات این رژیم و کشورهای حامی آن دست برندارند و همه فشارها را اعمال کنند تا دشمن از ادامه دادن جنگ نابودگرانه‌اش منصرف شود تا مسئولیت نابودی و آوارگی یک ملت و تکرار تصاویر انزجارآور آن متوجه‌شان نشود.

 

لبنان در خط مقدم است

به لبنان می‌رسیم که همچنان در خط رویارویی با دشمن صهیونیستی و حمایت از ملت فلسطین ایستاده و هزینه‌های سنگینی به این جهت متحمل می‌شود و معتقد است اگر این دشمن بتواند در غزه به خواسته خود برسد، در شرایطی که شاهد تحرکات نمایندگان بین‌المللی که نسبت به پیامدهای این موضع‌گیری هشدار می‌دهند، لبنان نیز از عواقب آن مصون نخواهد ماند.

در این راستا، ما آنچه را که هفته گذشته گفتیم، بار دیگر تکرار می‌کنیم و آن اینکه کشورهای علاقه‌مند به لبنان باید تلاش‌های خود را بر توقف ماجرای غزه متمرکز کنند؛ زیرا آنچه در غزه اتفاق می‌افتد بر لبنان نیز بازتاب دارد و با قطعنامه 1701 و همه قطعنامه‌های بین‌المللی با همین معیار برخورد شود و به نفع دشمن صهیونیستی و امنیت شهرک‌های آن نباشد، بدون این که امنیت کشور در نظر گرفته شود، در حالی که دشمن هرگز یک روز هم به قطعنامه‌های سازمان ملل و عدم نقض حاکمیت ملی لبنان در زمین، دریا و هوا یا تهدیدها و هشدارهای مداوم لبنان تا شبیه‌سازی مداوم نحوه ورود به شهرها و روستاهای لبنانی پایبند نبوده است.

مایه تأسف است صداهایی را در لبنان می‌شنویم که از دشمن به عنوان بره بی‌گناه صحبت می‌کنند، در حالی که دشمن به حملات خود به روستاها و شهرهای مرزی ادامه می‌دهد و کار به هدف قرار دادن مواضع ارتش لبنان رسیده است که منجر به شهادت یک نفر و جراحت چندین نفر و کشتار عمدی اصحاب رسانه شده است که گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی نیز این موضوع را تأیید کرده‌اند و بنا به تصریحات وزیر دفاع دشمن، همچنان به تهدید لبنان مبنی بر آغاز جنگ مخرب علیه این کشور ادامه می‌دهد که این امر مستلزم آن است که تمام جریان‌های سیاسی هر کدام به اندازه مسئولیت خود باید با جدیت برای رفع توجیهات تفرقه بکوشند و در اموری که منجر به بروز تنش در صحنه داخلی کشور می‌شود، دخالت نکنند؛ چون دشمن ممکن است از این فرصت استفاده کند و تشویق شود که دایره تجاوزات و آسیب زدن به حاکمیت لبنان را گسترش دهد.

 

کشور نمی‌تواند خلأ را تحمل کند

در عین حال، بر ضرورت رسیدگی سریع به بحران‌هایی که کشور از آن رنج می‌برد و پر کردن خلأ موجود در نهادها و مراکز دولتی، برای مقابله با چالش‌ها و انتخاب‌های پیش‌رو به‌ویژه در سطح ارتش تأکید می‌کنیم؛ چرا که به دلیل اهمیت و نقشی که ارتش در سطح داخلی و یا حفاظت از مرزهای جنوبی و شرقی کشور انجام می‌دهد، کشور نمی‌تواند خلأ موجود در رهبری ارتش را تحمل کند. چرا که برای مقابله با همه این‌ها با سستی و خلأ در عرصه سیاسی یا در سطح نیروهای امنیتی امکان‌پذیر نیست.