خطبه جمعه، 6 بهمن ماه 1402

مطالب مهم خطبه اول: میلاد مبارک / پشتیبان رسول خدا(ص) / قهرمان جنگ‌ها و درگاه دانش / از فضایل علی(ع) / معنای وفاداری به علی(ع)

مطالب مهم خطبه دوم: تداوم تجاوز به غزه / دستاوردهای مقاومت / انتخابات ریاست جمهوری و بودجه / اتحاد در برابر تجاوز.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

15 رجب 1445 برابر با 6 بهمن 1402 و 26/01/2024 م

امام علی(ع)؛ مرد عدالت، علم و انسانیت

 

مطالب مهم خطبه اول: میلاد مبارک / پشتیبان رسول خدا(ص) / قهرمان جنگ‌ها و درگاه دانش / از فضایل علی(ع) / معنای وفاداری به علی(ع)

مطالب مهم خطبه دوم: تداوم تجاوز به غزه / دستاوردهای مقاومت / انتخابات ریاست جمهوری و بودجه / اتحاد در برابر تجاوز.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» [البقرة: 207] صدق الله العظيم.

 

میلاد مبارک

سیزدهم ماه مبارک رجب، ولادت یکی از کسانی است که این آیه مبارکه درباره ایشان نازل شد. کسانی که اراده خداوند متعال در موردشان تحقق یافت، این که پلشتی را از ایشان زدوده و آن‌ها را کاملاً پاک کند و او امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) است؛ امامی که خداوند متعال اراده فرموده که ولادتش در مقدس‌ترین مکان و شریف‌ترین سرزمین، یعنی در بیت‌الحرام باشد؛ ولادتی که پیش از او برای کسی اتفاق نیفتاده و پس از آن نیز اتفاق نخواهد افتاد. این که از تربیت و عنایت رسول خدا(ص) برخوردار شود؛ چون پیامبر خدا(ص) برای اینکه از بار زندگی پدرش ابوطالب بکاهد، در شش سالگی کفالت او را به عهده گرفت. از این رو از علم و بردباری و ادب و اخلاق عالی رسول خدا(ص) بهره گرفت. در یکی از خطبه‌های خود در نهج‌البلاغه به این مطلب اشاره می‌کند و می‌فرماید: «ولَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُه اتِّبَاعَ الْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّه، يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِه عَلَماً، ويَأْمُرُنِي بِالِاقْتِدَاءِ بِه؛ و من در پى او بودم در سفر و حضر چنانكه شتر بچه در پى مادر. هر روز براى من از اخلاق خود نشانه‌اى بر پا مى‌داشت و مرا به پيروى آن مى‌گماشت.»

هنگامى كه جبرئيل رسالت را بر رسول خدا نازل کرد، على(ع) اولين كسى بود كه اسلام آورد. او به اين امر اشاره كرده و فرموده است: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَسَمِعَ وَأَجَابَ؛ خدايا من اولين كسی هستم که به سوی تو بازگشت و شنید و اجابت کرد.»

ابن ابی الحدید، مفسر نهج‌البلاغه، در این باره می‌گوید: «ما أَقولُ في رجُلٍ سبقَ النَّاسَ إِلى الهُدى، وآمن بالله وعبدهُ، وكلُّ مَن في الأَرْضِ يعبدُ الحَجر، ويجحدُ الخالِق، لم يسبقهُ أَحدٌ إِلى التَّوحيد إِلّا السَّابق إِلى كلِّ خَيْرٍ، محمَّدٌ رَسُولُ الله(ص)؛ چه بگویم درباره مردى که پیشگام همه انسان‌ها در هدایت‌پذیری بوده و زمانى به خدا ایمان آورد و او را بندگى کرد که تمام اهل زمین بت‌پرست و منکر خالق بودند، در توحید جز سبقت گیرنده در هر خیر محمد پیامبر خدا(ص) کسى بر امام پیشى نگرفت.»

 

پشتیبان رسول خدا(ص)

هنگامی که رسول خدا(ص) دعوت خود را آغاز کرد، علی(ع) پشتیبان و تکیه‌گاه او بود و این همان چیزی است که وقتی برای حمایت او اعلام آمادگی کرد و از ابتدا در کنار او ایستاد، آشکار شد و این زمانی بود که آیه «وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» نازل شد، رسول خدا(ص) قوم خود را دعوت کرد و سپس آنان را به اسلام دعوت کرد و فرمود: «کدام یک از شما مرا در این امر یاری می‌کند؟» و تنها علی(ع) در آن روز برخاست و گفت: «من یا رسول الله».

پس از آن نیز در اجابت درخواست رسول خدا(ص) برای خوابیدن در رختخواب او تردید نکرد. روزی که می‌خواست از مکه به مدینه هجرت کند. در آن روز قریش تصمیم به کشتن پیامبر خدا(ص) گرفته بودند، از این رو پیامبر خدا(ص) از او خواست در بستر او بخوابد تا مبادا موضوع هجرتش فاش شود؛ اما علیرغم اینکه علی(ع) می‌دانست این کار ممکن است به قیمت جانش تمام شود، این کار را انجام داد. چون چهل جنگجو منتظر دمیدن صبح بودند تا به رختخواب حمله کنند و پیامبر خدا(ص) را بکشند. در آن روز، علی(ع) از زنده ماندن خود و آنچه ممکن بود برای او اتفاق بیفتد، سؤال نکرد، بلکه به گفتن این جمله بسنده کرد: «ای پیامبر خدا، آیا با خوابیدن من تو سالم می‌مانی؟» و چون به او فرمود: «آری، این همان چیزی است که پروردگارم به من وعده داده است»، علی(ع) فرمود: «به آنچه مأمور شده‌اید، عمل کنید.» سپس این آیه بر رسول خدا(ص) نازل شد که حقیقت مبنای علی(ع) را در طول عمرش بیان می‌کرد: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ».

 

قهرمان جنگ‌ها و درگاه دانش

علی(ع) در تمام جنگ‌هایی که رسول خدا(ص) با مشرکان و یهودیان انجام داد، پیشگام بود و جنگ‌های بدر و احد و خیبر و حنین شاهد این حقیقت هستند و در تمام این جنگ‌ها، قهرمان بود تا این که پیروزی را برای مسلمانان به ارمغان آورد. او راه رسیدن به دانش رسول خدا(ص) بود؛ چون او دروازه شهر علم او بود. همان چیزی که رسول خدا(ص) به آن اشاره کرد و فرمود: «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الدخولُ إلى المدينة، فَلْيَأْتِهِا مِنْ بَاب عليّ؛ من شهر علم هستم و علی دروازه آن است و هر که می‌خواهد وارد شهر شود از دروازه علی(ع) وارد شود.»

اوست که فرمود: «عَلَّمَني رسول الله ألفَ بابٍ مِنَ العِلمِ، يَفتَحُ كُلُّ بابٍ ألفَ بابٍ؛ رسول خدا به من هزار باب علم آموخت که هر دری، هزار در دیگر را می‌گشاید.»

پیامبر خدا(ص) به او فرمود: «أنت مني بمنزلة هارون من موسى، إلَّا أنَّه لا نبيَّ بعدي؛ تو برای من همانند هارون نسبت به موسی هستی، جز این که بعد از من پیامبری نیست.»

و قبل از این که رسول خدا(ص) بدرود حیات گوید، امانت اسلام را به او سپرد و جز علی(ع) کسی نبود که بتواند این امانت را حفظ کند و شایستگی هدایت این کشتی را داشته باشد و گذشت روزها و حوادث این حقیقت را ثابت کرد و آنچه را که خلیل بن احمد گفت، آشکار نمود. وقتی از او پرسیدند: چرا علی را بر دیگران ترجیح دادی؟ گفت: «احتياج الكلّ إليه، واستغناؤه عن الكلّ، دليل على أنّه إمام الكلّ؛ نیاز همه به او و بی‌نیازی او از همه دلیل این است که او امام همه است.»

و گفت: «ماذا أقول في رجلٍ أخفى أعداؤه فضائله حسداً، وأخفاها محبّوه خوفاً، وظهر من بين ذين وذين ما ملأ الخافقين؛ چه بگویم درباره مردی که دشمنانش از روی حسد و دوستدارانش از ترس فضایلش را پنهان کردند و در این میان چیزی آشکار شد که شرق و غرب را پر کرد؟»

 

از فضایل علی(ع)

امروز در سالگرد ولادت او، فرصت را مغتنم شمرده و به این فضائل اشاره می‌کنیم، نه اینکه به تمجید او اکتفا کنیم، بلکه خود را با آن‌ها بسنجیم تا مطمئن شویم که آیا ما واقعاً از پیروان و عاشقان و موالیان او هستیم یا خیر؟

مورد اول: وقتی مالک اشتر نزد او آمد و به او گفت: یا امیرالمؤمنین، تعدادشان اندک است و به عدالت می‌گیری، اگر مال خرج کنی یا امیرالمؤمنین گردن مردان به سوی تو خواهد رفت، نصیحت آنان به تو روشن خواهد شد و محبت آنان را به دست خواهی آورد. پس امام(ع) به او فرمود: «أمَّا ما ذكرت من عملنا وسيرتنا بالعدل، فإنَّ الله يقول: مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ، فأنا من أن أكون مقصِّراً فيما ذكرت أخوف، وأمَّا ما ذكرت من أنَّ الحقَّ ثقيل عليهم، ففارقونا لذلك، فقد علم الله أنَّهم لم يُفارقونا من جَوْر، ولا لجأوا إذ فارقونا إلى عَدْل، ولم يلتمسوا إلّا دنيا زائلة عنهم كأن قد فارقوها؛ وَلَيُسْأَلُنَّ يوم القيامة: أللدّنيا أرادوا، أم لله عملوا؟… فقال له الأشتر: والله صدقت يا أمير المؤمنين؛ اما آنچه درباره سیره و روش ما درباره عمل به عدالت ‏بیان کردى، همانا خداوند عز و جل مى‏فرماید: "هر کس کار شایسته‏اى انجام دهد، پس آن کار به نفع خود اوست و هر کس بدى کند، بر خود بدى کرده است و پروردگارت به بندگانش ستم نمى‏کند" و من از آن بیمناکم که در عمل به عدالت کوتاهى کرده باشم؛ اما درباره اینکه گفتى پذیرش حق بر آنان سنگین است و به همین دلیل از ما جدا شدند، همانا خدا مى‏داند که آنان به خاطر ظلم و ستم از ما جدا نشدند و وقتى از ما جدا شدند به عدالت پناه نبردند. آن‌ها جز دنیایى که از دستشان گرفته شده، انگیزه‏اى نداشتند و با جدا شدن از ما در قیامت مورد بازخواست و مؤاخذه قرار خواهند گرفت و از آنان سؤال خواهد شد که آیا در پى دنیا بودند یا براى خدا کار کردند؟... مالک اشتر به آن حضرت عرض کرد: به خداوند راست گفتی ای امیرالمؤمنین.»

علی(ع) می‌توانست دل سران قبایل، متنفذین و مردم اطراف خود را به سوی خود جلب کند؛ اما او به دست آوردن دل عزیزان و دوستان و کسانی را که برای او را فریاد می‌کشند، به قیمت از دست رفتن اصول اسلام نمی‌خواست که زندگی خود را وقف آن کرد و مصالح و آینده مردمی را که خود را در قبالشان مسئول می‌دید.

مورد دوم: در جنگ صفین، لشکر معاویه بن ابی‌سفیان وقتی به میدان نبرد آمدند، محل‌های برداشت آب را محاصره کردند. چون علی(ع) از آنان آب خواست، امتناع کردند و گفتند: نه به خدا سوگند، [آب نمی‌دهیم] تا تو و یارانت از تشنگی بمیرید. آنگاه امام(ع) به یارانش دستور پیشروی داد و آنان نیز به لشکر معاویه حمله کردند و پس از نبردی سخت، آنان را از آب دور کردند و آب به تصرف لشکر امام درآمد و لشکر معاویه در بیابان پراکنده و دچار تشنگی شدند.

چون معاویه و لشکریانش آمدند و از علی(ع) آب خواستند، فرماندهان لشکرش به او گفتند: ای امیرالمؤمنین(ع) آب را از آن‌ها دریغ کن و همان‌طور که تو را از آب بازداشتند، قطره‌ای آب به آن‌ها نده و آن‌ها را با شمشیر تشنگی بکش و در اختیار خود بگیر و بعد از آن نیازی به جنگ نخواهی داشت؛ اما امام علی(ع) به آن‌ها فرمود: «نه به خدا سوگند من کارشان را تلافی نمی‌کنم. برخی از آبشخورها را به آن‌ها بدهید.»

مورد سوم: فرموده است: «وقَد كَرِهتُ أن يَكونَ جالَ في ظَنِّكُم أنّي أُحِبُّ الإِطراءَ، وَاستِماعَ الثَّناءِ، ولَستُ – بِحَمدِ اللهِ – كَذلِكَ، وَلَوْ كُنْتُ أُحِبُّ أَنْ يُقَالَ ذلِكَ، لَتَرَكْتُهُ انْحِطَاطاً لله سُبْحَانَهُ… فَلا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ، وَلا تَتَحَفَّظُوا مِنِّي بِمَا يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ، وَلا تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ، وَلا تَظُنُّوا بِىَ اسْتِثْقَالاً فِي حَقٍّ قِيلَ لِي، وَلا الْتمَاسَ إِعْظَام لِنَفْسِي، فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ أَنْ يُقَالَ لَهُ، أَوِ الْعَدْلَ أَنْ يُعْرَضَ عَلَيْهِ، كَانَ الْعَمَلُ بِهِمَا أَثْقَلَ عَلَيْهِ. فَلاَ تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَة بِحَقٍّ، أَوْ مَشْوَرَة بِعَدْل، فإنِّي لستُ في نَفسي بفوقِ ما أن أُخطِئَ، ولا آمَنُ ذلك مِن فِعلي؛ و خوش ندارم، در خاطر شما بگذرد كه من ستايش را دوست دارم و خواهان شنيدن آن هستم. سپاس خدا را كه چنين نبودم و اگر ستايش را دوست می‌داشتم، آن را رها می‌کردم به خاطر فروتنى در پيشگاه خداى سبحان... پس با من چنانكه با پادشاهان سركش سخن می‌گویند، حرف نزنيد و چنانكه از آدم‌های خشمگين كناره می‌گیرند دورى نجوييد و با ظاهرسازی با من رفتار نكنيد و گمان مبريد اگر حقّى به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پى بزرگ نشان دادن خويشم، زيرا كسى كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن، براى او دشوارتر خواهد بود. پس از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خوددارى نكنيد، زيرا خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمی‌دانم.»

سپس رو به قبیله خود از بنی عبدالمطلب کرد: «يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِيَنَّكُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ؛  اى فرزندان عبد المطلّب، مبادا پس از من دست به خون مسلمين فروبرید [و دست به كشتار بزنيد] و بگوييد، امير مؤمنان كشته شد، بدانيد جز كشنده من كسى ديگر نبايد كشته شود. درست بنگريد اگر من از ضربت او مردم، او را تنها يك ضربت بزنيد و دست و پا و ديگر اعضاى او را مبريد، من از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: بپرهيزيد از بريدن اعضاى مرده، هر چند سگ ديوانه باشد.»

امام(ع) می‌خواست از این طریق به ما جرئت انتقاد از حاکم و مسئول را با هر جایگاه مذهبی، اجتماعی و سیاسی، بدهد. این که به خاطر تقرب جستن یا ترس، با او تعارف نکنیم و در برابر اشتباهاتش سکوت نکنیم و همین‌طور از حاکم و مسئول خواست که اگر به هر مقامی رسید، خود را بالاتر از نقد نبیند.

 

معنای وفاداری به علی(ع)

عزیزان، این اخلاق و عدالت و علم و انسانیت علی(ع) است و ابراز احساسات و عواطف و اعلام وفاداری برای انتساب به علی(ع) کافی نیست، بلکه باید به روی همه معانی و مفاهیمی که با آن‌ها می‌زیست و ما را به آن دعوت می‌کرد، آغوش بگشاییم. وقتی فرمود: «أَلاَ وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اِكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلاَ وَ إِنَّكُمْ لاَ تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اِجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ؛ هان! پيشواى شما از دنياى خود به دو جامه كهنه و از خوراكش به دو قرص نان، بسنده كرده است. البتّه شما توانايى اين كار را نداريد؛ امّا با [در پيش گرفتن] پارسايى و سخت‌کوشی [در كار و عبادت] و پاک‌دامنی و راستى، مرا يارى رسانيد..»

به این ترتیب ما سزاوار آن می‌شویم که در زمره پیروان و شیعیان او قرار گیریم و زیر پرچم او باشیم و مایه آراستگی او شویم و مایه ننگ او نباشیم.

سلام بر تو ای امیرالمؤمنین. سلام بر تو ای سرور اوصیاء. سلام بر تو ای امام پرهیزگاران. شهادت می‌دهم که تو نماز را برپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی تا اینکه یقین تو را فراگرفت.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا، شما و خودم را به همان چیزی توصیه می‌کنم که امیرالمؤمنین(ع) به اصحاب خود توصیه می‌کرد. به آنان فرمود: «أَلَا وَإِنَّ هَذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَتَرْغَبُونَ فِيهَا وَأَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَتُرْضِيكُمْ لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ وَلَا مَنْزِلِكُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَلَا الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ أَلَا وَإِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَةٍ لَكُمْ وَلَا تَبْقَوْنَ عَلَيْهَا وَهِيَ وَإِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا وَأَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا وَسَابِقُوا فِيهَا إِلَى الدَّارِ الَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا وَانْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا وَلَا يَخِنَّنَّ أَحَدُكُمْ خَنِينَ الْأَمَةِ عَلَى مَا زُوِيَ عَنْهُ مِنْهَا وَاسْتَتِمُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَالْمُحَافَظَةِ عَلَى مَا اسْتَحْفَظَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ أَلَا وَإِنَّهُ لَا يَضُرُّكُمْ تَضْيِيعُ شَيْ‏ءٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ بَعْدَ حِفْظِكُمْ قَائِمَةَ دِينِكُمْ أَلَا وَإِنَّهُ لَا يَنْفَعُكُمْ بَعْدَ تَضْيِيعِ دِينِكُمْ شَيْ‏ءٌ حَافَظْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاكُمْ أَخَذَ اللَّهُ بِقُلُوبِنَا وَقُلُوبِكُمْ إِلَى الْحَقِّ وَأَلْهَمَنَا وَإِيَّاكُمُ الصَّبْرَ؛ آگاه باشيد، همانا اين دنيا كه آرزوى آن را می‌کنید و بدان روى می‌آورید و شما را گاهى به خشم می‌آورد و زمانى خشنود می‌سازد، خانه ماندگار شما نيست و منزلى نيست كه براى آن آفريده و به آن دعوت شديد، آگاه باشيد نه دنيا براى شما جاودانه و نه شما در آن جاودانه خواهيد ماند. دنيا گرچه از جهتى شما را می‌فریبد ولى از جهت ديگر شما را از بدی‌هایش می‌ترساند، پس براى هشدارهايش از آنچه مغرورتان می‌کند چشم پوشيد و به خاطر ترساندنش از طمع‌ورزی در آن بازایستید، به خانه‌ای كه دعوت شديد سبقت گيريد و دل از دنيا برگيريد و چونان كنيزكان براى آنچه كه از دنيا از دست می‌دهید گريه نكنيد و با صبر و استقامت بر اطاعت پروردگار و حفظ و نگهدارى فرامين كتاب خدا، نعمت‌های پروردگار را نسبت به خويش كامل كنيد. آگاه باشيد، آنچه براى حفظ دين از دست می‌دهید زيانى به شما نخواهد رساند. آگاه باشيد، آنچه را با تباه ساختن دين به دست می‌آورید سودى به حالتان نخواهد داشت. خداوند دل‌های ما و شما را به سوى حق متوجّه سازد و صبر و استقامت عطا فرمايد.»

سفارش امیرالمؤمنین(ع) این است و اگر به آن عمل کنیم، خواهیم دانست به کجا می‌رویم و چگونه می‌رویم؟ و بدین ترتیب به خیر دنیا و نجات در آخرت دست پیدا می‌کنیم و توانایی بیشتری برای رویارویی با چالش‌ها خواهیم داشت.

 

تداوم تجاوز به غزه

از غزه شروع می‌کنیم، جایی که دشمن صهیونیستی به سیاست خود برای نابودی سیستماتیک تمام نشانه‌های آبادانی آن ادامه می‌دهد و آن را غیرقابل زندگی می‌کند، بدون این که هیچ نشانه‌ای از گوش دادن این رژیم به صداهای اعتراضی که در جهان بلند است و از آن می‌خواهد که خونریزی و ویرانی را در غزه متوقف کند، پیدا باشد؛ بلکه می‌بینیم که این رژیم بر ادامه این جنگ پافشاری می‌کند و حتی زمانی که خواهان مذاکره است، می‌خواهد زیر آتش جنگ، مذاکره کند. شاید آنچه باعث سرسختی این رژیم شده، حمایت مستمر بین‌المللی و پوشش و حمایتی است که دریافت می‌کند که آن را از پاسخگویی و مجازات مصون نگه می‌دارد، هرچند که شاهد تغییر موضع بسیاری از کشورهای حامی آن بوده‌ایم. چون در برابر جهانیان احساس خجالت می‌کنند یا نسبت به منافع و امنیت خود از بابت گسترش جنگ می‌ترسند، هر چند که هنوز هم موضع قاطع و بازدارنده‌ای در برابر دشمن دیده نشده است و همه به اظهار امیدواری بسنده کرده‌اند.

 

دستاوردهای مقاومت

در همین زمان، مردم فلسطین به مقاومت و رویارویی دلیرانه خود در برابر دشمن، علیرغم نابرابری در توانایی‌ها و امکانات ادامه می‌دهند تا دشمن را از دستیابی به اهداف خود بازدارند و یا تحقق اهداف را برای دشمن پرهزینه کنند. عملیات قهرمانانه‌ای که هر روز انجام می‌شود و عملیات جسورانه‌ای که در «المغازی» انجام شد، آخرین آن نخواهد بود. عملیاتی که خواب دشمن را پریشان کرد و موجودیتش را لرزاند و آن را روز سیاه و وحشتناک نامید.

ما به مقاومت فلسطین به خاطر این دستاوردها و قهرمانی‌هایش که امید به این که این مردم شکست‌ناپذیرند و قادر به شکست دادن دشمن و نقش بر آب کردن نقشه‌ها و توطئه‌های آن هستند را در جان‌ها تقویت کردند، تبریک می‌گوییم.

مردم فلسطین بیش از پیش آگاه شده‌اند که چاره‌ای جز ادامه دادن به راه مقاومت در برابر دشمن ندارند و در این انتخاب باید صبور باشند و بار آن را به دوش بکشند و این که هر گزینه دیگری که برای آن‌ها فراهم شده یا بدان دعوت شوند، ابتدایی‌ترین حقوقشان را تأمین نخواهد کرد و از طریق آن به زندگی شرافتمندانه‌ای و آزادی و امنیت که مانند بقیه ملل حقشان است، نخواهند رسید. آن‌ها مطمئن هستند که جز پس از تحمل رنج و صبر پیروزی به دست نخواهد آمد و گشایش جز بعد از سختی نمی‌آید و با هر سختی آسانی است و به درستی که با هر سختی، آسانی است.

البته این مردم در این مسیر تنها نخواهد بود و هستند کسانی که در مسئله عدالت، خود را موظف به حمایت و یاری این مردم می‌دانند.

 

انتخابات ریاست جمهوری و بودجه

به کشور خودمان بازمی‌گردیم که از داخل و خارج، شاهد تحرکاتی در عرصه سیاسی است و هدف از این تحرکات خارج کردن کشور از حالت رکود در انتخاب ریاست جمهوری و هموار کردن مسیر آن تا رسیدن به سایر انتخاب‌های ناشی از آن است. تا این که کشور بتواند در سطوح اقتصادی و اجتماعی پیشرفت کند و با چالش‌های این مرحله که سیمای منطقه در حال ترسیم است، مقابله کند.

امیدواریم که این تلاش‌ها به نتیجه برسد و ادامه یابد و موانعی را که همچنان بر سر راه آن قرار دارد، برطرف کند. بیم آن داریم که حل این مشکلات آسان نباشد و کشور در دایره انتظار بماند تا اینکه تصویر در منطقه و غزه روشن شود.

در همین زمان لبنانی‌ها شاهد صحنه تصویب بودجه هستند و دستشان روی قلبشان است تا مبادا این بودجه بار اضافی بر دوش آن‌ها بیندازد و بر رنجشان بیفزاید. متأسفانه این همان چیزی است که ممکن است اتفاق بیفتد؛ زیرا این بودجه برای برداشتن بار از دوش ثروتمندان و افزودن آن بر دوش فقرا است و مانند دفعات قبل از هرگونه برنامه‌ای برای پیشرفت اقتصادی یا بهبود مالی یا بازنگری در استفاده از وجوه و امکانات دولت یا تلاش برای بازگرداندن وجوه غارت شده یا هدر رفته یا پس دادن اموال سپرده‌گذاران تهی است.

متأسفانه ذهنیتی که این کشور را اداره می‌کند نه با تجربیات و چالش‌های پیش روی آن و نه شرایط سختی که این کشور متحمل شده و از آن رنج می‌برد، تغییر نکرده است.

 

اتحاد در برابر تجاوز

به زخم خونین جنوب لبنان به دلیل تداوم اقدامات تجاوزگرانه دشمن صهیونیستی علیه روستاهای کشور که به جاهای دور از مرز لبنان رسیده و با تهدید رهبران امنیتی و سیاسی دشمن همراه است، برمی‌گردیم.

در مواجهه با آنچه در حال رخ دادن است، مجدداً برای لبنانی‌ها تأکید می‌کنیم که برای مقابله با این مرحله باید اتحاد داشته باشند و از هرگونه اختلاف که منجر به تضعیف وحدت داخلی و خدمت رایگان به دشمن می‌شود، خودداری کنند. برای مقابله با هر ماجراجویی که ممکن است دشمن انجام دهد، آماده باشید که حتی اگر به دلیل آگاهی این دشمن از آنچه در انتظار اوست، آن را بعید بدانیم، اما با توجه به نیرنگ دشمن که سخت می‌کوشد تا از این کشور انتقام بگیرد، کشوری که آن را شکست داده و خوار و ذلیل از سرزمین خود بیرون رانده است، نمی‌توانیم آن را منتفی بدانیم.