بسم الله الرحمن الرحیم
29 رجب 1445 برابر با 20 بهمن 1402 و 09/02/2024 م
مبعث، بازگرداندن اخلاق به عرصه زندگی
مطالب مهم خطبه اول: بزرگداشت مبعث شریف / هدف رسالت / اخلاق خوب در ترازو / اخلاق معیار است / الگوگیری از اخلاق رسول الله(ص)
مطالب مهم خطبه دوم: تلاش برای توقف جنگ / مقاومت، بازداشتن دشمن / رسیدگی به بحرانهای داخلی.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزیز خود میفرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ» صدق الله العظيم.
بزرگداشت مبعث شریف
در بیست و هفتم ماه مبارک رجب یادآور مناسبتی است که برای ما و همه بشریت عزیز است و آن خاطره بعثت شریف نبوی است.
این مناسبت ما را به یاد روزی میاندازد که جبرئیل در غار حراء بر رسول خدا(ص) که در حال عبادت بود، نازل شد تا از او بخواهد پیام پروردگارش را به مردم ابلاغ کند. جبرئیل به او گفت: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ* اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ».
و بعد از آن به او فرمود: «يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنْذِرْ * وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ * وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ * وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ».
رسول خدا(ص) علیرغم آگاهی از عظمت مشکلات و چالشهایی بزرگی که بر سر راه او قرار میگرف ، دعوت پروردگارش را اجابت کرد و دعوت خود را آغاز کرد.
در مدت کوتاهی که بیش از بیستوسه سال نبود، او توانست جامعهای را که بت پرست و تحت سلطه خرافات و توهمات، درگیریها و جنگها بود و قبایلش با غارت و غنائم زندگی میکردند، به جامعهای تبدیل کند که تمدن را به دنیا هدیه داد و آن را به جایی رساند که توسط خداوند سبحانه و تعالی با آیه شریفه گرامی داشت: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ».
هدف رسالت
امروز در این مناسبت شریف، آن را غنیمت شمرده و به ارزشی میپردازیم که رسول خدا(ص) نسبت به تثبیت آن اهتمام داشت و آن را هدف رسالت خود دانسته و فرمود: «إنَّما بعثْتُ لأُتمِّمَ مكارمَ الأخلاق؛ من فقط برای تکمیل اخلاق حسنه مبعوث شدم.»
هنگامی که مردی نزد آن حضرت آمد و به او گفت: دین چیست؟ پیامبر خدا(ص) همین را بیان کرد، به او فرمود: «حسن الخلق؛ خوش اخلاقی.» آن مرد از سخنان رسول خدا(ص) در مورد دین تعجب کرد و گمان کرد که رسول خدا سخن او را خوب نشنیده است، از این رو از سمت راست نزد او آمد و گفت: یا رسول الله دین چیست؟ حضرت فرمود: «حسن الخلق؛ خوش اخلاق». سپس از سمت چپ نزد او آمد و سؤال را تکرار کرد، پس به او فرمود: «حسن الخلق؛ خوش اخلاق».
بنابراین بر اساس معیار رسول خدا(ص) برای اینکه انسانی متدین باشد، باید در تمام عرصههای زندگی خود خوش اخلاق باشد وگرنه باید در ایمان خود تجدید نظر کند. بنابراین انسان باید با پروردگارش خوش اخلاق باشد و او را سپاس گوید و قدردانی نماید و از او اطاعت کند، احسان او را با بدی و بخشش او را با غفلت تلافی نکند. باید نفس خود هم خوش اخلاق باشد و به خود بدی نکند و باعث ضرر مادی، جسمی یا معنوی خود نشود و در آخرت او را به ساحل امن برساند و با خانواده و خویشاوندان و همسایگان و همه مردم خوش رفتار باشد و زیبا با آنان برخورد کند. چنان که امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَإِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ؛ با مردم چنان معاشرت كنيد كه اگر بميريد بر شما بگريند و اگر زنده باشيد [غايب شويد] مشتاق ديدن شما باشند.»، «كونوا في النَّاس كالنّحلة في الطَّير؛ در ميان مردم همچون زنبور عسل در ميان پرندگان باشيد.»
و در حدیث آمده است: «اِبذِل لِأَخيكَ دَمَكَ ومالَكَ، ولِعَدُوِّكَ عَدلَكَ وإنصافَكَ، ولِلعامَّةِ بِشرَكَ وإحسانَكَ؛ جان و مالت را، نثار برادرت كن و دادگرى و انصافت را، به دشمنت و خوشرویی و احسانت را، به عموم مردم.» این بدان معنا نیست که انسان عبادات خود را در نظر نگیرد یا اهمیت آنها را نبیند، بلکه این کارها بر او واجب هستند و در ساختن شخصیت مؤمن و تقویت رابطه او با پروردگارش نقش دارند؛ اما عبادت به اهداف خود نمیرسد مگر زمانی که باعث تقویت ساختار اخلاقی شخص شوند. بنابراین اگر نماز و روزه و حج و اعمال عبادی دیگر روی رفتار فرد و بهبود اخلاق او با مردم بازتاب نداشته باشد، فایده ای ندارند.
در حديث آمده است: «لاَ تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ اَلرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ شَيْءٌ اِعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَكَهُ اِسْتَوْحَشَ لِذَلِكَ وَ لَكِنِ اُنْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِيثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ؛ به طول دادن ركوع و سجود مرد ننگريد؛ زيرا ممکن است به آن عادت گرفته و اگر ترك كند، وحشتش گيرد، ولى به راستى گفتار و اداء امانتش بنگريد.»
امیرالمؤمنین(ع) در این باره میگوید: اسیرانی از قبیله طی را نزد پیامبر آوردند که در میانشان کنیزکی بود. وقتی چشم او به پیامبر(ص) افتاد، از او تقاضای کمک کرد و گفت: ای محمد، اگر صلاح بدانی مرا آزاد کن و شماتت و بدگویی قبیلههای عربها را از من دور ساز، همانا پدرم بزرگ قومم بود. از نیازمندان حمایت میکرد و گرفتاران را آزاد میکرد، گرسنگان را سیر میکرد، برهنهها را میپوشاند، از مهمان پذیرایی میکرد، سلام میکرد و هیچ کس را که از او چیزی میخواست، برنمیگرداند. من دختر حاتم طائی (بخشنده معروف) هستم. پیامبر خدا فرمود: «او را رها کنید؛ زیرا پدرش عاشق مکارم اخلاق بود.» سپس فرمود: «لا يدخل الجنَّة أحدٌ إلا بحسن الخلق؛ کسی جز با حسن خلق نمیتوان وارد بهشت شد.»
اخلاق خوب در ترازو
روایات به جایگاهی اشاره کردهاند که بنده در صورت برخورداری از حسن خلق به آن میرسد. در حدیث آمده است: «إِنَّ أَكْمَلَ اَلْمُؤْمِنِينَ إِيمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً؛ کاملترین مؤمنان از نظر ایمان، خوشخلقترین آنهاست.» در حدیثی دیگر آمده است: «إنّ العَبدَ لَيَبلُغُ بحُسنِ خُلقِهِ عَظيمَ دَرَجاتِ الآخِرَةِ و شَرَفِ المَنازِل و إنَّهُ لَضَعيفُ العِبادَةِ؛ بنده، هر چند در عبادت ضعيف باشد (مستحبات را انجام ندهد)، با اخلاق نيک خود در آخرت به درجات بزرگ و منزلتهای والايى دست مییابد.». در حدیثی دیگر آمده است: «ما مِن شَيءٍ أثقلُ في ميزانِ المؤمِنِ يومَ القيامةِ من حُسنِ الخُلُقِ؛ در ترازوی بنده در روز قیامت هیچ چیزی سنگینتر از حسن خلق نیست».
رسول خدا(ص) هنگامی که اخلاق و مکارم اخلاقی را معیار قرب و دوری از خود قرار داد، نه عبادت و علم و مقام و پول و هر ارزش یا هر چیز دیگری با وجود اهمیتی که همه این عناوین دارند، در واقع به این روش پایبند بوده است. میفرماید: «إنَّ أحبّكم إليَّ أحاسنكم أخلاقاً، الموطؤون أكنافاً، الَّذين يألفون ويُؤلفون؛ محبوبترین شما نزد من خوشاخلاقترین و انس گیرندهترین شما هستند. کسانی که چهرهای گشاده دارند که مردم رغبت میکنند با آنان انس و الفت بگیرند.» در مقابل آن به یارانش میفرمود: «اَلا اُخْبِرُكُمْ بِاَبْعَدِكُمْ مِنّى شَبَها؟ قَالُوا: بَلى يا رَسولَ اللّهِ. قالَ: اَ لْفاحِشُ الْمُتَفَحِّشُ الْبَذىءُ، اَ لْبَخِيلُ، اَ لْمُخْتَالُ، اَ لْحَقودُ، اَ لْحَسُودُ، اَ لْقاسِى الْقَلْبِ، اَ لْبَعِيدُ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ يُرْجى، غَيْرُ المَاْمونِ مِنْ كُلِّ شَرٍّ يُتَّقى؛ آيا شما را از كم شباهتترينتان به خودم آگاه نسازم؟ عرض كردند: چرا، اى رسول خدا! فرمودند: زشتگوی بىآبروىِ بىشرم، بخيل، متكبر، كينهتوز، حسود، سنگدل، كسى كه هيچ اميدى به خيرش و امانى از شرش نيست.»
اخلاق معیار است
بنابراین مبعث رسول خدا(ص) باید فرصتی برای بازگرداندن اخلاق به زندگیمان باشد. اینکه ما در ارزیابی میزان ایمان خود و اطرافیانمان آن را معیار قرار دهیم. این که اخلاق بر هر موضع، رویکرد یا رفتاری که میخواهیم در زمینههای دینی، آموزشی، رسانهای، سیاسی و اقتصادی در پیش بگیریم و در مورد روابط ما با هر حزب، شخص، چارچوب یا سازمان حاکم باشد.
اخلاق ارزشی است که رسول خدا(ص) برای مردم به ارمغان آورد و به واسطه آن دلهایشان به روی خود و رسالتش گشود؛ بنابراین کسانی که در عهد رسول خداوند(ص) وارد اسلام شدند، اخلاق انگیزه ورودشان به اسلام بود که نشان دهنده رحمت و محبت رسول خدا(ص) بود که خداوند متعال در اشاره به آن فرموده است: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» و پیامش بیانگر آن بود.
سرگذشت دو نفر از خزرج به نامهای اسعد بن زراره و ذکوان بن عبد قیس که اسلام آوردند همین را نشان میدهد. آمده است که این دو از مدینه به مکه آمدند تا در جنگی که بین آنها و قبیله اوس در جریان بود، با قریش همپیمان شوند. در مکه با یکی از مردان قریش به نام عتبه بن ربیعه ملاقات کردند. او درخواستشان را رد کرد و کار خود را اینگونه توجیه کرد که قریش اکنون با مردی که ادعا میکند پیامبر خدا است، مشغول است و منظورش رسول خدا(ص) بود. وقتی از او خواستند که برای شنیدن سخنانش، آنها را به ملاقات پیامبر ببرد، آنها را برحذر داشت که نزد او نروند. اما آنها تصمیم گرفتند که سخن رسول خدا(ص) را بشنوند. رسول خدا(ص) نیز آنان را با لبخند همیشگی خود پذیرفت. از او پرسیدند: ای محمد به چه دعوت میکنی؟! فرمود: «شما را به شهادت این که معبودی جز خدای یگانه و بیشریک نیست، دعوت میکنم.» پس به او گفتند: آیا چیزی از آن چه بدان دعوت کنی داری؟ پس آن حضرت آیاتی را برایشان تلاوت کرد که به عدم شرکورزی، نیکی به پدر و مادر، منع از کشتن فرزندان، دست نزدن به مال یتیم، انصاف در داد و ستد و انصاف و وفای به عهد دعوت میکرد. با شنیدن این آیات که به اخلاق و تبدیل آن به قانون و شریعت و التزام به آن دعوت میکرد، چیزی که در جامعه خود شاهد آن نبودند، نتوانستند خود را کنترل کنند و با صدای بلند گفتند: «شهادت میدهیم که خدایی جز الله نیست و تو رسول خدا هستی» و به سرسختترین مدافعان رسول خدا(ص) و دعوتگران به اسلام تبدیل شدند.
الگوگیری از اخلاق رسول الله(ص)
در سالروز بعثت آن حضرت باید به سوی او روی آوریم. او که با اخلاق خود گواه ماست. اخلاق او به جایی رسید که خداوند متعال درباره او فرمود: «وإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ» و با او عهد ببندیم كه به سیرت و صورت او درآییم و از او پيروي كنيم و او کسی است كه خداوند درباره او فرمود: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللهَ وَالْيَوْمَ الْآَخِرَ» اخلاق ما همانند اخلاق او باشد؛ مهربان، بردبار، دلسوز، ایثارگر، سخاوتمند، صادق، امین، فروتن و محبت ورز باشیم، صله رحم بورزیم، به سراغ کسانی برویم که از ما گسستهاند، به کسانی ببخشیم که محروممان کردهاند، از کسانی که به ما ظلم کردهاند، درگذریم، جز خیر نگوییم و دعوتگران صریح و خاموش ارزشهای اخلاقی و انسانی باشیم که او بدان دعوت کرد.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا، به شما و خودم توصیه میکنم ماه شعبان را که یکشنبه آینده آغاز میشود، گرامی بداریم، ماهی که رسول خدا در شبها و روزهایش عبادت میکرد و روزه میگرفت و یاران خود را به توجه به آن تشویق میکرد.
نقل شده است که چون ماه شعبان آغاز شد، رسول خدا(ص) به منادی دستور داد که در مدینه مردم را چنین ندا دهد: «يا أهلَ يثربَ، إنّي رسول الله إليكم، ألا إنَّ شعبان شهري، فرحم اللهُ من أعانني على شهري؛ ای اهل یثرب، من رسول خدا هستم. همانا شعبان ماه من است، پس خداوند رحمت کند کسانی را که در این ماه مرا یاری کنند.» دلیل این که این ماه به خاطر توجه آن حضرت به این ماه و گرامی داشت آن به رسول خدا(ص) منتسب شده است.
عزیزان از ما دعوت شده در این ماه به چیزهایی که رسول خدا(ص) به آن دعوت کرده، اعم از روزه، ذکر، استغفار و انفاق و شب زنده داری با عبادت به ویژه شب نیمه شعبان که بهترین شب بعد از لیلة القدر است، اقتدا کنیم.
ما به شدت به فضای معنوی و ایمانی این ماه نیاز داریم که اگر بدان علاقه داشته باشیم، باعث تهذیب نفس و تحکیم رابطه ما با خدا میشود و ما را برای میهمانی خداوند متعال در ماه رمضان آماده میکند و به این ترتیب بهتر میتوانیم با چالشهایی که برایمان پیش میآید، روبرو شویم.
تلاش برای توقف جنگ
از فلسطین آغاز میکنیم، جایی که هنوز تلاش میشود تا خونریزی جنگ و ویرانی را متوقف کند، اما با لجاجت دشمن مواجه است که میخواهد از طریق مذاکره به آنچه در میدان نبرد نرسیده، دست یابد، بدون اینکه نیاز مردم فلسطین به آتشبس و تضمین بازگشت مردم نوار غزه به خانههایشان، رفع محاصره، توقف سیاست جنایت و تهاجم و هدف قرار دادن مستمر کرانه باختری را تأمین کند. دشمن با وجود آواره کردن فلسطینیها از سرزمینشان که علیرغم کشتارها و تخریب خانهها بر سر ساکنانشان اصرار بر ماندن دارند و ادامه دادن به سیاست گرسنگی و تشنگی دادن، در دستیابی به اهداف و بازگرداندن اسرای خود ناکام مانده است.
اما مقاومت، علیرغم تمام فداکاریهای بزرگی که انجام داده، همچنان در برابر تجهیزات و زرادخانه عظیم نظامی و پشتیبانی بیپایان دشمن ایستادگی میکند و تأکید میکند که همچنان امانتدار فداکاریهای مردم خود خواهد ماند تا هدر نرود.
در مواجهه با آنچه در حال رخ دادن است، مجدداً از کشورهای عربی و اسلامی و ملتهایشان میخواهیم تا به مسئولیتهای خود در قبال این ملت مسلمان عرب عمل کنند، در کنار آنها بایستند و از آنها حمایت کنند و نقششان تماشاگری رنج مردم فلسطین یا واسطهگری بین آنها و دشمن نباشد. در حالی که آنها در صورت اتحاد و تلاش و همکاری در بین خود میتوانند این کارها را انجام دهند؛ چون این کارشان فقط به نفع مردم فلسطین نیست، بلکه به نفع خودشان است؛ زیرا اگر این رژیم از این نبرد پیروز بیرون بیاید و به آنچه میخواهد برسد، هیچ کشور عربی و اسلامی از آن در امان نخواهد بود و از دسیسههای آن در امان نخواهد ماند و به کرامت نخواهد رسید.
در اینجا باید به همه کشورهای جهان که نگرانی صلح در این منطقه از جهان هستند و تمایل خود را به عدم گسترش جنگ را نشان دادهاند، عرض کنیم و بگوییم که با حرکت ناوگان، ترور و بمباران کسانی که در صف حمایت از مردم فلسطین ایستادهاند، این امر اتفاق نخواهد افتاد؛ بلکه با دست برداشتن دشمن صهیونیستی از تداوم جنایات خود، این امر تحقق مییابد و آنها قادر به انجام این کار هستند. کافی است با ندادن سلاح یا پول به این رژیم یا عدم حمایت از آن در مجامع بینالمللی و عدم جلوگیری از بازخواست آن در قبال جنایات و اقدامات آن علیه مردم فلسطین بر این رژیم فشار وارد کنند.
مقاومت، بازداشتن دشمن
به لبنان میرسیم، جایی که دشمن به اقدامات تجاوزکارانه خود علیه آن ادامه میدهد. اقداماتی که از حدود طبیعی خود فراتر رفته و همانطور که دیروز شاهد بودیم، شهر نبطیه را هدف قرار داده و با نمایش هواپیماهای خود به تهدید و ارعاب خود ادامه میدهد؛ آن هم در شرایطی که هیئتهای بینالمللی همچنان به کشور میآیند و خواهان عدم گسترش جنگ به لبنان یا هشدار نسبت به گسترش آن هستند. ما از هر تلاشی در این زمینه تشکر میکنیم، اما مسیر دستیابی به این امر نیز روشن است و آن توقف چیزی است که در غزه اتفاق میافتد.
ما مجدداً از سخنان رهبران دینی و سیاسی مبنی بر بیهودگی مقابله با دشمن صهیونیستی، ابراز تأسف میکنیم. اینان هیچ توجهی به نسلکشی دشمن علیه مردم فلسطین ندارند؛ در حالی که بر تمام کسانی که دارای ارزشهای دینی و احساس انسانی و همه آزادگان واجب است تا از تمام ابزارهایی که در اختیار دارند برای بازداشتن دشمن از ادامه جنایات خود در فلسطین استفاده کنند و تردیدی وجود ندارد که این گزینه به مصونیت بیشتر لبنان در برابر دشمنی که در کمین این کشور نشسته و در حال آماده شدن برای تضعیف و(اگر فرصت یابد) تحت سلطه در آوردن آن است، کمک میکند.
ما بار دیگر بر لزوم ایستادن متحد در این مرحله و اجازه ندادن به دشمن صهیونیستی برای بهرهبرداری از تفرقه داخلی در مورد آنچه در حال رخ دادن است و وی را ترغیب به تداوم تجاوزات خود میکند، تأکید میکنیم.
رسیدگی به بحرانهای داخلی
در عین حال، مجدداً از همه نیروهای سیاسی دعوت میکنیم تا با تسریع در برگزاری انتخاباتی که دروازه رسیدگی به آنچه کشور از آن رنج میبرد، به ویژه در سطح اقتصادی، معیشتی و زندگی است، جهت رسیدگی به بحرانهایی که کشور را درنوردیدهاند، تلاش جدی کنند. وضعیتی که پس از تصویب بودجه با آن اعداد و ارقام وحشتناک، رو به وخامت نهاده است. ما آثار و عواقب آن را در مورد کارکنان بازنشسته نظامی که برای کشور خدمت و فداکاری کردند، مشاهده کردیم. در عین حال باید برای پر کردن شکاف بین اجزای این کشور تلاش کنند که بیم آن میرود این شکاف گسترش یابد و به تفرقه داخلی بیشتری منجر شود. در این صورت کشور میتواند با چالشهای این مرحله منطقه و جهان روبرو شود. چرا که با رخوتی که کشور تجربه میکند و بحرانهایی که آن را درگیر کرده است، نمیتواند با این چالشها روبرو شود.
از این رو، از همه دعوتها به گفتگو میان لبنانیها استقبال میکنیم؛ چون مشخص شده است برای حل بحرانها و برگزاری انتخابات، راهحلی جز از طریق گفتوگوی جدی و سازنده وجود ندارد که هدف آن حفظ کشور و جلوگیری از دستهایی است که میخواهند امنیت، ثبات و حاکمیت ملی آن را تباه کنند.