بسم الله الرحمن الرحیم
22 ذیالحجه 1445 هـ ق برابر با 8 تیر 1403 هـ ش و 28/06/2024 م
داستان مباهله میان پیامبر خدا(ص) و مسیحیان نجران
مطالب مهم خطبه اول: سالروز مباهله / گفتگو با هیئت مسیحی / توسل به مباهله / مباهله توسط اهلبیت(ع) / اهمیت حادثه مباهله.
مطالب مهم خطبه دوم:جنایت دشمن در غزه / جنگ روانی در لبنان / سالروز ارتحال سید(رض)
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزیز خود میفرماید: «الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ * فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» صدق الله العظيم.
سالروز مباهله
بیست و چهارم ماه ذیالحجه سال دهم هجری، یادآور واقعه مهمی از تاریخ اسلام است. روزی که رسول خدا(ص) با مسیحیان نجران مباهله کرد. در آن زمان، نجران مرکز دین مسیحیت در شبهجزیره عربستان بود. ولی آنچه بر اهمیت این روز میافزاید، این است که اسلام این روز را روز عبادی به شمار آورده و اعمالی در این روز وارد شده است که باید به آن توجه شود.
این اتفاق زمانی افتاد که رسول خدا(ص) نامهای به اسقف نجران ابوحارثه بن علقمه و مردم آن ناحیه فرستاد و آنان را به اسلام دعوت کرد و در آن نامه نوشت: «به نام خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب. از محمد پیامبر خدا به اسقف نجران - سپس این آیه را تلاوت کرد: قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ - من شما را از پرستش بندگان، به پرستش خدا دعوت مینمایم و شما را دعوت میکنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند درآیید.»
در آن روز اسقف نجران به دعوت رسول خدا(ص) پاسخ مثبت داد و هیئتی مرکب از شصت نفر از شخصیتهای ارشد کلیسا را برای آشنایی با دین اسلام و گفتوگو با رسول خدا(ص) فرستاد. پیامبر خدا(ص) نیز در مسجد خود در مدینه از آنها پذیرایی کرد که این نظر فقهی را تقویت میکند که قائل است ورود اهل کتاب به مساجد ایرادی ندارد.
گفتگو با هیئت مسیحی
پس از آن گفتگو صورت گرفت که رسول خدا(ص) آن را با اشاره به این که پیامی که آورد در سلسله پیامهای آسمانی آمده است، آغاز کرد: «قُلْ آَمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ».
سپس توضیح داد که پیامبرانی که خداوند آنها را برای ابلاغ پیامش به سوی مردم فرستاده است، انسانهایی هستند که تمام خصوصیات انسانیت را دارند و از این جهت که به آنها کرامت داده است و این که آنها به صورت مستقیم یا از راه غیرمستقیم از طریق وحی با خدا ارتباط دارند و این همان چیزی است که در مورد حضرت مسیح(ع) صدق میکند. او در همان روزی که در گهواره صحبت میکرد درباره خود گفت که بنده خدا و رسول اوست: «قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللهِ آَتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيّاً * وَجَعَلَنِي مُبَارَكاً أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيّاً * وَبَرّاً بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيّاً».
در اینجا رئیس هیئت مسیحیان نجران وارد عمل شد و گفت: «اما او پسر خداست و اگر پسر خدا نیست، پسر کیست؟» پس پیامبر(ص) این فرموده خداوند متعال را تلاوت فرمود: «إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ». قدرت خدا در ولادت او تجلی یافت؛ چون او را از مادر و بدون پدر آفرید و مثل او مانند آدم(ع) است: «إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ الله كَمَثَلِ آَدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ». اگر ولادت بدون پدر او مستلزم این بود که او فرزند خدا باشد، آدم برای آن سزاوارتر بود؛ زیرا او بدون پدر و مادر آفریده شده بود.
سپس رئیس هیئت گفت: اگر در مورد حضرت مسیح میگویید که او بنده خداست و هیچ سود و ضرری برای خود ندارد؛ مگر به فرمان خدا، اما آیا او مردگان را زنده نکرد؟ کوران و جذامیان را شفا نداد و از این که مردم چه میخورند و ذخیره میکنند، خبر نداد؟ آیا جز کسی که صفات الوهیت در او آشکار است، میتواند چنین کاری کند؟ رسول خدا(ص) فرمود: آنچه از جانب حضرت مسیح اتفاق افتاد، از نوع معجزات است و در این باره مانند پیامبران دیگر است که خداوند آنها را به دست پیامبران آشکار میکند تا مردمی که به سویشان مبعوث شدهاند، مطمئن شوند که آنها فرستادگانی از جانب خداوند هستند؛ بنابراین این معجزات بیانگر تواناییهای شخصی نیستند. خداوند متعال در سخنان خود در مورد معجزات حضرت مسیح(ع) اهتمام داشته است که خاطرنشان کند این کارها به اذن او بودهاند تا کسی گمان نکند که این معجزات از تواناییهای شخصی پیامبر است و از جمله این فرمایشات این آیه است: «وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآَيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ الله وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ الله وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآَيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ».
توسل به مباهله
بحث به درازا کشید و گفتگو ادامه یافت و هیئت مسیحیان نجران از آنچه در فکرشان بود، پرسیدند و رسول خدا(ص) دلایل روشن و دلایل محکمی را برایشان عرضه کرد تا سرانجام روشن شد که در هیئت کسی نمیخواهد حقیقتی را که رسول خدا(ص) بدان دعوت کرده بود، تصدیق کند.
رسول خدا(ص) پس از آنکه آنان را نسبت به تن دادن به منطق خود بیرغبت دید، آنان را به آنچه خداوند او را به آن دعوت کرد، یعنی متوسل شدن به مباهله فراخواند. مباهله به این معناست که دو گروه مخالف گرد هم آیند و هر یک از آنها به درگاه خداوند متعال دعا کند که عذاب خود را بر کسی که حق را در دیگری میبیند ولی در عین حال مخالف آن است، فرود آورد و این همان چیزی است که این آیه شریفه آن را بیان میکند: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ الله عَلَى الْكَاذِبِينَ».
مسیحیان نجران از این درخواست رسول خدا(ص) تعجب کردند؛ زیرا این امتحان اصلاً در ذهنشان خطور نمیکرد؛ اما چارهای جز موافقت نداشتند. لذا گفتند: ای ابوالقاسم منصفانه گفتی. باید میان ما و تو مباهله صورت گیرد.
جلسه به تعویق افتاد و هیئت نجران رفتند تا فکر کنند که چه باید بکنند. رئیس هیئت گفت: این مرد راهحل روشنی را برای شما مطرح کرده است. ببینید با چه کسی با شما مباهله میکند. ببینید اگر با افراد زیاد و مردمان قدرتمند خود با شما مباهله کرد، این همان کاری است که پادشاهان انجام میدهند؛ زیرا او به این وسیله میخواهد فشار روانی را بر ما افزایش دهد تا جایی که روی موضع شما تأثیر بگذارد؛ اما اگر با گروه کوچکی از یاران یا خانواده خود آمد، همانگونه که خصلت پیامبران است، با او مباهله نمیکنیم؛ زیرا او اهلبیت و یاران ارشد خود را نمیآورد، مگر اینکه راست بگوید و این برای شما نشانهای است.
مباهله توسط اهلبیت(ع)
صبح فردا در حالی که جمعیت برای دیدن مباهله صف بسته بودند، صدای تکبیر بلند شد و رسول خدا(ص) جلو آمد، در حالی که حسین(ع) در آغوش داشت و دست حسن(ع) را گرفته بود و پشت سر او علی بن ابیطالب(ع) و فاطمه(س) حرکت میکردند و اینان همان کسانیاند که آیه مباهله به آنها اشاره کرده است؛ زیرا دو نوه، حسن و حسین(ع) هستند که در آیه به عنوان «أبناءنا»، فاطمه(س) به عنوان «نساءنا» و علی(ع) به عنوان «انفسنا» بدانها اشاره شده است.
پیامبر(ص) تا جایی که مسیحیان نجران حضور داشتند، پیش رفت و به همراهانش فرمود: «إذا دعوْتُ فأمِّنُوا؛ چون دعا کردم آمین بگویید». سپس دستان خود را به سوی آسمان بلند کرد و خدای متعال را خواند و گفت: «اللَّهمَّ هؤلاء أهلُ بيتي».
هنگامی که مسیحیان نجران دیدند که این چهار نفر تنها کسانی هستند که رسول خدا(ص) با آنها مباهله خواهد کرد، رهبرشان به آنها اشاره کرد و گفت: «من صورتهایی را میبینم که اگر از خدا تقاضا کنند که کوهها را از جا برکند، چنین خواهد کرد. هرگز با آنها مباهله نکنید.» آنها تصمیم گرفتند وارد مباهله نشوند و با رسول خدا(ص) توافق کردند که به دین خود باقی بمانند و با احترام به قوانین رابطه خود و دولت اسلامی را تنظیم کنند؛ مشروط بر اینکه پیامبر خدا(ص) حقوق شهروندی و آزادی عقیده و عبادت را برای آنها تضمین کند و در سازماندهی امور مدنی و کلیسایی آنها دخالت نکند.
اهمیت حادثه مباهله
عزیزان، این اتفاق دو موضوع را تأیید کرد: اول، ماهیت رابطهای که اسلام میخواهد قبر مسلمانان با مسیحیان حاکم باشد. اسلام با فرمایش «وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى» این رابطه را بر محبت و تلاش مشترک در وجوه مشترک ایمانی و گفتگوی به دور از تنش و احساسات بنا کرد، این که این گفتوگو بر بهترین روش استوار باشد. چنانکه فرمود: «وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ».
ثانیاً بیانگر این است که مباهله - با اهداف خاص خود - میتواند به عنوان یک روش در روابط بین افراد دارای اختلاف اتخاذ شود. وقتی گفتگو بین آنها به نتیجه نرسد و هرکس بر موضع خود بماند، آنگاه کار را به خدا واگذار میکنند که متولی امر است و ناسپاس و منکر حق را مجازات میکند. این روشی است که در صورت بروز به کاهش تنش کمک میکند.
سرانجام، این واقعه حکایت از جایگاه اهلبیت(ع) داشت. چنانکه نشان داد حسن و حسین(ع) فرزندان رسول خدا هستند، برخلاف کسانی که میگفت فرزندان دختر فرزندان پیامبر خدا نیستند و حضرت زهرا(س) سرور زنان جهانیان است و علی(ع) نفس و بیان کننده شخصیت رسول خدا(ص) است و اینکه آنها کسانی هستند که این آیه دربارهشان نازل شده است: «إِنَّمَا يُرِيدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً».
خدایا ما را در زمره رهروان راه رسول خدا و از رهروان راه اهلبیت پاک و برگزیده و هدایت شوندگان توسط هدایتشان قرار دهد که راه در امان ماندن از انحراف و گمراهی است.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا به شما و خودم سفارش میکنم که در روز ولایتش در هجدهم ذیالحجه به وصیت امیرالمؤمنین(ع) عمل کنیم که فرمود: «أَلاَ وَإِنَّ لِكُلِّ مَأمُومٍ إِمَاماً يَقتَدِي بِهِ ويَسْتَضـِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ، أَلاَ وَإِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اِكْتَفَى مِنْ دُنيَاهُ بِطِمرَيْهِ، أَلاَ وَإِنَّكُمْ لاَ تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ، وَلَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَاِجْتِهَادٍ، وَعِفَّةٍ وَسَدَادٍ؛ آگاه باش هر پيروى را امامى است كه از او پيروى میکند و از نور دانشش روشنى میگیرد، آگاه باش امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد كه شما توانايى چنين كارى را نداريد امّا با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستى، مرا يارى دهيد.»
از این طریق به علی(ع) کمک میکنیم، عشق و وفاداری خود را به او ابراز میکنیم و سزاوار وابستگی به او میشویم و از این طریق توانایی بیشتری برای مقابله با چالشها پیدا میکنیم.
جنایت دشمن در غزه
از غزه آغاز میکنیم، جایی که دشمن صهیونیستی همچنان به قتلعام و اجرای سیاست قحطی و نابودی سیستماتیک زندگی در آنجا ادامه میدهد و در اجرای طرح خود برای پایان دادن به موضوع فلسطین، از این طریق میخواهد کنترل خود را بر این منطقه کامل کند و هژمونی خود را بر آن تحمیل نماید و در تلاش است تا همین سیطره را بر کرانه باختری نیز تکمیل کند.
همه اینها در سایه استمرار حمایت این رژیم توسط کشورهای حامی خود، به ویژه از سوی ایالات متحده آمریکا جریان دارد که همچنان به تأمین سلاح و مهمات برای آن ادامه میدهند و پوشش سیاسی و حقوقی لازم را برای آن فراهم میکنند که جلوی آسیب دیدن یا محکومیت آن به خاطر جنایاتی که بشریت را شرمسار میکند، گرفته شود. اگرچه به نظر میرسد که اینها از حمایت خود کاستهاند، اما این کارها از باب خاک به چشم زدن و حسابهای انتخاباتی است، آن هم پس از این که دولت آمریکا در معرض فشارهای داخلی قرار گرفته است؛ اما جهان عرب و اسلام همچنان از انجام وظیفه ملی و دینی خود شانه خالی میکنند که از آنها میخواهد در کنار این مردم بایستند و باری را از دوش مردمی که زیر سنگینی آن ناله میکنند، بردارند.
اما این مردم به استقامت و مقاومت خود ادامه داده و در این راه فداکاریهای عظیمی به خرج میدهند که رژیم صهیونیستی را از رسیدن به همه اهداف خود و احیای حیثیت از دست رفته خود در هفتم اکتبر بازمیدارد و بر تنگنای سیاسی، اقتصادی و امنیتی آن میافزاید.
در برابر آنچه در حال رخ دادن است، ما به استواری این مردم و رشادت مقاومت آن درود میفرستیم که درس قهرمانی و فداکاری و توانایی شکست دادن این رژیم را میدهند و بار دیگر ندای ایستادن در کنار این مردم و حمایت از آنها را تکرار میکنیم و این که نباید آنها را در این نبرد تنها بگذاریم. در اینجا از همه کسانی که وظیفه خود را برای حمایت از این مردم انجام داده و در این راه فداکاری میکنند، بسیار قدردانی میکنیم.
جنگ روانی در لبنان
به لبنان میرسیم، جایی که مقاومت و مردم، بر اساس حس ملی و دینی مبنی بر یاری و حمایت از مظلومان و تنها نگذاشتن آنها و احساس میهنی مبنی بر این که اگر این رژیم بتواند به اهداف خود در فلسطین دست پیدا کند، در مرحله بعد به دنبال حمله به لبنان است که از طریق اجرای مانورهای حمله به شهرها و روستاهای لبنان برای آن آماده شده و آماده میشود و از تهدید تمام لبنان دست برنداشته است، به یاری آرمان مردم فلسطین ادامه میدهد.
مقاومت هر روز نشانهای از میزان تواناییهای خود ارائه میکند که برخی از آنها را آشکار کرده؛ اما بسیاری از آنها را آشکار نکرده است که همین باعث ترس دشمن میشود و این همان چیزی است که توسط رهبران سیاسی و نظامی بیان میشود. اینان متوجه میشوند که درگیر شدن در این جنگ برای این دشمن گران تمام میشود و ممکن است شکستی را که در پی خروج از آن است، عمیقتر کند. اگرچه اکنون صحبتهای فزایندهای در مورد تمایل دشمن برای حمله به لبنان یا مناطق یا مکانهایی در آن میشنویم؛ اما ما این حرفها را در چارچوب جنگ روانی دشمن ارزیابی میکنیم که مقاومت مقابله به مثل میکند. دشمن با این جنگ روانی میخواهد مقاومت را مهار کند و امتیازاتی از لبنان به نفع امنیت خود و امنیت شهرکنشینان خود بگیرد؛ چیزی که در میدان نبرد نتوانست آن را به دست آورد. اگرچه ما همیشه خواستار احتیاط و آمادگی مداوم نسبت به نیرنگهای دشمن هستیم. دشمنی که میترسیم به خاطر خیال واهی برای احیای هژمونی و قدرت بازدارندگی خود، به یک جنگ گسترده دست بزند.
در مواجهه با این وضعیت، مجدداً بر لزوم تسلیم نشدن در برابر این جنگ روانی و نیفتادن در دام آن تأکید میکنیم و به این سخن حق تعالی توسل میجوییم: «وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلاً».
در عین حال، بار دیگر بر ضرورت تقویت وحدت داخلی و مهلت ندادن به صداهایی که به این وحدت آسیب میزنند و مصونیت آن را تهدید میکنند، تأکید میکنیم که دستاویز اصلی برای مواجهه با این وضعیت است.
ما منکر این نیستیم که در بسیاری از مسائل داخلی یا خارجی اختلاف نظر وجود دارد؛ اما خواهان وحدت در این مرحله دشوار هستیم که در آن لبنان با چالشی سرنوشتساز برای امنیت، ثبات و حاکمیت ملی خود مواجه است و همانطور که قبلاً گفتیم نباید از آن ضعیف خارج شود.
از این رو، اولاً از رهبران دینی و ثانیاً از رهبران سیاسی میخواهیم که به ارزشهای خود وفادار بمانند و از هر اقدامی که وحدت داخلی را تهدید کرده یا به مراکز قدرت کشور آسیب میزند، خودداری کنند. حتی اگر مخالفتی هم با آن داشته باشند. باید به خاطر نقشی که مقاومت در آزادی کشور و ایستادگی در مقابل تهدید کنندگان آن و فداکاریهای بزرگی که به خاطر آن انجام داده، از آن قدردانی شود.
سالروز ارتحال سید(رض)
در خاتمه، چهارم جولای چهاردهمین سالگرد ارتحال سید(رض) را گرامی میداریم. کسی که در همه مسائل و دغدغههایمان همراهمان بود و با وجودی که از جمع ما رفته است، اما هنوز هم از سخنان و مواضع او مینوشیم که حس غرور و آزادی و عزت و عدم تسلیم و شکست و ذلت را به ما القا میکند و ما را از آگاهی و بازاندیشی آکنده میسازد و ما از چشمهسار وسیعی که در عرصههای فکر، فقه، جامعه، سیاست و اخلاق و پیشگامی در زمینه نهادها و خدمت به همه مردم برای ما به جای گذاشته است، تغذیه میکنیم.
از باب وفاداری به کسانی که به ما وفادار بودند و تعهد به روش او و اشتیاق برای پیگیری کاری که او شروع کرد، روز چهارم جولای در مراسم گرامیداشتی که برای او برگزار خواهد شد، شرکت خواهیم کرد. مراسمی که خود شما دعوت کنندگان، تشویق کنندگان و گردانندگان آن خواهید بود.