روز غدیر؛ روز ولایت علی(ع) به نص الهی

مسئله غدیر از جمله مسائلی نیست که قابل تردید باشد، چنانکه صاحب کتاب الغدیر ذکر کرده است که راویان غدیر در میان صحابه 110 نفر و در میان تابعین 84 نفر بوده‌اند. مردم و از علما 360 نفر بودند و در این باره بسیار مطلب نوشته شده است.

روز غدیر؛ روز ولایت علی(ع) به نص الهی

علامه مرجع سیدمحمدحسین فضل الله

مترجم: محمدجمعه امینی

 

خداوند متعال فرموده است: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» [المائده:67].

و فرموده است: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا» [المائده:3].

به قول اکثر مفسران این دو آیه در روز هجدهم ذی‌الحجه که روز غدیر خم است در منطقه‌ای به نام غدیر خم نازل شده است.

 

ماجرای غدیر

به روایت مفسران و مورخان ماجرا از این قرار است که رسول خدا(ص) حجة الوداع را به جای آورد و عازم مدینه گشت که در راه، نزدیک جحفه وحی نازل شد. این آیه بر او فرود آمد: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ». این آیه از سوی خداوند متعال توسط روح امین جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد تا به عنوان یک نص الهی و تکلیف برای همه مسلمانان، ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب پس از پیامبر خدا(ص) را تأیید کند.

پیامبر(ص) در آن مکان فرود آمد. هوا بسیار گرم بود، ظهر بود و سایه‌ای در آنجا وجود نداشت و مسلمانان از این مسئله شگفت‌زده شدند. پس منبری از جهاز شتر برافراشتند. پیامبر خدا(ص) از این منبر بالا رفت و به روایت صاحب کتاب «الغدیر» خطبه‌ای با این محتوا ایراد کرد: «انظروا كيفَ تخلّفوني في الثّقلين، فنادى منادٍ: وما الثّقلانِ يا رسولَ الله؟ قالَ: كتابُ الله؛ طرفٌ بيدِ اللهِ عزَّ وجلَّ، وطرفٌ بأيديكم، وهو الَّذي بلغَكم، فتمسَّكوا به لا تضلّوا، والآخرُ عترتي، وإنَّ اللَّطيفَ الخبيرَ نبَّأني أنَّهما لنْ يفترقا حتَّى يردا عليَّ الحوضَ، فسألْتُ ذلكَ لهما ربِّي، فلا تقدِّموهما فتهلكُوا، ولا تقصرُوا عنهما فتهلكُوا؛ ببینید چگونه جانشینى و خلافت مرا در دو چیز نفیس و گران‌بها که از خود به یادگار مى‌گذارم رعایت مى‌کنید و چگونه مرا در آن دو نگاه مى‌دارید؟! یکی از میان آن مردم ندا کرد: اى پیامبر خدا! مراد شما از دو چیز نفیس و گران‌بها چیست؟! کتاب خداست که یک طرف آن به دست خداوند عزوجل است و یک طرف دیگر آن به دست‌هاى شماست؛ پس بدان تمسک کنید و محکم بگیرید که گمراه نشوید و دیگری عترت من است و خداوند لطیف و خبیر مرا آگاه کرده است که این دو هیچ‌گاه از یکدیگر جدا نمى‌شوند تا این که در حوض کوثر بر من وارد شوند و من این عدم جدائى براى آن دو را از پروردگارم تقاضا نموده‌ام. اى مردم از این دو جلو نیفتید که هلاک مى‌شوید و از آن دو عقب نیفتید که هلاک مى‌شوید.»

در اینجا پیامبر(ص) بودن اهل‌بیت در کنار کتاب را مورد تأکید قرار داد و توضیح داد که در هر عصری کتابی وجود دارد و شخصی از اهل‌بیت آن را تبلیغ، تفسیر و حقایق آن را برای او بیان می‌کند.

«سپس دست علی(ع) را گرفت تا جایی که سفیدی زیر بغلشان نمایان شد و همه مردم او را شناختند و فرمود: ای مردم چه کسی برای مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؟ (چه كسى اختيار دارد بر مردم حكومت كند؟ به نحوی كه نسبت به آن‌ها چيزى دارد كه خودشان ندارند) گفتند: خدا و رسولش بهتر مى‏دانند؟ فرمود: خداوند مولاى من است و من مولاى مؤمنان هستم و من از نفس مؤمنان به خودشان اولی هستم. پس بدانید: هر کس که من مولاى او هستم، على مولاى اوست. رسول خدا سه بار این جمله را تکرار کرد و به قول احمد بن حنبل پیشوای حنبلى‌ها رسول خدا چهار بار این جمله را تکرار نمود. سپس فرمود: اللَّهمَّ والِ مَنْ والاه، وعَادِ مَنْ عاداهُ، وأَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ، وأَبْغِضْ مَنْ أبغضَهُ، وانصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، واخذُلْ مَنْ خذلَهُ، وأَدِرِ الحقَّ معَهُ حيثُ دارَ؛ پروردگارا تو ولى و مولاى کسى باش که ولایت على را گرفته است و دشمن بدار کسى را که او را دشمن دارد و دوست بدار کسى را که او را دوست دارد و دشمن بدار کسى را که او را مبغوض دارد و یارى کن کسى را که على را یارى کند و ذلیل و خوار کن کسى را که على را مخذول بنماید و پروردگارا! حق را با على به حرکت و گردش درآور، آنجا که على مى‌گردد و حرکت مى‌کند. آگاه باشید که باید این مطالب را حاضران به غائبان برسانند. (مسئولیت دعوت به ولایت امیرالمؤمنین(ع) را به دوش آن‌ها گذاشت). سپس متفرق نشده بودند که امین وحى خدا جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا». در این حال رسول خدا(ص) فرمود: «اللَه اکبر بر اکمال دین خدا و بر اتمام نعمت خدا و بر رضایت پروردگار به رسالت من و به ولایت على بعد از من.» پس از این جریان، آن جمعیت‌ به تهنیت و مبارک باد امیرالمؤمنین آغاز کردند.

 

تحریف معنای حدیث

ماجرای غدیر همین است. مسئله غدیر از جمله مسائلی نیست که قابل تردید باشد، چنانکه صاحب کتاب الغدیر ذکر کرده است که راویان غدیر در میان صحابه 110 نفر و در میان تابعین 84 نفر بوده‌اند. مردم و از علما 360 نفر بودند و در این باره بسیار مطلب نوشته شده است.

بنابراین سند غدیر، همان گونه که اهل سنت و شیعه در کتب تفسیری آن را نقل کرده‌اند، اشکالی ندارد و در سند این موضوع تردید وجود ندارد، اما برخی سعی کرده‌اند که در معنای آن تصرف کنند و گفته‌اند که کلمه «مولا» در قول رسول خدا(ص): «مَنْ كنْتُ مولاه فعليٌّ مولاه» معانی متعددی دارد. ممکن است به یاور اطلاق شود و شاید هم به دوستدار؛ یعنی: «هر که من مورد محبت او هستم، باید علی(ع) را دوست بدارد.» بنابراین معانی‌ای را برای مولا به کار بردند که این کلمه نمی‌تواند حاملشان باشد.

اما اگر بخواهیم موضوع را به صورت علمی بررسی کنیم، باید بگوییم که آیا معقول است بعد از حجة الوداع که رحلت پیامبر(ص) به او خبر داده شده بود و پیوسته تکرار می‌کرد: «يوشَكُ أن أُدعَى فأجيب؛ به زودی فراخوانده خواهم شد و من نیز اجابت خواهم کرد.» آیا عاقلانه است که همه مردم را جمع کند تا به آن‌ها بگوید: هر که را من دوست دارم، علی او را دوست دارد یا هر که من یاری‌اش می‌کنم مورد حمایت علی قرار دارد؟ آیا ممکن است که مسئله این طور باشد؟ اگر این طور است، پیامبر(ص) از زمانی که در مکه بود تا آخر عمر خود درباره حضرت علی(ع) صحبت کرده است، به گونه‌ای که به اندازه هیچ یک از صحابی، چنین سخن نگفته است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «أنا مدينةُ العلمِ وعليٌّ بابُها؛ من شهر علم و علی دروازه آن است» و فرمود: «عليٌّ معَ الحقِّ، والحقُّ معَ عليٍّ؛ علی با حق و حق با علی است» و به او فرمود: «أما ترضى أن تكونَ منِّي بمنزلةِ هارونَ مِنْ موسى، إلَّا أنَّه لا نبيَّ بعدي؛ آیا راضی نیستی برای من همانی باشی که هارون برای موسی بود، جز اینکه بعد از من پیامبری نیست؟!» یعنی آیا منطقی است که مردم را جمع کند تا به آن‌ها بگوید هر کس را او دوست دارد علی نیز او را دوست دارد؟ این پوچ و بی‌معناست.

 

ولايت و حكومت

نكته دوم اين است كه پيامبر(ص) واژه مولی را به عنوان: «كسي که بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» تفسیر کرده است. پس کلمه «از خودشان سزاوارتر است» به معنای زمامداری است. «النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» [احزاب:6] یعنی پیامبر در مقام فرمانروایی به مردم بیش از خودشان امین است - اگر بخواهیم عامیانه صحبت کنیم - و به همین دلیل است که می‌گویند این آیه نشان می‌دهد که پیامبر دو ویژگی دارد: یکی رسول بودن او: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا * وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا» [احزاب:45- 46] و دیگری حاکم بودن او که از عبارت «النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» که ویژگی حاکمیت را به آن حضرت داده است.

از این رو وقتی به آن‌ها فرمود: «ألسْتُ أولى بالمؤمنين من أنفسِهم؟ آیا من به مؤمنان از آنان به خودشان اولی نیستم؟». در روایتی گفتند: آری و در روایت دوم گفتند: خدا و رسولش بهتر می‌دانند؛ یعنی می‌خواهد به آن‌ها بگوید من مرتبه‌ای را که خود دارم به علی داده‌ام. پس مرتبه حاکمیت بر مسلمین را به علی داده‌ام؛ یعنی هر که من از خودش به او سزاوارترم، علی از خودش به او سزاوارتر است. درست است که این لفظ چند معنا دارد، اما فضا و ماهیت پیش از آن، این معنا را که ولایت به معنای حکومت است، تعیین می‌کند.

 

موضوعی به اهمیت و عظمت رسالت

نکته سوم این است که آیه شریفه به روشنی اشاره دارد که موضوعی که پیامبر(ص) می‌خواهد به آن بپردازد، موضوعی است که به سلامت کل اسلام مربوط می‌شود و از موضوعاتی است که باعث اختلاف و تهمت به پیامبر(ص) شده است؛ زیرا این آیه در حجة الوداع یعنی در آخرین سال زندگی پیامبر(ص) در 18 ذی‌الحجه نازل شد و پیامبر(ص) در 28 صفر وفات کرد؛ یعنی فاصله بین آن‌ها تقریباً دو ماه و ده روز بود. پيامبر(ص) در طول بیست‌وسه سال تمام رسالت را ابلاغ كرده بود، پس معناي «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» چيست؟! یعنی اگر این موضوع را نرسانی، انگار کاری انجام نداده‌ای؛ چون منطقی نیست که یک نفر چیزی را پایه‌گذاری کند و پروژه‌ای را بنا نماید و سپس آن را در معرض باد رها کند. پس باید کسى باشد که پس از او عهده‌دار رسالت شود، هر چند که رسول نباشد.

چه کسی برای این کار واجد شرایط است؟ «وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» یعنی اگر مردم بگویند که تو پسرعمو یا دامادت را تعیین کردی، خداوند تو را از آنان حفظ خواهد کرد؛ زیرا رسول خدا عموزاده‌های زیادی داشت، اما کدام یک از آن‌ها مانند علی بن ابی‌طالب بود؟! اگر بگوییم که پیامبر دخترانی و هم‌چنین دامادهایی هم داشت، پس چرا علی(ع) را انتخاب کرد؟ بنابراین مسئله خویشاوندی و ازدواج نیست، بلکه صلاحیت علی است؛ زیرا علی(ع) به شهادت همه مسلمانان بیشترین فداکاری را در راه اسلام انجام داد و داناترینشان بود: «أنا مدينةُ العلمِ وعليٌّ بابُها؛ من شهر علم هستم و علی باب آن است.»، «علَّمَني رسولُ اللهِ ألفَ بابٍ مِنَ العلمِ، يُفتَحُ لي مِنْ كلِّ بابٍ ألفُ بابٍ؛ رسول خدا به من هزار باب علم آموخت که از هر باب آن هزار باب دیگر به روی من گشوده می‌شود.»

پس علم رسول خدا(ص) نزد او بود و همان‌گونه که رسول خدا(ص) به هر سؤالی پاسخ می‌داد، علی(ع) نیز پاسخگوی هر سؤالی بود. گزارش نشده است که علی(ع) نیازمند سؤالی باشد و گزارش نشده است که علی(ع) از پاسخ دادن به سؤالی عاجز مانده باشد. به همین دلیل وقتی از خلیل بن احمد فراهیدی که مخترع علم عروض است، پرسیدند: چرا علی را بر دیگران ترجیح دادی؟ گفت: «احتياجُ الكلِّ إليْهِ، واستغناؤُهُ عنِ الكلِّ، دليلٌ على أنَّهُ إمامُ الكلِّ؛ نیاز همه به او و بی‌نیازی او از هر دلیل این است که او امام همه است.»

از رسول خدا(ص) نقل شده است: «أقضاكم عليٌّ؛ بهترین شما در قضاوت علی است.» و سخنان زیادی از آن حضرت نقل شده است که امت اسلامی را آماده کرد که بدانند علی(ع) برای این امر منصوب شده است.

از این رو خداوند خواست که رسول اکرم(ص) به مدینه نرسیده، مسلمانانی را که از مکه با او همراه بودند از موضوع آگاه کند که تعداد آن‌ها طبق برخی روایات به 120 هزار نفر می‌رسید تا آنان نیز بعد از بازگشت از حج، قضیه را به اطلاع خانواده‌ها و بستگان خود برسانند.

 

تحریف وصیت رسول خدا(ص)

چهارمین نکته‌ای که بر این مطلب دلالت می‌کند این است که پیامبر(ص) برای علی(ع) خیمه‌ای برپا کرد تا مردم به عنوان پیشوای مسلمین به او سلام کنند و به او بگویند: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین». حتی برخی از صحابی بزرگ نزد او آمدند و به او گفتند: «بخٍ بخٍ لكَ يا عليّ، أصبحْتَ مولايَ ومولى كلِّ مؤمنٍ ومؤمنةٍ؛ درود بر تو ای علی، تو مولای من و هر مرد و زن با ایمانی شدی.» سپس آیه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» نازل شد؛ زیرا دین با توحید و نبوت آغاز شد و با ولایت خاتمه یافت و همان گونه که نبوت مواظب این دین بود، ولایت نیز پس از رسول خدا(ص) مراقبت از این دین را کامل می‌کند.

پس عزیزان، وقتی علی(ع) را به عنوان امام مسلمین و جانشین بلافصل رسول خدا به ولایت می‌گیریم، از روی تعصب و تقلید نیست، بلکه به خاطر کلام خدا و رسول خداست.

اما می‌دانیم که همه چیز به هم ریخت و حوادث در مسیر نادرستی پیش رفت و بسیاری از مردم که سعی داشتند کلام پیامبر را تحریف کنند و کاروان اسلام را از مسیر و جهت صحیح خود منحرف کنند، با این موضوع بازی کردند و مسئله را از واقعیت آن دور کردند تا جایی که گویا مردم چنین چیزی را نشنیده‌اند؛ در حالی که پیامبر(ص) در مرضی که در آن از دنیا رفت، فرمود: «ائتوني بكتفٍ أكتبْ لكم كتاباً، لا تضلُّوا بعدَهُ أبداً؛ کتفی برای من بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نخواهید شد.» زیرا پیغمبر متوجه بود که بسیاری از مردم با الفاظ و کلمات و ابعاد موضوع بازی می‌کنند، از این رو دچار اختلاف شده و برخی می‌گویند که پیامبر هذیان می‌گوید یا تب بر او چیره شده است تا اثر سخنان او باطل شود.

پس از آن گفتند: ای رسول الله، آیا کتف و دواتی برایتان بیاوریم؟ فرمود: «آیا بعد از آن که گفتم؟» می‌خواستم نوشته‌ای بنویسم که اگر مردم آن را بخوانند و حقیقت را بدانند؛ اما بعد از این چیزهایی که گفتید، در آینده خواهید گفت: پیامبر نمی‌فهمید چه چیزی می‌نویسد.

 

وفاداری علی(ع) به رسالت

اما علی(ع) با وجود ضایع شدن حق خود، به اسلام وفادار ماند و بارها در مورد حق خود سخن گفته است؛ مانند خطبه شقشقیه که با اشاره به فردی که از وی پیشی گرفته بود، فرمود: «وَإنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى. يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ، وَلا يَرْقَى إلَيَّ الطَّيْرُ؛ او نيک می‌دانست كه پايگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسياب. سیل‌ها از من فرومی‌ریزد و پرنده را ياراى پرواز به قله رفيع من نيست.»

اما مسئله این است که استیفای حق ممکن نبود و لذا پس از آن حضرت(ع) در پایان خطبه پس از بیان کل آن تجربه سخت فرمود: «لَولا حُضُورُ الحاضِرِ و قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ الناصِرِ و ما أخَذَ اللّهُ عَلَى العُلَماءِ أن لا يُقارُّوا على كِظَّةِ ظالِمٍ و لا سَغَبِ مَظلومٍ، لأَلقَيتُ حَبلَها على غاربِهِا ولَأَلفَيتُم دُنياكُم هذِهِ أزهَدَ عِندي مِن عَفطَةِ عَنزٍ؛ اگر نبود حضور آن جمعيت و تمام شدن حجّت با وجود يار و ياور و اگر نبود كه خداوند از دانايان پيمان گرفته است كه بر سيرى ستمگر و گرسنگى ستمديده رضايت ندهند، هر آينه مهار شتر خلافت را بر شانه‌اش می‌انداختم و هر آينه می‌دیدید كه اين دنياى شما در نظر من از باد معده(يا آب بينى) بزى هم پست‌تر است.»

على(ع) حكومت را برای خود نمی‌خواست؛ زيرا او خود را به خدا فروخته و این آيه درباره او نازل شده بود: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» [بقره:207]. در حال وصله کردن کفش پاره خود بود که ابن عباس به او گفت: این کار را به یکی از کارگزاران خود واگذار کن. امام علی(ع) با اشاره به این کفش پاره فرمود: «ما قيمةُ هذه النَّعل؟ فقلت: لا قيمة لها. فقال: واللهِ لهي أحبُّ إليَّ من إمرتِكم، إلَّا أن أقيم حقّاً، أو أدفعَ باطلاً؛ اين كفش چقدر می‌ارزد؟ گفتم: ارزشى ندارد. فرمود: به خدا قسم اين را از حكومت بر شما دوست‌تر دارم مگر آن‌که [بخواهم] حقّى را بر پا دارم يا باطلى را براندازم.» تمام زندگی من به خاطر حق است و از این رو تنها چیزی که از دنیا می‌خواهم این است که همیشه با حق باشم. فرمود: «ما تركَ ليَ الحقُّ مِنْ صاحبٍ؛ حق دوست و هم‌نشینی برایم نگذاشت.» زیرا علی(ع) به قیمت از دست رفتن حق، با مردم مدارا و چاپلوسی نمی‌کرد؛ حق را می‌گفت، زیرا کلام خدا بود و به اطرافیانش می‌گفت: «لَيْسَ أَمْرِي وَأَمْرُكُمْ وَاحِداً؛ إِنِّي أُرِيدُكُمْ لِلَّهِ، وَأَنْتُمْ تُرِيدُونَنِي لِأَنْفُسِكُمْ؛ کار من و شما یکی نیست. شما مرا برای خودتان می‌خواهید و من شما را برای خدا می‌خواهم»؛ و فرمود: «لأسالمَنَّ ما سلِمَتْ أمورُ المسلمين، ولم يكنْ بها جورٌ إلَّا عليَّ خاصَّةً؛ تا زمانی که امور مسلمین به سامان است و در آن ظلمی نیست مگر بر من، من در صلح و سازش هستم.» اگر من مظلوم باشم، مشکلی نیست، مهم این است که مسلمانان مورد ظلم قرار نگیرند.

این افق علی(ع) است. این که اسلام قوی بماند، اسلام عزت داشته باشد، اسلام جایگاه خود را حفظ کند و مسلمانان برای مقابله با تمامی چالش‌های کفر و شرک به وحدت برسند.

پس عزیزان، در گرامی داشت روز غدیر، باید به تمامی علی(ع) متعهد باشیم؛ زیرا علی به تمامی محمد(ص) متعهد بود، به کلیت اسلام متعهد بود، به کلیت قرآن متعهد بود و برای خدا زیست و به خداوند اخلاص داشت؛ بنابراین تعهد و التزام ما به علی(ع) مسئله‌ای فرقه‌ای و طایفه‌ای نیست، بلکه یک مسئله اسلامی است که ریشه در کتاب خدا و سنت پیامبر و تمامی سیره علی(ع) دارد.

 

التزام به روش ائمه(ع)

وقتی از علی(ع) صحبت می‌کنیم، باید از یازده امام از نسل او نیز صحبت کنیم؛ زیرا آن‌ها اهل‌بیت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت‌وآمد فرشتگان، اولیای رسول خدا و جانشینان او هستند و آن‌ها کسانی هستند که از جانب رسول خدا(ص) عمل می‌کنند و در خط رسول خدا حرکت می‌کنند. از این رو باید به همه معارف و سفارش‌ها و رویکردهای آنان ملتزم باشیم. به این ترتیب خط اهل‌بیت(ع) شکل می‌گیرد تا خط اصیل آگاهی و درک اسلام باشد. وقتی ما به علی و ائمه اطهار(ع) ملتزمیم، در واقع به تمامی حق و کلیت اسلام متعهد هستیم.

عزیزان این چیزی است که ما باید در مسیر آن حرکت کنیم. اینکه ما ائمه را صرفاً اسامی نبینیم که صدایشان بزنیم، بلکه باید ائمه(ع) را خطی در نظر بگیریم که در همه جاها از آن پیروی کنیم. علی(ع) در صحبت با اصحابش فرمود و ما هم اصحاب آن حضرت هستیم؛ زیرا یاران علی(ع) فقط کسانی نیستند که با او زیستند، بلکه یاران او همه کسانی هستند که راه و روش او را دنبال کرده و به امر او پایبندند: «أَلاَ وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‌ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلاَ وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اِكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلاَ وَ إِنَّكُمْ لاَ تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اِجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ؛ بدانيد كه پيشواى شما از دنياى خود به دو جامه كهنه و فرسوده و از خوراكش به دو گرده نان بسنده كرده است. البته شما از عهده چنين كارى برنمی‌آیید، اما با پارسايى و سخت‌کوشی [در عبادت] و عفت و درستكارى مرا يارى رسانيد.»

هنگامی که در فردای قیامت در کنار علی در کنار حوض کوثر بایستید، باید اسلام خود را که در عقل و قلب و زندگی خود بدان ملتزم بودید، به او عرضه کنید، همان گونه که علی اسلام خود را به خدا و رسولش عرضه کرد. «لأعطينَّ الرَّايةَ غداً رجلاً يحبُّ اللهَ ورسولَهُ، ويحبُّهُ اللهُ ورسولُهُ، كرّاراً غيرَ فرَّارٍ، لا يرجعُ حتَّى يفتحَ اللهُ على يديْهِ؛ فردا پرچم را به مردی می‌دهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش او را دوست می‌دارند، مکرراً و بدون فرار، او بازنمی‌گردد تا خداوند به دستش فتح و پیروزی را رقم زند».

پس باید مانند علی(ع) پیروز شویم، مانند علی(ع) جهاد کنیم و سیره و راستی و وفاداری علی به خدا و رسولش را داشته باشیم.

عزیزان این‌ها را باید در عید غدیر احساس کنیم. زمانی که چالش‌ها بزرگ و خطرناک بودند، علی(ع) تمام توان خود را تقدیم اسلام کرد. الآن هم که اسلام با چالش‌ها و خطرات بسیاری روبروست، ما هم باید تمام توان خود را تقدیم اسلام کنیم؛ باید حول محور علی گرد هم آییم و حول محور او و رسول خدا و خداوند متحد شویم. نباید به گروه‌هایی که همدیگر را تکفیر و لعن می‌کنند، متفرق شویم. نباید به گروه‌ها و احزاب مختلف متفرق شویم. حول فکر، سیره، جهاد و اسلام علی(ع) متحد شوید. عزيزان يكديگر را پاره نكنيد، با يكديگر دشمنى نداشته باشيد و کینه‌توزی نكنيد. «وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ» [انفال:46]. این ندای علی(ع) و اسلام است.

* خطبه جمعة علامه مرجع سید محمدحسین فضل الله، تاريخ 17/04/1998 م.