علامهای به مثابه یک انسان / آیت الله شیخ محمدعلی تسخیری<o:p></o:p>
<o:p> </o:p>
انسانی علامه را از دست دادیم، اندیشمندی را از دست دادیم که ساخته و پرداخته خردی ابداعگر بود، دلسوختهای را از دست دادیم که اندیشهاش راهنمای او بود، شخصیتی پویا و انقلابی را از دست دادیم که قلبش هدایتگر او بود، شخصیتی را از دست دادیم که واقعیت را خیلی دقیق احساس میکرد و ارادهای رها از هر گونه قید و بند خیالی و عرفهای ساختگی و تقلیدهای کورکورانه و فشارهای ظالمانه و بت پرستیهای موروثی و گوشه گیری غیرعادی او را راهبری مینمود. او به راستی آینه تمام نمای فرمایش امام علی(ع) صدای عدالت انسانی بود که میفرمود: «خردها پیشوایان اندیشهها و اندیشهها پیشوایان دلها و دلها پیشوایان حواس و حواس پیشوایان اعضا میباشند.» گویا امام علیه السلام بر آن است تا مفهوم امامت را توسعه دهد و آن را به عنوان تجلی عام رحمانیت خداوند معرفی نماید. همان رحمانیتی که هستی و انسانی که هستی در تسخیر او قرار داده شده، از آن شکل گرفته است تا این که هستی یک پارچه فریاد برآورد: بسم الله الرحمن الرحیم. <o:p></o:p>
آری مهم این است که انسان، انسان باشد. برای اینکه این مسأله را ثابت کنیم، میتوانیم به حقیقت همه جانبهای مراجعه کنیم که تأکید میدارد هدف از آفرینش انسان تحقق نمییابد مگر اینکه نشانهها و شاخصههای فطرت (مجموعهای از ویژگیهای انسانی) و مشخصاً چیزهایی که مورد نظر دین بوده و پیامبران نیز برای آن تلاش کردهاند، در زندگی او تجلی یابد. امام علی(ع) این مسأله را برای خود نیز مورد تأکید قرار داده و میفرماید: «و پیامبران خویش را پیوسته به سوی ایشان گسیل داشت تا از ادای میثاق فطرت خویش را از آنان بخواهد.» <o:p></o:p>
<o:p> </o:p>
روج اجتهادی ممتاز<o:p></o:p>
در اینجا به سرور خود، علامه فضل الله باز میگردم. هر که او را میشناسد، میداند که او اندیشمندی بود که خردش او را به سوی نظریات و ایدههایی سوق میداد که در ابتدا حالت فرضیه داشتند و سپس با روح اجتهادی برایشان دلیل اقامه میشد (زیرا او مجتهدی بود که نزد علمای بزرگ نجف چون خوئی و حکیم و شاهرودی و حلی تلمذ کرده بود). وقتی فرایند استدلال کامل میشد، چون بدان باور داشت، با آن همنوایی میکرد و با قدرت تمام آن را با صراحت بیان میداشت، بدون اینکه مانعی جلودار او شود و یا مخالفی او را متوقف سازد. این حقیقتی است که ما در مواضع صریح ایشان شاهدش بودهایم. <o:p></o:p>
چه در باره استنتاج و استنباط با ایشان اختلاف نظر داشته باشیم و چه موافق باشیم، باید از این روحیه باید تقدیر و تجلیل نماییم. زیرا چیزی که از هر انسانی انتظار میرود همین است. مهم این است که ایشان در اندیشه ورزی خویش عمیق بود و بر دلایل قوی تکیه داشت و به دور دستها نظر داشت و اندیشهاش به عاطفه ایشان خط میداد و عاطفه سراسر وجودشان را فراگرفته بود و همه رفتارهای ایشان در زندگی، همراه با ارادهای قوی که چیزی در برابرش یارای ایستادگی نداشت، از همین حقیقت سرچشمه میگیرد. <o:p></o:p>
برای مثال در زمینه فقهی ایشان به حذف شرط مرد بودن از شرایط لازم برای مرجع تقلید و عدم اعتبار اعلمیت رسید و تبعیض در تقلید را اجازه داد و بر اصل برابری در بین زن و مرد در حقوق و وظایف تکیه داشت. او به طهارت همه انسانها فتوا داد و سیگار کشیدن را از جمله مبطلات روزه نمیدانست و عادتهای اختراعی در عزاداری را حرام کرد و در تعیین آغاز ماههای قمری، بر محاسبات فلکی تکیه کرد. البته غیر از اینها فتاوای اجتهادی دیگری هم هستند. <o:p></o:p>
ایشان به گفتگو با دیگران فرا میخواند. ولی گفتگوی آگاهانهای که زمینه انحراف از نقش بایسته آن را باعث نشود. او به تقریب بین مذاهب اسلامی عقیده داشت و آنچه را در توان داشت برای آن بکار بست. او اندیشههای پیشگامی در این زمینه داشت. ایشان مذهب را صرفاً یک دیدگاه برای فهم اسلام میدانست و خواهان ایجاد زمینه همگرایی و تقریب در بین تودهها و منحصر نشدن تقریب به نخبگان و نظایر آنها بود. <o:p></o:p>
مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی افتخار دارد که ایشان عضو شورای عالی آن بودند و در همه شرایط ناظر و یاور آن بود. زیرا او به مسأله وحدت اسلامی باور داشت و در این باره کتاب نوشت و عمر شریف خود را مصروف آن نمود. <o:p></o:p>
<o:p> </o:p>
موضع گیریهای سیاسی پیشرو<o:p></o:p>
اما در زمینه سیاسی، موضع گیریهای برجسته ایشان سرشار از نگاه صائب و راهبردی و صلابت و ثبات است. آن هم علی رغم تؤطئههای کینه توزانه فراوان علیه موضع گیریهای ایشان که گاهی دهها شهید و صدها تهمت در پی داشت. ایشان حتی از موضع گیریهای کینه توزانه بعضی از مقربان و کسانی که چنین مواضع مبتذلانهای از آنها انتظار نمیرفت، نیز در امان نبودند. <o:p></o:p>
او به بیداری اسلامی باور داشت و در تألیفات و موضع گیریها و خطبههای خود برای آن نظریهپردازی کرد و از آن دفاع کرد و از جاهای گوناگون جهان دیدار کرد و در کنفرانسهای بین المللی الجزائر و ایران و آمریکا و غرب سخنرانی نمود. من نیز که در بضعی از این کنفرانسها حضور داشتهام، به خوبی از میزان تأثیرگذاری ایشان اطلاع دارم. ایشان هم چنین به جنبش اسلامی در همه جای دنیا ایمان داشت و آن را مایه امیدواری رهایی امت اسلامی از وضعیت ناگوار میدانست. این باور ایشان را میتوان در حمایت از جنبش اسلامی عراق در روزهای سیطره کمونیستها و بعثیها مشاهد کرد. او تا پایان زندگی خویش، از جنبش اسلامی عراق حمایت فکری و سیاسی و عملی به عمل آورد. او دارای مکتب انقلابی خاص خود بود که اندیشه اصیل را در اختیار بسیاری از انقلابیون قرار داد و کتاب «خطوات علی طریق الاسلام» ایشان از همین حقیقت خبر میدهد. <o:p></o:p>
ایشان به انقلاب اسلامی ایران نیز باور داشت و تا آخرین نفس، از آن دفاع نمود. ایشان موضع گیریهای عمده و اهتمام ویژهای در رابطه با این انقلاب داشت. موضع گیریهایی که از دیگر شخصیتهای دینی و اجتماعی کمتر دیده شده است. ایشان هم چنین ایمان داشت که استکبار جهانی امروز در قالب غرب تجلی یافته است و آمریکا به گونهای شیطانی آن را رهبری مینماید. از این رو ایشان رفتار مستکبرانه آمریکا را نقد میکرد و روشهای آن را افشا میکرد. تا جایی که در باره روش اوباما نیز میگفت: او گاهی رفتار منافقانه دارد و گاهی دیگر دشمنی آشکار به خرج میدهد. <o:p></o:p>
او رهبر معنوی مقاومت بود. یکی از جنبههای زندگی سیاسی برجسته ایشان، موضع گیری در برابر رژیم غاصب صهیونیستی است. او اسرائیل را دشمن بزرگ امت اسلامی میدانست و همه تحرکات این رژیم را زیر نظر داشت و اقدامات آن را افشا میکرد و ملتهای عربی و اسلامی را علیه آن بسیج مینمود و برای نبرد با اسرائیل از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. مراقبت دائمی ایشان از مقاومت اسلامی قهرمان در لبنان بیانگر همین حقیقت است و ایشان به حق پدر معنوی مقاومت اسلامی به شمار میرود. <o:p></o:p>
<o:p> </o:p>
ابعاد گوناگون شخصیت مرجع راحل<o:p></o:p>
به این دلیل که شخصیت ایشان از جنبههای گستردهای برخوردار است، نمیتوان به ابعاد مختلف آن پرداخت. ولی میتوان به صورت مختصر به بعضی از این جنبهها اشارهای کوتاه داشت: <o:p></o:p>
أ- تربیت و پرورش طلاب علوم اسلامی در حوزههایی که خود پایه گذاریشان نمود. از جمله المعهد الشرعی در لبنان و حوزة المرتضی در سوریه که محل ترویج و نشر بررسیهای عمیق فقهی ایشان به شمار میروند. <o:p></o:p>
ایشان پیش از این نیز در حوزه علمیه بزرگ نجف اشرف، برای مجموعهای از طلاب علوم اسلامی به تدریش مبادرت ورزید. گفته شده است که ایشان ۹ دوره مکاسب و رسائل شیخ اعظم انصاری (ره) و مدارک الاحکام سید عاملی را تدریس کردهاند. همین طور تودههای عظیمی از مردم مسلمان نیز در پای سخنرانیهای ارزشمند ایشان در عراق و لبنان و سوریه و ایران و الجزائر و جاهای دیگر پرورش یافتهاند. <o:p></o:p>
ب – ادبیات؛ او نویسندهای عمیق و شاعری توانا بود که از همه تواناییهای خود برای قضایای اسلامی استفاده کرد. <o:p></o:p>
ج- تفسیر؛ ایشان یک دوره تفسیر قرآن کریم را به گونهای جالب به رشته تحریر در آورد. امتیاز تفسیر ایشان از حیث زبان و پرداخت به مسائل جامعه و جرأتمندی در بیان نظر تفسیری عصری به شمار میرود. <o:p></o:p>
د- جهان گرایی؛ منظور از آن داشتن نگاهی وسیع به بشریت و مشکلات آن و اظهار نظر در باره آن است. این همان روشی است که از سوی قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته و پیامبر انسانیت حضرت محمد(ص) با اعلام اینکه او رحمت هدایت یافته است، آن را تثبیت نمود. <o:p></o:p>
هـ- کارهای خیریه؛ ایشان بسیاری از طرحهای خیریه را پایه گذاری کرد و به ثمر رسانید. از جمله این طرحهای خیریه، جمعیت مبرات خیریه است که دستاوردهای ارزشمندی را در عرصه ایتام در پی داشته است و امروزه هزاران نفر یتیم را تحت سرپرستی خود دارد. دفتر خدمات اجتماعی از دیگر طرحهای خیریه ایشان به شمار میآید. <o:p></o:p>
و- مردم گرایی؛ ایشان به مردم عشق میورزید و در سختترین شرایط نیز در کنارشان حضور داشت. وقتی که اسرائیل به حومه جنوبی بیروت حمله کرد و آن را ویران نمود، ایشان برای نمازگزاران نماز را اقامه میکرد و با مردم دعا میخواند و رسانهها را به حضور میپذیرفت. ایشان توجه وافری به مسائل زنان داشت و از حقوق زنان دفاع میکرد. همین طور به مسائل کودکان و جوانان توجه داشت و کتابهایی در این زمینه تألیف نمود. <o:p></o:p>
ز- بعد فرهنگی؛ ایشان کارهای فرهنگی را خیلی زود آغاز کرد، از این رو به عنوان عضو جمعیت منتدی النشر که در نجف مشهور و شناخته شده بود، انتخاب گردید. او به همراه شهید سید محمد باقر صدر(ره) بر مجله الاضواء نظارت داشت و نقش مهمی را در ترویج فرهنگ اسلامی ایفا کرد و هنگامی که به لبنان مهاجرت کرد، روش فرهنگ سازی را ادامه داد. <o:p></o:p>
ح- بعد تغییری؛ ایشان برای ایجاد تغییر در عرصههای گوناگون مانند حوزه و از جمله تربیت طلاب معتقد به فرایند تغییر و ایجاد مرجعیتی متناسب با زمان (مرجعیت نهادی) برنامه ریزی کرد و فقه و اصول و تفسیر را از مباحثات فلسفی رایج رهانید. زیرا چنین مباحث فلسفی گاهاً باعث میشود که فقه و اصول و تفسیر از فهم عرف مطلوب دور شود. اما در باره ایجاد تغییر در امت اسلامی باید گفت که بعضی جاها مورد اشاره قرار گرفته است. <o:p></o:p>
ط- بعد ملی؛ او برای وحدت مردم لبنان و حل مشکلات آن با اندیشههای عمیق خویش مبارزه کرد. از این رو در صحنه لبنان که شاهد بزرگترین حوادث زمانه بوده است، بیشترین تأثیر را به جای گذاشت. <o:p></o:p>
بعد از همه این حرفها، حقیقتاً احساس میکنم که من نتوانستهام حق او را ادا نمایم. چرا که او انسانی برجستهای است که هممه ابعاد شخصیت دایرة المعارفی او هماهنگی کاملی با یکدیگر دارند. این شخصیت مجموعه بدیعی را به وجود آورده است که انسان از توصیف ابعاد آن ناتوان است. <o:p></o:p>
رحلت چنین مردی، تأثیر ناگواری بر دلهای مردم و قلب آتش گرفته من به جای گذاشته است و جز رحلت بزرگانی چون امام خمینی و شهید صدر و آیت الله مطهری و نظایر آن، با آن برابری نمیکنند. <o:p></o:p>
* سخنرانی آیت الله تسخیری در مجلس بزرگداشتی که از سوی علاقمندان و دوستداران ایشان در قطیف عربستان سعوی برگزار گردید. ۲۷ شوال ۱۴۳۱هـ برابر با 5/10/2010م<o:p></o:p>
بخش ترجمه مؤسسه علامه مرجع آیت الله العظمی سید محمد حسین فضل الله<o:p></o:p>
<o:p> </o:p>