امام حسن(ع) و مشارکت با خداوند
سخن از امام حسن بن علی بن أبی طالب (ع) است كه پانزدهم ماه رمضان سالروز ولادت ايشان است. او اولين فرزند علی و فاطمه (ع) بود. مورخانی كه به ويژگيهای آن حضرت پرداختهاند، كرم و سخاوت را از جمله ويژگيهای بارز آن حضرت برشمردهاند. آوردهاند كه آن حضرت سه بار تمام اموال خود را با خداوند تقسيم كرد. يعنی مال خود را دو قسمت كرد. نيمی برای خدا قرار داد و آن را به فقرا و نيازمندان و يتيمان و در راهماندگان بخشيد و نيمی دیگر را برای خودش برداشت تا بتواند نيازهای شخصی خود را برآورده سازد. نيز ذكر ميكنند كه او دو بار تمام اموال خود را بخشيد به نحوی كه چيزی برای خودش باقی نماند. اين نشان از اخلاص فوقالعاده آن حضرت برای خداوند متعال است و بر ويژگی سخاوت و كرم ايشان دلالت ميكند. زيرا نفسی روحيه عطا و بخشندگی دارد كه بدون چشم داشت و بدون كدام مشكلی ببخشد. خواست خداوند از انسان مؤمن هم همين است. زيرا مشكل بعضی از مؤمنان اين است كه بخل درونی دارند. بسياری از آنان نمازهای واجب و مستحبی را به جای ميآورند و هر سال به حج و عمره و زيارت ميروند، ولی وقتی پای پرداخت حقوق شرعی به ميان آید ميبينی كه از دادن خمس و زكات و كفارات واجب طفره ميروند و شروع به بهانه تراشی ميكنند. پس آنان به خاطر عقدههای درونی خويش، بخل ميورزند.
ارزش انفاق
خداوند سبحان ميفرمايد: «وَمَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ» (محمد / 38). پس بخل تو آنگونه نيست كه گمان كنی داری به فقير و يا به خداوند كه از تو خواسته است در موارد معينی دست به انفاق بزني، بخل ميورزي. زيرا خداوند متعال هيچ نيازی به عطا و بخشش تو ندارد و فقر او نيازمندان نيز بسياری ديگر وجود دارند كه به ايشان مساعدت كنند و زندگی آنان را تأمين كنند. ولی اگر تو ببخشي، اولاً با اين كار خود به خداوند نزديك ميشوی و ثانياً آن چيزهايی را كه انفاق كردهای خدای متعال برای خودت نگه ميدارد. در حديث است كه خداوند صدقه را ميپروراند همانگونه كه انسان برهای را ميپروراند.
خداوند متعال ما از بعضی مردمانی سخن ميگويد كه در زمان پيامبران گذشته زندگی ميكردند و ميگفتند: «أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ» (يس / 47) ما مسؤول غذا دادن به مردم نيستيم. خداوند مسؤول اين كار است. ولی خداوند ميفرمايد: «الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلا» (بقره / 268). خداوند ميفرمايد همانگونه كه پيش از اين به تو بخشيدم بعد از اين نيز خواهم بخشيد. چرا ميترسي؟ چه كسی در طفولیت مهر و عطوفت مادرت را به سوی تو جلب كرد تا تو را شير دهد؟ و قلب پر مهر پدر را معطوف تو داشت تا تمام نيازمنديهايت را برآورده كند؟
خداوند سبحان آن چه را كه روزی انسان است به او ميدهد: «وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ» (ذاريات / 22). سپس خداوند متعال ميفرمايد هر آن چيزهايی را كه به ديگری ببخشي، خداوند آن را برای تو نگه ميدارد، ولی آن چيزهايی را كه نبخشی چيزی از آنها برای تو باقی نميماند: «وَمَا تُقَدِّمُوا لأنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ» (بقره / 110). پس آن چه را كه از خير و نيكی به ديگران بدهی خداوند به عنوان يك سرمايه برای تو حفظ ميكند. سپس ميفرمايد: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا - انسان از آنها بهره برده و اسباب آسايش و رفاه خود را فراهم ميسازد - وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ - آن چيزهايی را كه بخشيدهای و آن كارهای نيكی كه انجام دادهای - خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلا» (كهف / 46).
بنابراين ثروتمندانی كه همواره در پی افزايش مال و ثروت خود از راه حلال و حرام هستند بايد از خودشان بپرسند كه چند وقت ديگر اين اموال در اختيار چه كسی قرار خواهد گرفت؟ فرزندانش كجا خواهند شد؟ آيا چيزی برايش باقی خواهد ماند؟
مسؤوليت انسان در قبال ثروت و فرزند و عمل
بعضی از شاعران اين حالت را توصيف كردهاند و گفتهاند كه وقتی انسان به دنيا ميآيد مشتش بسته است گويا دنيا را بدست آورده است و چون از دنيا ميرود مشتش باز است يعنی چيزی از دنيا نگرفته و نبرده است.
وقتی انسان در حالت احتضار قرار ميگيرد متوجه فرزندان خود می شود و از ايشان ميخواهد پس از آن همه فداكاری كه در حق ايشان كرده است و آنان را از بسياری مشكلات رها ساخته است و تمام زندگی خود را در اختيارشان قرار داده است، او را نيز آزاد و رها كنند. ولی پاسخ ايشان اين است كه كاری از دست آنها ساخته نيست. فقط ميتوانيم تو را در درون قبرت بگذاريم و برايت مراسم تشييع خوبی برگزار كنيم. در اينجا انسان پی ميبرد كه فرزندانش سودی ندارند. آنگاه متوجه مال خود ميشود و به مال خود ميگويد كه تمام عمر خود را در راه جمعآوری تو صرف كردم و درياها و خشكيها را برای بدست آوردن تو پيمودم. اكنون چه اندوختهای نزد تو را دارم؟ مال ميگويد: فقط كفنت را از من بگير. سپس انسان نااميد متوجه عمل خود ميشود و به آن ميگويد: بسيار برايم دشوار بودي. وقتی موسم روزه ميرسد ميگويد با مسافرت تو را تكه تكه ميكنم و هنگامي كه وقت نماز ميشود ميگويد بيحالم و خوابم ميآيد. به نماز ميگويد كه كار دارم و يا برايم ميهمان آمده است، بعداً قضايت ميكنم. وقتی موسم حج ميشود ميگويد كار دارم و ميخواهم به كنگو و تايلند و ... بروم. و وقتی موسم حساب كردن حقوق شرعی شد، دليل ميآورد كه بر او واجب نيست و از پرداخت آن شانه خالی ميكند. ولی خداوند متعال ميفرمايد: «وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاكُمْ» (نور / 33) يك پنجم مالت برای تو نيست و اگر آن را نزد خودت نگاه داری مال يتيم و مسكين را دزديدهاي: «وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» (ذاريات / 19) آن اموالی را كه خداوند قسمت تو كرده است همهاش برای تو نيست بلكه فقرا هم در آن حق دارند. سپس به انسان به عمل خود ميگويد: نزد تو چه دارم؟ عمل ميگويد: من در دنيا و در قبرت همراه توام و در روز قيامت نيز همراه تو خواهم بود. يا به سوی بهشت و يا به سوی جهنم. نتيجه اين است.
پس عزيزان! نبايد در مشغوليتها و دغدغههای دنيوی غرق شويم و سرانجام خود را به فراموشی بسپريم. امام علی (ع) كلام نغزی در نهج البلاغه دارد و ميفرمايد: «بيشتر مشغوليت خود را برای خانواده و فرزندانت قرار مده». كار كن چرا كه مسؤوليت داري. ولی خودت را هم فراموش مكن. زيرا اگر خانواده و فرزندانت از جمله اطاعت كنندگان الهی باشند خداوند آنها را رها نخواهد كرد و همانگونه كه به تو بخشيد، آنان را نيز مورد لطف و عنايت خويش قرار خواهد داد و اگر آنها جزو دشمنان خداوند باشند بايد مواظب خودت باشی كه چگونه در روز قيامت از خودت دفاع كني. زيرا حساب و كتاب قيامت خيلی سخت و دشوار است. تو در روز قيامت تنها مورد محاسبه قرار خواهی گرفت: «وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا» (مريم / 95). تنهای تنها، بدون دوستان و فرزندانت.
دنيا مزرعه آخرت است
پس عزيزان! بايد تلاش كنيم كه سرمايههای خود را نزد خداوند جمع كنيم. وقتی در دنيا كار نيكی را انجام ميدهيم، اين كار نيك هم برای دنيا و هم برای آخرت خواهد بود. خدا از ما نميخواهد كه دنيا را ترك كنيم بلكه از ما ميخواهد كه در دنيا زندگی كنيم و از دنيا آن چيزهايی را توشه برداريم كه برای آخرت ما ميمانند.
پس امام حسن (ع) دوبار تمام اموال خود را بخشيد و سه بار اموال خود را با خداوند قسمت نمود. اين كار آن حضرت نشان از روحيه خداگرایی اهل بيت (ع) دارد. خداوند درباره آنان ميفرمايد: «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا ٭ إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلا شُكُورًا ٭ إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا ٭ فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا ٭ وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا» (انسان / 8 – 12).
داستان ديگری نيز وجود دارد كه حاكی از سخاوت بلند اهل بيت (ع) است. در سيره امام حسن (ع) است كه روزی به همراه امام حسين (ع) و عبدالله بن جعفر بن أبی طالب، همسر حضرت زينب (س) از صحرايی ميگذشتند كه خيمهای را در آن يافتند. در آن زمان خيمههايی در صحرا وجود داشت كه از مردم پذيرايی ميكردند. در آن خيمه زنی بود كه شوهرش حضور نداشت. وقتی زن، امام (ع) و همراهانش را ديد آثار هيبت و جلالت را در آنان مشاهده كرد. او كه فقط يك گوسفند داشت که آن را برايشان ذبح كرد و برايشان غذا پخت. پس از آن كه غذا خوردن به پايان رسيد، امام حسين (ع) به او فرمود: ما فقير نيستيم و از جاه و مال و مكنت برخورداريم. اگر نيازی پيدا كردی در مدينه نزد ما بيا تا اگر خواست بود تلافی كنيم و سپس رفتند. وقتی شوهر آن زن آمد، زن قضيه را با او در ميان گذاشت و گفت: آنان به من وعده نيكی دادند. مرد گفت: آيا آنها را شناختي؟ زن گفت: نه! ولی بيا به مدينه برويم.
سپس آن دو به مدينه رفتند، در حالی كه امام حسن (ع) و امام حسين (ع) را نميشناختند كتابهای سيره ميگويند وقتی امام حسن (ع) او را ديد، شناخت. نزدش آمد و او را دعوت كرد و به او فرمود: من يكی از همان سه نفری هستم كه نزد تو ميهمان شديم. و الآن برای تلافی ميهمان نوازيت آمادهايم و هزار گوسفند به او بخشيد. سپس گفت: اكنون نزد حسين (ع) برويد. آن حضرت نيز هزار گوسفند به او بخشيد و فرمود: اكنون نزد عبدالله بن جعفر برو و او نيز هزار گوسفند به او بخشيد. بدين ترتيب آن زن در ازای يك گوسفندی كه برای آنان ذبح كرده و ميهمانشان نمود سه هزار گوسفند بدست آورد. اين قضيه نشان از سخاوت والای اهل بيت (ع) و ميزان نزديكی آنان به خداوند در همه چيز و از جمله مراقبت از حال ايتام و مستمندان دارد. اينان همان الگوی ما هستند.
عزيزان! ارتباط ما با اهل بيت (ع) و جد ايشان رسول خدا (ص)، ارتباط با رسالت و الگو است. از اينرو سزاوار اين است كه خودمان طوری تربيت كنيم كه ارتباط ما با ايشان ارتباط والائی و ارتباط با الگو و ارتباط عملی باشد. زيرا خود ايشان فرمودهاند: «هر كس مطيع پروردگار باشد او با ما ارتباط ولائی دارد و هر كس از خدا نافرمانی كند، او دشمن ماست.»
والحمد لله رب العالمين.