مشکل ما در مشرق زمین، بیسوادی حاکم بر مراکز سیاسی و اجتماعی و حتی دینی ماست که در بسیاری حالات گفتمانهای سیاسی و اجتماعی و دینی را هم تحت تأثیر خود قرار میدهد.
طوری شده است که این مراکز در چارچوب بیسوادی حرکت میکنند و بسیاری هم به آنها صفت قداست دادهاند. آن هم به خاطر عناوین مرتبط با رهبری و وراثت یا سنتهایی که جامعه آن را به وجود آورده و نظام طائفی نیز آن را پذیرفته است.
ما با دو نوع بیسوادی رو به رو هستیم: یکی جنبه عمومی و طبیعی دارد و جوامع عربی هم بارزترین شکارهای این گونه بیسوادی هستند. آمارهای ارائه شده توسط سازمان ملل متحد نشان میدهند که دولتهای عربی، پس از چند دولت آفریقایی بیشترین درصد بیسوادی را دارند. چنین ارقامی جداً مایه تأسف و مصیبت است. زیرا امتی که به نظر پیامبر (ص) باید امت علم و خواندن و مطالعه و ابداعگری باشد، بیش از آنکه به سمت نظم و تغییر حرکت کند، دارد به سمت عقب ماندگی پیش میرود. این امر باعث گردیده است که زمینه برای رکود فرهنگی و معنوی و آلودگیهای اخلاقی و جمود فکری فراهم شود.
دیگری، بیسوادی فرهنگی و تمدنی است. این بیسوادی باعث گردیده است که زمینه برای رکود فرهنگی و معنوی و آلودگیهای اخلاقی و جمود فکری فراهم شود. این بیسوادی باعث گردیده است که دنیای عربی و اسلامی، با بسیاری از اشکال جاهلیت دست به گریبان شود. این جاهلیتها به شکل تعصبات بسته و سطحی نمود یافته است که گاهاً ممکن است به جایگاه قداست هم رسیده باشد. اجازه بدهید این وضعیت را این گونه معرفی کنیم که این وضعیت شبیه «اعرابیت» است که قرآن آن را محکوم کرده و معادل کفر و نفاق قرار داده است.
بیسوادی امروز فقط دور ماندن از خواندن و نوشتن نیست، بلکه دور ماندن از جوامع اجتماعی و فناوری روز نیز از نشانههای بیسوادی به شمار میآید. از این رو من عقیده دارم که امت اسلامی نمیتواند از سیطره جهل و عقب ماندگی نجات پیدا کند مگر اینکه با یک انقلاب علمی تمام انواع بیسوادی را از بین ببرد و با کسانی به مقابله برخیزد که دارند سیاست نادان سازی و گمراه گری را بر این امت تحمیل کردهاند. سیاست گمراه انگاری و نادان سازی نوعی بیسوادی در تولید و اقتصاد را به وجود آورده است. به نحوی که امت عربی و اسلامی سربار مردمان دیگر شده است که هر آنچه را دیگران تولید میکنند آنها فقط مصرف میکنند.
این وضعیت به خاطر ضعف در توانمندی و امکانیات نیست بلکه به خاطر لگدمال شدن اراده و مسخ شدنشان در برابر قدرتهای تابع ارادههای خارجی است. خواست خارجیها این است که امت اسلامی هم چنان در خرافه گرایی و جمود فکری باقی بمانند. چرا که آنان برای منافع خود بیم دارند. حال آن که امت اسلامی و عربی میتواند از این رکود و جمود رهایی یابد.
ما از طلایه داران آگاه و فرهیخته امت اسلامی میخواهیم که از زندانهای دولتها و زندانهای سیاسی و سنتهایی که خود را بر عرصه سیاسی و فرهنگی تحمیل کردهاند بیرون شوند. باید از نو راه سازندگی را در امت اسلامی آغاز کنیم آن هم از روند فراگیر برای محو بیسوادی سیاسی و فرهنگی و دینی. زیرا این کار بهترین آغاز برای مقابله با طرح دشمنانهای است که سعی دارد با تکیه بر سیاست نادان انگاری که در سطوح گوناگون جریان دارد، جامعه ما را در اختیار گیرد.
دفتر علامه مرجع آیت الله العظمی سید محمد حسین فضل الله
بیروت؛ 29 ربیع الاول 1429ه برابر با 6/4/2008م