مبعث نبوی، روز ولادت اسلام
امروز روز شادی بزرگی است. زیرا امروز روز ولادت اسلام است. اراده الهی به این بود که مردم به این دین روی بیاورند تا اینکه برکات آسمان و زمین بر آنها گشوده شود. باید مردم به واسطه خط عام هدایت که در ایمان به خدا و پیامبر و فرستادگان و رسالت های الهی و کتاب ها و روز قیامت متبلور است از اسلام هدایت بجویند و عملاً در خط احکام اسلامی حرکت کنند. چرا که خداوند خواسته است چون اسلام تجسّم زندگی واقعی است آن را بپذیرند.
خداوند متعال در این باره می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ» (انفال/٢٤). پس دعوت به اسلام دعوت به زندگی است، زندگی آمیختگی با معرفتی که انسان را به سوی شناخت و آگاهی می برد.
لذا اسلام برای این آمد که مردم را از بی سوادی فکری و گفتاری و احساسی و عاطفی بیرون ببرد. بنابراین تمام مسلمانان فرهیخته در قبال زندگی مسؤولیت دارند. چرا که ایمان به خدا و پیامبرش و روز واپسین و خط اخلاقی و معنوی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خداوند برای زندگی، چنین مسؤولیتی را اقتضا می کند. از این رو عزیزان مسأله اسلام همان آگاهی و علم و معرفت است که مردم ناگزیر آن را بپذیرند. بنابراین انسان آزاد نیست که جاهل یا عقب مانده باقی بماند. زیرا اسلام بر علم به عنوان اساس ارزیابی اعمال و افعال، تأکید می کند. در قرآن کریم می خوانیم: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الألْبَابِ» (زمر/٩). «وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا» (طه/١١٤)، «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ» (فاطر/٢٨).
عملی کردن دانش های زندگی
از این رو هر کس که به اسلام پیوندی دارد باید وقت خود را با علم بگذراند ولی اگر بعضی ها نمی توانند به دانشگاه راه پیدا کنند، می توانند از دانشگاه زندگی بهره بگیرند و از تجارب آن استفاده کنند و از هر تجربهای برای خودشان اندیشه و درس بگیرند، این کار تجسّم بخش علم پویایی است که فکر و روح او را می سازد. هم چنین می تواند از روابط خود با مردم استفاده کرده و پیرامون مسؤولیت های خود و تمام آن چیزهایی که ممکن است برای انسان معرفت ایجاد کنند، به گفتگو بپردازد.
باید جشن گرفتن برای مبعث نبوی، آغازی بر یک حرکت علمی باشد که در آن هر انسانی می کوشد معرفت خود را مورد ارزیابی قرار دهد تا با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد بر میزان معرفت خود بیفزاید. ما باید بدانیم که مسأله معرفت فقط جنبه فرهنگی ندارد بلکه جنبه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نیز دارد. زیرا تمام این جنبه ها به میزان معرفت انسان بستگی دارند. برای مثال وقتی یک مسأله سیاسی محلی یا منطقه ای یا جهانی را مورد بررسی قرار می دهیم، می بینیم که این مسأله تابع یکسری خطوط فکری و بسیاری شرایط و روابط و برنامه ای دیگری است که دیگران برای آن ها برنامه ریزی دارند و ما هم باید برای آنها برنامه ریزی کنیم. لذا اگر معرفت سیاسی و فرهنگی نداشته باشیم، در عمل سیاسی گیر می کنیم و عمل سیاسی اسلامی ما به هیاهو و واکنش و حماسه تبدیل خواهد شد. پس فرهنگ سیاسی بسیار عمیق و گسترده است و می تواند در تزلزلهای سیاسی که زمین زیر پای ما را می لرزانند، قدمهای ما را تثبیت کنند. از این رو می گوئیم که بدون فرهنگ و علم و واقع نگری سیاست معنا ندارد.
همین طور وقتی وارد جامعه، خانواده، مجامع گوناگون، شهر، روستا و یا کشوری می شویم، باید بر آن خطوط اجتماعی تأکید کنیم که جامعه انسانی متنوع را به جامعه متوازن و قوی تبدیل کند که بتواند با تمام تعارض ها و شرایط دشوار پیرامون خود مقابله کند. باید برنامه ریزی ما خاستگاهش آگاهی از اوضاع و زمینهها و روابط اجتماعی باشد تا بتوانیم طوری برای جامعه برنامه ریزی کنیم که مردم بتوانند روی مشترکات گرد بیایند و این مشترکات همان مصالح عمومی همگان می باشند و در مواردی که مردم اختلاف نظر دارند، در خط گفتمان عقلانی حرکت کنند و این سلامت جامعه را تضمین کرده و جلوی کسانی را که می خواهند در داخل جامعه به تزلزل و شایعه و واکنش و تعصب دامن بزنند بگیرد.
مشکل آشوبها و نابسامانیهای اجتماعی، جهالت است که می کوشد خود را با تعصبات بپوشاند و عقب ماندگی است که سعی دارد با واکنش گراییها از خودش حمایت کند. از این رو وقتی می خواهید جامعه ای با ثبات و متوازن و هدفمند و متحد داشته باشید، باید فرهنگ اجتماعی داشته باشید. خصوصاً فرهنگی که از احکام اسلامی ریشه گرفته باشد و احکام اسلامی هم برای روابط بین مردم و تمام حرکات مردم و یا مقابله آنها با نیروهای مخالف برنامه و روش دارد. از این رو در شناخت اسلام فقط به شناخت عبادات اکتفا نکنید. هر چند که عبادات همان اساس معنوی است که عقل و قلب انسان را به روی خدا می گشاید و از این طریق عقل و قلب او را به روی مسؤولیت در قبال مردم باز می کند. ولی باید اخلاق اسلامی هم باشیم. همان اخلاقی که وارد خانواده می شود تا آن را نظم ببخشد و وارد جوامع بزرگ و کوچک می شود تا برای آن برنامه وضع کند و وارد امت اسلامی می شود تا به وحدت و چالشهایی که از سوی دیگران دامن زده می شود اشاره نماید.
لذا عزیزان! جنبه اجتماعی اسلام را در یابید. چون همان چیزی است که نماز و روزه و حج شما را حفظ کرده و با رویکرد انسان به انسان دیگر، انسانیت شما را ریشه دار می سازد.
اگر به جنبه اقتصادی بپردازیم می بینیم که اقتصاد امروز دنیا دیگر مثل گذشته نیست که فقط به جنبه فردی تاجر یا کارگر و یا صاحب کارخانه بپردازد بلکه علم پیچیده ای شده است که نیازمند آن است که تا انسان بسیاری از مسائل اقتصادی را بداند تا از این طریق بتواند برای حل کردن مشکلات اقتصادی به شکل واقعی برنامه ریزی کند و بیاموزد که چگونه با تمام خطرهای اقتصادی که استکبار جهانی از طریق آنها می کوشد به نفع خود تمام ثروتهای ما را مصادره کرده و توانمندیهای ما را به توانمندیهایی مصرفی تبدیل نماید و دستان ما را در جهت رفاه و اقتصاد خود بکار گیرد مقابله نماید.
عزیزان! ما همان گونه که نیازمند بازخوانی خطوط اقتصاد اسلامی هستیم به فرهنگ اقتصادی نیز نیازمندیم. باید بدانیم که اسلام نظام اقتصادی منحصر به خود دارد و سوسیالیستی و سرمایه داری نیست بلکه نظام مستقلی است که است که بین جنبه واقعی و اخلاقی معنوی جمع کرده است. اما آن کسانی که به اقتصاد به عنوان یک اقدام فردی و شخصی نگاه می کنند، نمی توانند در درگیری اقتصادی جهانی جای پیشرفته ای به خود اختصاص دهند. ملاحظه می کنیم که سرمایه داری استکباری برای ویران کردن اقتصاد آسیا و آمریکای لاتین و عربی هرازگاه به حرکت درمی آید تا به سوء استفاده از جهل و عقب ماندگی و سطحی نگری ما، با برنامه اقتصادی، آنها را را به تباهی بکشد.
وقتی به جنبه نظامی و امنیتی نگاه می کنیم می بینیم که امنیت نیز از علوم پیچیده شده است و جنگ نیز فقط به شکل شلیک سلاح یا فروکردن خنجر در بدن دشمن نمانده است، بلکه مسأله نظامی مسأله سلاح پیچیده ای شده است که باید به خوبی بدانی چگونه آن نشانه روی کنی، چگونه آن را بکار گیری و چگونه از آن استفاده کنی. اسرائیل با استفاده از توان علمی، آن هم با گرد آوردن تمام دانشمندان یهودی جهان که توانمندی خود را در اختیار آن قرار دادند، توانست به یکی از بزرگترین کشورهای صادر کننده اسلحه و دارای برنامه های علمی آموزشی تبدیل شود. اسرائیل اکنون وارد آفریقا و دولت های دیگر شده است تا نیروهای امنیتی ارتش و پلیس آنها را آموزش دهد. ما می دانیم که حتی چین نیز در زمینه سلاح و غیر سلاح نیازمند توان علمی اسرائیل است و انگلیس از اسرائیل سلاح وارد می کند و آمریکا بعضی سلاحهای مورد نیاز خود را از اسرائیل وارد می کند. چرا چنین شده است؟
زیرا اسرائیلی ها به خوبی دریافته اند که توانمندی به تعداد نفرات نیست بلکه به توان کیفی و علمی است. از این رو ما معتقدیم علم از جمله مسائلی است که می تواند جایگاه سیاسی و اقتصادی و نظامی و امنیتی ما را تقویت کند. زیرا دنیا به علم نیاز دارد و مشکل کنونی ما این است که در تمام نیازمندیهای خود به آمریکا و اروپا و ژاپن و بسیاری کشورهای دیگر احتیاج داریم. ما با آمریکا می جنگیم ولی به سلاح آمریکایی نیاز داریم و بعضی اوقات با اروپا می جنگیم ولی به سلاح اروپایی نیازمندیم.
مشکل کنونی ما این است که هنوز هم به دیگران نیاز داریم و می دانیم که انسان را نیازمندیهایش به بردگی می کشاند و اگر بتواند نیازمندیهای خود را برآورده کند در برابر دیگران احساس آزادی می کند و اگر نتواند نیازهای خود را برآورده کند در برابر دیگران احساس ضعف می کند. در حدیث آمده است: «به هر کس نیازمند شوی اسیر او می گردی و از هر کس بی نیاز شوی مانندی او می شوی و از هر کس بهتر شوی امیر او می گردی.»
خلافت انسان در روی زمین
علت ضعفی که گرفتار آن هستیم این است که در زندگی خود دچار عقب ماندگی علمی و معنوی و انقلابی هستیم. به همین دلیل هنوز هم مرهون مرحمت دستاوردهای اطلاعاتی دیگران هستیم. هنوز هم در حیات سیاسی و دینی و اجتماعی خود، افراد را می پرستیم و در نگاه به چیزهای گوناگون دچار عقب ماندگی می باشیم. از این رو باید حماسه گرایی را محدود کنید، مگر اینکه حماسه بخشی از برنامه عقلانی باشد. باید واکنش گرایی را محدود و کنترل کنید و به عقل آزادی فکر و اندیشه ورزی بدهید و اجازه بدهید که علم برنامه ریزی کند. به زندگی خود واقعیت گرایی بدهید تا آغاز و پایان راه را بدانید. و پیش و پس از آن برای خدا اخلاص بورزید و به مسؤولیت خود در برابر خداوند بیندیشید. چرا که خداوند انسان را خلیفه خود در روی زمین قرار داده است و اساس خلافت او را هم علم قرار داده است. خداوند می فرماید: «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ * وَعَلَّمَ آدَمَ الأسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (بقره/30-٣١). خداوند متعال به فرشتگانش فرمود که من انسان را خلیفه خود در روی زمین قرار داده ام. چرا که من علم زمین و علم ابداع در توسعه و مدیریت آن را به وی عنایت کردم و او را عهده دار امانت نمودم و طبیعی است این انسانی که دارای عقل و قدرت و غریزه است ممکن است راه راست برود و ممکن است منحرف شود ولی همین جدال بین درستی و انحراف است که زندگی را غنا می بخشد و بوسیله علم رفعت می یابد. انسان خلیفه خدا در روی زمین شد. چرا که او با اراده آزاد و عقل باز خود می تواند مسؤولیت آن را به عهده گیرد با اینکه کوهها و زمین ها و آسمانها نتوانستند و از پذیرش این مسؤولیت ابا ورزیدند. همان گونه که خدا می فرماید: «إِنَّا عَرَضْنَا الأمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإنْسَانُ – به واسطه عقل و حس و آگاهی و حرکت خود - إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا» (أحزاب/٧٢).
عزیزان خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا * وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا» (أحزاب/45-٤٦). ونیز در مورد پیامبرش فرمود: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ» (آل عمران/١٦٤). پس پیامبر(ص) برای این به سوی ما آمده است که به ما کتاب و حکمت بیاموزد و ما هم باید بر کتاب امین و در اداره امور خود حکیم باشیم. پیامبر (ص) برای این آمد که ما را تزکیه کند و نفوس ما را پاکیزه گرداند و انسانیت ما را شایسته بسازد و ما هم باید این روح تزکیه شده را حفظ کنیم. پیامبر (ص) برای ما چراغی روشن را به روی ما گشود که تمام راههای تاریک را برای مردم روشن کند. پس هر کدام از ما باید نوری در عقل و نوری در قلب و نوری در روح و نوری در حرکت خود باشد. باید تاریکی را از خردها و قلب ها و زندگی خود دور کنیم. زیرا ما وقتی در نور قرار داریم و به نور رویکرد داریم می توانیم راه را برای خودمان و دیگران روشن کنیم.
به همین ترتیب پیامبر (ص) گواهی بر مردم بود و بر درستی و انحراف آنان گواهی می دهد و فردای قیامت نیز برای امت خود شهادت خواهد داد. زیرا خداوند متعال او را از اعمال امت اسلامی آگاه می کند، چه در زمان او باشند و چه پس از او آمده باشند.
درسهایی از إسراء و معراج
از این رو باید همیشه رویکرد الهی داشته باشیم و در راه راست گام نهیم تا از آنهایی باشیم که «الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» (فصلت/٣٠) تا خداوند ببیند که ما از او اطاعت می کنیم و در برابر او به مسؤولیت خود عمل می نمائیم. پس عزیزان! تا وقتی پیامبر اعمال ما را مشاهده می کند کاری کنیم که مایه عزت و سرافرازی ایشان باشیم. کینه و دشمنی و بغض ورزی را رها کنید. آگاه به زمانه باشید و در چالشها قدرتمند ظاهر شوید و یکدیگر را نصیحت کنید. از آن کسانی باشید که در تمام قضایای خود با یکدیگر مشورت می کنند. در خط استبداد گام ننهید بلکه در خط مشورت گام نهید. چرا که پیامبر (ص) با وجودی که به مشورت دیگر نیاز نداشت بر اساس فرمایش الهی «وَشَاوِرْهُمْ فِي الأمْرِ» (١٥٩) و «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ» (شوری/٣٨) با ایشان مشورت می نمود.
عزیزان! در سالروز ولادت اسلام و مبعث پیامبر (ص) باید علم و آگاهی و ایمان و قدرت و عزت و کرامت و آزادی در ما متولد شود. آن گونه باشیم که خدا می خواهد: «خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» (آل عمران/١١٠).
در روز مبعث باید به موضوع إسراء و معراج هم توجه داشته باشیم. خداوند متعال خواست که پیامبرش را در منطقه ای بگرداند که پیامبران گذشته در آن فعّالیت داشتند از مسجدالحرام تا مسجد الأقصی: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا» (إسراء/١). خداوند می خواست از این طریق در تمام قضایای مهم بین مسجدالحرام و مسجد الأقصی ارتباط برقرار کند. چرا که مسجد الأقصی محل نزول رسالت ها و اولین قبله مسلمانان بود و مسجدالحرام که کعبه ما در آن قرار دارد و ما گرداگرد آن حج می کنیم، دومین قبله ما می باشد.
خداوند متعال با سیر دادن پیامبرش می خواست که نشانه های زمین را به او نشان دهد و از طریق معراج بر آن بود تا نشانه های آسمان را به آن حضرت نشان دهد تا معرفت و آگاهی پیامبر شامل آیات زمینی و آیات آسمانی گردد.
ما هم باید پیامبر را الگوی خود قرار دهیم و طبق فرمایش الهی پیامبر خدا چنین دعا می کرد: «وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا» (طه/١١٤) هر کدام از ما در مقام بسیج توانایی های علمی خود باید این گونه دعا کند تا اینکه روز مبعث و روز إسراء و روز معراج، روز آغاز حرکت جهانی اسلام شود. حرکتی برای مسلمان کردن دنیا از طریق دعوت و قدرت عقلانی و واقع گرایی و آزادی. با این شیوه می توانیم دنیا را به سوی اسلام جذب کنیم، بدور از خشونت ها و مداراهای بی برنامه. باید از برنامه ای این حرکت را آغاز کنیم که با مسؤولیت آغاز شده و با مسؤولیت ادامه پیدا می کند و به خواسته های الهی از ما رویکرد می یابد.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
تاریخ 17/11/1998م.