در اين ضيافت ابتدا شيخ علي سنان مديركل جمعيت آموزشهاي ديني در سخناني از اهداف جمعيت و تلاش آن براي تحويل دادن انسانهايي اسلامگرا و كارآمد به جامعه كه به ارزشها و اخلاق ملتزم باشند و از حركت رسالتهاي الهي الهام بگيرند كه ثمره خود را در جريان جنگ تابستان 2006 اسرائيل عليه لبنان به نمايش گذاشت، سخن گفت.
وي اشاره داشت كه جمعيت آموزشهاي ديني ميكوشد با استفاده از آخرين دستاوردهاي جديد آموزشي كه نقش بارزي در ساختن آينده انسان دارد، تعليماتي مبتني بر معارف قرآن كريم و سنت شريف نبوي را ارائه دهد و در اين راه 532 مدرسه را تحت پوشش خود دارد و نتايج مدارس المصطفي(ص) در سطح لبنان، دليل روشني براي پيشگامي علمي و آموزشي اين نهادها ميباشد.
وي تأكيد داشت كه جمعيت همواره به دنبال چيزهاي جديد است تا اين كه دانش آموزان نسبت به پيشرفت علمي احساس غربت نكنند. ايشان در پايان سخنان خود خواستار توجه به دانش آموزان و معلمان و شهروندان شد كه در اين صورت لبنان به سرزمين علم و ادب و مقاومت و محبت و صلح تبديل ميگردد.
سپس علامه مرجع آيت الله العظمي سيد محمد حسين فضل الله به ايراد سخن پرداخت. ايشان فرمودند:
آن چه دين در زندگي ميخواهد همان عدالت داشتن با خدا و انسان و زندگي است. پس كسي كه عدالت ندارد دين ندارد. زيرا اساس دين برپاداشتن عدالت در بين مردم است تا اين كه هر يك از مردم و جامعه و امت اسلامي به حق خود دست پيدا نمايد و نه دوست داشتن عدالت. زيرا عدالت اساس دين است. ازاين رو بايد به تمام مسلمانان دنيا بگوييم كه ما در قبال بعضي فتاوايي كه در رابطه با ظلم به كافر و خوردن حق و مال او مطرح است حرف و سخن داريم. عدالت اين نيست كه حق انساني را بگيري يا تحت فشارش قرار دهي فقط به اين دليل كه نظر دين با تو اختلاف دارد.
عدالت همان عنوان مهم و بزرگي است كه دولتها بر اساس آن بنا شدهاند. خداوند متعال نيز از امت اسلامي ميخواهد كه به ابزارهاي علم و دانش دست يازند. زيرا ارزش عقل روشنگر به اين است كه در تاريكيهاي غلو و خرافات و تقليد و حركت نكند و ارزش هر كسي به اين است كه چيزي را بهتر بداند و آن را بياموزد و آزمايشش نمايد.
اين دنيا با علم بزرگ شده است و با علم بر ما سيطره يافته است و با علم قدرت و مكنت يافته است. ازاين رو بايد در سطح جامعه و مردم بايد علم آموزي كنيم. مشكل آن كساني كه بر ملتهاي ما حاكمند اين است كه بيسوادند و توان خواندن و نوشتن ندارند و از فرهنگ و معرفت بيبهرهاند. بنابراين اين آمادگي را ندارند در حالي كه خودشان ميلياردها ثروت طبيعي را در اختيار دارند و مال را به دست خود گرفته و در اختيار يهوديان و غربيها قرار ميدهند، ملتهاي خود را آگاه و فرهيخته بسازند.
از اين رو در دنياي خود دولتي را نميبينيم كه براي بهبود اوضاع و بر آورده كردن نيازها و تأمين آينده ما برنامهاي داشته باشد. ميبينيم كه ما در سايه دولتهايي زدگي ميكنيم كه فقط مصرف كننده هستند و نه توليد كننده و ابداعگر. از اين رو شاهديم كه خردهاي فرزندان خلاق ما در غرب به كسب علم و ثروت مشغولند، اما خود ما دانشمندان و ابداعگران را از بين خود طرد ميكنيم. دانشمند و عالم در بين ما جز به اندازه كه به درگاه فلان رهبر و سلطان نزديك است براي ما ارزشي ندارد. در حالي كه خداوند به ما دستور داده است كه همواره در خط حركت رو به صعود علم آموزي قرار داشته باشيم.
بايد حركت كنيم تا امتي باشيم كه قدر انسانيت خود را ميداند تا انسانيت خود را بر اين اساس شكل دهد كه او انسان عقل و قلب و احساس و توليد و معرفت و تربيت است. چرا كه از طريق عقل و علم و وحدت انساني است كه ميتوانيم در زندگي خود خرافه را از بين ببريم، حال آن كه ما در دنياي عرب، خرافه پرور شدهايم و خرافه برايمان مقدس شده است. از اين رو بايد انديشه ديني را چنان ريشهدار نماييم كه آن كساني را كه لباس دين را به تن كردهاند ولي از حقيقت و معرفت و عقلانيت ديني اطلاعي ندارند طرد كنيم. اينان عقب ماندگي و خرافات خود را تحويل مردم ميدهند و آن چه را كه باعث عقب ماندگي و ناداني مردم ميشود وارد خردهاي ايشان ميكنند.
ايشان افزودند: بايد اعتقاد را ريشهدار كنيم و عوامل غلو خرافات و عقب ماندگي و تعصب ديني و مذهبي و قومي و قبيلهاي را از آن طرد نماييم. به خاطر همين تعصبات است كه روحيه گفتگو را از دست دادهايم. از اين رو بايد دنيايي را درك كنيم كه با به رسميت شناختن ديگري حركت ميكند و نه اين كه فقط نظر خودش را بگيرد. بلكه بايد فكر خود را در برابر فكر او و علم خود را در برابر علم ارائه كنيم. اوضاعي كه اكنون دچار آن هستيم به خاطر ارزشهاي منحرفي است كه مستكبران از طريق آن توانستهاند از تعصبات و عقب ماندگي ما سوء استفاده كنند و بر مقدرات جامعه ما سيطره يابند و تمام اوضاع ما را مصادره كنند. ما در مرحلهاي كه با اين دنيا روبرو هستيم كه ميبينيم مسلمانان نزديك به يك پنجم جمعيت دنيا را تشكيل ميدهند اما در تصميم سازيهاي دنيا مشاركت ندارند. بلكه در حاشيه تصميمهاي آمريكا و اتحاديه اروپايي قرار دارند. ما حتي اختيار ثروتها و مسائل خاص خود را هم نداريم.
دنيا و قدرتمندان مستكبر نميخواهند كه ما در موقعيت تصميمگيري قرار داشته باشيم ولي مشكل اين است كه ما براي تغيير دادن اراده جهاني كاري را صورت نميدهيم. زيرا تصميم گرفتهايم كه فقط مصرف كننده باقي بمانيم. از اين رو ما ميتوانيم حجم يورشهاي صورت گرفته عليه ايران را درك كنيم. زيرا ايران براي خودش برنامه ريخته است كه با اراده استقلال اسلامي، خودش را از نظر علمي و فناوري بسازد. با اين حال آنان ميخواهندكه ايران هم چنان تابع اراده آنان باشد، علي رغم اين كه به خوبي ميدانند ايران جز در زمينه هستهاي مسالمت آميز كاري را انجام نميدهد. اما ترس آنان اين است كه ايران به الگويي براي استقلال علمي و توليد فناوري در سطح دنياي عرب و جهان اسلام و دولتهاي جهان سوم تبديل شود. آنان در منطقه قدرتي را به جز اسرائيل نميخواهند نه قدرت عربي و نه قدرت اسلامي.
بايد كاري كنيم كه از طريق فرد و جامعه قوي شويم. بايد از مدارس و آموزشگاهها آغاز كنيم تا از طريق رهبري متبلور در اخلاص و شايستگي و بخشندگي، در چشم اندازهاي گستردهاي حركت كنيم.
دفتر علامه مرجع آيت الله العظمي سيد محمد حسين فضل الله
بيروت؛ 7 رمضان 1429 هـ برابر با 7/9/2008م