ایجاد عدالت برای جامعه
در آیه نخست خداوند متعال میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» (آل عمران/١٥٩). در این آیه کریمه خداوند متعال از شیوه تعامل پیامبر (ص) با یاران و عموم امت اسلامی سخن میگوید. یعنی پیامبر باید در تمام مسائل مربوط به زندگی مسلمانان و اسلام، کار دعوت، جنگ و صلح، تمام مسائل عمومی، عملکردها، تصمیمها و برنامه ریزی برای ابزارها و اهداف در جایگاه رهبری خود که مرتبط با سرنوشت عمومی امت اسلامی است مبتنی بر مشورت حرکت کند تا از این طریق بتواند دو امر تربیتی برای کارگزاران را تحقق ببخشد:
1- برنامهریزی برای رفتار فردی و اجتماعی، بر اساس دوری جستن از استبداد رأی در گرفتن مواضع قطعی و تصمیمهای سرنوشتساز و تأکید بر این که انسان باید به صاحبان فکر متین و درست مراجعه کند و در تمام گامهای خود با آنان گفتگو کند و به مناقشه و مشورت بپردازد، سپس به اندیشه خود بازگردد و نظرات گوناگون را با یکدیگر مقایسه نماید و تک تک آنها را با آرامش و واقع گرایی مورد بررسی قرار دهد تا سرانجام به شیوه فکری درستی به نتیجه پایانی دست یابد و سپس بر اساس آن با قدرت و ثبات عمل کند.
2- آماده ساختن امت اسلامی به عنوان قاعده اساسی اندیشهورزی تا آنان نیز همگام با رهبری در برنامهریزیها و طراحیها به تفکر بپردازد و با توجه به تفکر بداند که چگونه حرکت کند و متناسب با هدف چگونه به انتخاب وسیله بپردازد و از همان ابتدا آگاهی و تأمل و ثبات به پیگیری تصمیمها اقدام نماید و به نوبه خود به تمرین نقش رهبری بپردازد تا اگر وقتی خلأ توانمندی و برنامه ریزی و موضع گیری به وجود آمد وارد صحنه شود و رهبری را بدست گیرد و نیز بیاموزد که چگونه گامها و اقدامات رهبران غیر معصوم را مورد مراقبت و نظارت قرار دهد تا خدای نکرده منحرف نشود و گرفتار غفلت و خیانت نگردد.
بنابراین جامعه اسلامی از همان ابتدا به مراقبت و نظارت بر رهبری همت میگمارد، پیش از آنکه مشکلی پیش آید. چنین جامعه در نهایت به رستگاری دست مییابد. اگر این گونه باشد برای رهبران منحرف خیلی دشوار خواهد بود که خود را بر اراده امت اسلامی تحمیل کند و با مقدرات آن به بازیگری بپردازد و با واژگانی مبهم و غیر روشن با عواطف و احساسات مردم بازی کند. زیرا امت اسلامی از چنان آمادگی و توانایی لازم برخوردار است که میتواند حکومت را مورد محاکمه و مناقشه قرار دهد و بر اساس گفتگوی فکری با استفاده از حجت و برهان، به قناعت برسد.
عظمت تربیت اسلامی همین است که میگوید رهبری – حتی اگر در سطح رسول خدا (ص) باشد که خداوند با فکر درست و راه درست او استحکام و قوّت بخشیده است و او نیازی هم به فکر فرد دیگری ندارد – باید به دنبال جامعهای متفکر و قناعت پذیر باشد تا با تکیه بر فهم و آگاهی خود اطاعت نماید نه اینکه بدون فهم و آگاهی باقی بماند. این کار یکی از بهترین ابزارهای کادر سازی از بین افراد امت اسلامی برای آینده جامعه است.
تأملات بیشتر در این استدلال
بسیاری از اندیشمندان اسلامی وقتی درباره این فراز از آیه کریمه که در موضوع شورا به عنوان اساس حکومت اسلامی و ارتباط آن با مشروعیت این حکومت یا عدم مشروعیت آن صحبت میکنند، معتقدند که این آیه اساس یک قانونگذاری است که به پیامبر و امت اسلامی میآموزد در مسائل عمومی بر اصل شورا تکیه کنند تا شورا به یک قانون عملی فراگیر در جامعه اسلامی تبدیل شود. حتی در حالتهایی که رهبری نیازی به آن ندارد، مثل وقتی که رهبر معصوم وجود دارد. ولی ما موافق نیستیم که این آیه را تابع این ایده بسازیم. زیرا ما چنین فضایی را در این آیه مشاهده نمیکنیم.
در باره رفتار عملی رسول خدا (ص) با مسلمانان، به عنوان یک تصویر انسانی و اسلامی که انسانیتی دین مدار در آن متبلور است در سیره آن حضرت آمده است که پیامبر با رحمت و رقت قلب و کلماتی نرم با یاران خود برخورد میکرد. خداوند از آن حضرت میخواهد که از خطاهای ایشان درگذرد و برایشان استغفار کند و از این طریق آنان را برای آینده آماده سازد تا آنان به اندیشه ورزی در کارها عادت نمایند. ولی آیه نمیفرماید که اگر مشورت گیرنده به قناعت نرسید، باز هم باید به مشورت عمل نماید. امّا در جایی که شورا اساس مشروعیت حکومت در دولت اسلامی را تشکیل میدهد، امت اسلامی باید به نتیجه تصمیمها و التزامات پس از آن پای بند باقی بماند. شاید از فراز دوّم آیه که میفرماید: «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» چنین برداشت کرد که مشورت الزامی را برای مشورت گیرنده ایجاد نمیکند بلکه مسأله به مشورت گیرنده و قناعت و عدم قنات خود او باز میگردد.
بعضی از احادیث وارد شده در این زمینه نیز همین معنا را مورد تأکید قرار میدهد. در یکی از این احادیث آمده است: «وقتی آیه «وَشَاوِرْهُمْ فِي الأمْرِ» نازل شد، رسول خدا (ص) فرمود: خدا و پیامبرش از مشورت بینیاز هستند، ولی خداوند آن را رحمتی برای امت قرار داده است. پس هر یک از ایشان که مشورت کرد رشد را از دست نداد و هر کس آن را ترک کرد گمراهی را از دست نداد.»
علی بن مهزیار گوید: «امام جواد (ع) به من نوشت: از فلانی بخواه که به من مشورت دهد. چرا که او با مسائل کشور خود آگاه است و میداند که چگونه با سلاطین تعامل نماید. زیرا مشورت فرخنده است. خداوند در کتاب خود فرموده است: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأمْرِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» «پس اگر حرفی که او میگوید جایز باشد من آن تصویب میکنم و اگر غیر آن بود، این امید را دارم که آن را بر راه روشن قرار دهم. إن شاء الله.»
آمده است که امام علی بن موسی الرضا (ع) به یکی از یاران خود فرمود: «رسول خدا (ص) با یاران خود مشورت میکرد، سپس آنچه را خود میخواست تصمیم میگرفت.»
روایت شده است که آن حضرت در جنگ بدر با یاران خود مشورت کرد که چگونه به نبرد بشتابند. گفتند: «ای رسول خدا! اگر ما را به سمت دریا ببری به همراه تو آن را طی میکنیم و اگر ما را به بیابان ببری نیز با تو میآییم. مثل قوم موسی (ع) که به موسی (ع) گفتند: «فاذهب أنت وربّک فقاتلا إنّا هاهنا قاعدون» به تو نمیگوییم، ولی میگوئیم برو ما نیز همراه تو و در پیشاپیش تو و از دست راست و چپ تو مشغول جنگیدن هستیم.»
شورا در سیره پیامبر (ص)
رسول خدا (ص) برای آموزش دادن مردم بر مبنانی شورا، آنان را تشویق میکرد که در استدلالها و اظهار نظرهای خود، در مسائل جنگ و صلح، بین تکلیف الهی و شرعی و تدبیر بشری پیامبر (ص) تفاوت قائل شوند و در جاهایی که نظر خاص پیامبر (ص) است به آن حضرت مشورت دهند.
نویسندگان سیره آن حضرت نوشتهاند که پیامبر در جنگ بدر در جایی نزدیک آب بدر فرود آمد، اما حباب بن منذر گفت: ای رسول خدا! اگر انتخاب این مکان نازل شده از طرف خداوند است از آن یک گام به جلو و یک گام به عقب برنمیداریم یا اینکه یک نظر و تدبیر جنگی به شمار میآید؟ رسول خدا (ص) فرمود: بلکه نظر و تدبیری جنگی است. سپس گفت: پس ای رسول خدا! اینجا جای خوبی نیست. پس بیائید این مردم را بلند کنید تا از دشمن به آب نزدیکتر باشیم. پیامبر (ص) به او فرمود: نظر خوبی دادی. پس به نظر او عمل کرد.
این که پیامبر (ص) پیرامون کاری از یاران خود نظر خواهی میکند و آنان را به مناقشه فرا میخواند که به طرحی جایگزین فکر کنند، آنان را به اندیشه ورزی تمرین میدهد و به رهبران پس خود را رهنمون میشود که پیرامون تصمیمهای خود به نظرات مردم گوش دهند. برای اینکه نظر از استحکام لازم برخوردار شود و ارتباط بین رهبری و مردم عمیقتر گردد. چرا که در عین حفظ جایگاه رهبری، مسؤولیت مشترکی در تصمیمسازی و اجرا به وجود میآید. چرا که مسأله مشورت به مرحله پیش از تصمیم گرفتن به موضع گیری یا جنگ مربوط میشود.
البته باید درباره احادیثی که از مشورت رسول خدا (ص) با مردم سخن میگویند قدری دقت به خرج داد و آنان را از حیث راویان یا محتوا مورد بررسی قرار داد. زیرا بعضی از این روایات ممکن است به سیمای آگاهی پیامبر نسبت به رسالت و نگاه انسانی او به مردم آسیب وارد کند. برای مثال روایت شده است که در روز حدیبیه، پیامبر (ص) به یاران خود چنین مشورت داد که به فرزندان مشرکان حمله شود. اما ابوبکر به آن حضرت فرمود: ما برای جنگ با کسی نیامدهایم بلکه برای عمره آمدهایم.
این روایت چنین نشان میدهد که ابوبکر نسبت به پیامبر (ص) آگاهی بیشتر به وظیفهای که مسلمانان برای انجام آن آمدهاند دارد. حال آن که به خوبی میدانیم پیامبر (ص) برای انجام عمره و نه جنگ مسلمانان را رهبری کرده است. از این رو با اینکه آمادگی کاملی برای جنگ وجود داشت اما پیامبر (ص) برای نبرد نیامده بود. زیرا آن حضرت شرایط و زمینههای فتح مکه را فراهم میکرد، پس چگونه امکان دارد رسول خدا (ص) به کشتن فرزندان مشرکان بیندیشد، حال آن که جنگ با مشرکان معاند را آغاز هم نکرده است؟ چگونه امکان دارد پیامبر (ص) را شخصی نشان داد که پیش از وارد شدن به جنگ، به فکر کشتن زنان و کودکان خردسال است؟ حال آن که قرآن کریم والاترین سیمای انسانی را در رفتار و گفتار پیامبر (ص) به تصویر میکشد.
این امر ما را وامیدارد که پیش از پذیرفتن اینگونه روایات شخصیت راوی را مورد بررسی قرار دهیم و در جزئیات روایت که با سیمای حقیقی پیامبر، انسانیت، اخلاق، حکمت، عدالت و مسؤولیت عملی او در قبال مردم تناسب دارد دقت به خرج دهیم.
شورا از عناوین مهم جامه اسلامی
طبق فهم خود از آیه کریمه چنین ملاحظه میکنیم که این آیه کریمه شورا را به عنوان یک قاعده الزامی در امر رهبری مطرح نمیکند. ما میکوشیم تأکید بورزیم که مسأله شورا از ویژگی انسانی پیامبر (ص) فراتر رفته و از نظر رفتار رهبر با مردم یا مسؤولیت رهبری در شناخت آرا و نظرات مردم در قبال مسائل سرنوشت ساز جامعه اسلامی، به جایگاه رهبری آن بزرگوار میپردازد. زیرا از نظر اخلاقی و انسانی، اسلام نمیپذیرد که رهبری در مسائل عمومی استبداد به رأی داشته باشد. از این رو دستور به مشورت دادن در این آیه، عمومیت دارد، چه پیامبر به آن نیاز داشته باشد و چه نیاز نداشته باشد. یعنی رهبر از طریق مشورت باید به مردم توجه داشته باشد تا در مسایل مهم و حساس، حکم او با خط عام اسلامی مطابقت داشته باشد. زیرا مسأله به فرد او مربوط نمیشود بلکه به حکومت ارتباط مییابد. مسأله شورا محدود به رهبری نمیشود بلکه همه مردم را دربر میگیرد. زیرا مسأله حیاتی این است که مردم بیشتر به یکدیگر روی بیاورند و به صورت مشترک به قضایایشان بپردازند. همین طور مشورت جلوی بسیاری از لغزشها را میگیرد و کسانی که استبداد به رأی داشته باشند در این لغزشها گرفتار میآیند. به همین دلیل اسلام، شورا را یکی از عناوین مهم جامعه اسلامی بر میشمارد. سپس خداوند میفرماید: «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» پس مؤمن در زندگی خود بر اساس فکر شخصی و مشورت با دیگران حرکت میکند تا تمام جوانب قضیه را مورد بررسی قرار دهد و تمام عوامل عینی برای تصمیم سازی را فراهم آورد و با استفاده از اراده خود موضع قوی اتخاذ نماید و با توکل به خداوند به سوی هدف حرکت نماید و از اتفاقات غیر منتظره نهراسد. زیرا اعتماد به خداوند باعث میشود که انسان به موضع خودش هم اطمینان پیدا نماید. چرا که اگر بنده تمام عوامل مؤثر را در نظر بگیرد و سپس بر خداوند توکل کند، خداوند او را از اوضاع پیش بینی نشده کفایت میکند. معنای توکل همین است. یعنی باید دیدگاه واقعی به میدان داشت و به عنوان اعتماد به خداوند، تسلیم آینده نامعلوم نشد. «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» زیرا مؤمنان توکل کننده از طریق سنت حکیمانه خداوند در هستی حرکت میکنند.
آیه دوم میفرماید: «وأمرهم شوری بینهم» (شوری/38). یعنی هیچ یک از مسلمانان استبداد به رأی ندارند بلکه برای رسیدن به حقیقتی که به نفع آنها و زندگی پیرامون آنهاست، به عنوان یک روش علمی حکیمانه، با دیگران مشورت میکنند. حاکم نیز در اموری که به دیگران ارتباط دارد، استبداد نمیورزد بلکه در کار حکومت و تدبیر مسؤولیت خویش با صاحبان اندیشه و کارشناسان و امانتداران متخصص مشورت میکند و در موضوعی که میخواهد حکم صادر کند ولی آگاهی لازم را در آن ندارد به نظرات آنان مراجعه میکند. حاکم باید در امور عمومی به نظرات کارشناسان گوش فرا دهد تا بصیرت بیشتری در آن مورد پیدا کند. این امر باعث میگردد که احتمال خطا کم شود و او سپس نظر بدهد.
شورا راه سلامت
شورا خط اسلامی است که تمام عرصههای فکری و عملی جامعه اسلامی را در بر میگیرد. به نحوی که اگر کار مسلمانان تابع امر شورا شوند، چشم انداز گستردهای فرا روی آنان گشوده میشود که میتوانند از طریق آرای گوناگون و تضارب آراء و افکار مختلف، مصلحت و مفسدت مسائل را به خوبی بشناسند.
در بعضی از احادیث آمده است: «هر کس با مردان مشورت کند در خرد آنان شریک شده است.» چرا که مشورت گیرنده عقل دیگران را به عقل خود پیوند میزند و برای اندیشیدن به مسأله عقلهای بسیاری را گرد میآورد. هر فردی نظری را در اختیار او قرار میدهد که از یک جهت امتیازی را دارد. فرد نیز باید باید آنها موازنه انجام دهد و نظر بهتر و برتر و درستتر را برگزیند. از این آیه میتوان چنین برداشت کرد که در تمام مسؤولیتهای خود به این روش تأسی کنیم.
احادیث بسیاری از پیامبر (ص) و ائمه (ع) وارد شده است که استبداد به رأی به منزله وارد شدن در هلاکت است و مشاورت راه رسیدن به هدایت میباشد. شورا نشان دهنده سلامت جامعه اسلامی است، هم در سطح رهبری و هم در سطح مردم. با توجه به آنچه آمد از این روش چنین استفاده میکنیم که وجوب اطاعت از اولیای امر مانع از آن نمیشود که آنان در تصمیم گیریهای خود به شورا ملتزم نباشند. اگر ولی امر غیر معصوم استبداد به رأی نشان دهد، این کارش انحراف از دین به حساب میآید و گرفتن تصمیمهای ناآگاهانه، برای عزل او کافی است. یعنی اگر در موضوع مورد تصمیم گیری و رسیدن به نگاه روشن شایستگی و کفایت لازم را نداشته باشد و با این حال بدون مشورت در این باره تصمیم بگیرد میشود او را عزل کرد. اگر در متن آیه باز هم دقت به خرج دهیم میتوانیم چنین بفهمیم که شورا، اساس تمام کارهای مسلمانان را تشکیل میدهد. مگر اینکه با نشانه خاصّی ثابت شود که تعیینی در این زمینه وجود دارد. زیرا کلمه «وأمرهم» هر چند که به نظر بعضیها عمومیت و اطلاق ندارد، اما ظهور آن در عنوانی است که یکی از اصول جامعه اسلامی را به نمایش میگذارد و از این نظر نوعی عمومیت را میرساند. والحمدلله رب العالمین