مفهوم شورا از نظر قرآن / بخش دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام علی سیدنا محمد وعلی آله الطاهرین وأصحابه المنتجبین وعلی جمیع الأنبیاء والمرسلین

زمینه سازی برای رشد

در روش تربیت اسلامی برای رسیدن به حقیقت، از طریق اندیشه تأملی یا تجربه واقعی، تأکید شده است از ابزارهایی استفاده شود که سبب نزدیک شدن به درستی و دور شدن از خطا و اشتباه می‌گردد. یعنی در مسائلی که هدف ما شناخت ماهیت و عوامل آن می‌شود، نباید استبداد به رأی به خرج داد و به امکانات فردی بسنده کرد.

این همان چیزی که خداوند متعال در قرآن کریم به عنوان یک اصل کلی که تمام خطوط فکری و عملی را شامل می‌شود مورد تأکید قرار داده است و آن اصل شورا است. شورا به معنای مشارکت دادن صاحبان توانمندی‌های علمی و تجربه است. آنانی که می‌توانند با استفاده از توانایی‌های خود اسرار نهفته در اعماق امور را کشف کنند. خصوصاً اگر این امور دارای جنبه‌های گوناگون باشند و اگر انسان به تنهایی به آنها بپردازد ممکن است به یک جنبه از آن توجه نماید و از جنبه‌های دیگر غفلت بورزد.

متون دینی درباره ارزش شورا و نقش آن در به‌‌سازی اندیشه و رساندن انسان به حقیقت، آن هم بدون افتادن در خطا یا کاستن از میزان خطاها اشاره کردند که اگر فردی استبداد بورزد و مشورت ننماید ممکن است دچار اشتباهات بسیار شود.

در روایتی از رسول خدا (ص) آمده است که فرمود: «دور اندیشی این است که با صاحب نظر مشورت کنی و از دستور او اطاعت نمایی.» می‌توانیم چنین نتیجه بگیریم که اگر طرف مشورت از نظر شناخت و کارشناسی فرد مطمئنی بود مشورت گیرنده باید تابع نظر او شود. چرا که این فرد پرتوی از حقیقت را در نظر خود دارد. بنابراین می‌شود بدان اطمینان کرد و اگر نظر صاحب نظر را پذیرفت در این صورت او معذور است.

در حدیث دیگری از پیامبر (ص) وارد شده است: «هیچ کس نیست که با فردی مشورت کرد مگر اینکه به راه درست هدایت گردید.» مشورت باعث می‌شود که انسان با نظر دیگری هم آشنا شود و می‌تواند نظر او را با نظر دیگری مقایسه نماید. این فرایند باعث می‌گردد که پیچیدگی‌ها از موضوع کنار برود و جوانب گوناگون موضوع روشن شود. به گونه‌ای که انسان در موضع گیری خود به راه درست رهنمون گردد.

در حدیث دیگری آن حضرت می‌فرماید: «هیچ پشتیبانی مطمئن‌تر از مشورت نیست.» زیرا مشورت باعث می‌شود که در شناخت موضوع دقت به خرج داده شود. چرا که آراء و نظرات گوناگون برای کشف واقعیت بکار گرفته می‌شود.

اما امام علی بن أبی طالب (ع) نیز در جاهای گوناگونی از شورا و مشورت سخن گفته است. می‌فرماید: «رسول خدا مرا به سمت یمن فرستاد و به من چنین سفارش نمود: ای علی! هر که استخاره کرد سرگردان نشود و هر که مشورت جست پشیمان نگردد.» این سفارش نشان دهنده روشی است که پیامبر (ص) می‌خواهد فرستاده‌اش در کار خود آن را بگار گیرد. یعنی هرگاه دچار مشکلات گردید و جنبه‌های گوناگونی برایش مطرح گردید باید از نظرات دیگران استفاده کند. یعنی علاوه بر این که خودش فکر می‌کند از دیدگاههای دیگران هم استفاده نماید. بدین ترتیب می‌تواند به نتایج مثبتی برسد که او او را از حیرت و سرگردانی نجات دهند. مشورت هم این است که نظرات دیگران را به نظرات و دیدگاههای خود بیفزاید و از نظرات صاحبان معرفت بهره بگیرد. صاحبان معرفت آگاهی و تجارب ارزشمند خود را در اختیار او قرار می‌دهند و فضایی را فراهم می‌آورند که قضیه روشن شود و به نزدیک‌ترین شکل، حقیقت روشن گردد.

همین نظر را می‌توان از سخن دیگر آن حضرت استفاده نمود. ایشان می‌فرمایند: «هر کس با خردمندان مشورت کند از روشنای خردها بهره‌مند گردد.» زیرا استفاده از خردهای دیگران باعث گشوده شدن افقهای گسترده‌تر در پیش روی او می‌شود و او می‌تواند با بهر‌ه‌گیری از روشنای نظرات آنان مشکلات فکری پیش روی خود را حل نماید.

این سخن آن حضرت هم خوان به سخن دیگری از ایشان است که فرمود: «مشورت، درستی [نظرات] دیگران را برای فراهم می‌آورد.» چرا که اگر فرد دیگری نظر درستی داشته باشد آن را در اختیار تو قرار می‌دهد و تو می‌توانی از این طریق به موضع درست دست پیدا کنی.

در جایی دیگر امام علی (ع) می‌فرماید: «مشورت کردن چشمه هدایت است و هر کس به نظر خودش بسنده کند به خطر افتاده است.» رویکرد به نظر دیگران از طریق مشورت باعث می‌شود به سمت حق و حقیقت که ممکن است در نظر فردی تو وجود نداشته باشد هدایت شوی. اما اگر استبداد به رأی بورزی و از نظرات و دیدگاههای دیگران خود را بی‌نیاز احساس کنی، ممکن است موضع تو به مخاطره افتد، چرا که اگر از یک زاویه محدود به موضوع بنگری، به نظر درست هدایت نمی‌شوی.

 

آمیختن خردها

در همین زمینه روایتی از امام حسن بن علی (ع) وجود دارد. آن حضرت می‌فرماید: «هیچ گروهی مشورت نکرد مگر اینکه به راه درست هدایت شدند.» زیرا در یک مسأله ممکن است هر یک از آنان بخشی از حقیقت را ببینند. مشورت باعث می‌شود که این بخشها همه یک جا شوند و در نتیجه اسرار حقیقت روشن گردد.

امام علی (ع) در راهنمایی کسی که می‌خواهد در یکی از امور فردی و یا اجتماعی خود تصمیم بگیرد یا سعی می‌کند که به موقعیت جلوتری گام نهد می‌فرماید: «پیش از آنکه تصمیم بگیری مشورت کن.» تا اینکه از عوامل و عناصر گوناگون مسأله کاملاً آگاه شوی و افقهای گوناگون موضوع برای تو روشن شود. اگر از آراء و نظرات صاحبان خرد و آگاهی استفاده کنی، نظر تو قوی می‌گردد و تصمیمی می‌گیری که پیش از پیش به پیامدهای مثبت آن آگاهی داری. «وبیندیش پیش از آنکه گام برداری.» زیرا انسان پیش از آنکه راه بشناسد نباید حرکتی کند و گامی بردارد. این امر تو را وا می‌دارد که به آغاز و پایان هر کاری خوب بیندیشی و پیامدهای خوب و بد آن را به خوبی بدانی تا اینکه بتوانی از خطرات و مشکلات احتمالی برکنار بمانی.

در حدیث دیگری آن حضرت می‌فرماید: «هرگاه با استفاده از عقل خودت چیزی را نشناختی با الگو قرار دادن نظر خردمند، آن چه را بدان شناخت نداری زایل کنی.» انسان ممکن است فکر کند و در اندیشه ورزی خود با مشکلات و شبهاتی روبه‌رو شود که در رسیدن به نتیجه قطعی دچار تزلزل گردد و راه حلی هم برایش نیابد. در این صورت او باید به عاقلی که از سلامت عقل برخوردار است تکیه نماید تا شبهه را بزداید و مشکلات را حل کند. بدین ترتیب افقی از نظر درست به شکلی روشن و بدون ابهام برای او پدید می‌آید.

امام علی (ع) تأکید می‌ورزد که امکان ندارد فرد عاقل استبداد رأی به خرج دهد. زیرا هرگونه استبداد به رأی باعث می‌شود که در دایره‌ای تنگ گرفتار آید و به چشم اندازهای گسترده نرسد. می‌فرماید: «حق بر عاقل این است که نظر خردمندان را به نظر خودش بیفزاید و علوم حکیمان را به علم خود ضمیمه نماید.» زیرا این کار باعث می‌شود که عقل انسان باز شود و بر میزان علم و آگاهی او افزوده گردد.

نیز آن حضرت می‌فرماید: «عاقل از مشورت بی‌نیاز نیست.» پس امام علی (ع) معتقد است که مشورت از التزامات عقل است. زیرا مشورت باعث رشد و غنای عقل می‌شود و چشم اندازهای گسترده‌ای را پیش روی آن می‌گشاید و از نظر اندیشه و علم و کاردانی افقهای تازه‌ای را در پیش روی آن می‌گشاید.

امام صادق (ع) می‌فرماید: «کسی نیست که بواسطه مشورت هلاک شده باشد.» یعنی مشورت باعث سالم ماندن مشورت کننده می‌شود. هر گونه مشورت فردی و یا جمعی باعث می‌شود که انسان در چاله‌های ناشی از استبداد رأی نیفتد و از خطا و اشتباه حفظ شود. مشورت سبب می‌گردد که مشورت کننده دچار اشتباه نشود و به نظر درست دست پیدا کند و در نهایت از افتادن در دام هلاکت و سقوط دور شود.

امام رضا (ع) درباره پدرش امام کاظم (ع) چنین می‌فرماید: «با اینکه عقلش برابر عقلهای دیگر نبود ولی با غلامان سیاه خود مشورت می‌کرد. به ایشان گفتند: چرا با اینها مشورت می‌کنید؟ فرمود: شاید خداوند تبارک و تعالی بواسطه زبان اینها گره از کار بگشاید.»

این کلام امام کاظم (ع) به ما می‌آموزد که هیچ کس را کوچک و حقیر نشماریم و فرقی ندارد که او چه جایگاهی داشته باشد. زیرا ممکن است خداوند متعال به انسانی که جایگاهی مهمی در جامعه ندارد ولی با عقل و معنویت خود به خداوند نزدیک است الهام کند و حقیقت را بر زبان او جاری سازد. حقیقتی که ممکن است در نزد بسیاری از افراد به ظاهر بزرگ وجود نداشته باشد. زیرا فیوضات الهی بر بندگان تابع معیارها و موازین رایج در جامعه فعلی نیست.

در حدیثی از امام علی (ع) آمده است: «به مشورت تشویق شده است. زیرا نظر طرف مشورت خالص و نظر مشورت گیرنده آمیخته با هواست.» زیرا نظر مشورت گیرنده ممکن است خاستگاهش سلایق ذاتی او باشد و از احساسات خاص غیر حکیمانه او سرچشمه بگیرد و از نظر فکری فاقد دقت لازم باشد. حال آن که طرف مشورت احساس مسؤولیت می‌کند که مشورت گیرنده را به سمت حقیقت سوق دهد و با رنج فکری و دقت عقلانی خود او را به نتایج مثبت برساند.

از امام علی (ع) وارد شده است که فرمود: «گفتم: ای رسول خدا! اگر کاری برایم پیش آید که برای آن حکمی در کتاب و سنّت وجود نداشته باشد چه کنم؟ فرمود: آن را در معرض مشورت اندیشمندان و مؤمنان عابد بگذار و به نظر خاص خودت حکم مران.» از این حدیث چنین می‌توان نتیجه گرفت که انسان در موضع‌گیری نباید استبداد به رأی داشته باشد بلکه باید مسأله را در معرض نظر صاحبان آگاهی و تجربه قرار دهد. اینان نیز در دادن نظر درست که مشورت گیرنده می‌تواند به دور از هر گونه اشتباه و خطای احتمالی صاحب شناخت کامل و دقیقی شود.

 

حدود و معیارهای مشورت

در احادیث گوناگون، کسانی که باید به آنها مشورت کرد و میزان این مشورت و ماهیت آن آمده است. هم چنین از مشورت با بعضی افراد برحذر داشته شده است. چرا که اینان فاقد توانایی لازم در مشورت دادن هستن. کسانی که می‌شود با ایشان کرد عبارتند از:

 

1- کسانی که از خدا می‌ترسند

از امام علی (ع) و روایت شده است: «در حرف خود با کسانی مشورت کن که از خدا می‌ترسند.» و در روایتی دیگر نزدیک به همین معنا می‌فرماید: «در کارهای خود با کسانی مشورت کن که از خدا می‌ترسند تا راه درست را پیدا کنی.» شاید علت این که سفارش شده است با این دسته از مردم باید مشورت کرد این است که این‌ها در مشورت و تفکر خود مسؤولانه عمل می‌کنند و همه جوانب موجود را برای نظر دادن در نظر می‌گیرند تا مشورت آنان مبتنی بر علم و حقیقت جویی و فراگیری جنبه‌های گوناگون باشد. زیرا اینان از خدا می‌ترسند که اگر در مشورت خود درست عمل نکنند، مشورت گیرنده ممکن است به هلاکت بیفتد. اینان نظرات و آگاهی‌های خود را امانت الهی می‌دانند و  عقیده دارند که باید نظر خود را در اختیار مردم قرار دهند. بنابراین تمام عوامل منتهی به راه درست و نجات را در نظر می‌گیرند.

 

2- عاقلان

در حدیثی از رسول خدا (ص) آمده است: «از عاقل راهنمایی بخواهید و از او نافرمانی نکنید که پشیمان می‌شوید.» در حدیث دیگری آن حضرت می‌فرماید: «مشورت با عاقل نصحیت‌گر، هدایت و میمنت و توفیق الهی است. پس هرگاه نصحیت‌گر عاقل به تو مشورتی داد با آن مخالفت نکن که این کار باعث تلف شدن است.»

از این دو سخن گرانسنگ چنین می‌فهمیم که وقتی عاقلی اظهار نظری می‌کند نظر او برخاسته از عقل اوست. او از جمیع جهات موضوع را مورد بررسی قرار داده است و تمام احتمالات را در نظر گرفته است و همه جوانب را مد نظر قرار داده است تا از طریق معادلات عقلی و در نظر داشت تجربیات گوناگون به حقیقت برسد و مشورت گیرنده را از سرگردانی نجات دهد و جوانب گوناگون به حقیقت برسد و مشورت گیرنده را از سرگردانی نجات دهد و جوانب گوناگون قضیه را برای او روشن نماید. از سوی دیگر از این احادیث شریف چنین سر می‌آید که مشورت گیرنده نیز باید در نظر دادن خود جانب نصیحت را رعایت کند و به معیارهای مشورت پایبند باشد تا موضع متوازنی را اتخاذ کند، چرا که هر گونه دوری از نصیحت و مخالفت با آن اسباب پشیمانی را فراهم می‌آورد و باعث بروز دست اندازها و مشکلات می‌گردد.

نزدیک به همین مضمون حدیثی از امام علی (ع) وجود دارد که می‌فرماید: «با خردمندان مشورت کن تا از لغزشها و پشیمانی ایمن گردی.» در حدیث دیگری نیز می‌فرماید: «هر کس با خردورزان مشورت نماید به [راه] درست رهنمون شود.»

 

3- صاحبان تجربه

امام علی (ع) بر مشورت با صاحبان تجارب مفید و ارزشمند در زندگی تأکید می‌ورزد. زیرا تجربه، به فرد دارای تجربه، تفکر رشد یافته‌ای مبتنی بر واقعیت می‌بخشد. برخورداری از پشتوانه تجربه دلیل صحت و درستی اندیشه است. حال آن که با فکر صرفاً برخاسته از تأمل صرف تفاوت می‌کند. از آن حضرت روایت شده است: «بهترین کسی که با او مشورت می‌کنی، صاحب تجربه است.»

در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است که فرمود: «بهترین کسی که با او مشورت می‌کنی صاحب علم و تجربه و دوراندیشی است.» زیرا اینان دارای قدرت موضع‌گیری و رأی عمیق و واقعیت نگری در نگاه به چیزهای گوناگون است.

 

4- دشمن دانا و نه دوست جاهل

جالب این است که از امام علی (ع) وارد شده است که هر کس با هدف آگاهی یافتن از عمق عداوت دشمن با وی مشورت کند، می‌تواند با انجام مخالف مشورت دشمن به موفقیت نایل شود. زیرا مشورت دشمن این است که او را به سقوط و هلاکت و تزلزل سوق دهد. نظر دادن دشمن حاکی از میزان دشمنی و کینه اوست. آن حضرت می‌فرماید: «با دشمنانت مشورت کن تا به واسطه نظر ایشان از میزان عداوت و اهداف ایشان آگاه گردی.» ولی از سوی دیگر آن بزرگوار به انسان راهنمایی می‌کند که دشمن دانا به خاطر عقل خود به کسی که از او نظر خواسته است خیانت نمی‌کند. زیرا هدفش این است که اعتماد دیگران را بدست آورد و نباید با دوست نادان مشورت کرد. زیرا جهل او، منجر به دادن نظر نادرست می‌شود. آن حضرت می‌فرماید: «با دشمن عاقل خود مشورت کن و از نظر دوست نادانت بر حذر باش.» زیرا اگر دیدی که دشمن عاقل در مشورت دادن جدیت دارد، نظر درست را در اختیار تو قرار می‌دهد. امّا دوست نادان به واسطه جهل که دارد نمی‌تواند به نظر درست دست پیدا کند. لذا نظر نادرست می‌دهد و فکر می‌کند که درست است.

 

5- مشورت گرفتن بر خلاف میل

امام محمد باقر (ع) از جنبه دیگری به مسأله می‌پردازد و می‌فرماید: «از کسی که تو می‌گریاند پیروی کن که او نصحیت‌گر توست و از کسی که تو را می‌خنداند پیروی نکن که او تو را فریب می‌دهد.» پس باید از نصیحت پیروی کنی حتی اگر برخلاف میل تو باشد یا تو را اذیت کند. زیرا نصیحت‌گر به خاطر خلوصی که دارد خیر و مصلحت تو را می‌خواهد. حال آن که مشورت با شخصی که در نظر دادن فریب دهنده و دغلکار است به لحاظ روشی برای تو مشکل آفرین است، حتی اگر با خواسته‌های فدری تو هماهنگی داشته باشد.

 

6- حدود چهارگانه مشورت

در باره حدود مشورت، حدیثی از امام جعفر صادق (ع) وجود دارد. ایشان می‌فرمایند: «مشورت جز با حدود چهارگانه آن وجود ندارد. پس اوّل آن این که طرف مشورت تو عاقل باشد و دوّم اینکه آزاده و دین‌دار باشد و سوّم اینکه دوست و برادر باشد و چهارم اینکه از راز تو با خبر باشد و علم او مثل علم تو باشد سپس این راز را حفظ و کتمان نماید.»

این امور چهارگانه باعث می‌شود که مشورت در جایگاه مفید و درست خود قرار گیرد. اگر مشورت دهنده عاقل باشد، او با استفاده از موقعیت عقلانی و عقل رشد یافته نصیحت ارائه می‌دهد و اگر او متدین باشد، دینش او را وامی‌دارد که در نصیحت دادن خود اخلاص داشته باشد و در نتیجه مشورت گیرنده به نجات و رهایی می‌رسد. دین باعث می‌گردد که او در نظر دادن خود فریبکار نباشد. و اگر دوست و برادر باشد، دوستی و برادریش باعث می‌گردد که عمیقاً فکر کند و دروازه‌های خیر و نیکی را باز کند و درهای بدی و شرارت را به روی انسان ببندد. زیرا برادر هرگز برادرش را وانمی‌گذارد و او را فریب نمی‌دهدو دوست نیز هرگز در نصیحت دادن خود به دوستش خیانت نمی‌ورزد و اگر راز دار باشد موضوع مورد مشورت را افشا نمی‌کند و اگر مشکلی بین او و مشورت گیرنده به وجود آمد هرگز او را به افشا کردن رازهایش تهدید نمی‌کند و راز مشورت گیرنده را راز خود می‌داند و به عنوان امانتی نزد خود، هرگز اسرار او را برای مردم دیگر آشکار نمی‌سازد. زیرا امانت راز در نزد افراد امین مثل امانت حال اوست.

 

7- مشورت یک مسؤولیت است

در حدیثی از رسول خدا (ص) آمده است که مشورت درست دادن، صدقه‌ای است که فرد به دوست خود می‌دهد. آن حضرت می‌فرماید: «با علمی که برادرتان را راهنمایی کند و نظری که او را استحکام ببخشد، به او صدقه دهید.»

از امام علی بن الحسین زین العابدین (ع) وارد شده است که فرمود: «راهنمایی مشورت گیرنده ادای حق نعمت است.» طبق این حدیث مشورت دادن، نوعی سپاسگزاری از نعمت‌های الهی و ادای حق خداوند در این نعمت‌هاست.

در حدیث دیگری آن حضرت می‌فرماید: «حق مشورت خواهنده این است که اگر نظری را می‌دانی بدان اشاره کنی و اگر نمی‌دانی او را به کسی که می‌داند راهنمایی نمایی.»

در حدیث دیگری امام صادق (ع) می‌فرماید: «بدان! اگر با زننده و قاتل علی (ع) مرا امین خود قرار دهد و از من نصیحت بخواهد و از من مشورت طلب نماید، سپس من نیز آن را بپذیرم، حتماً حق امانت را نسبت به او ادا می­کنم.» این وضعیت مشورت دهنده نصحیت‌گر با مشورت خواهنده است.

اما کسانی که عقده روانی منفی نسبت به دیگران دارند، از طلب مشورتی که از ایشان می‌شود سوء استفاده می‌کنند تا نظر نادرست در اختیار دیگران قرار دهند و آنان را دچار مشکل نمایند و چه بسا اسباب هلاکت و سقوط آنان را فراهم آورند. احادیث گوناگون اینان را مورد مذمت قرار داده و از ایشان برائت می‌جویند. از رسول خدا (ص) روایت شده است: «هر کس که در مشورت با مسلمانان فریبکاری به خرج دهد از او بری هستم.» زیرا نصیحت حق یک مسلمان بر مسلمان دیگر است و این اساس دین است. از آن حضرت روایت شده است: «دین همان نصیحت است. گفته شد: به چه کسی؟ فرمود: به خدا و پیامبرش و مؤمنان.»

در حدیث دیگری از آن حضرت وارد شده است: «هر کس از برادر مؤمن خود مشورت بخواهد و او نیز به او نصیحت نکند، خداوند نظرش را از او سلب می‌کند.» زیرا خداوند نعمت نظر دادن و سلامت اندیشه را به انسان بخشیده است تا او نیز مسؤولیت پذیر باشد و به کسانی که در تدبیر امورشان نیازمند نظر او هستند نظر خود را ارائه نماید. این کار سپاسگزاری از نعمت خداوند است. ولی اگر از آن به صورتی منفی علیه مصلحت مؤمنان استفاده کند، خداوند با گرفتن آن، او را مجازات می‌کند.

از امام علی (ع) روایت شده است: «خیانت به تسلیم شده و مشورت خواهنده از رسواترین امور و بزرگترین بدیهاست و موجب عذاب دردناک است.» زیرا خیانت در چنین مواردی باعث ایجاد فساد و تباهی می‌شود و جامعه را به سمت هلاک سوق می‌دهد.

در حدیث دیگری آن حضرت می‌فرماید: «ظلم به مشورت خواهنده، ستم و خیانت است.» زیرا حق او این است که مشورت دهنده او را نصیحت کند. اما اگر مشورت گیرنده خیانت کرد و او را فریب داد، در حق او ظلم کرده است و در انسانیت و برادریش به او خیانت ورزیده است. والحمد لله رب العالمین.