* تنها موردى كه اين حكم استثنا مى شود جايى است كه انسان در سرزمين خويش مورد ستم واقع شود و با وضعيت دشوارى روبه رو شود كه صبر بر آن ممكن نباشد يا به سختى ممكن باشد. شبيه اين وضعيت براى كسان ديگرى هم وجود دارد. مثلا: اگر براى مسلمان در بلاد اسلامى پناهگاه و مجال زندگى آبرومندانه نباشد.
يا اين كه مصلحت اسلام ايجاب كند كه شخصى براى دعوت مردم به اسلام و يا آگاهاندن مسلمانان ساكن در سرزمين كفر و حفظ آنان از گمراهى و انحراف، به سرزمين كفر هجرت كند.
يا بى آن كه هيچ خطرى، ايمان و التزام مسلمانان را تهديد كند، منافع سياسى و يا تجارى، هجرت به سرزمين كفر را ايجاب كند.
يا آن كه فرد مسلمان داراى چنان نيرويى باشد كه در برابر انحراف مقاومت كند و خود را از قرار گرفتن تحت تأثير عوامل منفى حفظ نمايد.
لازم است كسانى كه به چنين سرزمين هايى كوچيده اند، در صورت امكان مراكز اسلامى و مدارس تربيتى و باشگاه هاى اجتماعى و ورزشى ايجاد كنند تا بتوانند خود را سالم نگه دارند. اين اقدامات در زنده نگه داشتن تعهد اسلامى در فرهنگ و رفتار عملى اشان تأثير به سزايى دارد. و بايد هميشه به ياد اين سخن خداوند باشند كه: (يا ايها الذين امنوا قوا انفسكم و اهليكم ناراً وقودها الناس و الحجارة عليها ملائكة غلاظ شداد لا يعصون الله ما امرهم و يفعلون مايؤمرون) «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن، مردم و سنگهاست حفظ كنيد. بر آن ]آتش[ فرشتگانى خشن ]و[ سختگير ]گمارده شده[اند. از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچى نمى كنند و آنچه را كه مأمورند انجام مى دهند.»( سوره تحريم، آيه 6.)