* وقتى مى خواهيم با ديگر اسلام گرايان، كه با آنان در جزييات اختلاف نظر داريم، ولى در اصول اساسى توافق داريم همكارى داشته باشيم بايد رفتار ما با آنان رفتار مسلمان با مسلمان باشد، يعنى دشنام و نفرين و تهمت نا به حق و رسوا كردن و غيبت آنان جايز نيست. و در امور حلال و حرام بايد اخلاق اسلامى را رعايت كرد. اما در عين حال بايد ملاحظه كردكه گاه حركت يك گروه، به زعم طرف مقابل، در مسير گمراهى و يا فساد است. در اين امور بايد سبك و سنگين كرد. چه بسا مصلحت اسلامى برتر ايجاب مى كند كه پايگاه آن حزب يا گروه هرچند با تضعيف بدنه اجتماعى اش، تضعيف شود.
در اين موارد اهم و مهم مى شود و سود و زيان ارزيابى مى گردد. اگر در نتيجه، مشاهده كرديم كه رفتار منفى يك فرد را در برابر ديگرى از حدود شرعى - هرچند به عنوان ثانوى - خارج نيست، عدالت اش ساقط نمى شود مگر اين كه از خط خارج شود به گونه اى كه به دنبال غيبت از انسان مسلمانى باشد - و غيبتش را از مورد استثناى غيبت نداند - و يا نا به حق ديگران را دشنام گويد و تهمت زند. طبيعى است كه چنين رفتارى، انسان را وارد دايره فسق مى كند و به او عنوان فاسق مى دهد.
هم چنين در همه گونه تعامل خود با مسلمانان - چه در درون كار حزبى و سازمانى و چه خارج از آن - بايد بر پايه اسلام و اخلاق اسلامى عمل كنيم. و براى ما جايز نيست كه از اين حد پا را فراتر نهيم. مگر آنجا كه شرع اسلام چيزى را براى ما جايز كرده است.