* نظر جناب عالى درباره آنچه كه اين روزها به نام دعوت به عادى سازى روابط حركت هاى اسلامى و نظام ها [ى غيراسلامى] مطرح مى شود چيست؟ آ

* نظر جناب عالى درباره آنچه كه اين روزها به نام دعوت به عادى سازى روابط حركت هاى اسلامى و نظام ها [ى غيراسلامى] مطرح مى شود چيست؟ آيا اين امر با مواضع شناخته شده امامان معصوم در برابر دولت هاى اموى و عباسى - با توجه به اين كه اين دو دولت شعار اسلام را سر مى دادند - سازگار است؟

* عادى سازى روابط با اين نظام ها به گونه اى كه بدان مشروعيت بخشد و در نتيجه عادى سازى، عقده روانى ضد اين حكومت هاى نامشروع از بين برود، به هيچ وجه جايز نيست. زيرا نمى توانيم به هيچ دستگاه و نهاد و شخصى كه مشروعيت ندارد، مشروعيت ببخشيم. بنابراين احاديثى هم كه از ائمه(عليهم السلام) درباره قطع رابطه با ظالمان - حتى در حد كرايه دادن شتران براى انجام عمل حجّ كه در گفتوگوى امام كاظم(عليه السلام) با صفوان جمّال آمده است - بر مبناى حرمت اين عمل فى نفسه نيست، بلكه بر مبناى آن است كه نتيجه اين عمل پيوستگى و ارتباط روانى است. «امام(عليه السلام) از صفوان مى پرسد: آيا دوست ندارى كه آنان زنده برگردند تا كرايه ات را بپردازند؟ گفت: آرى. امام گفت: كسى كه بقاى آنان را دوست داشته باشد از آنان و با آنان است».( من لا يحضره الفقيه، ج4، ص437.)


بنابراين، انسان مسلمان بايد عقل و دلش را بر نامشروع بودن حكومت غير شرعى ثابت كند.


اما اگر توجيه و دليل همكارى و عادى سازى روابط، برآوردن نيازهاى عمومى مردم و ملاحظه جهات واقعى اى باشد كه گاه بر انسان ايجاب مى كند كه در برخى امور مشترك با حكومت نامشروع هم كارى و همزيستى داشته باشد، اين كار با در نظر گرفتن مصالح و مفاسد جايز است. حكم اين مسأله مانند حكم آتش بس است كه در صورت تشخيص اهل رأى و صاحبان شرعى امور، جنگ متوقف مى شود.


طبيعى است كه چنين نظرى به تناسب اوضاع و شرايطى كه مسأله را احاطه مى كند و آثار مثبت و منفى اى كه درپى دارد، حكم متغيرى است و نمى شود حكم قطعى به ردّ يا قبول آن كرد. اين مسأله به لحاظ اصولى بايد در ابعاد واقعى، عقلى و قلبى مردود تلقى شود تا انسان با كسانى كه مشروعيت ندارند، احساس هم دلى و همراهى نكند، البته شرايط و اوضاع بايد مورد بررسى قرار گيرد.