* فكر نمى كنم فقهاى آگاه و زمان شناسى كه مى دانند بايد از ابزارهاى معاصر در توليد انديشه و حركت اسلامى و ترويج شريعت اسلامى استفاده كرد، با شيوه ها و ابزارهاى هنرى اى كه متناسب با فضا و روح اسلام باشد، مخالفتى نشان دهند.
البته مى دانيم كه برخى فضلا يا حتى عامه مردم هستند كه هر چيز تازه اى برايشان سنگين است و با هر گام تازه اى مشكل دارند زيرا مى ترسند كه اين امور تازه، اوضاعشان را به هم بزند يا آنان را به زحمت بياندازد. اما من معتقدم كه نوآوران و نوانديشان بايد ضربه هاى جريان هاى مخالف را تحمل كنند.
ما معتقديم كه عرف، نهايت جهان نيست و خود به خود هيچ قداستى ندارد. خدا در قرآن از انسان ها خواسته است تا از عادات برهند و در آن بيانديشند و اگر آن را نامناسب ديدند، ردّش كنند و اگر مناسب ديدند بپذيرند و تعميقش بخشند: (انا وجدنا آبائنا على امة و انّا على آثارهم مقتدون، قل اولوجئتكم باهدى ممّا وجدتم عليه آبائكم قالوا انّا بما ارسلتم به كافرون) [گفتند:] ما پدران خود را بر آيينى [و راهى] يافته ايم و ما از پى ايشان راهسپريم.» گفت: «هر چند هدايت كننده تر از آنچه پدران خود را يافته ايد، براى شما بياورم؟» گفتند: «ما [نسبت] به آنچه بدان فرستاده شده ايد كافريم.»( سوره زخرف، آيه 23 و 24.)
بنابراين ما عادات را مقدس نمى شماريم اما بايد پيشرفت زندگى را به گونه اى پى گيرى و همراهى كنيم كه با خطوط كلى اسلام سازگار باشد. و فكر نمى كنيم كه تحول بخشيدن به شيوه هاى نمايش عاشورا با آموزه هاى اسلام منافات داشته باشد.