* من معتقدم كه چنين تفسيرى از غسل ناصحيح است. زيرا مسأله غسل ناشى از نگاه تحقيرآميز به عمل جنسى نيست. چرا كه اسلام به عمل جنسى تشويق مى كند و آن را حق طبيعى زن و مرد مى داند. اسلام از مرد خواسته است تا نياز جنسى همسرش را برآورد و پيش از آن كه زن به اوج شهوت جنسى برسد او را به حال خود رها نكند. برخى از احاديث انجام عمل جنسى براى مرتكب نشدن حرام را مستحق پاداش الهى مى داند.
اما مسأله غسل نشانه پستى و دنائت عمل جنسى نيست بلكه به اين معناست كه بدن انسان پس از مشاركت در عمليات جنابت با غسلى كه انجام مى دهد طهارت معنوى و بدنى و زلالى و صفايى مى يابد و از غرقه شدن در بعد مادى رهايى مى يابد.
از جهت ديگر اسلام منى را همانند ادرار نجس مى داند و چون در عمل جنسى تمام بدن در انزال منى مشاركت داشته است، گويى تمام بدن انزال كرده است. بنابراين، غسل بيش از آن كه به بعد روحى مربوط باشد با بعد جنسى ارتباط دارد. اگر هم فقها مى گويند كه جنابت موجب نوعى تاريكى در نفس آدمى مى شود و... با نتيجه گيرى از همين مطلبى است كه گفتيم و ريشه در حكم شرعى ندارد. در اين جا فرق است بين اين كه جنابت به معناى پليدى و كثافت روحى باشد و بين اين كه اشاره به نجاست بدنى باشد. گذشته از اين غسل خود به خود واجب نيست بلكه براى نماز و ديگر امورى كه ورود به آن مشروط به طهارت است واجب است. نهايتاً اين كه دو نوع طهارت داريم. طهارت از حَدَث و طهارت از خبث. طهارت از حدث پاك شدن از نجاسات مادى و مستقيم مانند ادرار و خون است و طهارت از حدث حالتى است كه در آن بدن با روح مشاركت مى كند.
مثال روشنى كه مى تواند منظور ما را بهتر برساند اين است كه انسان به محض خوابيدن وضويش باطل مى شود و پس از بيدارى بايد براى نماز وضو بسازد. آيا معناى اين حكم آن است كه اسلام خواب را به چشم حقارت مى نگرد؟ قطعاً چنين سخنى بيهوده است. سرّ مطلب اين است كه اسلام مى خواهد حالت جسمانى انسان با شستوشوى با آب تازه و با طراوت و روان او با طهارتى كه كسب مى كند آماده تقرب به خدا شود. بنابراين وجوب غسل پس از جنابت مانند وجوب وضو پس از خواب است و كسى نمى تواند بگويد كه اسلام خواب را تحقير كرده و پست شمرده است. بلكه غسل و وضو وسيله طهارت جسمى و روحى انسان و مقدمه ارتباط با خدا و تقرب به اوست.