* عقايدى كه انسان با اعتقاد به آن مسلمان و با انكار آن كافر - به مفهوم قرآنى اش - مى شود عبارت است از:
ايمان به خداى يگانه، ايمان به پيامبر(صلى الله عليه وآله) و پيامبران الهى(عليهم السلام) و كتاب هاى آسمانى و ايمان به روز قيامت. كسى كه به همه اين امور اعتقاد يابد مسلمان و كسى كه يكى از اين ها را انكار كند كافر است.
اما امور ديگر مانند امامت و خلافت و عصمت پيامبر و امام و... از امورى است كه به كفر و اسلام مربوط نمى شود. مثلا انسانى كه فقط به عصمت در تبليغ - و نه در امور ديگر - اعتقاد دارد هم مسلمان است. بسيارى از علماى ما هم كه قائل به سهو پيامبر(صلى الله عليه وآله)يا فراموش كارى ايشان در نماز و برخى امور ديگر بودند كاملا مورد احترام بوده و هستند. علاوه براين ما مسلمانان غير شيعه را كافر نمى دانيم. آنان مسلمان اند، همان حقوق و وظايف مسلمان را هم دارند.
اما مشكلى كه وجود دارد اين است كه مسلمانان بر سر نقاط اختلافى يكديگر را تخطئه مى كنند. شيعه معتقد است كه جزئيات عقايدش در باب امامت و يا نبوت برخاسته از ادله قطعى اى است كه - از نظر ما - جاى ترديد و شك باقى نمى گذارد. اهل سنت هم معتقدند كه نظرى بودن چيزى و غيردخيل بودن آن در مبناى اسلام و كفر چيزى است و حق و باطل بودن آن چيزى ديگر. گاه انسانى نسبت به وجهه نظرى به يقين و قطع مى رسد، اما اين قطع و يقين او به معناى آن نيست كه ديگران هم بايد به آن امر يقين داشته باشند، هرچند معتقد باشد كه ديگران به عناصر يقين التفات نكرده اند يا اين كه اين عناصر را ناديده گرفتند، چنان كه در قرآن آمده است: (وحجدوابها و استيقنتها انفسهم ظلماً و علوّاً) «و با آن كه دلهايشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند.»( سوره نمل، آيه 14.)