درست است كه ما مؤمن هستيم; ولى خداى متعال مى فرمايد: ( يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون * كبُر مقتاً عندالله أن تقولوا ما لاتفعلون )(صف/2و3)، «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، چرا چيزى مى گوييد كه انجام نمى دهيد؟ * نزد خدا بسيار ناپسند است كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد.» در اين آيه ى مباركه، خداوند از مؤمنانى سخن مى گويد كه به برخى امور شرعى ايمان دارند; ولى به آن عمل نمى كنند; زيرا ايمان عبارت است از اعتقاد داشتن، قبول و عمل كردن با اعضا و جوارح.
ما به نظافت خيابان ها و بازارها مسؤول هستيم; شهروندان بايد مواظب باشند، گناه فقط به گردن دولت به جهت كم كارى هايش نيست; زيرا ما هم در امر پرهيز از انتشار ميكروب ها در محله هاى مان، مقصر هستيم; چون اصول بهداشت را رعايت نمى كنيم و زباله ها را در خيابان ها يا بيرون از محل هاى ويژه ى جمع آورى زباله، مى ريزيم.
درست است كه دولت مسؤول سلامت شهروندان و آلوده نشدن محيط زيست مى باشد; ولى مسؤوليت ما كجاست؟ شما خدمتكار مى گيريد تا خانه هايتان را نظافت كنند تا خود احساس راحتى نمائيد; پس چرا افراد يك محله، فردى را براى نظافت خيابان ها استخدام نمى كند؟ ما در اين زمينه مقدارى ذهنيت عقب مانده داريم، چه بسيار پيمانكارانى كه خيابان ها را مى كَنند، اين مكان بعداً محل تجمع آب هاى كثيف و باعث انتشار پشه ها و حشراتى مى گردد كه علت اصلى در انتشار بيمارى ها مى باشد. آيا اين پيمانكاران احساس وظيفه نمى كنند كه به خود زحمت دهند و خيابان هايى را كه كنده اند، مرمّت كنند يا ضررهايى را كه باعث آن گرديده اند، اصلاح نمايند؟
ما نماز مى خوانيم و روزه مى گيريم; ولى به مصالح عمومى فكر نمى كنيم. آزمندى برخى از ما سبب مى شود، وضع شهرنشينى در برخى از مناطق مان نامطلوب باشد... كجاست جاهايى كه براى تنفّس مردم اختصاص يافته باشد؟ بوستان هاى عمومى كجايند؟ جاده هاى مخصوص بازى كودكان كجا هستند؟
فكر حاكم بر جامعه ى ما اين است: من سود ببرم; بگذار مردم بميرند; مشكلى نيست. مهم اين است كه چگونه درآمد داشته باشم؟