خطبه جمعه، 19 مرداد ماه 1403

مطالب مهم خطبه اول: تربیت مکتبی / چالش‌های سخت / برخی از سخنان و خطبه‌های امام(ع) / هدایت جستن به سیره امام حسن(ع)

مطالب مهم خطبه دوم: فضای پاسخ به دشمن / سوءاستفاده از رنج آوارگان / اختلاف تهدیدی برای کشور / انسجام مقاومت در فلسطین.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

5 صفر 1446 هـ ق برابر با 19مرداد 1403 هـ ش و 09/08/2024 م

فرازهایی از سخنان و مواعظ امام حسن مجتبی(ع)

 

مطالب مهم خطبه اول: تربیت مکتبی / چالش‌های سخت / برخی از سخنان و خطبه‌های امام(ع) / هدایت جستن به سیره امام حسن(ع)

مطالب مهم خطبه دوم: فضای پاسخ به دشمن / سوءاستفاده از رنج آوارگان / اختلاف تهدیدی برای کشور / انسجام مقاومت در فلسطین.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» (آل‌عمران: 175) صدق الله العظيم.

هفتم ماه صفر خاطره‌ای غمگین برای دل‌های وفاداران و عاشقان اهل‌بیت(ع) است و آن سالروز وفات دومین امام ائمه اهل‌بیت(ع) یعنی امام حسن بن علی(ع) است. از جمله کسانی که این آیه در مورد او نازل شده است. کسانی که رسول خدا(ص) به محبت و دوستی آن‌ها امر کرد و فرمود: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى» و از جمله کسانی است که درباره آن‌ها فرمود: «إنِّي تارك فيكم الثَّقلين، ما إن تمسَّكتم بهما لن تضلّوا بعدي؛ كتاب الله، وعترتي أهل بيتي؛ من دو چیز گرانسنگ را در میان شما می‌گذارم، مادامی که به آن‌ها چنگ بزنید، هرگز پس از من گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترت من اهل‌بیتم.»

 

تربیت مکتبی

این امام از تربیت مادرش حضرت زهرا(س) و پدرش علی(ع) و عنایت خاص جدش رسول خدا(ص) برخوردار بود. بر او نامی ‌گذاشت که پیش از این سابقه نداشت. پیامبر خدا(ص) محبت خود را به او بیان داشته و در حق او چنین دعا می‌کرد: «اللَّهمَّ إنِّي أحبُّه فأحبَّه؛ خدایا، من او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار». در سیرت و صورت، اخلاق و شخصیت رسول خدا(ص) در او نقش بسته بود و این همان چیزی است که رسول خدا(ص) به آن اشاره می‌کرد و فرمود: «أشبهْتَ خَلْقي وَخُلُقي؛ شبیه صورت و سیرت من هستی». وقتی مردم مشتاق دیدار رسول خدا(ص) می‌شدند، به سوی حسن(ع) نگاه می‌کردند و علم و حلم و عبادت و زهد و فروتنی و بخشش و سخاوت پیامبر(ص) را در سیمای حسن(ع) می‌دیدند.

پس از رحلت رسول خدا(ص) امام حسن(ع) با پدرش امیرالمؤمنین(ع) در حمل بار خلافت شریک بود و پشتيبان و بازوی راست او در مأموریت‌های سخت و در كنار او در جنگ‌های جمل و صفين و نهروان حضور داشت و شجاعت و شهامت خود را نشان داد و آن‌قدر شجاع بود كه اميرالمؤمنين(ع) از دلاوری شدیدش بر او ترسید. نقل شده است که وقتی او را در جنگ صفین دید که در میان دشمنان می‌جنگد، به یارانش فرمود: «امْلِکُوا عَنِّی هَذَا الْغُلَامَ لَا یَهُدَّنِی، فَإِنَّنِی أَنْفَسُ بهَذَیْنِ -یَعْنِی الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ(علیهما السلام)- عَلَی الْمَوْتِ، لِئَلَّا یَنْقَطِعَ بهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللهِ؛ این جوان را نگه دارید تا پشت مرا نشکند که دریغم آید مرگ، حسن و حسین(ع) را دریابد. نکند با مرگ آن‌ها نسل رسول خدا از بین برود.»

 

چالش‌های سخت

امام حسن(ع) پس از شهادت پدرش امیرالمؤمنین(ع) در مرحله‌ای به خلافت رسید که شاید یکی از دشوارترین و حساس‌ترین مراحل آن زمان بود؛‌ یعنی مقابله با معاویه که از بیعت امام(ع) امتناع ورزید و به آن هم رضایت نداد و لشکری را رهبری کرد تا نگذارد امام(ع) عهده‌دار امر خلافت شود. در آن هنگام امام حسن(ع) برای دفع این تجاوز، یاران خود را بسیج کرد و به این منظور لشکری متشکل از چهل هزار سوار آماده کرد؛ اما امام(ع) صلح را ترجیح داد و آن را گزینه صحیح و واقع‌بینانه در آن مرحله دانست؛ زیرا معاویه توانست بسیاری از لشکریان امام(ع) را متقاعد کند و با پول بفریبد. از این رو امام حسن(ع) دید که اگر وارد جنگ شود، دستاوردی نظامی نخواهد داشت و به از دست رفتن خالص‌ترین یارانش منجر خواهد شد؛ زیرا در آن مرحله، بسیاری افراد حقیقت معاویه و طرح ویرانگر او برای اسلام را نمی‌دانستند و او را صحابی پیامبر و کاتب وحی می‌شمردند.

امام(ع) می‌خواست با این صلح، لشکریان خود را سازمان‌دهی کند و ضعفی را که بر آن وارد شده بود، برطرف نماید و به مردم فرصت دهد تا حقایق معاویه را ببینند. در واقع، حوادث بعدی صحت تلاش‌های امام حسن(ع) را نشان داد. هنگامی که دیدند معاویه خون وفاداران به خاندان رسول خدا(ص) و یارانش را مباح ‌شمرد و معاهده صلح را انکار کرد و بلافاصله پس از امضای آن گفت: «كلّ شيء أعطيته الحسن بن عليّ تحت قدميَّ هاتين، لا أفي بشيء منه؛ هر تعهدی را که به حسن بن علی دادم، زیر این دو پایم است و به چیزی از آن عمل نمی‌کنم» و بعداً پسرش یزید را که فاسق و فاجر و قاتل جان‌های محترم بود، به خلافت برگزید. با وجود اینکه یکی از شروط مصالحه این بود که بعد از معاویه، امام حسن(ع) زمام امور را به دست گیرد و اگر برایش اتفاقی افتاد،‌ امام حسین(ع) به خلافت برسد.

معاویه طرح خود را با مسموم کردن امام حسن(ع) از طریق همسرش کامل کرد. معاویه او را وسوسه کرد که این کار را انجام دهد تا زمینه برای فرزندش یزید فراهم شود. چیزی که شرایط را برای انقلاب امام حسین(ع) و تحقق نتایج حاصل از آن فراهم کرد.

در فضای این مناسبت دردناک، می‌خواهیم به بازخوانی تعدادی از سخنان و خطبه‌های ایشان که در بین دوستانشان ایراد شده، بپردازیم تا در زندگی از آن بهره‌مند شویم.

 

برخی از سخنان و خطبه‌های امام(ع)

در حديث اول به علت هلاكت افراد و جوامع اشاره كرده و فرمود: «هَلاک الْمَرْءِ فی ثَلاث:اَلْکبْرُ؛ هلاكت انسان به سه چيز است: تكبّر - يعنى انسان خود را تحسين كند و خود را از دیگران برتر ببینید. به این دلیل که پول، مقام، علم یا طایفه دارد. بدون اینکه بداند دیگران هم توانایی‌ها و قابلیت‌ها و ویژگی‌هایی خاص خود را دارند - وَالْحِرْصُ- یعنی طمع در امور دنیا و قانع نشدن به آنچه که دارد، هر چند حاجت او را برآورده کند – وَالْحَسَدُ - یعنی برای دیگران آرزوی بد داشته باشد. این که آن‌ها چیزی دارند که او ندارند.

- فَالْکبْرُ - چنانکه امام حسن(ع) فرمود - هَلاک الدّینِ وَبِهِ لُعِنَ إبْلیسُ - و موجب اخراج او از بهشت می‌شود و این فرمایش در این قول امیرالمؤمنین(ع) است: «فَاعْتَبِرُوا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِيسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِيدَ - وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الْآخِرَةِ- عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ؛ پس از آنچه خداوند نسبت به ابليس انجام داد عبرت گيريد، زيرا اعمال فراوان و كوشش هاى مداوم او را با تكبّر از بين برد. او شش هزار سال عبادت كرد كه مشخّص می‌باشد از سال‌های دنيا يا آخرت است، امّا با ساعتى تكبّر همه را نابود كرد.»

- و الحِرصُ عَدُوُّ النَّفسِ و بهِ اُخرِجَ آدَمُ مِن الجَنَّةِ - آنگاه که از درختی که خدای متعال آن‌ها را از آن نهی کرده بود، خوردند - و الحَسَدُ رائدُ السُّوءِ و مِنهُ قَتَلَ قابِيلُ هابِيلَ.»

در حديث دوم می‌خواهد به ویژگی‌های كسی كه شايسته است شيعه ناميده شود، اشاره می‌کند. او در پاسخ به مردی كه درباره خود می‌گفت: من از شيعيان تو هستم و به تو وفادارم، فرمود: «يا عبدَ اللّه إن كُنتَ لَنا في أوامِرِنا و زَواجِرِنا مُطِيعا فقد صَدَقتَ و إن كُنتَ بخِلافِ ذلكَ فلا تَزِدْ في ذُنوبِكَ بدَعواكَ مَرتَبةً شَرِيفَةً لَستَ مِن أهلِها، لا تَقُلْ: أنا مِن شِيعَتِكُم و لكن قُل : أنا مِن مُوالِيكُم و مُحِبِّيكُم و مُعادِي أعدائكُم و أنتَ في خَيرٍ و إلى خَيرٍ؛ اى بنده خدا! اگر مطيع اوامر و نواهى ما باشى، راست مى‌گويى ولى اگر چنين نباشى پس با ادعاى چنين منزلت والايى كه اهلش نيستى، بر گناهانت ميفزاى. مگو : من از شيعيان شما هستم، بلكه بگو : من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم. در اين صورت، تو آدم خوبى هستى و به خوبى گرايش دارى.» تشیع تنها یک وابستگی عاطفی نیست، بلکه التزام به امر و نهی اهل‌بیت(ع) و بیان رسول خدا(ص) است.

در حديث سوم به تعريف خود از سياست اشاره كرده و فرموده است: «أَنْ تَرْعى حُقُوقَ اللّه ِ، حُقُوقَ الأحْياءِ، وَحُقُوقَ الأمواتِ.فَأمّا حُقُوقُ اللّه ِ فَأداءُ ما طُلِبَ وَاجْتِنابُ عَمّا نُهِىَ. وَأمّا حُقُوقُ الأحْياءِ: فَهِىَ أَنْ تَقُومَ بِواجِبِكَ نَحْوَ إخْوانِكَ، وَلا تَتَأخَّرَ عَنْ خِدْمَةِ أُمَّتِكَ وَأَنْ تُخَلِّصَ لِوَلِىِّ الأمْرِ ما أَخْلَصَ لِأُمَّتِهِ وأنْ تَرْفَعَ عَقِيرَتَكَ فِى وَجْهِهِ إذا ما حادَ عَنِ الطَّريقِ السَويّ. وأمّا حُقُوقُ الأمواتِ: فَهِىَ أنْ تُذْكَرَ خَيْراتِهِمْ وَتَتَغاضى عَنْ مَساوِئِهِمْ فَإنَّ لَهُمْ رَبّا يُحاسِبُهُمْ؛ [سیاست این است که] حقوق خدا، مردم و اموات را رعایت کنی؛ اما حق خداوند: انجام دادن فرائض (واجبات) و دورى كردن (محرّمات). از آنچه ما را نهى كرده است، اما حقوق مردم،‌ این كه وظيفه خود را نسبت به مردم انجام دهى و هرگز از خدمت به جامعه خود باز نمانى، همان طورى كه زمامدار با تو با صداقت رفتار می‌کند تو هم بايد با حقيقت و اخلاص رفتار نمايى و چون اقوام و بستگانت از راه راست منحرف شدند، آن‌ها را به راه راست رهنمون باشى؛ اما حقوق اموات: آن است كه از خوبی‌های آنان سخن گوييد و از زشتی‌هایشان چشم‌پوشی كنيد، زيرا براى آنان خداوندى است كه حساب آن‌ها را رسيدگى خواهد كرد. »

در حدیث چهارم به مردی می‌خواست هم‌نشین او شود، فرمود: «إِيَّاكَ أَنْ تَمْدَحَنِي فَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْكَ أَوْ تَكْذِبَنِي فَإِنَّهُ لاَ رَأْيَ لِمَكْذُوبٍ أَوْ تَغْتَابَ عِنْدِي أَحَداً فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ اِئْذَنْ لِي فِي اَلاِنْصِرَافِ؛ مبادا به مدح من پردازی كه من خود را بهتر می‌شناسم يا مرا دروغ‌گو پنداری كه نظر و عقيده چنين كسی مقبول نباشد، يا از كسی نزد من غيبت كنی. آن مرد عرض كرد: اينک اجازه فرماييد تا مرخص شوم.»

 

هدایت جستن به سیره امام حسن(ع)

عزیزان، ما سخت نیازمندیم که در سالروز رحلت آن حضرت به سوی پروردگارش در بهشت، به ابراز اندوه و برپایی مجالس عزا برای او بسنده نکنیم؛ زیرا او به خاطر مبارزه، فداکاری‌ها، رنج‌ها و مصیبت‌هایش، به حقیقت سزاوار این همه تقدیر و تکریم است، بلکه آن گونه که او خواست، باید از سیره او هدایت بجوییم و از سخنان او که مسیر زندگی ما را روشن می‌کند و ما را آگاه و مسئولپذیرتر می‌کند، هدایت بجوییم. ما باید مردم را به سوی این تعالیم فرابخوانیم و با این کار اخلاص خود را به این امام نشان دهیم و به او وفادار باشیم و امر او را زنده کنیم و از کسانی شویم که در روز ملاقات با خداوند متعال، شفاعت او را به دست آوریم.

خداوند متعال ما را در زمره آنان قرار دهد و آخرین دعای ما این باشد که حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا، شما و خودم را به همان چیزی نصیحت می‌کنم که امام حسن(ع) به برادرش امام حسین(ع) نصیحت کرد و به او فرمود: «اوصیک بمن خلفت من اهلی و ولدی و اهل‌بیتک ان تصفح عن مسیئهم و تقبل من محسنهم و تکون لهم خلفا و والدا و ان تدفننی مع رسول الله صلی الله علیه و آله فانی احق به و ببیته، فان ابوا علیک فانشدک الله بالقرابة التی قرب الله عز و جل منک و الرحم الماسة من رسول الله صلی الله علیه و آله ان تهریق فی محجمة من دم، حتی نلقی رسول الله صلی الله علیه و آله فنختصم الیه و نخبره بما کان من الناس الینا بعده؛ من تو را سفارش می‌کنم ای حسین به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذری و از نیکوکارشان بپذیری و برای آن‌ها جانشینی و پدری مهربان باشی و دیگر آنکه مرا با رسول خدا دفن کنی که من به او و خانه او شایسته‌تر از دیگران هستم و اگر از این کار مانع شدند و جلوگیری کردند، من تو را به حق قرابت و نزدیکی که خدا برای تو قرار داده و قرابتی که با رسول خدا داری سوگندت می‌دهم که اجازه ندهی در این راه به خاطر من به اندازه خونی که از حجامت گرفته می‌شود خون ریخته شود تا آنگاه که رسول خدا(ص) را دیدار کنیم و شکایت خود به نزد او بریم و آنچه از این مردم پس از وی بر سر ما رفته به او گزارش کنیم.»

عزیزان، ما شدیداً نیازمند الهام‌گیری از این وصیت هستیم که امام(ص) با وجود داشتن آرزوی دفن شدن در جوار جدش رسول الله(ص) میزان علاقه خود را به حفظ خون مسلمین بیان داشت تا جامعه خود را از آنچه اکنون گرفتار آن هستیم، نجات دهیم؛ زیرا سلاح به روشی برای حل منازعات و اختلافات تبدیل شده و به جای سرلوحه قرار دادن آیه: «فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ» ‌که خون‌های بسیاری را حفظ می‌کند و ما را آگاه‌تر و مسئولیت‌پذیرتر و تواناتر در مقابله با چالش‌ها می‌سازد،‌ به بهترین راه برای گذار از اختلافات تبدیل شده است.

 

فضای پاسخ به دشمن

از تنشی آغاز می‌کنیم که پس از تصمیم مقاومت مبنی بر لزوم پاسخگویی به تجاوزاتی که در حومه جنوبی رخ داد، برای ممانعت از تکرار تجاوزات و تداوم آن توسط دشمن لبنانی‌ها، بدان دچار شده‌اند. چون این پاسخگویی ممکن است عواقبی در پی داشته باشد و شاهدیم که واکنش‌های ناشی از آن موجب ترس، اضطراب و وحشت این رژیم شده است.

در مواجهه با اتفاقاتی که جریان دارد، ما خواهان هوشیاری و آمادگی برای پیامدهای ناشی از هر واکنشی هستیم و باید همه احتمالات را در نظر بگیریم؛ زیرا با دشمنی روبرو هستیم که بدون معیار و محاسبات حرکت می‌کند و هرگونه ارزش یا احساسات انسانی را در نظر نمی‌گیرد. ما خواهان اعتماد به تدبیر و خردورزی مقاومت هستیم که به طور کامل اعلام کرده است پاسخش عجولانه و احساسی نیست، بلکه عاقلانه خواهد بود و شرایط عینی کشور و لبنانی‌ها را در نظر خواهد داشت.

در عین حال، ما خواهان گرفتار نشدن در دام جنگ روانی دشمن و کسانی هستیم که در کنار دشمن ایستاده و از آن حمایت می‌کنند. دشمن از این طریق می‌خواهد شکاف بین لبنانی‌ها را عمیق‌تر کند و آن‌ها را به سمت امتیاز دادن به شهرک‌نشینان و موجودیت خود سوق دهد. این امر ما را به یادآوری عناصر قدرت معنوی و ایمانی و مادی خود و آگاهی از ضعف‌های دشمن و محدودیت‌های حرکت آن فرامی‌خواند. اگر ما درد می‌کشیم، دشمن هم درد می‌کشد و درد دشمن از درد ما بیشتر است و اگر ما می‌ترسیم، دشمن هم می‌ترسد و ترس دشمن از ترس ما بیشتر است و اگر ما از آثار و پیامدهای آوارگی یا از دست دادن عزیزان رنج می‌بریم، دشمن هم از آن رنج می‌برد.

با این کار، نمی‌خواهیم حجم توانایی‌های دشمن، پیشرفت‌های فنی و حمایت‌های گسترده و نامحدودی را که از آن برخوردار است، دست کم بگیریم، اما این باعث نمی‌شود که از توانایی‌ها و قابلیت‌های خود غافل شویم. چیزی که اندکی از آن‌ها آشکار شده و ارزش خود را ثابت کرده‌اند، در حالی که بسیاری هم خود را نشان نداده‌اند. از جمله تمایل و آمادگی بالا برای تلاش و فداکاری‌ و حمایت از جانب کسانی از داخل و خارج به عادلانه بودن آرمانی که مقاومت برای آن تلاش می‌کند، باور دارند.

در این شرایط به محکم کردن صفوف و متحد کردن مواضع و دعوت به همبستگی، همکاری و کمک متقابل برای رویارویی با چالش‌های کنونی، به‌ویژه سنگینی آواره شدن از مناطقی که هدف قرار گرفته یا بیم هدف قرار گرفتن آن می‌رود، نیاز مبرمی داریم.

 

سوءاستفاده از رنج آوارگان

مایه تأسف است که شاهد سوءاستفاده از رنج آوارگان کشور هستیم که تنها به افزایش هنگفت ارزش اجاره‌بها ختم نمی‌شود، بلکه می‌بینیم مستأجران را به پیش‌پرداخت اجاره چندماهه و مشخص کردن تعداد افراد خانواده مجبور می‌کنند. این وضعیت باعث شده است که شرایط فقط برای افراد توانمند و مرفه فراهم گردد.

در همین زمان به همه صداهایی که خواستار باز شدن گسترده درها به روی آوارگان یا کسانی که درهای خود را به روی آوارگان باز کرده‌اند، درود می‌فرستم و از وزارتخانه تا و مقامات مسئول می‌خواهیم که وارد عمل شوند و در برابر کسانی که می‌خواهند از این وضعیت بهره‌برداری کنند، حتی اگر به ضرر ارزش‌های میهنی و انسانی باشد، بایستند. در عین حال از رهبران سیاسی و حزبی و دینی و کسانی که در شبکه‌های اجتماعی حضور دارند، می‌خواهیم از بیان سخنان و مواضع و زدن توئیتهایی خودداری کنند که به وحدت ملی آسیب می‌زند و منجر به قرار گرفتن لبنانی‌ها در مقابل یکدیگر می‌شود.

 

اختلاف تهدیدی برای کشور

ما می‌دانیم که بین لبنانی‌ها اختلاف وجود دارد و ممکن است این اختلافات ریشه‌ای و عمیق باشند، اما این نباید به اتخاذ مواضعی منجر شود که موجودیت این کشور را تهدید کند و دشمن در نبرد جاری از آن سود ببرد. دشمن امروز زیرساخت‌های همه لبنانی‌ها را تهدید می‌کند و با اظهارنظرها و شکستن دیوار صوتی می‌خواهد رعب و وحشت ایجاد کند.

ما آنچه را قبلاً گفتیم، تکرار می‌کنیم که لبنانی‌ها باید از این نبرد پیروز بیرون بیایند تا غرور، عزت و امنیت داشته باشند؛ چون در دنیایی که فقط به افراد قوی احترام می‌گذارد، جایی را برای خودشان محفوظ نگه دارند.

 

انسجام مقاومت در فلسطین

به فلسطین برمی‌گردیم تا از اقدام مقاومت برای انتخاب رئیس جدید خود، آن هم چند روز پس از ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس تقدیر کنیم. این اقدام پاسخی عملی به این ترور بود و میزان انسجام و قدرت مقاومت را با انتخاب رئیسی که در غزه است و با دشمن می‌جنگد، برای دشمن به اثبات رساند.

در همین زمان، مردم فلسطین همچنان به فداکاری‌ها و تحقق پیروزی‌هایی ادامه می‌دهند که باعث شده است دشمن بفهمد که چاره‌ای جز عقب‌نشینی و تسلیم شدن در برابر خواسته‌های مردم فلسطین ندارد که از آن می‌خواهند جنگ را متوقف کند و به مردم اجازه بازگشت به خانه‌هایشان را بدهد و از محاصره آن‌ها دست بردارد و آنچه را که ویران کرده است، بازسازی کند.