خطبه جمعه، 12 مرداد ماه 1403

مطالب مهم خطبه اول: اخلاق و رنج امام سجاد(ع) / هدایت و راهنمایی امت اسلامی / برخی از عناوین رساله حقوق / وفاداری به امام زین‌العابدین(ع)

مطالب مهم خطبه دوم: پیامدهای تشدید تنش‌ها توسط دشمن / پاسخ و تدبیر مقاومت.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

27 محرم 1446 هـ ق برابر با 5 مرداد 1403 هـ ش و 02/08/2024 م

امام زین‌العابدین(ع)؛ راهنمایی امت و صیانت از راه امام حسین(ع)

 

مطالب مهم خطبه اول: اخلاق و رنج امام سجاد(ع) / هدایت و راهنمایی امت اسلامی / برخی از عناوین رساله حقوق / وفاداری به امام زین‌العابدین(ع)

مطالب مهم خطبه دوم: پیامدهای تشدید تنش‌ها توسط دشمن / پاسخ و تدبیر مقاومت.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» صدق الله العظيم.

بیست و پنجم ماه محرم‌الحرام سالروز وفات یکی از این اهل‌بیت مطهر(ع) بود. همان‌هایی که خداوند پلشتی را از آن‌ها دور کرده و آنان را کاملاً پاک و مطهر گردانیده است. کسانی که رسول خدا(ص) در اشاره به آن‌ها فرمود: «إني تارك فيكم ما إن تمسَّكتم بهما لن تضلوا بعدي أبداً كتاب الله، وعترتي أهل البيت؛ من چیزی در میان شما می‌گذارم که اگر به آن‌ها پایبند باشید، هرگز پس از من گمراه نخواهید شد. کتاب خدا و اهل‌بیت من.» او امام علی بن الحسین(ع) زین‌العابدین و سرور سجده کنندگان است.

 

اخلاق و رنج امام سجاد(ع)

امامی که یاد او یادآور علم و بردباری و عبادت و سخاوت و کرم و بخشش و عطا و خوش‌اخلاقی است. یادآور سخت‌ترین مرحله‌ای است که بر خاندان رسول خدا(ص) گذشت و آن واقعه کربلاست. آنچه او را از گزند این واقعه حفظ کرد، بیماری آن حضرت در روز نهم محرم بود. او این حادثه را با تمام جزئیات آن به چشم سر دید. پدرش امام حسین(ع) و برادران و عموها و خانواده و یاران پدرش در برابر دیدگان او به شهادت رسیدند و این سخت‌ترین چیزی است که یک انسان می‌تواند با آن روبرو شود؛ زیرا ما پس از گذشت بیش از چهارده قرن از واقعه کربلا، قلبمان می‌گیرد تا چه رسد به این که از نزدیک آن را می‌دیدیم.

پس از پایان جنگ، امام زین‌العابدین(ع) همراه عمه‌ها و سایر زنان حاضر در کربلا، رنج و درد اسارت را تحمل کرد؛ اما این همه درد و مصیبت و غل و زنجیر اسارت او را سست نکرد و صلابت ایمان قلبی او به خداوند، محکم و قوی باقی ماند. او این ایمان را در برابر عبیدالله بن زیاد که او را به مرگ تهدید کرد، ابراز کرد و فرمود: «ای بن زیاد آیا مرا به مرگ تهدید می‌کنی؟ آیا نمی‌دانی که کشته شدن برای ما عادت و شهادت کرامتی برای ما از جانب خداست؟»

و همین مطلب را هنگام مواجهه با یزید که از پیروزی به وجد آمده بود، بیان داشت و به او فرمود: «ای ابن معاویه، جد من علی بن ابی‌طالب در روز بدر و احد و احزاب، پرچم رسول خدا(ص) را در دست داشت و پدرت و جدت پرچم‌های کفار را در دست داشتند.» و فرمود: «وای بر تو ای يزيد، اگر می‌دانستی كه چه کرده‌ای و چه جنايت هولناكی مرتكب شده‌ای به کوه‌ها فرار می‌کردی و خاكستر را بستر خود قرار می‌دادی. پس مژده باد بر تو كه ذلت و پشيمانی هميشگي دامن‌گیرت شده است.»

 

هدایت و راهنمایی امت اسلامی

پس از این که امام به مدینه بازگشت، همان جایی که باید در آن به مسئولیت خود عمل کند، امام(ع) در دو خط کار کرد: اول ایستادگی در مقابل تلاش‌های بنی‌امیه برای تحریف اهداف امام حسین(ع). از این رو کوشید که این اهداف را برجسته‌ کند و امت اسلامی را از آن‌ها آگاه سازد و جنایت یزید و همراهانش را افشا نماید. همین کار باعث شد روحیه قیام و انقلاب در امت اسلامی رخنه کند و یکی از قیام‌ها از خانه آن حضرت شروع شد و یکی از پسرانش به نام زید آن را رهبری کرد.

خط دوم: تلاش برای هدایت روحی و فکری امت اسلامی است. امام(ع) دید که در آن مرحله امت به بازسازی و سازندگی نیاز دارد تا از جهل و ضعف و تسلیم که باعث تنها گذاشتن امام حسین(ع) و امام حسن(ع) شده بود، رها شوند. او این کار را از طریق سخنان و مواعظ خود که در میان امت اسلامی ایراد کرد و دعایی که نزد آن حضرت از ارتباط روحی و عاطفی انسان با پروردگارش، به وسیله‌ای برای تغییر و ساختن عقاید، مفاهیم، رفتار و تربیت تبدیل شد، انجام داد؛ زیرا کافی نیست که انسان از پروردگارش فقط طلب آمرزش و رحمت و ورود به بهشت و دوری از جهنم یا برآوردن نیازهایش و یا رفع نگرانی‌هایش را بخواهد، بلکه دعا باید به ابزاری تربیتی و معرفتی در سطوح اعتقادی، معنوی، اجتماعی و سیاسی تبدیل شود.

 

برخی از عناوین رساله حقوق

در این زمینه «رساله حقوق» ایشان یکی از مهم‌ترین اسناد حقوق به شمار می‌رود. در اینجا درخواست می‌کنیم که این رساله باید در هر خانه‌ای وجود داشته باشد و مفاد آن مورد استفاده تربیتی قرار بگیرد؛ زیرا امام زین‌العابدین(ع) مسئولیت‌های فردی و اجتماعی متقابل میان مردم، در برابر خداوند متعال و نفس انسان و واجبات را در این رساله آورده است؛ بنابراین دایره این مسئولیت‌ها را گسترش داده، به طوری که دیگر او فقط در قبال پروردگارش مسئولیت ندارد، بلکه نسبت به اعضای بدن خود که خداوند به او سپرده است و عباداتی که بر او واجب کرده است و نسبت به افرادی که با آن‌ها مخالف یا موافق هستند نیز مسئولیت دارد و نقشه راه برای رسیدن به آن‌ها را نیز بیان کرد.

امروز به برخی از این مسئولیت‌ها می‌پردازیم تا از آن‌ها بهره‌مند شده و نقش خود را در رابطه با آن‌ها ایفا کنیم:

حضرت(ع) می‌فرماید: «وَ أَمَّا حَقُّ نَفْسِكَ عَلَيْكَ فَأَنْ تَسْتَوْفِيَهَا فِي طَاعَةِ اللَّهِ؛ حق خودت بر خويشتن اين است كه خويشتن را به بندگى كامل خدا درآورى.» یعنی تمام توانایی‌ها و توانمندی‌های خود برای رسیدن به اهدافی که برایشان آفریده شده‌اید، به کار گیرید. چه در زندگی دنیوی با آبادانی و عدالت‌ورزی در آن و چه در زمینه آخرت. امیرالمؤمنین(ع) در اشاره به آن فرموده است: «لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ، فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ همانا بهايى براى جان شما جز بهشت نيست، پس به كمتر از آن نفروشيد.» و آن را در لهو و لعب تباه نسازید.

حق دیگری که بر شما وجود دارد مربوط به اعضاء و جوارح است: «حَقُّ اللِّسانِ إكرامُهُ عَنِ الخَنا، وتَعويدُهُ الخَيرَ، وتَركُ الفُضولِ التي لا فائدَةَ لَها، والبِرُّ بالنّاسِ، وحُسنُ القَولِ فيهِم؛ حقّ زبان، منزّه داشتن آن از زشت‌گویی است و عادت دادنش به خوبى و فرو گذاشتن زیاده‌گویی‌های بيهوده و نيكى به مردم و خوب گفتن درباره آنان.»

امام زین‌العابدین(ع) به حق گوش اشاره کرده و فرمود: «فَتَنْزِيهُهُ عَنْ أَنْ تَجْعَلَهُ طَرِيقاً إِلَى قَلْبِكَ إِلَّا لِفُوَّهَةٍ كَرِيمَةٍ تُحْدِثُ فِي قَلْبِكَ خَيْراً أَوْ تَكْسِبُكَ خُلُقاً كَرِيماً؛ پاک داشتن آن است از اينکه راه دلت باشد مگر براى خبر خوبى كه در دلت خیری پديد كند يا خُلق كريمت نصيب كند.» گوش خود را از شنیدن غیبت و چیزهایی که شنیدنشان حلال نیست، مانند غیبت و غنای باطل و آنچه مصونیت و بازدارندگی اخلاق انسان را تهدید کرده و او را از راه خدا دور می‌کند، بازداری.

در حدیث آمده است: «إِذَا لَمْ تَكُنْ عَالِماً نَاطِقاً، فَكُنْ مُسْتَمِعاً وَاعِياً؛ اگر اهل بیان نیستی، شنونده آگاه باش».

در حدیث است: «عَوِّدْ اُذُنَكَ حُسنَ الاستِماعِ و لا تُصغِ إلى ما لا يَزيدُ في صَلاحِكَ استِماعُهُ؛ گوش خود را به خوب شنيدن عادت ده و به سخنانى كه شنيدن آن‌ها بر درستى و پاكى تو چيزى نمی‌افزاید گوش مسپار.»

اما حق دیگر اعضا و جوارح: «وَ أَمَّا حَقُّ بَصَرِكَ فَغَضُّهُ عَمَّا لاَ يَحِلُّ لَكَ؛ اما حق بینایی‌ات آن است که آن را از آنچه بر تو حلال نیست بپوشانی.» و با نگاه توسط آن عبرت بگیری؛ زیرا که بینایی باب عبرت گیری است.

در حدیث آمده است: «العَينُ جاسُوسُ القَلبِ و بَريدُ العَقلِ؛ چشم، جاسوس دل و قاصد خرد است.»

«وَ أَمَّا حَقُّ یَدِکَ فَأَنْ لَا تَبْسُطَهَا إِلَى مَا لَا یَحِلُّ لَکَ؛ و اما حق دست تو این است که آن را به ناروا دراز نکنى.» با آن به دیگری آسیب نرسانی یا آن را به سوی مال حرام دراز نکنی یا با آن با کسی که دست دادن با او حرام است، دست ندهی یا از آن برای ظلم به مردم و اهانت به آن‌ها استفاده نکنی.

«وأمَّا حقُّ أهل مِلَّتِكَ عامَّةً فإضْمارُ السَّلامَةِ، ونَشْرُ جَناحِ الرَّحْمةِ؛ اما حق همه مسلمانان بر تو آن است كه در دل نسبت به آنان كدورتي نداشته باشي و بال‌های مهرباني و لطفت را بر سرشان بیفشانی.» و از آزار رساندن به آنان خودداری کنی و آنچه را برای خود دوست داری، برای آنان دوست بداری و آنچه را برای خود نمی‌پسندی، برای آنان نپسندی و پیرمردانشان را به منزله پدر، جوانانشان را به منزله برادر، پیرزنانشان را به منزله مادر و خردسالانشان را به منزله فرزند خود بدانی.

«وحقّ من أساءك أن تعفو عنه، وإن علمت أنَّ العفو عنه يضرّ انتصرت، قال الله تبارك وتعالى: وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ؛ و حق کسى که به تو ستم کرده این است که او را ببخشى و اگرچه بدانى که بخشش او به تو ضرر می‌رساند، باز هم پیروز هستی که خداوند تبارک و تعالی فرموده است: وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ.»

بزرگ‌ترین حقی که باید هر کسی که خدا را به عظمت و قدرت و جبروت و یا رحمت و مغفرت و محبت به بندگانش می‌شناسد، همیشه به یاد داشته باشد، حق خداست: «فأمّا حقُّ اللّه ِ الأكبرُ علَيكَ فأنْ تَعْبُدَهُ، لا تُشْرِكَ بهِ شَيئا؛ اما حقّ خداوند بزرگ بر تو اين است كه او را بپرستى و شريكى برايش قائل نشوى.» این که اراده او را در زندگی تحقق بخشی و هیچ کس را در گفتار و کردار و رفتار شریک او قرار ندهی. «فإذا فَعلْتَ ذلكَ بإخْلاصٍ؛ اگر از روى اخلاص چنين كنى.» به طوری که کار شما خالصانه تنها برای خدا باشد «جَعَلَ لَكَ عَلى نَفْسِهِ اَنْ يَكْفيَكَ اَمْرَ الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ وَ يَحْفَظَ لَكَ ما تُحِبُّ مِنْها؛ خداوند كار دنيا و آخرتت را كفايت می‌کند و آنچه را دوست دارى، برای تو نگه می‌دارد.»

 

وفاداری به امام زین‌العابدین(ع)

عزیزان، ارادت ما به امام زین‌العابدین(ع) در سالگرد وفات آن حضرت، چنان که عادت کرده‌ایم فقط این نیست که برای او مجالس عزا برپا کنیم یا به زیارت او برویم یا این که به نام ایشان غذا بدهیم؛ بلکه به این است که به تمام میراثی که آن حضرت از خود برجای گذاشته است، اعم از سیره، دعاها، سخنان، حکمت‌ها و موعظه‌هایش وفادار باشیم و تمام مسئولیت‌هایی را که به ما دستور داده، عمل کنیم که در صورت انجام آن‌ها به ما کمک می‌کند تا با خداوند ارتباط متعالی داشته باشیم و روح خود را از رشد و منش انسانی و همچنین از شجاعت و قدرت و ساختن شخصیت اسلامی منسجمی که همه ابعاد زندگی را در خود دارد، آکنده سازیم.

از خداوند می‌خواهیم که ما را از کسانی قرار دهد که به سخنان گوش فرا می‌دهند و از بهترین آن‌ها پیروی می‌کنند.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا، من به شما و خودم توصیه می‌کنم که از روش برخورد امام زین‌العابدین(ع) با یکی از نزدیکانش درس بگیریم. روزی او در برابر یاران، به امام زین‌العابدین(ع) توهین کرد. امام(ع) به اصحابش فرمود: «شما آنچه را که این مرد گفت، شنیدید و من دوست دارم که با من بیایید تا پاسخ مرا به او نیز بشنوید.» وقتی راه افتادند، اصحاب شک نداشتند که امام با او به تندی رفتار خواهد کرد، اما در راه شنیدند که می‌گوید: «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ». پس دانستند که امام خیر او را می‌خواهد.

هنگامی که امام(ع) به در خانه آن مرد رسید، او مهیای شرارت از خانه بیرون شد؛ اما امام او را آرام کرد و فرمود: «برادرم، اگر آن چه درباره من گفتی، از خدا آمرزش می‌خواهم و اگر آنچه گفتی در من نیست، خداوند تو را ببخشد.»

همین چند کلمه کافی بود تا آن مرد بگوید: «آن چه گفتم در تو نیست و من به آن سزاوارترم.» و پس از آن مرد یکی از وفادارترین افراد به امام(ع) شد.

در اینجا می‌پرسیم: اگر امام با این مرد مقابله به مثل می‌کرد یا با رفتاری خشن‌تر تلافی می‌کرد، همان‌طور که معمولاً اتفاق می‌افتد، چه می‌شد؟ آیا او با خشونت می‌توانست آن چه را با مدارا به دست آورد، تحقق ببخشد؟

ما نیاز مبرمی به این روش داریم تا تنش‌هایی را که در بین ما ایجاد می‌شود، کاهش دهیم تا بتوانیم قوی‌تر، مسئولیت‌پذیرتر و توانمندتر در مواجهه با چالش‌ها باشیم.

 

پیامدهای تشدید تنش‌ها توسط دشمن

از تشدید تنش‌های چند روز پیش دشمن آغاز می‌کنیم و طبیعتاً این تنش‌ها بازتاب‌های جدی در پی خواهد داشت؛ زیرا این رژیم از چارچوب درگیری‌های جاری در داخل فلسطین یا مراکز حامی آن، از خطوط قرمز عبور کرده و ممکن است منطقه را به سر حد انفجار برساند که دشمن نیز از عواقب و پیامدهای آن مصون نخواهد بود و هدف قرار دادن عمق حومه جنوبی بیروت، آن هم منطقه‌ای پرجمعیت که تعداد زیاد شهدا و مجروحان غیرنظامی به جای گذاشت و ترور یکی از برجسته‌ترین فرماندهان مقاومت، نشان دهنده عبور از این خطوط قرمز است. البته دشمن صهیونیستی چنین توجیه کرد که او پشت سر حادثه‌ای مجدل شمس قرار داشته است، ولی مدرکی برای این ادعای خود ارائه نداد و حتی تحقیقات بی‌طرفانه در این زمینه را قبول نکرد. پس از آن شاهد ترور اسماعیل هنیه نماد تاریخی و مرد اول جنبش و رئیس دفتر سیاسی حماس بودیم که میهمان جمهوری اسلامی ایران بود و این جنایت نقض آشکار معاهدات بین‌المللی و حاکمیت ملی دولت‌ها به شمار می‌رود.

دشمن از طریق سیاست ترور می‌خواهد قدرت بازدارندگی را که در میدان نبرد از دست داده، احیا کند و مجدداً چنین القا کند که از دست بالا برخوردار است و می‌تواند به هر جایی برسد. هدف دشمن تضعیف مقاومتی است که این رژیم را متزلزل کرده و دشمن نتوانسته است شعله‌های آن را خاموش کند، اما هنوز هم متوجه نشده است که سیاست ترور رهبران مقاومت و نمادهای آن در گذشته به پایان مقاومت منجر نشد بلکه بر قدرت و حضور آن در صحنه افزود و آن را به سمت مقابله بیشتر با دشمن سوق داد.

مشخص شده آنچه این رژیم را به ارتکاب جنایات تشویق می‌کند، حمایتی است که با وجود این همه جنایت، از سوی کشورهای حامی دریافت می‌کند. دولت‌هایی که امروز ناوها و ماشین‌آلات نظامی خود را برای دفاع از دشمن به راه انداخته‌اند.

 

پاسخ و تدبیر مقاومت

در عین حال که شهادت این دو فرد را که برای حمایت از آرمان فلسطین و مردم آن به کاروان شهدا پیوستند، به مقاومت لبنان و فلسطین و خانواده‌ها و بستگانشان تسلیت می‌گوییم و از خداوند متعال خواستاریم که این شهدا از همان چیزی که به آن‌ها وعده داده است، بهره‌مند شوند و در پیشگاه او مورد تکریم قرار گیرند و مجروحان شفای عاجل یابند، اقدام دشمن را بسیار خطرناک می‌دانیم. این اقدام دشمن نمی‌تواند بدون پاسخ مقاومت فلسطین و حامیان آن در لبنان، عراق و یمن و جمهوری اسلامی ایران بماند.

اما ما به درایت رهبران مقاومت و نیروهای حامی آن اطمینان. آن‌ها در عین حالی که بازداشتن دشمن و جلوگیری از ماجراجویی‌های حساب نشده آن توجه دارند، در هر تصمیم برای پاسخ به تجاوز دشمن، شرایط عینی را نظر خواهند گرفت.

در اینجا دوباره از دنیایی که از تمایل خود به عدم گسترش دایره جنگ سخن می‌گویند، عرض می‌کنیم که راه عدم گسترش جنگ، دعوت به خویشتن‌داری تجاوز دیدگان و کسانی که با کشتار و تحریم توسط این دشمن هدف قرار گرفته‌اند، نخواهد بود. بلکه با گرفتن دست این رژیم و تحت‌فشار قرار دادن آن با ابزارهای فشار است تا به خواسته پایان دادن به جنگ تن دهد و به مردم فلسطین، حق تعیین سرنوشت بدهد؛ اما تفاوت در این است که در این دنیا شاهد کسانی هستیم که خواستار عدم گسترش دایره جنگ هستند، ولی در عین حال اعلام می‌کنند که از این رژیم حمایت خواهند کرد که این امر رژیم را به ادامه جنگ و حملات خود تشویق می‌کند.

با توجه به اتفاقات موجود، این قضیه می‌ماند که تسلیم هراس افکنی‌های دشمن و کسانی که بر مدار آن می‌چرخند و هدفشان شکست روحی و روانی ماست، نشویم.

باید اول به خدا و مواضع قدرت خود و نقاط ضعف دشمن اطمینان داشته باشیم و همیشه آنچه را به یاد بیاوریم که مسلمانان در ایام رسول خدا(ص) گفتند. هنگامی که به آن‌ها گفته شد: «الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ» و خداوند درباره‌شان فرمود: «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» و فرمود: «وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ».

ما نمی‌خواهیم توانایی‌ها و امکانات دشمن را دست کم بگیریم، اما در عین حال نباید توانایی‌ها و امکانات خود را که با آن توانستیم و می‌توانیم اهداف دشمن را شکست دهیم و پروژه‌های آن را به تعطیلی بکشانیم دست کم بگیریم. اگر به وعده‌ای که خداوند به ما داده و فرموده: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» اطمینان داشته باشیم، می‌توانیم این کار را انجام دهیم.