بسم الله الرحمن الرحیم
2 ربیع الثانی 1441 هـ برابر با 8 آذر 1398 هـ و 29/11/٢٠١٩ م
مطالب مهم خطبه اول: حساسیت زبان / نظارت بر زبان / نقشه راه / زبان تصویر صاحب آن است.
مطالب مهم خطبه دوم: خطر در کمین لبنان است / نه به شعارهای طایفهای / زمان عمل است / عراق مجروح.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالی میفرماید: «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکمْ مَا لَيْسَ لَکمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَهُوَ عِنْدَ اللهِ عَظِيمٌ» صدق الله العظيم.
این آیه به خطر ناشی از خارج شدن زبان از کارکردی که خداوند برای آن مقرر داشته است، اشاره مینماید. خداوند میخواهد که زبان ابزاری برای ایجاد ارتباط میان مردم، تبادل آرا و اندیشهها در میان آنها، بسط و گسترش خیر و خوبی و گسترش روحیه انس و الفت، محبت و همکاری در میان جامعه و میهن باشد و به حق و راستی باز شود و نمیخواهد که زبان ابزاری برای انتشار بذرهای فتنه، کینه، تنش، از هم پاشیدن صفها و گسترش فساد و انحراف باشد.
کافی است به جامعه نگاهی بیندازیم تا به میزان حساسیت و خطرناکی این امر پی ببریم. بعد از ازدیاد ابزارهای رسانهای و ارتباطی بر میزان این حساسیت و خطرناکی افزوده شده است. چرا که در زمان کنونی سخن، محدودیت زمانی و مکانی خود را از دست داده و به هر جایی میتواند برسد.
حساسیت زبان
این آیه به میزان حساسیت کار زبان اشاره داشته، میفرماید: «وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَهُوَ عِنْدَ اللهِ عَظِيمٌ» و احادیث شریف نیز این واقعیت را بیان داشتهاند. در حدیث آمده است: «رُبَّ کلام أنفذ من سهام؛ چه بسا سخنی از تیز نیز نافذتر است.»
در حدیث آمده است: «رُبَّ لِسَانٍ أَتَى عَلَى إِنْسَانٍ؛ چه بسا زبانى که به آدمى آسیب رساند.»، «اللِّسان سَبُعٌ إن خُلِّيَ عَقَر؛ زبان، بسان حیوان درندهای است که اگر رهایش کنی زخمی میکند.» و نیز وارد شده است: «إذَا أَصْبَحَ ابْنُ آدَمَ فَإِنَّ الأَعْضَاءَ کلَّهَا تُکفِّرُ اللِّسَانَ فَتَقُولُ: اتَّقِ اللَّهَ فِينَا فَإِنَّمَا نَحْنُ بِک، فَإِنْ اسْتَقَمْتَ اسْتَقَمْنَا وَإِنْ اعْوَجَجْتَ اعْوَجَجْنَا؛ چون آدمى صبح خود را بياغازد، اندامها همه در برابر زبان کرنش میکنند و میگویند: درباره ما از خدا بترس؛ زيرا ما به تو وابستهایم. اگر راست باشى، راست هستيم و اگر کج شوى، ما نيز کج میشویم.» حتى وارد شده است: «بلاء الإنسان من اللّسان؛ بلای انسان از دست زبان است.»
آثار و پیامدهای عملکرد زبان به دنیا محدود نمانده بلکه آخرت را در برمیگیرد. یکی از اصحاب به نام معاذ بن جبل از پیامبر خدا پرسید که چه چیزهایی او را وارد بهشت مینماید و از دوزخ دور میکند. پیامبر خدا به او فرمود: «این را نگاه دار» و به زبان خود اشاره داشت. معاذ عرض کرد: ای پیامبر خدا! آیا ما به واسطه آنچه میگوییم مورد محاسبه و مکافات قرار میگیریم؟ فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند اى معاذ! آیا غیر از این است که محصول زبانهای مردم، مردم را روى صورت به آتش میاندازند؟»
پیامبر خدا در این باره هشدار داده، میفرماید: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيَتَکلَّمُ بِالْکلِمَةِ مِنْ رِضْوَانِ اللَّهِ مَا کانَ يَظُنُّ أَنْ تَبْلُغَ مَا بَلَغَتْ يَکتُبُ اللَّهُ لَهُ بِهَا رِضْوَانَهُ إِلَى يَوْمِ يَلْقَاهُ وَإِنَّ الرَّجُلَ لَيَتَکلَّمُ بِالْکلَمِةِ مِنْ سَخَطِ اللَّهِ مَا کانَ يَظُنُّ أَنْ تَبْلُغَ مَا بَلَغَتْ يَکتُبُ اللَّهُ لَهُ بِهَا سَخَطَهُ إِلَى يَوْمِ يَلْقَاهُ؛ همانا مرد کلمهای از رضای خداوند را بر زبان میآورد، درحالیکه گمان نمیکند که به آنچه رسیده، برسد، خداوند به سبب آن برایش رضای خود را تا روزی که با وی روبرو شود، مینویسد؛ و همانا مرد کلمهی از قهر خدا را بر زبان میراند، درحالیکه گمان نمیکند که بدان چه رسیده، برسد و به سبب آن خداوند بر وی قهر و غضبش را تا روزی که وی را ملاقات کند، مینویسد.»
باز در حدیث دیگری آمده است: «يُعَذِّبُ اَللَّهُ اَللِّسَانَ بِعَذَابٍ لاَ يُعَذِّبُ بِهِ شَيْئاً مِنَ اَلْجَوَارِحِ فَيَقُولُ أَيْ رَبِّ عَذَّبْتَنِي بِعَذَابٍ لَمْ تُعَذِّبْ بِهِ شَيْئاً فَيُقَالُ لَهُ خَرَجَتْ مِنْک کلِمَةٌ فَبَلَغَتْ مَشَارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا فَسُفِک بِهَا اَلدَّمُ اَلْحَرَامُ وَ اُنْتُهِبَ بِهَا اَلْمَالُ اَلْحَرَامُ وَ اُنْتُهِک بِهَا اَلْفَرْجُ اَلْحَرَامُ؛ خداوند، زبان را عذابى دهد که هيچ يک از اعضاى ديگر را چنان عذابى ندهد. پس زبان گويد: اى پروردگار! مرا عذابى دادى که هيچ چيز را چنان عذابى ندادى! در پاسخ او گفته شود: سخنى از تو بيرون آمد و به شرق و غرب زمين رسيد و به واسطه آن خونى بناحقّ ريخته شد و مالى به غارت رفت و ناموسى هتک شد.»
نظارت بر زبان
از این رو خداوند نظارت بر زبان را واجب کرده است، به گونهای که بر اعضا و جوارح دیگری واجب نکرده است: «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ»؛ بنابراین نظارتی بر زبان وجود دارد که با بقیه اعضا و جوارح فرق مینماید.
امیرالمؤمنین(ع) نیز به این امر اشاره میدارد. دید مردی بدون آگاهی و اندیشیدن به ماهیت و پیامدهای کلام خود، سخن میگوید: «إنّک تُملِي على حافِظَيک کتابا إلى رَبِّک فَتَکلَّمْ بما يَعنيک ودَعْ ما لا يَعنيک؛ بدان که تو بر دو فرشته نگهبان اعمالت نوشتهای املا میکنی و به سوى پروردگارت میفرستی. پس سخنانى بگو که برايت سودمند باشد و از سخنان بيهوده دم فروبند.»
احادیث اثرات ناشی از عدم حفظ و مواظبت از زبان را بیان کردهاند. از جمله در حدیث آمده است: «وَلْیَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسَانَهُ، فَإِنَّ هذَا اللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ. وَاللهِ مَا أَرَى عَبْداً یَتَّقِی تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى یَخْزُنَ لِسَانَهُ؛ مرد باید زبانش را حفظ کند، زیرا همانا این زبان سرکش، صاحب خود را به هلاکت میاندازد. به خدا قسم پرهیزگاری را ندیدم که تقوا برای او سودمند باشد، مگر آنکه زبانش را حفظ کرده بود.» بنابراین حفظ زبان دروازه رسیدن به تقوا و به دست آوردن کرامت است.
در حدیث آمده است: «من حفظ لسانه أکرم نفسه؛ هر کس زبانش را حفظ کند، خود را گرامی داشته است.»
در حدیثی دیگر حفظ زبان نشانه تشخیص مؤمن از منافق معرفی شده است: «إِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ، وَ إِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ لاَِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَتَکَلَّمَ بِکَلاَم تَدَبَّرَهُ فِی نَفْسِهِ، فَإِنْ کَانَ خَیْراً أَبْدَاهُ، وَ إِنْ کَانَ شَرّاً وَارَاهُ. وَ إِنَّ الْمُنَافِقَ یَتَکَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ لاَ یَدْرِی مَاذَا لَهُ، وَ مَاذَا عَلَیْهِ؛ زبان مؤمن، پشت قلب او قرار دارد و قلب منافق، پشت زبان اوست؛ چون مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگويد نخست میاندیشد؛ اگر خير بود اظهار میکند و اگر شرّ بود آن را پنهان میسازد؛ ولى منافق آن چه بر زبانش جارى میشود میگوید؛ درحالیکه نمیداند کدام به سود اوست و کدام به زيان او.»
از این رو میبینیم برخی از یاران پیامبر خدا، برای این که زبان خود را از لغزش و اشتباه در امان نگاه دارند، سنگ ریزه در دهان خود قرار میدادند و هنگام سخن گفتن آن را برنمیداشتند، مگر این اطمینان مییافتند سخنی که میگویند برحق است و نتیجهای جز خیر ندارد یا این که گفتههای خود را مینوشتند و پیش از این که چیزی بگویند در آن خوب تدبر مینمودند. همه این کارها برای این بود که از پیامدهای ناگوار کلام خود در امان بمانند.
نقشه راه
وقتی از زبان سخن میگوییم منظور ما ابزارهای بیانی است وگرنه این امر به همه ابزارهای بیانی از جمله ابزارهای نوشتاری، شبکههای اجتماعی و کانالهای تلویزیونی نیز مربوط میشود.
احکام برای این آمدهاند تا نقشه راهی را برای زبان ترسیم کنند تا زبان در چارچوب آن حرکت نماید. احکام دینی به شدت انسان را از ناهنجاریهای زبانی برحذر میدارد. به همین دلیل از غیبت، دروغ، سخن چینی، تمسخر، طعنه زدن به دیگران، دادن لقبهای زشت، دشنامگویی، از روی نادانی و بیدلیل حرف زدن، بیهوده گرویی و غنای بیهوده نهی کرده است.
احکام دینی انسان را مسئول سخن و پیامدهای آن در عرصه واقعیت میداند. در حدیث آمده است: «يُحْشَرُ اَلْعَبْدُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ مَا نَدِيَ دَماً فَيُدْفَعُ إِلَيْهِ شِبْهُ اَلْمِحْجَمَةِ أَوْ فَوْقَ ذَلِک فَيُقَالُ لَهُ هَذَا سَهْمُک مِنْ دَمِ فُلاَنٍ فَيَقُولُ يَا رَبِّ إِنَّک لَتَعْلَمُ أَنَّک قَبَضْتَنِي وَ مَا سَفَکتُ دَماً فَيَقُولُ بَلَى سَمِعْتَ مِنْ فُلاَنٍ رِوَايَةَ کذَا وَ کذَا فَرَوَيْتَهَا عَلَيْهِ فَنُقِلَتْ حَتَّى صَارَتْ إِلَى فُلاَنٍ اَلْجَبَّارِ فَقَتَلَهُ عَلَيْهَا وَ هَذَا سَهْمُک مِنْ دَمِهِ؛ بنده خدا روز قيامت محشور میشود(با اين که در دنيا) دستش به خونى آلوده نشده(و خونى نريخته) به اندازه يک حجامت يا بيشتر خون به او میدهند و میگویند: اين سهم تو از خون فلان کس است؟ عرض میکند: پروردگارا! تو خود میدانی وقتی جان مرا گرفتى خون کسى را نريخته بودم. خداوند فرمايد: آرى! تو از فلانى، روايتى چنين و چنان شنيدى و به ضرر او بازگو کردى، پس آن خبر زبان به زبان به فلان جبّار(ستمکار) رسيد و بدان روايت او را کشت و اين بهرۀ تو از خون اوست.»
رهنمودهای الهی به این نیز ختم نمیشود، بلکه از انسان میخواهد بهترینها را برای بروندادهای زبانی خود برگزیند و جز احسن انتخاب نکند. خداوند در اشاره به این امر میفرماید: «وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ». خداوند از انسان مؤمن میخواهد که در عرصههای اندیشه، سخنرانی و مجادله بهترینها را به زبان بیاورد؛ زیرا وقتی انسان با ایمان میان دو کلمه مخیر گذاشته میشود، نباید خوب را برگزیند بلکه باید خوبتر را انتخاب نماید. سخن بهتر، سخنی است که پیش از وارد شدن به عقل دیگران، به قلبشان راه بگشاید. سخنی که باعث تحریک دیگران نشود. سخنی که هدف آن عیبجویی نباشد. بلکه هدف خاموش کردن اندیشههای باطل او و نزدیک کردن و وارد کردن او به حق باشد.
این روش را در وجود پیامبر خدا که دارای اخلاق عظیم بود، میبینیم. آن حضرت اهتمام داشت به این که وقتی از اشتباهات دیگران باخبر میشد، به روی او نمیآورد بلکه در برابر همه مردم، بدون این که از کسی نام ببرد، همه را موعظه میکرد. مردم را راهنمایی میکرد که به این اشتباه گرفتار نشوند و راههای درمان را نیز برایشان بیان میفرمود.
اما این احکام برای چه وضع شدهاند؟ چون همان طور که در فرمایش الهی آمده است، شیطان در کمین کلمات آکنده از دشمنی، تنش و کینه است: «إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ کانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوّاً مُبِيناً». در لغت نزع به معنای فساد کردن است. چون شیطان از انسان کینه دارد و از اولین برنامههای او این است که در میان مردم فتنه افروزی نماید.
ما امروز به شدت نیاز داریم که به جای بستن، قلوب مردم را بگشاییم. به جای دمیدن در آتش دشمنیها، کینهها و فتنهها، آنها را خاموش کنیم. به جای دور کردن مردم، آنها را به همدیگر نزدیک گردانیم و به جای دور کردن مردم، آنها را به حق و خیر نزدیک نماییم.
خداوند در مقام بیان اهمیت نتایج و آثار سخن میفرماید: «أَلَمْ تَرَ کيْفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً کلِمَةً طَيِّبَةً کشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُکلَهَا کلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا».
در توصیههای امام صادق(ع) آمده است: «مَعَاشِرَ الشِّیعَةِ کونُوا لَنَا زَیناً وَلَا تَکونُوا عَلَینَا شَیناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکمْ وَ کفُّوهَا عَنِ الفُضُولِ وَ قُبْحِ القُولِ؛ ای شیعیان ما! آبرو و زینت ما باشید و باعث ننگ و بیآبرویی ما نباشید، با مردم خوب صحبت کنید، زبانتان را حفظ کنید و از حرفهای اضافی و زشت بپرهیزید.»
در رساله حقوق امام زین العابدین(ع) در این باره وارد شده است: «حَقُّ اللِّسانِ إکرامُهُ عَنِ الخَنا و تَعويدُهُ الخَيرَ و تَرک الفُضولِ التي لا فائدَةَ لَها و البِرُّ بالنّاسِ و حُسنُ القَولِ فيهِم؛ حقّ زبان، منزّه داشتن آن از زشتگویی است و عادت دادنش به خوبى و فروگذاشتن زیادهگوییهای بيهوده و نيکى به مردم و خوب گفتن درباره آنان.»
زبان تصویر صاحب آن است
عزیزان! زبان بیان عملی شخصیت ماست؛ بنابراین همان طور که دوست داریم با شکل و لباس زیبا در میان مردم ظاهر شویم، همین طور باید توجه داشته باشیم که با قلب، عقل و شخصیت زیبا در میان مردم ظاهر شویم. باید این سخن امام علی(ع) را به یاد بیاوریم که فرمود: «إِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ؛ انسان زیر زبان خود پنهان است.» البته این به معنای مجامله و سازش با مردم نیست، این نیست چیزهایی بگوییم که از ما راضی شوند و ما را در میان خود بپذیرند. بلکه باید با راستی و شفافیت و در قالبی زیبا و متناسب با خاستگاههای دینی و تربیتی باورهای خود را بیان کنیم.
امروز به شدت به سخنان خوب و نیکو نیاز داریم. باید زبان خود را به خوبیها عادت دهیم تا این که از فتنهها، تنشها و تشنجها و سوءظنهایی که دربردارنده حرفهای ناپسند هستند و نفرت و کینه در میان مردم ایجاد مینمایند، دور بمانیم.
با این کار به آن چه نزد خداوند است میرسیم که فرموده است: «أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً * يُصْلِحْ لَکمْ أَعْمَالَکمْ وَيَغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ وَمَنْ يُطِعِ اللهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِيماً». خداوند ما را جزو کسانی قرار دهد که حرفها را میشنوند و از بهترینشان پیروی مینمایند.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه مینمایم که خداوند به ما سفارش کرده است: «خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيکمْ آَيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ». خداوند ما را به تفکر، آرامش، اندیشه آرام در برخورد با حوادث، اطمینان حاصل کردن از اطلاعات، تدبر در پیامد چیزهایی که قبول میکنیم یا برای دیگران میفرستیم، فرامیخواند.
از پیامبر خدا روایت شده است: «اِنَّما اَهْلَک النّاسَ الْعَجَلَةْ وَ لَوْ اَنَّ النّاسَ تَثَـبَّتوا لَمْ يَهْلِک اَحَدٌ؛ مردم را، در حقيقت، شتابزدگی به هلاکت انداخته است، اگر مردم، از شتابزدگی به دور بودند، هيچ کس هلاک نمیشد.» از امام علی(ع) نیز وارد شده است: «مَعَ العَجَلِ يَکثُرُ الزَّلل؛ با شتابزدگی، لغزشها زياد میشود.»
قرآن نیز در برخورد با کسانی که از پیامبر خدا سخن میگفتند و او را به جادو، دیوانگی و دستآموز بشر بودن متهم میکردند، از همین روش استفاده کرده است. از آنان میخواهد که در قضاوت پیامبر خدا عجله نکنند و آنها را نصیحت مینماید که در موضعگیریهای خود از فضای واکنش گرایی دور شوند. از آنها میخواهد برای این که درست قضاوت کنند، یکی یکی و دو به دو بنشینند و در آرامش کامل به شخصیت پیامبر و آموزههای او بیندیشند: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا للهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکرُوا مَا بِصَاحِبِکمْ مِنْ جِنَّةٍ.»؛ بنابراین نباید عجله کرد تا اطمینان و وضوح به شاخصه قضاوت تبدیل شود. در این صورت از آگاهی و قدرت بیشتری برای رویارویی با چالشها برخوردار خواهیم شد.
خطر در کمین لبنان است
از لبنان آغاز میکنیم که شرایط رخوت سیاسی در آن ادامه دارد. چرا که تلاشها برای تشکیل دولتی که بتواند خواستههای مردم و جریانهای مهم سیاسی را تأمین نماید، نتیجه نداده است. تشکیل دولت همچنان مشروط به شرایط متضاد و پیچیدگیهای خارجی است که زمینه را برای رسیدن فعالان به راه حل مطلوب فراهم نمیکنند.
همه اینها در شرایطی است که خطرات اقتصادی، مالی و معیشتی در حال تشدید است و شهروندان نمیتوانند نیازهایی غذایی، مالی و سوخت خود را تأمین کنند. نگران هستند که کشور به دام فتنه و چیزهایی که زندگی شهروندان و داراییها و صلح و ثبات داخلیشان را تهدید میکنند، بلغزد. چیزی که حوادث تأسفبار هفته گذشته از بیشتر مناطق لبنان بیانگر آن بودند.
در همین شرایط به خاطر بستن راهها، فاجعه دردناکی در جاده ساحلی جیّة روی داد. چیزی که ما پیش از این نسبت به آثار و پیامدهای آن هشدار داده بودیم. امیدوارم که این حادثه برای کسانی که از این روش برای تأمین نیازها و خواستههای خود استفاده میکنند، بازدارندگی داشته باشد. چون نباید از بستن راهها به عنوان یک اهرم فشار استفاده شود. هیچ کس حق ندارد راه مردم را ببندد یا آزادیهایشان را محدود نماید. به ویژه توسط کسانی که ادعا دارند حرکتشان برای مردم و حل مشکلات آنهاست.
در عین حال که این روش را محکوم میکنیم، نمیخواهیم که واکنش به این حادثه به تعرض به زندگی مردم و داراییها و درآمدهای مردم بینجامد یا صلح و ثبات داخلیشان را مورد تهدید قرار دهد.
نه به شعارهای طایفهای
باید از دادن شعارهای طایفهای و مذهبی و همه آن چیزهایی که به این تنشها دامن میزنند، پرهیز کرد. چون هیچ کدام از لبنانیها نمیخواهند به آن بازگردند؛ زیرا همه لبنانیها از آثار فاجعهبار دادن شعارهای طایفهای و مذهبی در شرایط تنش آلود کنونی اطلاع دارند. با این شعارها مقابله به مثل خواهد شد و ما در کشوری زندگی میکنیم که حساسیتها خیلی زود در آن شعلهور میشوند و عواطف و غرایز مورد بهره برداری قرار میگیرند.
آگاهان و آن کسانی که از نفوذ میدانی برخوردارند وظیفه دارند که به مسئولیت خود عمل کنند. نباید بگذارند که چنین صداهایی بلند شوند. اگر هم چنین شعارهایی داده شد، باید به سرعت آن را درمان کنند و جلوی آثار و پیامدهای ناگوار آن را بگیرند. در این زمینه نباید تحت تأثیر واکنشهای خیابانی قرار بگیرند. زیرا به مصلحت کشور نیست که بذرهای فتنه به آن بازگردند یا مجال برای سوء استفاده جویان فراهم شود. هر فرد، جهت و جریانی حق دارد که باورها و اندیشههای خود را بیان نماید، ولی این کار نباید موجب تحریک احساسات و حساسیتهای دیگران شود.
ما در کشوری زندگی میکنیم که محکوم هستیم در کنار همه گوناگونیهای دینی، مذهبی و سیاسی آن زندگی کنیم. هیچ کس با هر قدرت و امکاناتی نیز نمیتواند کسی را حذف نماید یا بر او سیطره یابد یا عرصه را به انحصار خود درآورد؛ بنابراین نباید برای این کشور شرایطی را فراهم کنیم که میان طیفهای آن فاصله بیفتد یا شکاف میان آنها تشدید شود. اگر کسی خواستار رفع محرومیت و ستم از خود یا دفع فساد دارد، باید عدالت را برای همه بخواهد.
زمان عمل است
خطاب به همه جریانها و مراکز سیاسی که مدتهاست عهدهدار مدیریت کشور بودهاند عرض میکنیم که مسئولیتپذیر باشند. هیچ کس نباید از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کند. همه مسئول هستند و در این برهه دشوار باید به مسئولیت خود عمل کنند. مسئولیتشان این است که در سریعترین زمان ممکن دولت را تشکیل دهند و از مانور دادن و دست به دامان اسقفهای عالی شدن دست بردارند. چون تأخیر توجیهی ندارد. اگر این نیز سریعاً امکان ندارد، لااقل به دولت مستعفی اجازه دهند که به کارهای خود ادامه دهد. چون کار کردن دولت موقت به معنای رها کردن کارهای دولت نیست.
این مرحله زمان پاس دادن توپ میان جریانها و مراکز سیاسی نیست. بلکه زمان کار و فعالیت به دور از همه حسابهاست تا این که از تباه شدن، سرگردانی و مردن مردم این کشور در رنج و درد جلوگیری شود.
عراق مجروح
در خاتمه باید عراق بپردازیم. کشور عزیزی که بر زخمها و دردهای آن افزوده میشود و به خاطر فساد فزاینده و دخالتهای خارجی، قربانیان بیشتری جان خود را از دست میدهند. از همه رهبران سیاسی میخواهیم که به مسئولیت خود عمل کنند و سریعاً تلاش کنند که عراق از این وضعیت خلاص شود. باید به صداها و خواستههای به حق مردم گوش دهند تا این که کشور تباه نشود و به لقمه آسان بدخواهان تبدیل نشود. در این صورت این ساختار روی سر همه ویران خواهد شد.