بسم الله الرحمن الرحیم
۲۴ شعبان ۱۴۴۱ هـ برابر با ۲۹ فروردین ۱۳۹۹ هـ و ۱۷/۴/٢٠٢٠م
متن زیر جهت ایراد خطبه جمعه مورخ 24 شعبان المعظم 1441، برابر با 29 فروردین ماه 1399 آماده گشته بود که متأسفانه به علت شیوع بیماری کرونا و جلوگیری از انتقال بیماری، نماز جمعه در این تاریخ برگزار نگردید...
بدین جهت متن خطبه جهت استفاده علاقه مندان منتشر می گردد:
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ * مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» صدق الله العظيم.
امروز میخواهیم به یکی از داستانهایی که حوادث آن به نظر عجیب و غریب میرسد، بپردازیم. این داستان در سوره کهف آمده است و آن داستان حضرت موسی(ع) با بنده صالح است. قرآن کریم به نام او اشاره نکرده و فقط ویژگیهای وی را برشمرده است. درباره او فرموده است: «فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلّمْنَاهُ مِن لدُنَّا عِلْمًا».
همان طور که آیات الهی اشاره کردهاند، خداوند سه ویژگی به او عنایت کرد که عبارت بودند از: عبادت خداوند، مهربانی و علمی که خداوند فقط به او داده بود. همین صفات باعث گردید که او شایستگی رسیدن به این مقام را پیدا کند. روایات اشاره میکنند که این شخصیت خضر(ع) است. علت نامگذاری این است که هر جا میرفت، زمین سبز و خرم میشد و خیر و برکت در آن منتشر میشد.
موسی(ع) به خضر میپیوندند
رویدادهای این داستان از جایی آغاز میشود که خداوند به حضرت موسی(ع) وحی میکند به جایی به نام مجمع البحرین برود. مجمع البحرین جایی است که رود نیل به دریای مدیترانه میریزد. هدف دیدار با خضر(ع) و آموختن دانشهایی از او بود که خود نداشت.
حضرت موسی(ع) خود را برای این سفر آماده کرد و یوشع بن نون را نیز همراه خود برد تا در این سفر به او کمک کند. همان طور که خداوند خبر داده، بعد از طی مسافت طولانی این دیدار در مجمع البحرین اتفاق افتاد. در آغاز موسی(ع) آداب علم آموزی از معلم را به جای آورد: «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» تصور کنید یکی از پیامبران اولوالعزم، کلیم الله و کسی که بر فرعون و سپاهیان و ساحرانش غالب آمد، در مقام شاگردی منظم مینشیند که میپرسد و اجازه میگیرد. از این رفتار او میتوان درس علم دوستی و تواضع دانش آموز را فراگرفت.
خضر از حضرت موسی(ع) استقبال کرد. ولی از همان ابتدا با او صریح و شفاف بود و محکم به او گفت: «إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا». اگر همراه من شوی، چیزهای عجیب و غریبی میبینی که نمیتوانی آنها را تحمل کنی. از این رو باید صبر کنی و من بعداً در وقت مناسب از علل و اهداف آنها با تو سخن خواهم گفت: «فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا» و در مقام توجیه فرمود: «وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا» چون من چیزهایی میدانم که تو نمیدانی. حضرت موسی(ع) نیز در پاسخ او فرمود: «سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللهُ صَابِرًا وَلا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا».
سوراخ کردن کشتی
سفر آغاز شد تا این که به دریا رسیدند و دیدند که یک کشتی در ساحل دریا لنگر انداخته است. خضر(ع) از کشتیبانان خواست به آن دو اجازه دهند که همراهشان شوند. آنان نیز از آن دو استقبال کردند و آن دو به کشتی سوار کردند. ولی بعد از این که سوار کشتی شدند، خضر در غفلت کشتیبانان، کف کشتی را سوراخ کرد و آب به درون کشتی نفوذ کرد. موسی(ع) با تعجب به کارهای ناروای خضر نگاه میکرد. اگر کارکنان کشتی مطلع نشده بودند و کشتی را به ساحل نمیرساندند، نزدیک بود که غرق شوند. از این رو به خضر گفت: «أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْراً». در اینجا بنده صالح به او تذکر داد: «أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا» حضرت موسى(ع) از او عذرخواهی کرد و وعده خود را به یاد آورد: «لا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا».
کشتن پسربچه
آن دو کشتی را ترک کردند و به روستایی رسیدند و با پسربچهای برخوردند. بدون هیچ دلیل، خضر او را کشت. کشته شدن پسربچه توسط خضر، موسی(ع) را ترساند. این بار آن چه را که میدید نتوانست تحمل کند. از این رو در اوج خشم و غضب به خضر گفت: «أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا». بنده صالح دوباره حرف خود را تکرار کرد: «أَلَمْ أَقُلْ لك إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا» حضرت موسى(ع) از او عذرخواهی کرد و وعده خود را به یاد آورد و دوباره تعهد داد: «إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا».
مرمت دیوار
دوباره به راه افتادند. گرسنگی آنها را فراگرفت. در راه به روستایی رسیدند. به امید گرفتن غذا، وارد روستا شدند؛ اما روستائیان به آنها غذایی ندادند و آنها را ناامید بازگرداندند. درست در همین وضعیت، خضر دیواری را دید که در حال فروریختن بود. بدون این که کسی از او چیزی بخواهد، خضر دست به کار مرمت دیوار شد. در حالی که طبق روال طبیعی باید برای این کار، درخواست مزد میکرد تا از این راه غذایی نیز به دست آورند. به ویژه این که مردم روستا رفتار درستی با آنها نداشتند و در حالی که شدیداً به غذا نیاز داشتند، چیزی به آنها ندادند. در اینجا موسی(ع) شدیداً اعتراض کرد: «لَوْ شِئْتَ لاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا» وقتی کار به این جا رسید، بنده صالح پایان قرارداد را اعلام داشت: «هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا».
برملا کردن علل کارها
در اینجا بود که خضر علل کارهای خود را بیان داشت که از سوی موسی(ع) مورد اعتراض واقع شده بودند. اول کشتی؛ من برای غرق کردن سرنشینان کشتی، به سوراخ کردن کشتی دست نزدم. این کشتی مال گروهی از فقرا و نیازمندان بود که توسط آن امرار معاش میکردند. این سرزمین پادشاه ظالمی داشت که به دنبال کشتی میگشت تا آن را به ناوگان دریایی خود ملحق کند؛ بنابراین از روی دلسوزی به فقرا و نیازمندان کشتی را سوراخ کردم تا پادشاه آن را بیفایده ببیند و با خود نبرد. عین این قضیه نیز اتفاق افتاد. بنابراین کاری که من کردم از روی شفقت و دلسوزی به فقرا بود.
اما پسربچه؛ من او را از روی ظلم و طغیان به قتل نرساندم. بلکه هدف والاتری مرا واداشت تا این کار را انجام دادم و آن دلسوزی برای پدر و مادر او بود. این پسر نافرمان، بداخلاق و کافر بود و به والدین خود فشار میآورد که از دین خود دست بردارند و همراه او شوند. من نیز او را کشتم تا والدین او از طغیان و کفر در امان بمانند و این پسر بار سنگینی بر دوششان نباشد و خداوند نیز به جای او، فرزند خوبی به آنها خواهد داد.
اما دیواری که به رغم نیازمندی به پول برای خرید غذا، بیمزد مرمت کردم، مال دو برادر یتیم بود که زیرا آن گنجی قرار داشت. پدر این دو نوجوان انسان صالحی بود. او پیش از این که بمیرد، نسبت به این دیوار به فرزندان خود سفارش کرد. اگر این دیوار فرو میریخت، این گنج نیز کشف میشد، من برای جلوگیری از این اتفاق، به مرمت دیوار دست زدم. تا وقتی این دو برادر نوجوان بزرگ میشوند، گنج را بردارند و مورد استفاده قرار دهند.
اینها علل کارهایی بود که انجام دادم. از این که تو را عصبانی کردم و برآشفتم از تو عذرخواهی میکنم. من نیز اگر جای تو بودم، همین رفتار را داشتم. طبیعی بود که چنین اعتراضاتی از تو صادر شود؛ ولی من با تو فرق دارم. خداوند به من علم داده است و من به دستور خداوند این کارها را انجام دادم. اینها علل کارهایی بود که تو نتوانستی در برابرشان صبر کنی.
عزیزان! خداوند سبحانه و تعالی با این داستان میخواهد حقیقتی اشاره کند و این حقیقت این است که پشت حوادث و رویدادهایی که پیرامون ما اتفاق میافتند و شاید اسباب ناراحتی ما را فراهم کنند، حکمت، خیر و مصلحتی نهفته است.
حکمت عجله نکردن
از این رو خداوند از ما میخواهد که به سرعت درباره چیزها قضاوت نکنیم. نباید فقط ظواهر را ببینیم بلکه باید به عمق و حکمتی که در این چیزها وجود دارند، توجه کنیم؛ زیرا در اغلب موارد ما نگاه عمیق نداریم. نداشتن بینش عمیق باعث میشود که وقتی عزیزی را از دست میدهیم، حوادثی چون زلزله و آتشفشان روی میدهند یا مانند الآن به واسطه بیماری به رنج میافتیم، به خداوند اعتراض کنیم و این حوادث را دور از عدالت و رحمت الهی قلمداد کنیم؛ اما اگر به عمق این حوادث نگاه اندازیم، حکمتی در آنها خواهیم یافت که در وهله اول قادر به درکشان نیستیم. حکمت نیز همیشه مادی نیست بلکه ممکن است معنوی باشد. با نگریستن به ژرفای حوادثی که این سوره مورد اشاره قرار دادهاند، میبینیم که چگونه دیدگاه ما نسبت به کارهای بنده صالح، در ابتدا و انتهای داستان فرق میکند.
در تمام بلایا باید این حقیقت را در نظر داشته باشیم. البته این بلایا همیشه به خاطر رفتارهای ناشایست ما نیستند بلکه بر اساس قوانین و احکام الهی صورت میگیرند. اگر در این حوادث دقت کنیم، میبینیم که خیر بسیاری در این اتفاقات نهفتهاند. حکمتهایی دارند که ممکن است زود و مستقیم به وجودشان پی ببریم و شاید هم بعداً ممکن است برای ما روشن شوند. این همان چیزی است که خداوند میخواهد به آن اشاره کند. این که درباره سختیها و بلایا نباید زود قضاوت کنیم: «وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ».
این همان چیزی است که خداوند میخواهد در این حدیث قدسی برای ما بیان کند: «مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ عَبْدِيَ اَلْمُؤْمِنِ وَ إِنِّي إِنَّمَا اِبْتَلَيْتُهُ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أُعَافِيهِ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا يُصْلِحُ عَبْدِي فَلْيَصْبِرْ عَلَى بَلاَئِي وَ لْيَشْكُرْ عَلَى نَعْمَائِي أُثْبِتْهُ فِي اَلصِّدِّيقِينَ عِنْدِي إِنْ عَمِلَ بِرِضَائِي وَ أَطَاعَ أَمْرِي؛ مخلوقى را بهتر از بندۀ مؤمنم خلق نكردهام و او را به چيزهايى گرفتار مىكنم كه خير او در آنهاست و به او عافيت نمىدهم، مگر خير او در آن باشد و من به مصلحت بندهام داناترم؛ پس بايد بر بلاى من صبر كند و شكر نعمتهایم را به جا آورد و اگر اوامر مرا اطاعت نمود و به مقتضاى رضايت من عمل كرد، مسلماً او را جزء صديقان خواهم نوشت.»
در حدیث آمده است: «مَا مِنْ بَلِيَّةٍ إِلاَّ وَ لِلَّهِ فِيهَا نِعْمَةٌ تُحِيطُ بِهَا؛ هيچ گرفتارى و بلائى نيست جز آنكه نعمتى الهى آن را احاطه كرده است.» این نعمت ممکن است در دنیا و شاید هم در آخرت باشد. حال آن که آخرت بهتر و پایدارتر است.
از این رو عزیزان! تا وقتی در جهانی زندگی میکنیم که خدایی حکیم و مهربان که به بندگان خود عشق میورزد و رحمت او همه چیز را در بر گرفته است، از ما انتظار میرود که پشت اندوهها و ناراحتیها، همواره شادی و سرور را ببینیم. وقتی خداوند میفرماید: «إنَّ مع العسرِ يسراً» به همین نکته عنایت دارد. از این رو ما همیشه به قضا و حکم الهی و تمام چیزهایی که برای ما رقم میزند، راضی هستی؛ زیرا او جز خیر و خوبی برای بندگان خود نمیخواهد. و آخر دعوانا أن الحمد لله ربِّ العالمين.
بسم الله الرحمن الرحیم
علامه سید علی فضل الله در ابتدای سخن جمعه خود، به مفاهیم معنوی که مؤمنان باید از ماه مبارک رمضان مد نظر داشته باشند، پرداخت. او اظهار داشت: به رغم شرایط دشوار و تنگناهایی که در آن قرار داریم، در حالی به پیشواز ماه رمضان میکنیم که مؤمنان از فرارسیدن آن شادمان هستند. از این رو لازم است که با وظایف دینی خود آشنا شویم، برای آگاهی بیشتر تلاش کنیم و خودمان را بر اساس نیکی، محبت، مهربانی و عدالتی که خداوند برای مردم میخواهد، بسازیم.
صبر برای مقابله با بیماری
ویروس کرونا همچنان دنیا را به چالش کشیده و تا کنون میلیونها انسان مبتلا و سی هزار نفر جان خود را از دست دادند. آثار فاجعهبار این بیماری به عرصه سلامت محدود نمانده بلکه به عرصههای سیاسی و اقتصادی و حتی امنیتی نیز کشیده شده است. تا جایی که گفته میشود دنیا بعد از کرونا تغییر خواهد کرد و مانند قبل نخواهد بود.
ایشان افزودند: پایبندی لبنانیها به اقدامات عمومی هر چند که از منطقهای به منطقه دیگر متفاوت بوده است، در کاستن تعداد مبتلایان و جلوگیری از افتادن لبنان به وضعیت فاجعهباری که کشورهای دیگر گرفتار آن هستند و لبنان نمیتواند اثرات آن را تحمل کند، مؤثر بوده است.
معظم له با ستودن صبر و شکیبایی مردم و تلاش پزشکان، پرستاران و نیروهای امنیتی برای مبارزه و جلوگیری از انتشار ویروس کرونا، از شهروندان کشور خواستند که به پروتکلهای بهداشتی پایبند باشند و در این زمینه سهل انگاری نکنند و رعایت برنامههای بهداشتی را نه یک گزینه، بلکه وظیفهای دینی و انسانی بدانند.
ایشان اظهار امیدواری کردند که درخواستهای دانشجویان و لبنانیهای ساکن در خارج شنیده شود و زمینه بازگشتشان به کشور فراهم گردد. ایشان درخواست کردند که تلاشی که به بازگشت برخی از خارج نشینان منجر شده است، ادامه یابد. البته به شرط این که این بازگشت برای افراد بازگشت کننده و مقیم ایمن باشد و همه پروتکلهای بهداشتی در این زمینه رعایت شود.
رسیدگی به وضعیت معیشتی مردم
ایشان از دولت خواستند که به دادن وعدههای معیشتی به مردم بسنده نکند و به صورت جدی و دقیق به وضع زندگی مردم توجه کند و تمام کارهایی را که برای کاستن سنگینی بار شهروندان و بهبود وضعیت زندگیشان لازم است، اعم از نظارت بر نرخ مواد غذایی و مایحتاج ضروری، کاهش محدودیت برای سپردههای مردمی، توسعه دایره کمکها برای شامل شدن کسانی که قبلاً شامل نمیشدند، توجه افزون به وضعیت اجتماعی و معیشتی آن هم در شرایطی که آمار فقر، بیکاری و گرسنگی افزایش یافته است و به خاطر بسته شدن مؤسسات، شرکتها، کارخانهها و مراکز تجاری هر روز هم بیشتر میشوند، انجام دهد. ایشان از دولت خواستند کمکهای مصوب را به جاهایی که از فقر شدیدتری رنج میبرند، اختصاص دهند.
ایشان اظهار داشتند: بسیار عیب دارد که خلل، فساد و پارتیبازی در تهیه لیست توزیع کمکها، باعث تأخیر در دادن کمکهای اجتماعی شود. در این زمینه ایشان از دولت خواستند از کنار این قضیه بیتفاوت نگذرد بلکه بکوشد با کسانی که وجدان خود را فروخته و انسانیت خود را نادیده گرفته و کوشیدهاند که به ضرر خانوادههای فقیر و نیازمند که امروز شدیداً به این کمکها نیاز دارند، به این مساعدتها نیز دست اندازی کنند، برخورد کنند.
سکوت در برابر افزایش بهای دلار
ایشان از سکوت دستگاههای مسئول در قبال افزایش بهای دلار در صرافیها که از سه هزار لیره نیز فراتر رفته است، اظهار شگفتی کردند. این امر روی بالا رفتن نرخ کالاها تأثیر دارد و قدرت خرید شهروندان و واردات کالا از خارج را تحت فشار قرار میدهد. آن هم در شرایطی که دست نهادهای مالی و بانکی در برابر این قضیه بسته است. ایشان از دولت خواستند که برای جلوگیری از بالا رفتن ناموجه بهای دلار اقدامات جدی و قاطع انجام دهد و ضوابطی را برای رها شدگی بازار وضع و اجرا کند. چون این وضعیت فقط به سود محتکرانی است که با درد و رنج مردم بازی میکنند و با مانع و مجازات مناسبی هم روبرو نمیشوند.
زمینههای سیاسی
ایشان با اشاره به مجادلات شدید میان جریانهای سیاسی بر سر برنامه مالی و اقتصادی دولت که زمینههای سیاسی بسیاری از آنها پنهان نیستند و در چارچوب درگیری سیاسی موجود در کشور قرار میگیرند، برای نخست وزیر تأکید داشتند که باید به وعده خود مبنی بر نگرفتن بخشی از سپردههای شهروندان در بانکها عمل کند. چون مردم نقشی در فروپاشی و وضعیت کنونی اقتصادی و مالی کشور ندارند.
آیا اموال سپرده گذاران باید آسیب ببیند؟!
ایشان درخواست کردند که مسئولیت متوجه کسانی شود که در عرصههای سیاسی و مالی مسئولیت داشتند. همان کسانی که کشور را به مرز ورشکستگی رساندند، سهامداران عمده بانکها و پیمان کاران طرحهای دولتی که پولهای سپرده گذاران و اموال عمومی را به جیب زدند و کسانی که پولها خود را به خارج قاچاق کردند. ایشان توجه را به این نکته جلب کردند که اینها شناخته شده و انگشتنما هستند.
ایشان ادامه دادند: لبنانیها از دولت انتظار دارند از کسانی حمایت کنند که عمر خود را صرف پس انداز کردهاند تا نیازهای خود و خانواده و آینده خود و خانوادهشان را تأمین کنند. مردم از دولت میخواهند با تفاوت قائل شدن میان اموال مشروع اکثریت مردم و اموال نامشروع جمعی افراد بانفوذ، برای مقابله با کسانی که ثروتهای خود را از راههای نامشروع به دست آوردهاند، شجاعت داشته باشد. ما هم میدانیم که دولت ابزارهای لازم برای شناسایی دقیق این افراد را دارد. اینان همان کسانی هستند که باید مورد بازخواست قرار گیرد و اموالشان گرفته شود. جز اینان نباید کس دیگری مورد بازخواست قرار گیرد.
هوشیاری در برابر دشمن
معظم له به تجاوزات دشمن صهیونیستی در هفته گذشته در منطقه العدیسة، پرواز هواپیماهای دورپرواز بر فراز بیروت و ضاحیة و هدف قرار دادن ماشین لبنانی در مرز لبنان - سوریه با موشک با سوء استفاده از وضعیت بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی و چنددستگیهای سیاسی برای تغییر معادله موجود، پرداختند و خواستار افزایش هوشیاری و آمادگی در برابر نیرنگهای دشمنی شدند که به دنبال فرصت میگردد و میخواهد از این وضعیت برای تثبیت پایههای درگیریهای تازه استفاده کند تا گذشتهها فراموش شود.
آغاز ماه رمضان
در خاتمه ایشان اعلام داشتند که بر اساس مبنای فقهی حضرت سید(ره) که محاسبات فلکی را معتبر میداند، ۲۴ آوریل(۵ اردیبهشت) آغاز ماه مبارک رمضان است و از خداوند خواستند که این ماه را ماه خیر و برکت برای همه قرار دهد و از رنج و اندوه را از امت اسلامی برطرف سازد.