بسم الله الرحمن الرحیم
29 ذیالقعده 1442 برابر با 18 تیر 1400 و 09/07/2021 م
ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)؛ نمونه یک خانواده موفق
مطالب مهم خطبه اول: ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) / مهریه حضرت زهرا(س) / رضا و صبر / مسئولیت مشترک / خانواده مهرورز.
مطالب مهم خطبه دوم:فروپاشی مداوم / مسئول بحران / تصمیمی به نفع بانکها / پرونده جنایت بندر / تدابیر پیشگیرانه.
خطبه دینی:
خداوند سبحانه وتعالى میفرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» [الرّوم:21]صدق الله العظيم.
اول ذیالحجه سالروز ازدواج مبارک حضرت علی(ع) و صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) است. ما این ازدواج مبارک را گرامی میداریم تا الگو و نمونهای برای همه کسانی باشد که تمایل به ازدواج دارند و میخواهندخانهای اسلامی و آکنده از مهر و محبت بسازند و چه کسانی شایستهتر از زهرا(س) و علی(ع) که تصویر این خانه را ارائه دهند؟
ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)
این ازدواج در اول ذیالحجه سال دوم هجری بعد از پیروزی مسلمانان در نبرد بدر اتفاق افتاد. زمانی که علی(ع) نزد پیامبر خدا آمد و تمایل خود را به پیوند با حضرت زهرا(س) ابراز داشت. در آن روز چهره پیامبر خدا باز شد و خوشحالی خود را با عبارت «خوش آمدید» بیان فرمود.
زیرا پیامبر خدا به دنبال همشأنی برای دختر خود میگشت و غیر از علی(ع) کسی را در شأن دختر خویش نمییافت. از این رو خواستگاری بسیاری از صحابه از دخترش را قبول نکرده بود.
ولی پیامبر خدا نیز پیش از این که نظر دخترش را بگیرد با این ازدواج موافقت نکرد. با این کار میخواست این سنت اسلامی را تثبیت کند که نظر پدر، مانع از ابراز نظر دختر نیست؛ زیرا پدر با هر موقعیت، توانمندی و امکاناتی جایگزین دختر نیست؛ بنابراین برای سر گرفتن ازدواج، باید موافقت دختر گرفته شود و این خلاف آن چیزی است که در دوره جاهلیت اتفاق میافتاد. در آن دوره برای سر گرفتن ازدواج، موافقت پدر کفایت میکرد. از این رو در تاریخ آمده است که پیامبر خدا نزد دخترش زهرا(س) آمد تا نظر خود را درباره علی(ع) بگوید و در این باره تصمیم بگیرد. پیامبر خدا فرمود: «علی بن ابیطالب کسی است که تو قرابت و فضیلت و سبقت او را در اسلام میدانی، من از خدای سبحان خواستهام که تو را برای بهترین و محبوبترین خلق خود تزویج کند. علی درباره ازدواج با تو با من صحبت کرده است، تو چه صلاح میدانی؟ فاطمه(س) ساکت شد و صورت خود را از پیامبر خدا برنگردانید. رسول خدا رضایت فاطمه را از صورتش دریافت؛ لذا برخاست و فرمود: الله اکبر! سکوت فاطمه دلیل بر رضایت اوست.»
مهریه حضرت زهرا(س)
بعد از آن پیامبر خدا به علی(ع) فرمود: «آیا چیزی داری که با آن فاطمه را به ازدواج تو درآورم؟» علی فرمود: پدر و مادرم به فدایت! اوضاع زندگی من از تو مخفی نیست، من فقط یک شمشیر و یک زره و یک شتر دارم که با آن آب میکشم.
پیامبر خدا فرمود: «یا علی(ع)! تو از شمشیرت بینیاز نیستی؛ زیرا میخواهی با آن در راه خدا جهاد کنی و با دشمنان خدا بجنگی، شتر خود را برای اینکه برای درختهای خرما و خانهات آب بکشی و بار سفر به پشت آن بگذاری، لازم داری! من فاطمه(س) را با همان زرهی که داری به ازدواج تو درمیآورم.» تو میتوانی بینیاز از زره باشی (و این اشاره پیامبر خدا به شجاعت امام علی(ع) است. او برای در امان ماندن از شمشیر و تیرهای دشمنان به زره نیاز نداشت). علی(ع) به این پیشنهاد پیامبر رضایت داد و زهرا(س) نیز از آن استقبال کرد. پس علی(ع) زره را به پانصد درهم فروخت و بهای آن مهریه حضرت زهرا(س) شد. همان مهریه ای که زنان با ایمان به آن تبرک میجویند و آن را بهترین مهریه برای ازدواج خود میدانند.
عزیزان! ببینید که مهریه حضرت زهرا(س) چقدر اندک است. مهریه او چند درهم بود. با این که این مهریه حق او بود، اما آن را برای خود نخواست؛ زیرا از جایگاه و مقام والایی در قلب پیامبر خدا برخوردار بود. او پاره تن و روح او در میان دو پهلویش بود. پیامبر خدا نیز پدری بود که علاقه داشت تا وقتی کسی مانند علی(ع) خواستگار اوست، زمینه را برای ازدواج دخترش فراهم کند. پیامبر با این رفتار میخواست این اصل را تثبیت کند که پدر چگونه باید به انتخاب دخترش کمک کند و زمانی که فرد مناسبی برای خواستگاری آمد، چگونه برای ازدواج او زمینهسازی کند.
در تاریخ آمده است که پیامبر خدا از دخترش اجازه گرفت تا با استفاده از مهریه او، اثاث خانه برایش خریداری کند ونیازهای اولیه او را تهیه کند. این امر باعث شد که فاطمه(س) در تجهیز خانه زناشویی همراه و شریک علی(ع) شود. این درس مهمی است برای ما که مهریه کم باشد و زن و شوهر در تأمین زندگی زناشویی با هم مشارکت داشته باشند. این همان چیزی است که ما در زندگی روزانه خود به آن نیاز داریم.
بنابراین پیامبر خدا به دخترش حضرت زهرا(س) نگفت که این مهریه را برای خودت مخفی کن تا در روزهای آینده برای امور شخصی خود از آن استفاده کنی.
رضا و صبر
بعد از آن پیامبر خدا یاران خود را به مسجد فراخواند تا آنان را از این ازدواج مطلع کند و عقد را در برابرشان اجرا کند. از این رو در برابر مسلمانان ایستاد و فرمود: خداوند به من دستور داده است تا فاطمه را به ازدواج علی درآورم و سپس خطاب به علی(ع) فرمود: خداوند به من دستور داده است تا دخترم را به ازدواج تو درآورم. من نیز او را به ازدواج تو درآوردم. علی(ع) نیز فرمود: من نیز به خاطر رضایت پروردگارم این ازدواج را قبول کردم.
زهرا(س) نیز در کمال رضایت و اطمینان این ازدواج را قبول کرد و چه خوب انتخاب کرد. به رغم این که میدانست شرایط چه اندازه دشوار و علی(ع) چقدر تنگ دست است. ولی ایمان، صداقت، امانت و خوش اخلاقی علی برای او کافی بود. علی کسی است که شجاعتش او را واداشت تا در بستر پدرش پیامبر خدا بخوابد و خطرات این کار را به جان بخرد و در نبرد بدر در برابر چشم زهرا(س) آن فداکاریها را انجام دهد؛ بنابراین مال و دنیا دغدغه زهرا(س) نبود.
بنابراین زهرا(س) صبر کرد و آن هم چه صبری. او در کمال تنگدستی صبر کرد. در توصیف این صبر کافی است به فرمایش امام علی(ع) اشاره داشته باشیم. روزی زهرا(س) و علی(ع) نزد پیامبر خدا آمدند تا به آن دو کمک کند تا خدمتکاری استخدام کنند. از این رو علی(ع) فرمود: دختر شما زهرا «آن قدر با کوزه آب کشیده که در سینهاش اثر گذاشته و آن قدر با آسیاب آرد کرده که دستانش تاول زده و آن قدر خانه را جارو کرده که لباسش غبارآلود شده و آن قدر آتش زیر دیگ افروخته که بر لباسش دود خاکستر نشسته است و از این بابت ضرر شدیدی را متحمل شده است.»
پیامبر خدا به آن دو فرمود: «آیا چیزی به شما یاد ندهم که از خدمتکار بهتر باشد؟ چون خواستید بخوابید، 33 بار سبحان الله و 33 بار الحمد لله و 34 بار الله اکبر بگویید.» زهرا به این رهنمود پدر رضایت داد و این تسبیحات حضرت زهرا(س) به این گونه شکل گرفت.
حضرت زهرا(س) شرایط دشوار شوهرش علی(ع) را تحمل کرد؛ زیرا علی دائماً از جنگی به جنگی دیگر، از نبردی به نبردی دیگر و از مسئولیتی به مسئولیتی دیگر منتقل میشد؛ اما هیچگاه اظهار ناراحتی نکرد. یک بار به علی نگفت که طاقت تحمل این زندگی را ندارم. بلکه در همه حال یار و یاور علی بود. او علی را قوت میبخشید، عزمش را تقویت میکرد، شجاعت و فداکاریاش را میستود و شرایط مواظبت و مراقبت او را فراهم میکرد. تا جایی که علی درباره او میگفت: «هرگاه كه به او مینگریستم نگرانیها و غمها از من زدوده میشد... در طول زندگیام با او، او را خشمگین نکردم و او نیز در طول زندگیاش با من، مرا خشمگین نکرد و از فرمانم سرپیچی نکرد ... و برایم پشتیبان و رفیق بود.» (این فرمایش بیانگر نوع روابطی بود که بر آن دو حاکم بود و شایسته است که در هر زندگی دیگری نیز حاکم باشد.)
مسئولیت مشترک
آن دو خانهای که ساختند که به رغم مسئولیت و موقعیت فردیشان، در تمام امورش با همدیگر مشارکت داشتند و در آن هر کدام یار و یاور دیگری بودند. همانطور که در تاریخ آمده است حضرت زهرا(س) آرد میکرد، نان میپخت و شستوشومیکرد و امیرالمؤمنین نیز خانه را جارو میکرد، هیزم میآورد و نیازهای بیرونی خانه را فراهم میکرد. هیچکدامشان از کارهایشان ناراحت نبودند و این رفتار، پیام مشارکت و همکاری برای همه زوجهاست. این مشارکت به امور خانه محدود نمیشد، بلکه آن دو در امر تربیت و مواظبت از فرزندان نیز مشارکت داشتند؛ مانند خیلی از پدرها که سنگینی بار تربیت را به عهده همسرانشان میگذارند و وظیفه خود را منحصر به تأمین مخارج زندگی میدانند،علی(ع) این کار را به دوش زهرا(س) نگذاشت. این مشارکت به این حد متوقف نشد، بلکه آن دو با همدیگر دغدغه رسالت داشتند و با هم در برابر چالشها و شرایط دشوار زندگی پیامبر خدا فتنههای بعد از وفات پیامبر ایستادند.
آن دو با مهرورزی، مهربانی، همکاری و مشارکت توانستند محیط مناسبی را برای تربیت فرزندان صالح ایجاد کنند و از نسلشان حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت و حضرت زینب اسوه بالندگی، فداکاری و صبر برای زنان و مردان به وجود آمدند. از این رو طبیعی است که بعد از دفن حضرت زهرا(س) علی(ع) بایستد و عمق ناراحتی و اندوه خود را برای از دست دادن کسی که پشتیبان و یاورش بود، این چنین نشان دهد و خطاب به پیامبر خدا بگوید: «قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي، وَ ضَعُفَ عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِي... أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ، لَا يَبْرَحْ الْحُزْنُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي فِيهَا أَنْتَ مُقِيمٌ؛ يا رسول اللَّه! صبرم در فراق دختر برگزيدهات كم شده و تاب و توانم در فراق سرور زنان به سستى گرائيده است ... اندوهم هميشگى گشته و شبم به بيدارى كشيده، اندوه هرگز از دلم رخت نبندد تا آنگاه كه خداوند همان سرايى را كه تو در آن مقيم گشتهاى، برايم برگزيند.»
خانواده مهرورز
عزیزان! ما به شدت نیاز داریم که از این نمونهها که تمام معانی و مفاهیم کتاب خداوند عزوجل در آنها تبلور یافته است، الگو بگیریم. همانهایی که خداوند دربارهاش فرموده است: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً» و فرموده است: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ» [البقرة: 228] و پیامبر خدا نیز درباره آن فرموده است: «خيركم خيركم لأهله و أناخير لأهلي؛ بهترین شما کسی است که برای خانوادهاش بهترین باشد و من نیز برای خانوادهام بهترین هستم.»
ما با داشتن چنین نمونههایی میتوانیم خانوادهای مهربان، مهرورز و همکار بسازیم. خانوادهای که آغوشی گرم برای ساختن فرزندانی صالح و جامعهای همبسته و قوی باشد.
خطبه سیاسی:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه میکنم که امام جواد(ع) به یکی از یاران خود توصیه نمود. همان امامی که امروز سالروز وفاتشان است. فرمود: «لَاتَكُنْ وَلِيّ اًللهِ فِي الْعَلَانِيَةِ، عَدُوّاً لَهُ فِي السِّرِّ؛ دوست خداوند در آشکار و دشمن خداوند در نهان نباش.»
امام جواد(ع) با این توصیه میخواهد به انسان هشدار دهد که نباید در برابر مردم خود را دوست خداوند نشان دهد ولی وقتی با خود خلوت میکند و از دید مردم دور است، دشمن خداوند باشد و به دستورات و نواهی الهی توجه نکند.
امروز ما به انسانهای مؤمن و صادقی نیاز داریم که در خلوت کارهایی انجام ندهند که از انجام یا علنی ساختن آن در برابر مردم حیا کنند. باید نهان و آشکارشان یکی باشد. با این کار ولایت و محبت واقعی نسبت به این امام شکل میگیرد و این چنین خواهد شد که ما به آن حضرت وفادار خواهیم ماند و در برابر چالشها خواهیم ایستاد.
فروپاشی مداوم
از لبنان آغاز میکنیم که فروپاشی در عرصههای مختلف، خوار و خفیف کردن مردمی که برای تأمین نیازهای خود در زمینههای غذا، دارو و برق تلاش می کنند و صفهای طولانی در پمپ بنزینها ادامه دارد و دولت موقت نیز نمیتواند از شدت این فروپاشی بکاهد. در حالی که انتظار لبنانیها این است که مشورتهای داخلی و خارجی برای تشکیل دولت بتواند کشور را از این فروپاشی خلاص کند. هر چند نشانهها حاکی از آن است که چشم انداز تشکیل دولت هم چنان مسدود است؛ زیرا طرفهای مسئول برای این کار به دادن امتیازهای ضروری برای تشکیل دولت، خارج کردن کشور از حالت رخوت و در صورت امکان تلاش برای رسیدن به راه های برون رفت دیگر تمایل ندارند.
با توجه به این وضعیت بار دیگر از نیروهای سیاسی تأثیرگذار میخواهیم که مسئولانه عمل کنند و با تمام توان تلاش کنند که جلوی ایجاد بنبست در مسیر تشکیل دولت را بگیرند؛ زیرا روشن است که جز تشکیل دولت جدید راهی برای حل بحرانها و توقف فروپاشی وجود ندارد. دولت جدید چنین توانی دارد؛ اما تشکیل دولت همچنان با موانعی روبروست که اگر نیتهایصادق وجود داشته باشد و عقبنشینیهای متقابل صورت گیرد، قابل حل هستند.
از این رو به کلیه کسانی که از ترس ضعیف شدن در میان طایفه و مذهب خود در سطح ملی، برایشان دشوار است که برای تشکیل دولت عقبنشینیهایی داشته باشند، عرض میکنیم: قوی شدن با تعطیل کردن کشور ممکن نیست؛ زیرا قدرتمند کسی است که بتواند کشور را از بحرانها نجات دهد و اگر کسی در کشوری زندگی میکند که ارتش آن به عنوان نماد سلامت و امنیت کشور به دنبال صدقه گرفتن از دیگران است تا بتواند به وظایف خود عمل کند یا این که فرزندان آن به دنبال قوت روزانه یا دارو سرگردان هستند، هرگز قوی نخواهد شد.
مسئول بحران
اگر برخیها از مسئولیت خارجیهادر این قضیه سخن میگویند، در عین حال که خارجیها را از مداخله و پیچیدهتر کردن بحرانهای کشور تبرئه نمیکنیم، اما ما خارجیها را عامل و مسئول اصلی بحرانهای خود نمیدانیم؛ زیرا معتقدیم که مسئول این وضع کسانی است که فساد و حیف و میل کردند، خوب مدیریت نکردند و کشور را تابع منافع خود و گروگان قدرتهای بزرگ و اسیر منافع آنها کردند و به سفرای قدرتهای بزرگ اجازه دادند به دنبال راه حل برای تشکیل دولت باشند و وقتی این چنین شود، طبیعی است که آنها برای تأمین منافع خود به دلخواه خود تلاش کنند.
اگر برخی نیز بر این نظر باشند که اگر دنیا را از آثار و پیامدهای فروپاشی کشور برای کشورهای همسایه بترسانند، دنیا برای خدمت کشور خواهد دوید، این برداشت خیالی بیش نیست؛ زیرا این روش برای جلب توجه مناسب نیست؛ چون فروپاشی کشور هر قدر که شدید هم باشد، برای خارجیها مسئله مهمی نیست و شاید این وضعیت درست همان چیزی باشد که آنها برای تأمین خواستههای خود به دنبال آن باشند.
با توجه به این وضعیت که به نظر میرسدراهها در عرصه سیاسی و تشکیل دولتیکه به دنبال انجام مسئولیتهای خود باشد بسته باشند، بار دیگر از لبنانیها میخواهیم که به همدیگر کمک کنند وبارها را از دوش همدیگر بردارند؛ نه این که با بالا بردن قیمتها و احتکاری که متأسفانه احتکار به تجار بزرگ و محتکران محدود نمانده است، بر درد و رنج دیگران بیفزاییم. در حالی که میتوانیم با کمترین خسارت از این مرحله عبور کنیم.
تصمیمی به نفع بانکها
در همین حال، بعد از تصمیم صادره از بانکها که از سپردهگذاران میخواهد تعهد بدهند که اگر بانکها به هر دلیلی نتوانستند سپردههایشان را بازگردانند، شکایتی ندارند، باید بپرسیم: چرا پیش از این که مبلغی را به سپردهگذار بپردازید، از آنان میخواهید چنین تعهدی میگیرید؟ چه کسی تضمین میکند بعد از این اتفاق، یعنی تعهد به نداشتن شکایت از بانک، اموال سپردهگذار برگردانده شود؟ در حالی که بانکها مسئول هستند تا اموال سپردهگذاران را به صورت کامل به آنها بازگردانند و اگر بخشی از اموالشان را برمیگردانند، شایسته است که این کار بدون قید و شرط باشد.
پرونده جنایت بندر
باز هم در لبنان، بار دیگر درخواست میکنیم که با سرعت بیشتری علل جنایتی که در بندر اتفاق افتاد و به فجایعی انجامید که همچنان از آنها در رنج هستیم، معلوم شود. ما همصدا با خانوادههای قربانیان، خواستار تحقق عدالت فراگیر و تحقیق همه جانبه قانونی به دور از هرگونه سیاسیکاری و طرفداری هستیم. در اینجا باید از کسانی که در برابر بازپرس قضایی شهادت دادند تقدیر و تشکر کنیم و آن را روزنهای برای شناخت علل واقعی حادثه و برطرف کردن موانع احتمالی در برابر آن میدانیم که در نتیجه هر کس بیگناه است رها شود و هر کس که در این قضیه تقصیر دارد، بیتوجهی کرده است یا شریک است مجازات شود.
تدابیر پیشگیرانه
در خاتمه با توجه به افزایش تعداد مبتلایان به کرونای دلتا، بار دیگر از همه لبنانیهامیخواهیم که موازین و پروتکلهای احتیاطی برای پیشگیری از این بیماری را اعم از زدن ماسک و فاصلهگذاری اجتماعی رعایت کنند. کسانی که واکسن نزدهاند، واکسن بزنند. این کار برای حفظ جان خود و اطرافیانمان، وظیفه ای دینی و انسانی است؛ به ویژه در این برهه که از کمبود دارو و تجهیزات گوناگون در مضیقه هستیم و بیمارستانها نیز توان پذیرش بیشتر مبتلایان را ندارند.
در همین حال از تمام دستگاههای دولتی میخواهیم که به وظیفه خود در تشدید نظارت بر رعایت موازین بهداشتی در داخل کشور و گذرگاهها و مرزها عمل کند و جلوی ورود و گسترش سریع بیماری را بگیرند.