خطبه جمعه، 13 خرداد ماه 1401

مطالب مهم خطبه اول: داستان بیعت رضوان / بندهای مذاکرات / فتح المبین / درس‌هایی از صلح حدیبیه.

مطالب مهم خطبه دوم: درد و رنج افزایش می‌یابد / مسئولیت پارلمان جدید / فریاد مؤسسات / حفظ منافع / باید از مردم فلسطین حمایت کرد / سالگرد رحلت امام خمینی(ره).

 

بسم الله الرحمن الرحیم

3 ذی القعده 1443 هـ برابر با 13 خرداد 1401 و 03/06/2022 م

صلح مسلمانان با قریش؛ پیروزی دین و گسترش اسلام

 

مطالب مهم خطبه اول: داستان بیعت رضوان / بندهای مذاکرات / فتح المبین / درس‌هایی از صلح حدیبیه.

مطالب مهم خطبه دوم: درد و رنج افزایش می‌یابد / مسئولیت پارلمان جدید / فریاد مؤسسات / حفظ منافع / باید از مردم فلسطین حمایت کرد / سالگرد رحلت امام خمینی(ره).

 

خطبه دینی:

خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً * لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطاً مُسْتَقِيماً» [الفتح: 1 -2] صدق الله العظيم.

 

داستان بیعت رضوان

در اول ماه ذی القعده سال ششم هجرت، رسول خدا(ص) یاران خود را برای انجام عمره در مکه مکرمه فراخواند.

مسلمانان که پس از هجرت رسول خدا(ص) از مکه، از انجام عمره محروم شده بودند، از این دعوت خوشحال شدند؛ چون مشتاق انجام آن بودند، هر چند که از این تصمیم رسول خدا(ص) تعجب کرده بودند؛ چون قریش که با اسلام اعلام دشمنی کرد و علیه مسلمانان جنگ به راه انداخت، هنوز مکه را در دست داشت؛ اما اعتماد به رهبری حکیمانه رسول خدا(ص) و حمایت الهی از آن حضرت، آنان را واداشت که در برابر رسول خدا تسلیم شوند و دعوت او را اجابت کنند. از این رو هزار و چهارصد نفر همراه پیامبر شدند. رسول خدا(ص) اهتمام داشت که این خروج با آرامش همراه باشد. از این رو از یاران خود خواست که جز اسلحه‌ای که معمولاً در بیابان حمل می‌کنند، سلاحی با خود نبرند و به قریش ثابت کنند که آمدنشان برای عمره است و آن طور که قریش تصور می‌کردند برای تصرف مکه نیامده‌اند. آن‌ها از مسجد شجره که اهل مدینه از آن محرم می‌شدند برای عمره احرام بستند و با خود قربانی آوردند.

در بین راه، رسول خدا(ص) یکی از یاران خود را فرستاد تا از وضعیت قریش و عکس العملشان نسبت به حرکت پیامبر برای او خبر بیاورد. او آمد تا به پیامبر بگوید که قریش برای جلوگیری از ورودشان به مکه آماده شده است و برای این منظور خالد بن ولید را با دویست سوار به پیشوازشان فرستاده است تا جلوی ادامه دادن راه رسول خدا(ص) را بگیرند. از این رو پیامبر تصمیم گرفت از راهی که خالد بن ولید می‌آید دوری گزیند و راهی دیگر را در پیش گیرد که او را به حدیبیه در حدود مکه می‌رساند. پیامبر در آنجا توقف کرد و برای جلوگیری از هر نوع تأویل و تفسیر قریش در مورد علت آمدنش، عثمان بن عفان را نزدشان فرستاد تا به آن‌ها بگوید که ما برای جنگ نیامده‌ایم، بلکه برای ادای عمره آمده‌ایم.

اما قریش به جای اینکه از ابتکار رسول خدا(ص) استقبال کند، راه خصومت را در پیش گرفت و فرستاده پیامبر به زندان انداخت و در میان مسلمانان چنین پخش شد که او کشته شده است.

در برابر این اتفاق خطرناک، رسول خدا(ص) اصحاب خود را به جلسه‌ای فراخواند و آنچه را که رخ داده بود، برایشان بازگو کرد و آنان را به بیعت فراخواند تا اگر قریش تصمیم به مقابله با او گرفتند، با آن‌ها بجنگند. ببینید که رسول خدا(ص) تا چه اندازه به اصحاب خود احترام می‌گذاشت؛ زیرا او در هنگام خروج، برایشان توضیح داده بود که هدف او عمره است و آن‌ها را برای جنگ نیاورده است؛ اما با تغییر شرایط و مجبور شدن به مقابله، باید موافقتشان را می‌گرفت و آن‌ها باید با پیامبر خدا بیعت می‌کردند. این بیعت از آن روی شجره نامیده شده است که زیر یک درخت انجام گرفت و رضوان هم نامیده می‌شود؛ زیرا در آیه مبارکه نازل شده است: «لَقَدْ رَضِيَ الله عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا» [الفتح: 18].

 

بندهای مذاکرات

خبر بیعت به گوش قریش رسید. این که مسلمانان با رسول خدا(ص) پیمان بستند که تا سرحد مرگ همراه او بجنگند؛ از این رو دیدند که با رفتار خصمانه خود مرتکب اشتباه شده‌ است؛ زیرا ممکن بود قریش به جنگی وارد شوند که پیروزی‌شان در آن تضمین شده نبود و آن‌ها پیش از این با وجود تعداد اندک مسلمانان در آن زمان و نابرابری از حیث تعداد و امکانات، در جنگ بدر و احزاب شکست خورده بودند. پس تصمیم گرفتند به نشانه حسن نیت عثمان بن عفان را آزاد کنند و فرستاده‌ای را برای مذاکره با رسول خدا(ص) درباره شروط وارد شدن به مکه فرستادند.

مذاکرات انجام شد و نتیجه این که روی چند مورد توافق شد:

بند اول: قریش متعهد شد که برای ده سال جنگ با رسول خدا و مسلمین را متوقف کند تا مسلمانان در امان باشند و در دعوت به اسلام آزادی کامل داشته باشند.

بند دوم: به رسول خدا(ص) و یارانش اجازه دادند که برای انجام عمره در سال آینده به مکه وارد شوند. در آن زمان قریش مکه را خالی می‌کنند تا مسلمانان آزادانه و با خیال راحت عبادت خود را انجام دهند.

بند سوم: رسول خدا(ص) تعهد داد هر مسلمانی که بدون اذن ولی خود پیش رسول خدا(ص) بیاید، او را نزد قریش برگرداند. ولی هر کس از مسلمانان که نزد قریش می‌آمد و می‌خواست اسلام را ترک کند، او را به مدینه بازنمی‌گرداندند.

این بند در میان مسلمانان اختلاف ایجاد کرد تا جایی که یکی از اصحاب رسول خدا با بیانی ناشایست به رسول خدا(ص) گفت: چرا به خاطر دین خود این قدر تحقیر شویم؟!

اما پس از اصرار قریش، رسول خدا(ص) نیز بر این بند اصرار داشت تا در کار صلح تسهیل شود؛ اما این به معنای بی‌توجهی به مسلمانی که به او پناه آورده بود، نبود؛ زیرا می‌دانست هر که به اسلام ایمان آورد، از آن دست برنمی‌دارد و اگر رسول خدا(ص) قبول نمی‌کرد که به او بپیوندد، صبر می‌کرد تا خداوند برای گشایش و چاره‌ای قرار دهد و از سوی دیگر مطمئن بود که هیچ کسی پس از ایمان آوردن به اسلام و پیوستن به قریش، اسلام را ترک نمی‌کند که واقعاً نیز چنین شد.

 

فتح المبین

و به محض پایان یافتن صلح حدیبیه، این آیات بر رسول خدا نازل شد تا به رسول خدا(ص) و مسلمانان بشارت پیروزی را بدهد و آنچه پیش آمده است برای مسلمانان فتحی آشکاری است. آیات می‌گویند: «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً * لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطاً مُسْتَقِيماً» گذشت ایام این فتح مبین را تأیید کرد؛ زیرا این صلح منجر به انتقال اسلام به مرحله پیشرفته‌تری در رویارویی با قریش و شرک شد و مسلمانان به واسطه آن توانستند موقعیت خود را در شبه جزیره عربستان تثبیت کنند؛ البته نه به عنوان همتای قریش بلکه پس از پیروزی‌های به دست آمده در جنگ‌های بدر و احزاب که جایگاه قریش را به لرزه درآورد، در موقعیت بهتری قرار گرفتند.

در حالی که آتش بس مندرج در صلح به رسول خدا(ص) آزادی عمل اعطا کرد که باعث شد پیامبر بتواند با دنیا ارتباط برقرار کند و مردم را دسته دسته با دین خود آشنا نماید و راه را برای فتح مکه آماده کند که دو سال پس از انعقاد پیمان صلح رخ داد.

 

درس‌هایی از صلح حدیبیه

برای ما که یاد این صلح را گرامی می‌داریم، می‌ماند که به بیان آنچه در آن گذشت و افتخار به همه تلاش‌هایی که رسول خدا(ص) در این راه به خرج داد و حکمت، رهبری و مدیریت نیکوی پیامبر در مذاکره با قریش آشکار شد و این صلح قدرت و موقعیت بهتری را برای اسلام به ارمغان آورد كه آثار آن بعداً آشكار شد، بسنده نکنیم؛ بلکه برای زندگی خود از آن درس بگیریم.

درس اول: این پیمان احترام اسلام به عهد و پیمان را نشان داد؛ حتی با قریشی که عهدشکنی کردند، دست به توطئه و فتنه افروزی زدند؛ اما مسلمانان با پیمانی که با قریش داشتند، مخالفتی نکردند تا این که خود قریش آن را نقض کرد. تنها در این وضعیت، مسلمانان نیز از تعهدات این پیمان رها شدند.

در سیره آمده است که رسول خدا(ص) به محض امضای پیمان با سهیل بن عمرو فرستاده قریش، فرزند سهل به حضور رسول خدا رسید و خواست که به پیامبر ملحق شود؛ چون پدرش او را دید، به رسول خدا(ص) گفت: ای محمد! این اولین چیزی است که ما از تو می‌خواهیم درباره آن قضاوت کنی. چنانکه در عهدنامه بین من و تو مقرر شده و مرکب آن هنوز خشک نشده است، فرزندم را به من برگردان. رسول خدا(ص) فرزندش را به او برگرداند و به ابوجندل فرمود: ای ابوجندل! شکیبا باش و کار خود را به خدا وابگذار که خداوند به تو و مستضعفان همراه تو گشایش و راه نجاتی قرار خواهد داد. ما با این مردم صلح کرده‌ایم و در این باره به آن‌ها تعهد داده‌ایم و آن‌ها نیز به ما تعهد سپرده‌اند و ما به آن‌ها خیانت نمی‌کنیم، هر چند مشرک باشند.

درس دوم: معاهده حدیبیه تصوری را که قریش سعی داشت در میان اعراب ترویج کند، مبنی بر این که اسلام دین جنگ است، تغییر داد و در عمل اثبات کرد زمانی که درهای صلح به روی اسلام باز شود، اسلام دین صلح است و این همان چیزی است که قرآن کریم به آن اشاره کرده و فرموده است: «وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ» [الأنفال: 61].

دیدیم که رسول خدا چقدر نسبت به این صلح مشتاق بود، به طوری که او را واداشت از برخی ملاحظات شخصی خود نیز فراتر برود؛ زیرا پذیرفت که در پیمان ننویسند: این چیزی است که رسول خدا بر اساس آن صلح کرد؛ زیرا مذاکره کننده قریش آن را نپذیرفت و به جای آن نوشت: این چیزی بود که محمد بن عبدالله بر اساس آن صلح داد.

وقتی پیامبر صلح کرد، از روی ضعف نبود، بلکه از روی قدرت بود؛ او از روی ضعف صلح نکرد؛ زیرا صلح ضعیفان، صلح نیست، بلکه تسلیم است. در حالی که او در این صلح، از رسالت، عزت و کرامت خود دست برنداشت، بلکه از این صلح استفاده کرد تا موقعیت خود و مسلمانان را تثبیت کند و مردم جزیرة العرب به دین او بگروند و پس از آن درهای آن را بکوبد. این همان چیزی است که از نامه‌های او به پادشاهان و رهبران جهان هویداست که در این نامه‌ها آن‌ها را به اسلام دعوت می‌کند.

برای اثبات آن ذکر این مطلب کافی است که توجه کنیم تعداد مسلمانانی که در حدیبیه با رسول خدا(ص) بیعت کردند، هزار و چهارصد نفر بود، در حالی که تعداد مسلمانانی که مکه را پس از کمتر از دو سال فتح کردند، ده هزار نفر تخمین زده شده است.

درس آخر این که خداوند به وعده خود وفا کرد و پیش از انعقاد صلح برای پیامبر تأکید داشت: «لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللهُ آَمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحاً قَرِيباً» [الفتح: 27]. همین طور هم شد. پس از صلح حدیبیه، مسلمانان با سرهای تراشیده، ایمن وارد مکه شدند و آزادانه مناسک دینی خود را انجام دادند. خداوند به وعده خود به بندگان خود عمل کرد و پیامبر خدا و مسلمانان همراه او را تأیید کرد. اگر ما نیز خدا را یاری کنیم و در راه او تلاش کنیم، به وعده خود به ما نیز عمل خواهد کرد. در وعده الهی آمده است: «إِنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» [محمّد: 7]، «وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» [الطّلاق: 3] والحمد لله ربِّ العالمين.

 

خطبه سیاسی:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را نصیحت می‌کنم که به سفارش خداوند عمل کنیم؛ آنگاه که فرمود: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَاد».

خداوند متعال به مراحلی که انسان در زندگی خود طی می‌کند اشاره کرده است. در کودکی بازی می‌کند، دوره جوانی را به بیهودگی سپری می‌کند، در جوانی زینت کردن را دوست دارد، پس از آن خصوصیت فخرفروشی به بسیاری پول و فرزند در او ایجاد می‌شود؛ سپس خداوند به ما نشان می‌دهد که این زندگی برای هیچ کس ماندگار نیست و مثل آن «كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ يَكُونُ حُطَاماً وَفِي الْآَخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللهِ وَرِضْوَانٌ». سپس به دستاورد این عمر اشاره می‌دارد. چرا که انسان یا با عذاب شدید روبرو می‌شود یا این که به مغفرت و رضوان الهی نائل می‌شود. سپس حقیقت دنیا را روشن می‌کند: «وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ». پس کار دنیا فریب دادن انسانهاست.

عزیزان! ما بیش از همه به آگاهی از زندگی دنیا نیاز داریم. این که به ظواهرش نگاه نکنیم، بلکه به واقعیتش را بنگریم تا فریب آن را نخوریم و در نتیجه هوشیارتر، مسئولیت‌پذیرتر و تواناتر به رویارویی با چالش‌ها شویم.

 

درد و رنج افزایش می‌یابد

از درد و رنج روزانه لبنانی‌ها برای تأمین حداقل نیازهای زندگی خود مانند غذا، دارو، درمان، برق، آب و وسایل حمل و نقل آغاز می‌کنیم.

مشخص شده است که علل این درد و رنج، افزایش روزافزون نرخ دلار و طمع کسانی است که بازار غذا، دارو و سوخت را کنترل می‌کنند و از حمایت کافی برخوردار هستند که آن‌ها را از پاسخگویی، پیگرد قانونی و کنترل دور نگه می‌دارد. در حالی که دولت متولی شهروندانش در همه این جریانات غایب است و به دادن مسکن‌ها و آرام‌بخش‌های بی‌فایده بسنده می‌کند.

 

مسئولیت پارلمان جدید

در مواجهه با این واقعیت اسفبار و غم انگیز که لبنانی‌ها دیگر قادر به تحمل بار و عواقب آن نیستند، از نمایندگانی که در پارلمان جدید حضور یافته‌اند، مجدداً می‌خواهیم که تمام توان خود را بسیج کنند و در انجام مسئولیت‌هایی که به عهده گرفته‌اند چه در زمینه قانون گذاری و تدوین قوانین، چه در زمینه نظارت، چه در انتخاب کسانی که عهده‌دار امور دولت باشند و کسانی که در آن سمت می‌گیرد یا این که چه کسی ریاست این کشور را به عهده می‌گیرند، کوتاهی نکنند.

به آن‌ها می‌گوییم که این زمان، زمان نزاع، درگیری، امتیاز گرفتن یا نمایش توان رسانه‌ای در صفحه تلویزیون یا از طریق مطبوعات و شبکه‌های اجتماعی یا دعوت به بازگشت به ‌صف بندی‌های طایفه‌ای و مذهبی و ... نیست که باعث تعمیق شکاف بین لبنانی‌ها یا وارد کردن آن به درگیری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی می‌شود. در حالی که زمان‌، زمان نجات دادن کشور در حال فروپاشی و خروج از پرتگاه خطرناکی است که به آن گرفتار شده است.

آنچه ما شما را به آن فرامی‌خوانیم این است که بدانید لبنانی‌ها به شما نمایندگی مطلق نداده‌اند تا هر کاری و هر طوری که می‌خواهید، عمل کنید، بلکه نمایندگی شما محدود به کار جدی و مسئولانه برای تحقق وعده‌هایی است که به آن‌ها داده‌اید. چه در زمینه حمایت از کشور در برابر دشمن که هم چنان حریم خشکی، دریایی و هوایی کشور را نقض می‌کند و درصدد است تا به منابع آن دست اندازی کند و چه در زمینه از بین بردن کابوس اسراف و فساد و سوء مدیریت که بر سینه‌شان سنگینی می‌کند و دلیل وضعیت کنونی کشور هستند.

این وعده‌ها یک انتخاب و گزینه نیستند، بلکه وظیفه و مسئولیت هستند و باید امانتشان را به طور کامل به آن‌ها بازگردانید.

معتقدیم که پارلمان نمی تواند نقش مطلوب خود را ایفا کند، مگر زمانی که دست به دست هم دهند و کینه‌ها، تنش‌ها و شعارهای گذشته دور و نزدیک خود را فراموش کنند و از خودخواهی و محاسبات تنگ نظرانه خود دست بردارند.

ما به آن پارلمانی خوش‌بین خواهیم بود که رئیسش از آن سخن رانده است و می‌خواهیم که در میدان عمل نیز تجسم یابد. او خواستار پارلمانی شد که در آن همه با همه تنوعشان برای حل بحران‌های وخیمی که لبنانی‌ها از آن‌ها رنج می‌برند، صلح و ثبات داخلی و وحدت ملی در برابر جو جنگ داخلی و تفرقه طایفه‌ای و مذهبی و مقابله با هر گونه نادیده گرفتن حقوق حاکمیتی لبنان در منابع آبی و نفتی و معامله نکردن درباره آن‌ها و این که دری برای عادی‌سازی روابط با دشمن صهیونیستی باشد، تلاش کنند.

لبنانی‌ها مشتاق چنین تغییر و ایفای نقش نماینده‌ای هستند که نماینده کل کشور باشد و با چشم همه لبنانی‌ها بنگرد، حتی زمانی که به منافع کسانی که او را انتخاب کرده‌اند یا طایفه‌ای که به آن تعلق دارد، توجه دارد.

 

فریاد مؤسسات

به بخش اجتماعی می‌رسیم تا موافقت خود را با فریاد نهادهای اجتماعی که از یتیمان، افراد دارای مشکلات خاص، سالمندان و افراد با نیازهای ویژه مراقبت می‌کنند، اعلام کنیم و از دولت بخواهیم که به مسئولیت خود در قبال کسانی که از اینها مراقبت می‌کنند، عمل کند تا بتوانند به کار خود ادامه دهند و زیر بار وضعیت سخت اقتصادی له نشوند. در اینجا از بانک مرکزی می‌خواهیم که به مسئولیت خود در پاسخگویی به مطالبات این مؤسسات عمل کند و مطالباتشان را در اولویت کاری خود قرار دهد.

 

حفظ منابع

در زمینه منابع گازی و نفتی بر ضرورت تلاش‌های هماهنگ در این مرحله تأکید می‌کنیم تا جلوی سوء استفاده دشمن از مشغولیت لبنانی به مسائل انتخاباتی و آغاز عملیات حفاری بدون در نظر گرفتن حق لبنانی‌ها در این منابع و بهره برداری از آن‌ها گرفته شود.

 

باید از مردم فلسطین حمایت کرد

به فلسطین می‌رسیم که در مقابله قهرمانانه با دشمن صهیونیستی و حملات آن در کرانه باختری و قدس و یا مقابله با راهپیمایی رسانه‌ای که دشمن صهیونیستی می‌خواست توسط آن کنترل خود را بر بیت المقدس، مسجد الاقصی و قبة الصخره اثبات کند، الگوی پیشگاهی از خود ارائه داده است.

در این باره به جوان، پیر، مرد، زن و کودک این ملت درود می‌فرستیم و در برابر جان‌فشانی‌های عظیمشان سر تعظیم فرود می‌آوریم و خواستار ایستادن در کنار آن‌ها برای تثبیت موجودیتشان در سرزمینشان و جلوگیری از تنها شدنشان آن گونه که دشمن می‌خواهد، هستیم.

 

سالگرد رحلت امام خمینی(ره)

سرانجام به سالگرد رحلت امام خمینی(ره) می‌رسیم. امامی که اعتبار را به سیمای اسلام دارای رویکرد به زمانه و زندگی بازگرداند، مسلمانان را به وحدت و ادیان را به همکاری با یکدیگر و ضعیفان را به همبستگی در مقابل مستکبران و طاغوت‌ها فراخواند، جهان عرب و دنیای اسلام را نسبت به خطرات حضور رژیم صهیونیستی در قلب منطقه عربی و اسلامی هوشیار کرد و آن را به اتحاد در مواجهه با این رژیم و تلاش برای بازگرداندن مردم فلسطین به سرزمین غصب شده شان فراخواند. این که اجازه ندهند تا بازیگران آنها را متفرق کنند و به ثروت‌هایشان دست اندازی نمایند و در عین حال تلاش کرد که ایران با مشکلاتی که ممکن است در این راه متحمل شود، در کنار همه مظلومان و ستمدیدگان بایستد.

این مناسبت به عنوان انگیزه‌ای برای ما باقی خواهد ماند تا برای عملی شدن اهدافی که او برایشان تلاش کرد به کوشش خود ادامه دهیم. این مناسبت برای همیشه در وجدان ما باقی خواهد ماند و این وفاداری و اخلاص به اوست.