بسم الله الرحمن الرحیم
16 رمضان 1444 برابر با 18 فروردین 1402 و 07/04/2023 م
سخاوت و بخشش در زندگی امام حسن مجتبی(ع)
مطالب مهم خطبه اول: شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) / سخاوت امام حسن(ع) / اهمیت عطا و بخشش / بخشش از طریق مؤسسات.
مطالب مهم خطبه دوم: خطر رژیم صهیونیستی / بحرانهای انباشته و بدون درمان / هشدار در مورد خطر بنبست / اهمیت انتخابات شهرداریها.
خطبه دینی:
خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزیز خود میفرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» [الأحزاب: 33] صدق الله العظيم.
در پانزدهم ماه مبارک رمضان ولادت یکی از کسانی را که این آیه شریفه درباره او نازل شده است، گرامی داشتیم. او نواده رسول خدا، امام حسن بن علی(ع)، ریحانه رسول خدا(ص) و سرور جوانان اهل بهشت است. او به چنان جایگاهی نزد رسول خدا(ص) رسید که درباره او فرمود: «حسن منّي و أنا منه، أحبّ الله من أحبَّه؛ حسن از من است و من از او هستم. خداوند هر که او را دوست بدارد، دوست دارد».
شبیهترین مردم به رسول خدا(ص)
امامی که وقتی از او یاد میشود، یادآور سیمای رسول خدا(ص) است که در وجود آن حضرت مجسم شده بود؛ زیرا در خلق و خُلق، شبیهترین مردم به پیامبر خدا(ص) بود. پیامبر خدا(ص) نیز در اشاره به این واقعیت فرمود: «أشبهت خَلْقِي وخُلُقِي؛ تو شبیه خلق و خُلق من هستی.»
پس هرگاه مردم مشتاق دیدن رسول خدا(ص) میشدند، به حسن(ع) نگاه میکردند و علم، عبادت، زهد، شجاعت، بخشش، سخاوت و سخاوت، نصایح، مردمدوستی، توجه و مهربانی به مردم رسول خدا(ص) را نزد آن حضرت مییافتند.
امام زینالعابدین(ع) در اشاره به این مطلب میفرماید: «حسن(ع) عابدترین مردم در زمان خود و زاهدترین و بهترین آنها بود... و فراز "يَا أيُّها الَّذين آمنوا" را از کتاب خدای عزوجل نخواند، جز اینکه فرمود: "لبَّيك اللَّهمّ لبَّيك" و در هیچ یک از حالاتش دیده نشد، جز این ذکر خدای سبحان میگفت و او راستگوترین مردم در گویش و فصیحترین آنها در منطق بود.»، «وقتی به دروازه مسجد میرسید، سر خود را بلند میکرد و میفرمود: خدایا! میهمانت به در خانهات است. ای نیکوکار! گنهکار نزد تو آمده است. پس به زیبای نزد خود، از زشتیهای من درگذر.»
امروز میخواهیم به یکی از صفاتی برجسته امام حسن(ع) یعنی سخاوت و کرم بپردازیم. او آنقدر سخاوت و کرم داشت که از ایشان بهعنوان کریم اهلبیت یاد شده است.
سخاوت امام حسن(ع)
درباره سخاوت و کرم امام حسن(ع) نقل شده است که آن حضرت در عمر شریف خود، دو بار تمام مال و ثروت خود را بخشید؛ یعنی دو بار تمام مال خود را به نیازمندان داد و حتی برای تأمین نیازهای خود چیزی باقی نگذاشت و سه برابر مال خود را با خدا تقسیم کرد؛ یعنی سه بار نیمی از پول خود را به فقرا و نیازمندان داد.
از خصوصیات حضرتش این بود که گدایی را که در میزد، رد نمیکرد، آنهم در شرایطی که ممکن بود مالی افزون بر نیازش چیزی نداشته باشد و حتی اگر [بخشش به گدا] به ضرر او یا خانوادهاش باشد. روزی از او پرسیدند: چرا حتی اگر فقیر باشی، گدایی را رد نمیکنی؟ فرمود: «إنّ الله تعالى عوَّدني عادةً أن يفيض نِعَمه عليّ، وعوّدته أن أفيض نِعَمه على الناس، فأخشى إذا قطعتُ عادتي عن عبادِه، أن يقطَعَ عادتَه عنّي؛ خداوند مرا به عادتى معتاد كرده است. عادتم داده است كه نعمتهای خود را بر من فروریزد و من نيز عادت کردهام كه نعمتهایش را به مردم بدهم و ترس آن را دارم كه اگر عادتم را از بندگانش قطع کنم، او نیز عادتش را از من دريغ دارد.» و چنین سرود:
إذا ما أتاني سائلٌ قلت: مرحباً بمن فضلُه فرضٌ عَلَيَّ معجَّلُ
هنگامیکه سائلى نزد من آيد به او گويم: خوش آمدی، اى كسى كه گرامی داشتن او بر من واجبی عاجل است.
از آن حضرت وارد شده است که هنگام طواف دور کعبه شنید مردی از خدا میخواهد که به او پول بدهد. پس طواف خود را قطع کرده، به خانهاش رفت. سپس برگشت و به این مرد پول را داد و وقتی از او پرسیدند: چرا طواف خود را قطع کردی؟ آن مرد میتوانست منتظر بماند که طواف شما به پایان برسد؟ وی فرمود: ترسیدم که خداوند توسط فردی دیگری به این شخص عطا کند و من از این نعمت محروم شوم.
روزی دید غلامی از قرص نانی، لقمهای خود میخورد و لقمهای دیگر را به سگی که در کنارش نشسته بود، میخوراند؛ یعنی نان را با سگ تقسیم میکند. به او فرمود: «چه چیز تو را به این کار واداشت؟» غلام گفت: «شرم دارم که من بخورم و به او غذا ندهم». امام حسن(ع) به او فرمود: تا وقتی نزد تو برنگشتهام، از اینجا نرو؛ بنابراین نزد صاحبش رفت و او و باغی را که در آن بود خریداری کرد. سپس او را آزاد کرد و باغ را نیز به تملک او درآورد.
امام حسن(ع) در میان یاران خود نشسته بود که مردی آمد و از آن حضرت درخواستی نمود. امام به او فرمود: «نیاز خود را در کاغذی بنویس و برای ما بفرست.» او نیز نوشت و امام دو برابرش را به او داد. برخی از کسانی که در مجلس حضور داشتند عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! این نوشته چقدر بابرکت بود. امام فرمود: «برکتها علينا أعظم، حين جعلنا للمعروف أهلاً أما علمتم أنَّ المعروف ما کان ابتداءً من غير مسألة، فأمّا من أعطيته بعد مسألة، فإنَّما أعطيته بما بذل لک من وجهه؛ برکت این بخشش بر ما زیادتر بود. چون او ما را شایسته این کار خیر و بذل و بخشش قرار داد، مگر ندانستهای که بخشش و خیر واقعی، آن است که بدون سؤال و درخواست باشد و اما آنچه را پس از درخواست و مسئلت بدهی که آن را در برابر آبرویش پرداختهای.»
عطای امام فقط شامل حال هواداران و پیروان ایشان نمیشد. در تاریخ آمده است که روزی فردی از مردم شام از کنار امام حسن(ع) گذشت. او از جمله کسانی بود که معاویه آنان را بر کینه و بغض نسبت به امام حسن(ع) تربیت کرده بود. او وقتی امام را شناخت، شروع به دشنام دادن به امام کرد. امام ساکت بود و پاسخی نداد. بعد از اینکه حرفهای او تمام شد، امام با لبخند همیشگی خود به مرد پاسخ داد. به او فرمود: «الشَّيخ، أظنُّک غريباً، ولو سَألتَنا أعطيناک، وإنْ کنتَ جائعاً أشبعناک، وإن کنتَ عرياناً کسَوناک، وإن کنتَ مُحتاجاً أغنيناک، وإن کنت طريداً آويناک، وإن کانَ لک حاجة قضيناها لک؛ ای پیرمرد! به گمانم غریبی! گویا دچار اشتباهی شدهای! اکنون اگر از ما رضایت و حلالیت بطلبی تو را عفو خواهیم نمود؛ اگر چیزی بخواهی عطایت میکنیم؛ اگر طالب رشد و هدایت باشی ارشادت میکنیم؛ اگر مرکبی بخواهی آن را به تو میبخشیم؛ اگر گرسنه هستی غذایت میدهیم؛ اگر برهنه باشی تو را میپوشانیم؛ اگر حاجتمندی حاجتت را روا میسازیم.» کافی است نیاز خود را بگویی تا برآورده کنیم. بعد از آن امام او را به خانه خود برد. وقتی او سخاوت و احترام امام را دید، وقتی از خانه امام خارج شد، فردی شد که بیش از هر کسی امام را دوست داشت و میگفت: «الله أعلمُ حيث يجعل رسالته.»
اهمیت عطا و بخشش
عزیزان! امام حسن(ع) با این رفتار خود ارزشی را تبیین کرد که خداوند میخواهد زندگی بر اساس آن بنا شود؛ چون بخشش نمود کاملی از انسانیت و ایمان انسان است. انسان نمیتواند مؤمن باشد مگر اینکه درد و رنج دیگران را احساس کند و برای برآورده شدن نیازهای دیگران بکوشد. این کار تضمین کنند ثبات و امنیت جامعه است؛ چون با گسترش فقر، جامعه نمیتواند روی آرامش و صلح را ببیند یا از ثبات برخوردار شود؛ زیرا فقر دریچهای برای کفر و انحراف و مایه ویرانی جامعه و ورود شیاطین جن و انس به جامعه است.
نزدیکترین راه رسیدن به بهشت نیز همین است. لذا هنگامیکه مردى نزد رسول خدا(ص) آمد و به آن حضرت عرض كرد: کدامیک از مردم از لحاظ ایمان بهترين هستند؟ فرمود: «أبسطهم كفّاً؛ بخشندهترین آنها.» و فرمود: «أحبّ النّاس إلى الله عزَّ وجلَّ، أسخاهم كفّاً؛ محبوبترین مردم نزد خداوند متعال، بخشندهترین آنهاست».
در حدیث دیگری از ایشان آمده است: «اَلسَّخِيُّ قَرِيبٌ مِنَ اَللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ اَلنَّاسِ قَرِيبٌ مِنَ اَلْجَنَّةِ بَعِيدٌ مِنَ اَلنَّارِ وَ اَلْبَخِيلُ بَعِيدٌ مِنَ اَللَّهِ بَعِيدٌ مِنَ اَلنَّاسِ بَعِيدٌ مِنَ اَلْجَنَّةِ قَرِيبٌ مِنَ اَلنَّارِ؛ انسان باسخاوت به خدا، مردم و بهشت نزدیکتر است و انسان بخیل از خداوند و مردم دور و به دوزخ نزدیکتر است.»
خداوند سبحان نیز بخلورزی و بخیلان را در قرآن کریم نکوهش کرده است. میفرماید: «مَنْ يَبْخَلُ وَمَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَاللهُ الْغَنِيُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَکمْ ثُمَّ لَا يَکونُوا أَمْثَالَکمْ» [محمّد: 38].
پس آنطور که گمان میکنید، بخل شما، بخل بر فقرا یا خدا نیست؛ زیرا خدا نیازی به بخشش شما ندارد و خداوند عهدهدار امور فقرا و یتیمان است؛ اما شما با این کار جایگاه خود را در قلب مردم و خدا از دست میدهید: «وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ» [البقرة: 272].
و خداوند سبحان فرموده است: «وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آَتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» [آلعمران: 180].
ما در این برهه به شدت نیاز داریم تا ارزش بخشش و سخاوت را در خود و جامعه خود تقویت کنیم تا چنانکه در جامعه رواج پیدا کرده است، منطق شیطان که خداوند سبحان درباره آن فرموده است: «الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ» [البقرة: 268] و منطق خودخواهیها و منافع، این منطق که من باشم و مهم نیست برای دیگران چه پیش میآید، بر جامعه مستولی نشود.
بخشش از طریق مؤسسات
عزیزان، سخاوت و بخشش، مثل گذشته یک عمل فردی نیست، بلکه این روزها در قالب نهادهایی قابل انجام است که مشغول کمکرسانی به نیازمندان هستند. در اینجا باید از نهادهایی تشکر کنیم که نیازهای طیف وسیعی از جامعه را پوشش داده و به توانمندی جامعه و توانایی ایستادگی آن در برابر شرایط دشواری که با آن روبرو هستیم، کمک کردهاند.
با روحیه سخاوت و بخشش، وفاداری و محبت خود را به امام حسن(ع) و همه ائمه اهلبیت(ع) ابراز میکنیم؛ زیرا جز با محبت و خدادوستی که به مردمدوستی تبدیل شده، نمیشود به محبت اهلبیت(ع) نائل شد که خداوند درباره خدادوستی و مردمدوستیشان فرموده است: «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورا» [الإنسان: 8 – 9].
هرگاه واجد این ارزش شدیم، به همان صورتی درخواهیم آمد که رسول خدا(ص) درباره آن فرموده است: «مَثَلُ المؤمنين في تَوَادِّهم و تراحُمهم و تعاطُفهم: مثلُ الجسد، إِذا اشتكى منه عضو، تَدَاعَى له سائرُ الجسد بالسَّهَرِ والحُمَّى؛ مثل مؤمنان در محبت، رحمت و همدردی با یکدیگر، مانند بدنی است که اگر یکی از اعضای آن به درد آید، بقیه اعضا با بیخوابی و بیتابی با آن همنوایی میکنند.»، «الْمُؤْمِنَ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيَانِ، يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا ولا يخذل بَعْضُهُ بَعْضًا؛ مؤمن نسبت به مؤمن مانند بناى استوارى است كه اجزاى آن، يكديگر را استحكام میبخشند و یکدیگر را رها نمیکنند.» و میفرماید: «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» [المائدة: 2].
خطبه سیاسی:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا، شما و خودم را به همان چیزی توصیه میکنم که امام حسن(ع) به یکی از اصحاب خود به نام جنادة بن أبي أميّة توصیه کرده است. گوید: بر امام حسن(ع) در حالی وارد شدم که در بستر مرگ افتاده بود و از آثار سم، درد میکشید. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، مرا موعظه کن. فرمود: «اسْتَعَدَّ لِسَفَرِكَ وَ حَصِّلْ زَادَكَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِكَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ تَطْلُبُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُكَ وَ لَا كمل [تَحْمِلْ هَمَ] يَوْمِكَ الَّذِي له باب [لَمْ يَأْتِ] عَلَى لومك [يَوْمِكَ] الَّذِي أَنْتَ فِيهِ وَ اعْلَمْ أَنَّكَ لَا تَكْسِبُ مِنَ الْمَالِ شَيْئاً فَوْقَ قُوتِكَ إِلَّا كُنْتَ فِيهِ خَازِناً لِغَيْرِكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ فِي حَلَالِهَا حِسَاباً وَ حَرَامِهَا عِقَاباً وَ فِي الشُّبُهَاتِ عِتَابٌ فَأَنْزِلِ الدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ الْمَيْتَةِ خُذْ مِنْهَا مَا يَكْفِيكَ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ حَلَالًا كُنْتَ قَدْ زَهِدْتَ فِيهَا وَ إِنْ كَانَ حَرَاماً لَمْ تَكُنْ قَدْ أَخَذْتَ مِنَ الْمَيْتَةِ وَ إِنْ كَانَ الْعِتَابَ فَإِنَّ الْعِقَابَ يَسِيرٌ وَ اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لِآخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً وَ إِذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلَا عَشِيرَةٍ وَ هَيْبَةً بِلَا سُلْطَانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِيَةِ اللَّهِ إِلَى عِزِّ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ برای سفر خودت آماده شو و توشه این سفر را قبل از فرا رسیدن اجل تحصیل کن. بدان که تو طالب دنیا هستى و مرگ طالب تو. در این روزى که هستى، غم و اندوه آن روزى که نیامده مخور. بدان تو از مال بیشتر از قوت و غذاى خود جمع نمیکنى؛ مگر اینکه براى دیگرى خزینه خواهى کرد. بدان که درباره مال حلال دنیا، حساب و درباره حرام آن، عقاب و عذاب و درباره شبهه ناک آن عتاب خواهد بود. تو دنیا را نظیر یک مُردار فرض کن و به قدر کفایت از آن برگیر. اگر این مقدار که گرفتى حلال باشد از زهّاد دنیا محسوب خواهى شد و اگر حرام باشد مسئولیتى ندارى؛ زیرا گویا از مردار به قدر احتیاج استفاده نموده باشى و اگر عتاب در کار باشد سهل و آسان است. براى دنیا به نحوى کار کن که گویا تا ابد زنده خواهی بود و براى آخرت به نحوى کار کن که گویا فردا خواهى مرد. اگر طالب عزت بدون عشیره و هیبت بدون قدرت هستى، از ذلتِ معصیتِ پروردگار، به عزتِ طاعت او درآی.»
عزیزان، ما به این سفارشها نیاز مبرم داریم تا در زندگی نسبت به مسیر خود آگاهتر و مسئولیتپذیرتر باشیم و بتوانیم با چالشهای زندگی بیشتر مقابله کنیم.
خطر رژیم صهیونیستی
از فلسطین آغاز میکنیم. جایی که رژیم صهیونیستی یک هفته است به اجرای برنامهها، جاهطلبیها و طرحهای تهاجمی خود در سطوح فلسطینی و عربی آغاز کرده است. میبینیم حملات هوایی علیه سوریه، تهدیدات علیه لبنان و فشارها بر فلسطینیان شدت یافته است. در اینجا ما نسبت به خطر بزرگی که علیه مسجدالاقصی وجود دارد، هشدار میدهیم. دولت صهیونیستی به همراه شهرکنشینان به دنبال یهودیسازی آن هستند که نشانههای آن را در اقدامات تجاوزکارانه علیه نمازگزاران، معتکفان و محافظان آن و دادن آزادی عمل به شهرکنشینان و ارتش اشغالگر برای هجوم به مسجدالاقصی و سیطره بر آن دیدیم. از این رو در این ماه مبارک، درخواست میکنیم که موضع قاطعی در این باره اتخاذ شود و به صدور بیانیه و اظهارنظر بسنده نشود. باید موضع جدی و قاطع اتخاذ شود تا جلوی تداوم تجاوزات دشمن را به ویژه تعدی به مسجدالاقصی و سیطره بر آن را بگیرد.
در همین شرایط، تهاجم خطرناک اسرائیل به جنوب لبنان و نوار غزه صورت گرفت را هدف قرار داد. توجیه دشمن صهیونیستی این بود که این تهاجمات پاسخ به موشکی پرانیهایی است که با منشأ و اهداف نامشخص از لبنان صورت گرفته است.
این تجاوز نشاندهنده اوج خوی تجاوزگری این رژیم است که با عجله گروههای فلسطینی به ویژه حماس را متهم کرد و آنها مسئول این رخداد دانست. در حالی که هیچ یک از این گروهها مسئولیت این رویداد را به عهده نگرفتهاند، در حالی که جسارت پذیرش مسئولیت این اقدام را دارند. این اقدام عجولانه نشاندهنده در تنگنا قرار داشتن این رژیم است. دشمنی که با بحرانهای داخلی دست و پنجه نرم میکند و آزادی عمل ندارد و از ترس پاسخ مقاومت در لبنان و پاسخ مقاومت فلسطین در غزه نمیتواند به تعرضات علیه خود پاسخ دهد. آن هم بعد از اینکه دشمن آسودهخیال بود و مانعی برای اقدامات تجاوزگرانه خود علیه مقاومت نمیدید.
این امر نشاندهنده اهمیت قدرت بازدارندگی مقاومت است که باعث شده دشمن روی آن حساب کند. از این رو لازم است که لبنانیها با همه تنوعشان از مواضع قدرت خود حفاظت کنند و در مقابل تجاوزات و استکبار دشمن، این قدرت مقاومت غفلت نکنند.
بحرانهای انباشته و بدون درمان
به عرصه داخلی بازمیگردیم که در آن به دلیل بروز بنبست در عرصه سیاسی که طبیعتاً روی عرصههای معیشتی، زندگی اقتصادی و ثبات امنیتی نیز تأثیر گذاشته است، رنج مردم ادامه دارد. چون مشخص شده است که جز با اصلاح فسادها و برنامهریزی برای برونرفت از بحرانها، هیچ راهحلی وجود ندارد. اگر به خاطر کاهش نسبی نرخ دلار شاهد بهبود هستیم، باید بدانیم که این بهبود، جزئی و موقتی است که هدف را برآورده نمیکند و تا زمانی که علل درد و رنج لبنانیها درمان نشود، راهحل جامعی نیست. ما این روش درمان را باعث شدت گرفتن بحرانها میدانیم.
از این رو، مجدداً از همه کسانی که مسئولیت پذیرفتهاند، میخواهیم که اتلاف وقت، مصرف کردن منابع دولت و هدر دادن توانمندیهای کشور و باقیمانده سپردهها و تحقیر لبنانیها را کنار بگذارند. باید انتخابهایی را برگزار کنند که باعث بازسازی دولت و انجام اصلاحاتی میشود که برای نجات و احیای اعتماد به لبنان و دراز شدن دست یاری برای خروج آن از فروپاشی و زوالی که به آن رسیده است، ضروری هستند.
راهحل به دست خود شماست. چون مشخص شده است خارجیهایی که برخی به آن امید بستهاند، دیگر اولویتشان لبنان نیست و فضای مثبتی که در سطح منطقه در حال ایجاد است، هنوز به لبنان نرسیده و ممکن است هیچگاه نرسد. از این رو برای رحم به این کشور و مردم آن، باید بهسوی همگرایی، سازگاری و سازش به خاطر کشور و مردم بروید و این کشور با زیادهخواهی و طرحهای غیرواقعی و اینکه هر طرف بر موضع خود پافشاری کند و تکان نخورد، ساخته نمیشود.
هشدار در مورد خطر بنبست
از این رو، ما نسبت به همه مواضعی که به وحدت کشور و همزیستی طوایف و مذاهب آن آسیب میزنند، هشدار میدهیم. هر گروهی حق دارد نسبت به اداره امور کشور و متولیان آن اظهارنظر کند؛ اما هیچکس حق ندارد به وحدت کشور لطمه بزند؛ چون لبنان پیام و الگوی توانایی طوایف و مذاهب در ساختن وطنی است که وطن ادیان آسمانی میباشد.
در عرصه داخلی، نسبت به بروز تنش فزاینده بین پناهندگان سوری و لبنانیها هشدار میدهیم. این وضعیت ناشی از شرایط سخت اقتصادی و رنج ناشی از آن برای لبنانیها و ترس فزاینده از طرح اسکان پناهندگان سوری و اثرات آن بر توازن داخلی لبنان است. لذا نیاز است که با همکاری دولت سوریه یا کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد که برای این قضیه کاری صورت گیرد و دغدغه لبنانیها برطرف شود. نباید به این موضوع بیتوجهی شود. این پرونده را باز نگذاریم، بلکه باید بهگونهای که به نفع لبنانیها و سوریها باشد، این پرونده بسته شود.
اهمیت انتخابات شهرداریها
اما در مورد انتخابات شهرداریها؛ بار دیگر بر اهمیت برگزاری به موقع این انتخابات تأکید میکنیم. نباید به تعویق انداختن انتخابات در این کشور تبدیل به یک رویه و قانون تبدیل شود؛ چون پس از ناکامی دولت در ایفای نقش خود، این کار نقش مهمی در به جریان افتادن امور شهروندان و کاستن از فشار بحرانها بر آنها دارد؛ اما در عین حال از رنج شهرداریها به خاطر عدم تأمین منابع کافی برای ایفای وظایف اطلاع داریم.