خطبه جمعه، 16 تیر ماه 1402

مطالب مهم خطبه اول: غدیر خم و تکمیل اسلام / شایسته‌ترین فرد برای رهبری مسلمانان / جایگاه علی(ع) در قرآن / مصلحت اسلام در اولویت است / چگونه به علی(ع) وفادار باشیم؟!

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان؛ بسته شدن افق / حمله صهیونیست‌ها به الغجر / پرونده حسابرسی جنایی / جنین، رویاروی دشمن / تبریک به حاجیان و تشکر از شرکت‌کنندگان در مراسم سالگرد سید(ره)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

19 ذوالحجة 1444 برابر با 16 تیر 1402 و 07/07/2023 م

سخنان پیامبر خدا(ص) در غدیر خم پیرامون ولایت علی(ع)

 

مطالب مهم خطبه اول:غدیر خم و تکمیل اسلام / شایسته‌ترین فرد برای رهبری مسلمانان / جایگاه علی(ع) در قرآن / مصلحت اسلام در اولویت است / چگونه به علی(ع) وفادار باشیم؟!

مطالب مهم خطبه دوم:لبنان؛ بسته شدن افق / حمله صهیونیست‌ها به الغجر / پرونده حسابرسی جنایی / جنین، رویاروی دشمن / تبریک به حاجیان و تشکر از شرکت‌کنندگان در مراسم سالگرد سید(ره)

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزيز خود می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَالله يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» [المائدة: 67]. صدق الله العظيم.

جبرئیل با این آیه شریفه زمانی بر رسول خدا(ص) نازل شد که همراه مسلمانانی که با او فریضه حج را انجام داده بودند، حجی که بعداً حجة الوداع نامیده شد، در راه بازگشت به مدینه بود و از آن حضرت خواست قبل از پراکنده شدن جمعيت و راهی شدن هر كدام به طرف اوطانشان، چیزی را که از طرف پروردگار بر او نازل شده، به مردم ابلاغ کند و به او هشدار داد كه اگر چنين نكند، تمام تلاش‌های قبلي او بيهوده خواهد شد.

 

غدیر خم و تکمیل اسلام

رسول خدا(ص) نیز دعوت پروردگارش را اجابت کرد و از مردم خواست در محلی به نام غدیر خم جمع شوند. او مشتاق بود تا همه حاضران سخنان او را بشنوند. با وجود گرمای طاقت‌فرسا آفتاب و فقدان سایه، این امر اتفاق افتاد. این نیز نشان از اهمیت این واقعه و خطرناکی عدم ابلاغ آن دارد که ایجاب می‌کرد این اجتماع در این مکان و زمان برگزار شود.

پس از آن رسول خدا(ص) برخاست و چنین سخنرانی فرمود: «أيُّها النّاس، إِنِّي أُوشِكُ أَنْ أُدْعَى فَأُجِيبَ، وإني مسؤول وأنتم مسؤولون؛ اى مردم نزديك است که خوانده شوم و من نیز اجابت كنم و من مسئولم و شما مسئوليد». سپس دست علی(ع) را گرفت و بلند کرد تا جایی که سفیدی زیر بغل هر دوی‌شان نمایان شد تا همه مردم او را بشناسند، سپس فرمود: «ألست أولى بكم من أنفسكم؟ آیا من از شما نسبت به خود شما سزاوارتر نیستم؟» گفتند: آری یا رسول الله. سپس فرمود: «من كنت مولاه فهذا عليّ مولاه، اللَّهمَّ وال من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله، وأدر الحقّ معه حيثما دار؛ هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست. خدایا! هر که او را دوست دارد، دوست بدار و هر کس با او دشمن است، دشمن بدار و هر کس او را یاری کند، یاری کن و هر کس او را رها کند، رها کن و هر جا رود، حق را بر مدار او قرار ده.» سپس فرمود: «ألا فليبلِّغ الشَّاهد منكم الغائب؛ آگاه باشید! شاهدان غایبان را آگاه کند». پس از آن، مسلمانان شروع کردند مقامی را که علی عهده‌دار خواهد شد، به او تبریک گفتند.

سپس این آيه شريفه بر رسول خدا(ص) نازل شد كه فرمود: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً» [المائدة: 3].

اين آيه به روشنى بر اهميت اين اقدام مبارك دلالت می‌کند؛ زيرا با این کار نعمت تمام و اسلام كامل شد و آينده، حضور و استمرار آن بیمه گردید. با این اقدام كافران ناامید شدند، چون آن‌ها منتظر خلأ پس از رحلت رسول خدا(ص) بودند و با [نصب امام علی(ع) به ولایت] نقشه‌هایشان نقش بر آب شد.

 

شایسته‌ترین فرد برای رهبری مسلمانان

این روز برای نشان دادن جایگاه علی(ع) است. اینکه او پس از رحلت رسول خدا(ص) شایسته‌ترین فرد برای اداره امور مسلمانان و هدایت کشتی است و این نه به دلیل قرابت او به رسول خدا(ص) بلکه به خاطر خصوصیات و برجستگی‌های آن حضرت بود و همه حوادث نیز برای تأیید همین امر بودند؛ زیرا علی(ع) در خانه رسول خدا(ص) زیست، توسط آن حضرت تربیت شد، از سرچشمه علم او نوشید، به پلشتی جاهلیت آلوده نشد و روزی که رسول خدا او را به اسلام دعوت کرد، در ایمان آوردن از دیگران پیشی گرفت. در این باره ابن ابی‌الحدید، مفسر نهج‌البلاغه می‌گوید: «چه بگویم درباره مردی که در ایمان به خدا و بندگی او، از مردم پیشی گرفت. آن هم در شرایطی در روی زمین همگان سنگ(بت) می‌پرستیدند و خدا را انکار می‌کردند؟! در توحید هیچ کس بر او سبقت نگرفت، مگر پیشگام به سوی همه خوبی‌ها، محمد رسول الله(ص).»

در علم، او باب شهر علم رسول خدا(ص) بود و در قضاوت، عادل‌ترین مردم. وقتی از خلیل بن احمد الفراهیدی، امام علم عروض در شعر پرسیدند: چرا علی را بر دیگران ترجیح دادی؟ گفت: «نیاز همه به او و بی‌نیازی او از همه، دلیل آن است که او امام همه است.»

زمخشری صاحب کتاب الکشاف درباره او می‌گوید: «چه بگویم درباره مردی که دشمنانش از حسد و دوستدارانش از ترس فضایلش را پنهان داشتند و در این میان، آنچه ظاهر شد، شرق و غرب را پر کرد.»

در تمام جنگ‌های رسول خدا(ص) حضور داشت؛ جنگ‌های بدر، احد، احزاب، خیبر، فتح مکه و جنگ حنین به قهرمانی و پرچم‌داری او شهادت داده‌اند و او مهم‌ترین دلیل پیروزی اسلام در این جنگ‌ها بود. هنگامی که علی(ع) در جنگ احزاب به مصاف عمرو بن عبدود عامری رفت، رسول خدا(ص) در اشاره به جایگاه او فرمود: «تمام ایمان به مصاف همه شرک رفت.»

در جنگ خیبر نیز پس از آن که دیگران نتوانستند قلعه‌های خیبر را بگشایند، پیامبر خدا پرچم را به او داد و فرمود: «لأعطينَّ الراية غداً رجُلاً يحبّ الله ورسوله ويُحبّه الله ورسوله كرَّاراً غير فرَّار، لايرجع حتَّى يفتح الله على يديه؛ فردا پرچم را به دست مردی می‌دهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند. او پیوسته حمله می‌کند و فرار نمی‌کند. برنمی‌گردد تا خداوند به دست او فتح را رقم بزند.»

پیامبر خدا(ص) به دخترش زهرا(س) فرمود: «لقد زوَّجتك سيِّداً في الدّنيا والآخرة، وإنَّه أوَّل أصحابي إسلاماً و أكثرهم علماً و أعظمهم حلماً؛ تو را در دنیا و آخرت به عقد آقایی درآوردم که اولین اصحاب من بود که اسلام آورد و داناترین و بردبارترین آنان است.» و به على(ع) فرمود: «يا عليّ، أنت مني بمنزلة هارون من موسى، إلّا أنّه لا نبيَّ بعدي، وأنت أخي في الدنيا والآخرة؛ اى على، تو براى من به منزله هارون براى موسى هستی، جز اينكه بعد از من پيامبرى نيست و تو در دنيا و آخرت برادر من هستى».

 

جایگاه علی(ع) در قرآن

قرآن كريم نیز در آياتى كه در مورد آن حضرت نازل شده، مقام ممتاز على(ع) را مورد تأیید قرار داده است. هنگامى كه علی(ع) شب را در بستر رسول خدا(ص) خوابید و برای تسهیل در هجرت او از مکه به مدینه، جانبازی کرد، خداوند سبحان فرمود: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» [البقرة: 207].

آیه «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» [المائدة: 55] نیز درباره او نازل شد. روزی که در حال نماز انگشتر خود را به فقیری صدقه داد که برای گدایی به مسجد آمده بود. او به جایگاهی رسید که خداوند متعال در آیه مباهله او را جان رسول خدا(ص) دانست و فرمود: «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ» [آل عمران: 61] و مقصود از جان ما، علی(ع) است.

به خاطر همه این‌ها و چیزهای بسیاری که درباره علی(ع) گفته شده است، ما نیز به او ولایت و تمسک می‌جوییم. البته نه از روی تعصب، بلکه از روی اعتقاد و التزام به روش خدا و رسول او.

 

مصلحت اسلام در اولویت است

روزهای پس از رحلت رسول خدا(ص) فرارسید تا مقام علی(ع) مورد تأیید قرار گیرد. در حالی که او شایستگی رهبری مسلمانان و حفاظت از اسلام و زلالی و طهارت آن را داشت. ولی زمانی که مقام خلافت به او واگذار نشد، او موضعی حکیمانه گرفت. در آن روز از روی احساسات، عکس‌العمل و منطق «نه من و نه دشمنانم» عمل نکرد بلکه مصلحت جامعه اسلامی را در نظر گرفت و با گفتن : «لأُسْالمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ»، سخنی که همیشه باید در جامعه اسلامی زنده و جاودانه باشد، چشم فتنه‌ای را کور کرد که می‌خواستند در میان مسلمانان به راه بیندازند.

علی(ع) دست از خلافت برنداشت؛ زیرا خلافت او، نص خدا بود که رسولش آن را ابلاغ کرد؛ اما در این باره سکوت کرد و اعلام جنگ نکرد و در آن زمان برای حفظ اسلام و قوت مسلمانان، با کسانی که عهده‌دار خلافت شده بودند، تعامل مثبت کرد. او در هر جایی که نیازمند مقابله با انحراف و خلل و هر موقعیتی که مستلزم نصیحت و راهنمایی بود، حضور داشت. تاریخ موارد بسیاری را در این زمینه به یاد دارد. حتی نقل شده است که خلیفه دوم عمر بن خطاب می‌گفت: «اگر علی نبود عمر هلاک می‌شد» و «به معضلی گرفتار نشوم که ابوالحسن در آن نباشد».

چون زمام خلافت را که سزاوارش بود، به دست گرفت، در عدالت پیشگام بود و نمونه‌ای از حکومت‌داری ارائه داد که همچنان باید از آن پیروی کرد. به بهای حق و عدالت و مصالح مسلمین، با احدی سازش و معامله نکرد. روزی برخی براى خیرخواهی نزد او آمدند و اظهار داشتند: به فلانی مقام و به آن یکی پول بدهید و از فساد این و آن چشم‌پوشی کنید تا این که حکومت شما تثبیت شود و همه از شما راضی شوند، فرمود: «أَتَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ؟!…لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ، فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ؟! آيا به من دستور می‌دهید براى پيروزى خود، از جور و ستم درباره امّت اسلامى كه بر آن‌ها ولايت دارم، استفاده كنم؟... اگر اين اموال از خودم بود، به‌گونه‌ای مساوى در ميان مردم تقسيم می‌کردم تا چه رسد كه جزو اموال خداست؟!»

 

چگونه به علی(ع) وفادار باشیم؟!

پس عزیزان، ارادت و تعهد ما به علی(ع) نباید فقط به ابراز محبت به او منحصر شود، هر چند که محبت نیز اهمیت دارد بلکه باید این وفاداری را در اقتدا به خدادوستی، عبادت، علم، شجاعت، شکیبایی، اخلاق نیکو و عدالت او نشان دهیم. باید مانند او در صلح و سازش باشیم تا امور مسلمین به سامان باشد. باید به حقی که او پایبندش بود، عدالتی که او برایش تلاش کرد و توصیه‌ای که به ما كرد و فرمود: «أعينوني بورع واجتهاد، وعِفّة وسَداد؛ با تقوا و كوشش و عفت و پرهيزگارى مرا يارى كنید» ملتزم و وفادار بمانیم. باید منطق ما منطق انتخاب شایستگان برای تصدی هر مسئولیتی باشد، چون علی(ع) نیز به خاطر صلاحیت خود برای رهبری انتخاب شد.

باید این ارزش را حفظ کنیم. ارزش شایسته‌سالاری در انتخاب افراد برای موقعیت‌های کار و تصمیم‌گیری، از کوچک‌ترین موقعیت تا بزرگ‌ترین آن‌ها. این موقعیت‌ها فقط باید در اختیار افراد شایسته قرار گیرند، نه خویشاوند، دوست، سفارش شده و پیرو؛ چون انتخاب این افراد نه بر اساس صلاحیت، دین یا دانش، بلکه بر اساس حساب‌های خاص، منافع و فشارها صورت می‌گیرد.

عزیزان، این منطق علی(ع) است. پس هر زمان که به این منطق پایبند بودیم، سزاوار آن هستیم که در زمره پیروان و شیعیان او باشیم. چون کفایت نمی‌کند که «الرَّجُلِ أَنْ يَقُولَ أُحِبُّ عَلِيّاً وَأَتَوَلَّاهُ ثُمَّ لَا يَكُونَ مَعَ ذَلِكَ فَعَّالًا؛ كسى بگويد: من على را دوست دارم و پيرو او هستم، ولى كارى نكند؟» با این کار می‌توانیم بگوییم: ستایش خدایی را که ما را به واسطه این روز گرامی داشت و ما را از مؤمنان به عهد و پیمان خود که با او بسته‌ایم، قرار داد.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا شما را به همان چیزی سفارش می‌کنم که امیرالمؤمنین به فرزندش امام حسن(ع) سفارش کرد و فرمود: «إِنَّ الَّذِي فِي يَدِكَ مِنَ الدُّنْيَا قَدْ كَانَ لَهُ أَهْلٌ قَبْلَكَ وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَى أَهْلٍ بَعْدَكَ، وَ إِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ: رَجُلٍ عَمِلَ فِيمَا جَمَعْتَهُ بِطَاعَةِ اللَّهِ، فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ؛ أَوْ رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ، فَشَقِيتَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ؛ وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ أَهْلًا أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ؛ آنچه از دنيا در اختيار توست پيش از تو مالكى داشته و پس از تو به مالكى ديگر می‌رسد و تو براى يكى از اين دو نفر جمع می‌کنی: كسى كه با فراهم آورده‌ات به طاعت خدا برمی‌خیزد، پس خوشبخت گشته به آنچه كه تو به آن بدبخت شده‌ای، يا كسى كه آن را در معصيت خدا خرج می‌نماید، پس زيانكار شده به آنچه كه تو براى او جمع كردى. هيچ كدام از اين دو نفر سزاوار نيستند كه بر خود مقدم نمايى.»

عزیزان، سفارش امیرالمؤمنین(ع) به ما این است که به خودمان بپردازیم. باید از روزی که در برابر خدا می‌ایستیم، بترسیم و به وظایفی که خدای متعال به عهده ما قرار داده است، عمل کنیم. نباید انجام این وظایف را به همسر، فرزند، خانواده یا کسانی که دوستشان داریم محدود کنیم؛ زیرا وقتی در برابر خدا می‌ایستیم، در روزی که خداوند متعال در اشاره به آن فرموده است: «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ * وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ * وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ» [عبس: 34 – 36] تنها خواهیم ایستاد. هنگامی که این کار را انجام دادیم، آگاه‌تر، مسئولیت‌پذیرتر و در مقابله با چالش‌های دنیا و آخرت تواناتر خواهیم بود.

 

لبنان؛ بسته شدن افق

از لبنان شروع می‌کنیم که هنوز شاهد انسداد در انتخاب رئیس‌جمهور است؛ چون به درخواست‌ها برای گفتگو پاسخ داده نشد و هیچ یک از گروه‌ها نیز نتوانستند رئیس‌جمهور مورد نظر خود را به کرسی بنشانند. این امر در آخرین جلسه مجلس نمایندگان کاملاً روشن شد؛ زیرا بیرونی‌هایی که تنها راه خروج از این بن‌بست هستند، هم به دلیل تداوم اختلافات بین طرف‌های ذی‌ربط در لبنان یا اینکه لبنان در این مرحله از اولویت‌هایشان محسوب نمی‌شود، آمادگی این کار را ندارند. بیم آن داریم که سازش با این خلأ به طول بینجامد که البته روی انتخابات آتی و ضروری انعکاس خواهد داشت و این چیزی است که ما در خالی ماندن ریاست بانک مرکزی لبنان، انتصابات شورای نظامی ارتش لبنان و نهادهای دولتی که کارمندانشان در حالت منتظر خدمت هستند، می‌بینیم. کارمندانی که مطالبات برحقشان مبنی بر تأمین زندگی شرافتمندانه برایشان محقق نشد. چیزی که زندگی شهروندان را پیچیده کرده است.

در همین حال وخامت زندگی و معیشت لبنانی‌ها ادامه دارد. هرچند که بازگشت مهاجران و حضور گردشگران تأثیر آن را کم کرده است، اما راه‌حل این بحران نیست و شامل حال همه لبنانی‌ها نشده است که همچنان در جستجوی لقمه نان، دارو، درمان و کرسی تحصیلی فرزندانشان یا فراهم کردن برق و آب سرگردان هستند.

خطرناک‌تر از این، بروز تنش‌های امنیتی در جای‌جای لبنان است که آخرین آن، اتفاقی است که در قرنة السوداء رخ داد و منجر به تلفات شد. برخی سعی دارند که به این حادثه ابعاد طایفه‌ای و سیاسی بدهند. آن هم به‌رغم این که هیچ ارتباطی با این قضایا ندارد. ما از همه تلاش‌هایی که برای تلطیف فضا انجام شد، قدردانی می‌کنیم و خواستار بازخواست همه دست‌اندرکاران این حادثه هستیم تا جلو تکرار یا گسترش آن گرفته شده و این قضیه به صورت ریشه‌ای حل شود و مرزهای مورد مناقشه دو منطقه ترسیم گردد. سایر مناطقی که هنوز از درگیری‌های مشابه رنج می‌برند، نیز به این کار نیاز دارند.

 

حمله صهیونیست‌ها به الغجر

در این زمینه، باید به حمله آشکار دشمن صهیونیستی که با الحاق بخش لبنانی شهر الغجر همراه بود، بپردازیم. این حمله باعث شد که این منطقه تحت اشغال اسرائیل و خارج از حاکمیت لبنان قرار بگیرد. این حمله هم‌زمان شد با تهدیدات صهیونیست‌ها مبنی بر اقدام نظامی برای برداشتن دو چادر واقع در زمین روستای لبنانی کفرشوبا با این ادعا که این دو چادر تهدیدی برای این رژیم هستند و حملات مستمر به اراضی لبنان در نوار مرزی با فلسطین که لازم است برای مقابله با این نقض خطرناک و نقض مداوم، موضع متحد لبنانی اتخاذ شود.

در اینجا باید از مواضع ارتش لبنان در مقابله با دشمن و تعدی‌های آن و از مقاومت به دلیل داشتن آمادگی برای ایستادن در پشت سر دولت برای مقابله با همه احتمالات قدردانی کنیم.

مایه تأسف است که تمام این اتفاقات، باعث نشد که نیروهای سیاسی به انجام مسئولیت‌ و تلاش مجدانه برای تأمین ثبات کشور بپردازند تا لبنان بتواند با همه این چالش‌ها مقابله کند. چالش‌هایی که یک دولت ناتوان قادر به مقابله با آن‌ها نیست، بلکه یک دولت توانا و باصلاحیت می‌تواند چنین کاری را انجام دهد؛ بنابراین لازم است که برای پر کردن این خلأ، تمام ملاحظات خاص و منافع جناحی کنار گذاشته شوند، چه در زمینه ریاست جمهوری و چه در زمینه تشکیل دولتی که بتواند این کشور را به پیش ببرد، اصلاحاتی را انجام دهد که اطمینان لبنانی‌ها و جهان را به خود احیا کند و در مقابل تهدیدات امنیتی از درون و مرزها بایستد.

 

پرونده حسابرسی جنایی

باز هم در عرصه داخل، پس از پایان کار شرکت مسئول حسابرسی، ما خواستار پاسخگویی دولت به سؤالات موجود در زمینه دلایل عدم افشای نتایج حسابرسی جنایی هستیم. حتی اگر گزارش این شرکت، اولیه باشد تا لبنانی‌ها از حقیقت این دلایل و آنچه در داخل بانک مرکزی می‌گذرد و آنچه بر سر پول آن‌ها آمده است تا مجازات کسانی که مسئول همه این‌ها هستند، آگاه شوند.

 

جنین، رویاروی دشمن

به فلسطین می‌رسیم تا به قهرمانی‌های مردم فلسطین در اردوگاه جنین ادای احترام کنیم که علیرغم حجم حمله و قلدری دشمن و ویرانی‌هایی که در اردوگاه جنین از خود به جای گذاشت، بر قهرمانی، نشاط و گستردگی حضور در صحنه مردم فلسطین مهر تأیید زد. این قهرمانی‌ها باعث شد که دشمن ناامید و ناتوان از تحقق اهداف خود، عقب‌نشینی کند. چیزی که بار دیگر برای دشمن صهیونیستی ثابت کرد که مردم فلسطین در برابر ظلم، اشغال و تحقیر عصیانگر است.

عملیاتی که در تل‌آویو و نابلس در پاسخ به حملات دشمن انجام شد، حاکی از آن بود که اگر مردم فلسطین به امنیت، ثبات و حقوق کامل مشروع خود نرسند، هیچ امنیتی و ثباتی برای دشمن وجود ندارد.

در عین حال که ما تمام مردم فلسطین را به اتحاد و همبستگی برای مقابله با دشمن فرامی‌خوانیم، از همه کشورها و ملت‌های عربی و اسلامی و مردم آزاده جهان می‌خواهیم با تمام ابزارهایی که تضمین کننده توانایی تداوم، پایداری، استواری و اصلاح خرابی‌هایی باشد که توسط دشمن صهیونیستی رخ داده است، از این ملت حمایت کنند.

 

تبریک به حاجیان و تشکر از شرکت‌کنندگان در مراسم سالگرد سید(ره)

در پایان باید به حاجیان محترمی که بعد از انجام این فریضه و برخورداری از رحمت و مغفرت الهی و اجر عظیمی که خداوند به آنان وعده داده است، صحیح و سالم به منازل خود بازگشته‌اند، تبریک عرض کنیم.

ضمناً باید از همه کسانی که در مراسم بزرگداشت سیزدهمین سالگرد ارتحال سید(ره) شرکت کردند و عمق وفاداری خود را به رویکرد ایشان که همان رویکرد اسلام اصیل دارای رویکرد به زندگی و آخرت، حق، عدالت، عزت، عزت و آزادی برای امت اسلامی است، صمیمانه تشکر و قدردانی کنیم.