یاران امام حسین(ع) هرگز تغییر موضع ندادند
علامه مرجع سید محمدحسین فضل الله
ترجمه: محمدجمعه امینی
اصحاب حسین(ع) از جمله کسانی هستند که خداوند درباره آنها فرموده است: «أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ * الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللهِ وَلَا يِنقُضُونَ الْمِيثَاقَ * وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ» [الرَّعد: 19-21].
حسین(ع) میخواست در برابر دیدگان مردم، این ارزش اسلامی را در اصحاب و یاران خود نهادینه کند؛ یعنی آنها به عهدی که خدا بسته بودند، وفا کردند و وقتی مشکلات برایشان پیش آمد و دیگران از آنها خواستند که تغییر موضع دهند، هرگونه تغییر موضعی را رد کردند و بر ماندن در کنار حسین(ع) اصرار ورزیدند. حتی وقتیکه حسین(ع) بیعت خود را از آنها برداشت و فرمود: «از تاریکی شب استفاده کنید [و بروید]. شما از بیعت من آزاد هستید». آنها تغییر موضع ندادند و گفتند: «ای فرزند رسول خدا، ما تو را رها نمیکنیم، حتی اگر کشته و تکهتکه و سوزانده شویم.» زیرا ما بر این اساس با تو حرکت کردیم و به خط تو ملتزم شدیم که تو ولیّ خدا و فرزند ولیّ او هستی. چون تو امام دین و پیشوای مسلمانان هستی.
به او گفتند: ای فرزند رسول خدا، ما به اسلام متعهد هستیم و هرچند با سخن خود به او نگفتند، ولی با عمل و موضع خود، این واقعیت را به او گفتند. به او گفتند: ای فرزند رسول خدا، ما به اسلام با تمام احکام و مفاهیم آن متعهد هستیم و بر این اساس که رهبری تو، رهبری اسلامی است که رسول خدا(ص) تثبیت کرده است، به رهبری تو متعهد هستیم؛ زیرا رسول خدا از ما خواسته است که به رهبری و امامت تو ملتزم باشیم. زمانی هم که ندای «إنّي لم أخرج أشراً ولا بطراً ولا ظالِماً ولا مفسداً، وإنَّما خرجتُ لطلب الإصلاح في أُمَّةِ جدّي» را فریاد زدی و موضع و ماهیت انقلاب خود را مشخص کردی، گفتی که هدف تو، اصلاح فسادهای ستمگران و منحرفان جامعه اسلامی است، با تو همراه شدیم؛ زیرا خواست خداوند از ما این است که اصلاحگر باشیم. ای حسین، تو تنها مسئول نیستی، ما موظفیم که همراه تو شویم تا با استفاده از عناصری که تو حرکت و موضع اصلاحی خود را تقویت کردی، ما نیز اصلاحگر باشیم و نهضت اصلاحی را تقویت کنیم؛ زیرا هر مؤمن و مسلمانی موظف است که در پی اصلاح امت رسول خدا(ص) باشد؛ زیرا رسول خدا به همه امت اسلامی فرمود: «كلّكم راعٍ وكلّكم مسؤولٌ عن رعيّته».
همینطور به او گفتند: ای فرزند رسول خدا، تو گفتی: «أُريدُ أن آمر بالمعروف وأنهى عن المنكر»؛ زیرا تو معروف را در اطاعت خدا در همه مسائل مربوط به انسان و زندگی متبلور دیدی و دیدی که معروف ترک شده است؛ و ما ای فرزند رسول خدا با تو هستیم؛ زیرا خداوند متعال به هر مسلمانی وظیفه داده است که امر به معروف و نهی از منکر کند و پیامبر خدا(ص) نیز به مسلمانان هشدار داده است که اگر امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند، به بلاها و گرفتاریهای بسیاری دچار میشوند و فرمود: «لتأمُرُنّ بالمعروفِ و لَتَنهُنَّ عَنِ المُنكَرِ، أو لَيُسلِّطَنَّ اللّه ُ شِرارَكُم علىَ خِيارِكُم، فيَدعو خِيارُكُم فلا يُستجابُ لَهُم؛ امر به معروف و نهی از منکر کنید یا این که خداوند اشرار شما را بر نیکانتان مسلط میکند. پس نیکانتان دعا میکنند، ولی مستجاب نمیشود.»
خطاب رسول خدا به همه ماست. ما باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم، همانگونه که تو ای فرزند رسول خدا، مأمور به این کار بودی. ما مأموریم که از آمران به معروف حمایت کنیم. اگر آنان در مقام رهبری یا مسئولیت هستند، اگر آنان در برابر ظلم قیام کردند، باید همراهشان قیام کنیم و اگر آنان در کنار عدالت بودند، ما نیز همراهیشان کنیم. تو گفتی: «فَمَنْ قَبِلَني بقبول الحقّ، فالله أوْلى بالحقّ؛ پس هر کس این حقیقت را از من بپذیرد [و از من پیروی کند] راه خدا را پذیرفته است.» تو از مردم نخواستی که شخص تو را بپذیرند. ای فرزند رسول خدا، تو این حرفها را زدی و ما در این راه با تو هستیم و تو را پذیرفتیم.
اصحاب ابیعبدالله اگرچه به زبان نیاوردند، این حرفها را با موضع و عمل خود به ابیعبدالله(ع) گفتند. به او گفتند: ای فرزند رسول خدا، ما حق را پذیرفتیم و تو را امام حق دیدیم و برای این، تو را میپذیریم که حق در تو مجسم است؛ برای این تو را میپذیریم که امامت در تو تجسم یافته است. برای این تو را میپذیریم که رضای تو رضای خداوند و خشم تو، خشم خداست و تو از راه خدا منحرف نشدهای؛ چنانکه پدر، برادر و جدت نیز از آن منحرف نشدند؛ چون حق، عنوان شخصیت، دعوت و حرکت شماست.
آنها این حرفها را به او گفتند و بعد از این سخنان، وقتی سختیها به سراغشان آمد و لشکریان بسیار در موقعیتی نابرابر، جمع شدند، بر گفتارشان ثابتقدم ماندند؛ برای سپاه امام حسین(ع) کمترین تعداد را هفتاد نفر و بیشترین تعداد را حدوداً سیصد نفر ذکر کردهاند، در حالی که سپاه ابن زیاد را بین چهار هزار تا سی هزار نفر تخمین زدهاند. هیچگونه توازنی بین این گروه کوچک و آن گروه بزرگ وجود نداشت. سپاهیان ابن زیاد با قدرتنمایی ایستادند و به روشهای مختلف دست زدند تا قدرت مؤمنان همراه حسین(ع) را متزلزل کنند؛ اما موفق نشدند حتی یک نفر را از کنار امام حسین(ع) جدا کنند و این عده اندک بر مواضع خود ثابتقدم ماندند و در خط اسلامی رو به خدا شروع به حرکت کردند؛ پس آنها به خاطر خدا و شریعت الهی، در راه حسین(ع) و انقلاب گام نهادند.
پس ایستادند و از حسین(ع) اجازه میدان طلبیدند. حسین(ع) نیز با خواندن این آیه از هر یک از آنان استقبال میکرد: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ» آنها در گفتار و رفتار، راستی خود را نشان دادند. «فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ». اشاره به کسانی است که با امام حسین(ع) به شهادت رسیدند. «وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً» [الأحزاب: 23]. این داستان انقلابیون مجاهد همراه امام حسین(ع) است.
* فرازی از کتاب «جمعه؛ منبر و محراب».