بسم الله الرحمن الرحیم
3 محرم 1445 برابر با 30 تیر 1402 و 21/07/2023 م
مودت به قربی، توصیه پیامبر به مسلمانان
مطالب مهم خطبه اول: اعلام رسول خدا(ص) / منظور از قربی چیست؟! / مودت به قربی، واجب است نه انتخاب / محبت به حسین(ع)
مطالب مهم خطبه دوم: رکود و جمود / باز هم بحران سپردهگذاران / پدیده هرجومرج امنیتی / تقبیح توهین به قرآن.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزيز خود میفرماید: «ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى» [الشورى: 23]. صدق الله العظيم.
اعلام رسول خدا(ص)
این آیه بر رسول خدا(ص) نازل شد و از او خواست به مسلمانان اعلام کند پاداشی که او به خاطر کارهایی که برایشان انجام داده، آنها را از ظلمت جهل و عقبماندگی، تفرقه و پراکندگی نجات داده و آنها به بهترین امت در میان مردم تبدیل شدهاند، از آنها میخواهد این است که نزدیکان او را دوست بدارند.
این اعلام این سؤال را مطرح میکند که آیا معقول است که خداوند رسول خود را به تسلیم شدن در برابر حسابهای خانوادگی و طایفهای بخواند و صرف به خاطر این که آنان خویشاوندان او هستند، مردم را به دوستیشان دعوت کند، هر چند که آنها به چیزهایی که او دعوت میکند، عامل نباشند؟
اگر چنین باشد، با آیاتی که از او میخواهند از عمویش ابولهب به این دلیل که مشرک است، تبری بجوید و به مردمی که علم بردار رسالت و مفاهیم آن هستند، نزدیک شود، سازگار نیست که فرمود: «سلمان از ما اهلبیت است». در حالی که سلمان ایرانی و از سرزمین فارس بود.
در این باره خداوند سبحان میفرماید: «لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آَبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ» [المجادلة: 22] و پیامبر خدا(ص) میفرمود: «لا يَمْحضُ رجُلٌ الإيمانَ باللَّهِ حتّى يكونَ اللَّهُ أحَبَّ إلَيهِ مِن نَفْسِهِ وأبيهِ واُمِّهِ ووُلْدِهِ وأهْلِهِ ومالِهِ ومِن النّاسِ كُلِّهِم؛ ايمان انسان به خدا ناب و خالص نشود مگر آن كه خداوند را از خودش و پدر و مادر و فرزند و زن و مالش و از همه مردم بيشتر دوست بدارد.»
منظور از قربی چیست؟!
رسول خدا(ص) در پاسخ به این سؤال به یاران خود اشاره کرد که مقصود از قربی، همه خویشاوندان او نیستند، بلکه گروه خاصی از آنان هستند. چنانکه نقل شده است که مردم نزد او آمدند و گفتند: ای رسول خدا، خویشاوند تو کیست؟ و چه کسانی هستند که خداوند متعال ما را به محبت آنها امر کرده است؟ سه بار فرمود: «علی و فاطمه و حسن و حسین».
پس پیامبر(ص) مردم را به محبت همه خویشاوندان خود دعوت نکرده است، بلکه آنان از صفات ممتازی برخوردارند که شایستگی محبت مردم را پیدا کردهاند. صفاتی که عبارتاند از: علم، بردباری، فروتنی، خوشاخلاقی، بخشش، عطا، ایثار و فداکاری. کسانی که خداوند آنها را برای پاکیزه کردن از هرگونه پلشتی برگزیده است و آیه کریمه: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» [الأحزاب: 33] درباره شان نازل شده است. آنها ضامن ایمن ماندن مردم از افتادن در فتنه و گمراهی بودند. آنها همان کسانی هستند که رسول خدا(ص) درباره آنها فرمود: «إنّي تارك فيكم ما إن تمسَّكتم بهما لن تضلّوا بعدي أبداً؛ كتاب الله، وعترتي أهل بيتي؛ من در میان شما چیزی را به ودیعت گذاشتم که اگر به آن دو چنگ بزنید بعد از من هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترت من اهلبیت من.»
خداوند سبحان در این آیه از رسولش خواست به مردم اعلام کند که سپاس و قدردانی او این است که به این پاکان خالصی که به عنوان امانت نزدشان است، مودت بورزند. آنها امانت اسلام هستند و با محبت ورزیدن به آنها هرگز سرگردان، گمراه و پراکنده نمیشوند و این دین پاک و پاکیزه باقی خواهد ماند.
مودت به قربی، واجب است نه انتخاب
پس ای عزیزان، ما باید همان کاری را انجام دهیم که رسول خدا(ص) به آن دعوت کرده و آن محبت به خویشاوندان اوست. خداوند متعال آن را نه یک اختیار بلکه یک تکلیف و وظیفه برای ما قرار داده است. نمیشود که انسان وابسته به رسول خدا(ص) و مسلمان باشد ولی نسبت به قربی پیامبر محبت نداشته باشد. راه رسیدن به محبت قربی فقط به ابراز عواطف و احساسات نسبت به آنان نیست، فقط این نیست که به نام آنها مراسم شادی، مصیبت، زیارت و نذر برپا کنیم بلکه باید به خاطر اسلام آنها را دوست داشته باشیم؛ چون آنها برای اسلام زندگی و فداکاری کردند و گرانبهاترین بها را پرداختند. «ما را به خاطر اسلام دوست بدارید.» امام باقر(ع) در این باره فرموده است: «أَ يَكْتَفِي مَنِ اِنْتَحَلَ اَلتَّشَيُّعَ أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ فَوَ اَللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلاَّ مَنِ اِتَّقَى اَللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ يَا جَابِرُ إِلاَّ بِالتَّوَاضُعِ وَ اَلتَّخَشُّعِ وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ اَللَّهِ وَ اَلصَّوْمِ وَ اَلصَّلاَةِ وَ اَلتَّعَهُّدِ لِلْجِيرَانِ مِنَ اَلْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ اَلْمَسْكَنَةِ وَ اَلْغَارِمِينَ وَ اَلْأَيْتَامِ وَ صِدْقِ اَلْحَدِيثِ وَ تِلاَوَةِ اَلْقُرْآنِ وَ كَفِّ اَلْأَلْسُنِ عَنِ اَلنَّاسِ إِلاَّ مِنْ خَيْرٍ وَ كَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِي اَلْأَشْيَاءِ؛ آیا كسى كه خود را به تشيع ميبندد، به همین اکتفا ميكند كه خود را دوست ما بداند؟! به خدا شيعه ما نيست مگر كسى كه تقواى از خدا دارد و فرمان او میبرد و جز به تواضع، خشوع، كثرت ذكر خدا، روزه، نماز و احوالپرسى همسايگان فقير و مستمند و قرض داران و يتيمان و راستگوئی و خواندن قرآن و نگهدارى زبان از مردم جز به خیر شناخته نشوند و آنها امينان عشيره خود در هر چيز باشند.»، «أَ حَسْبُ اَلرَّجُلِ أَنْ يَقُولَ أُحِبُّ عَلِيّاً وَ أَتَوَلاَّهُ فَلَوْ قَالَ إِنِّي أُحِبُّ رَسُولَ اَللَّهِ وَ رَسُولُ اَللَّهِ خَيْرٌ مِنْ عَلِيِّ ثُمَّ لاَ يَعْمَلُ بِعَمَلِهِ وَ لاَ يَتَّبِعُ سُنَّتَهُ مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِيَّاهُ شَيْئاً؛ آیا براى مردى همين بس است كه بگويد من رسول خدا را دوست دارم با اينكه رسول خدا از على(ع) بهتر است و كردار او را نداشته باشد و پيرو روشش نگردد كه محبت او برايش سودى ندارد.»، «واللّه ما مَعنا مِن اللّه ِ بَراءةٌ، ولابَيْنَنا وبَينَ اللّه ِ قَرابَةٌ، ولا لَنا على اللّه ِ حُجَّةٌ، ولانَتَقرَّبُ إلى اللّه ِ إلّا بالطّاعَةِ، فمَن كانَ مِنكُم مُطيعا للّه ِ تَنْفَعُهُ ولايَتُنا ومَن كانَ مِنكُم عاصيا للّه ِ لَم تَنْفَعْهُ وَلايَتُنا. ويْحَكُم لا تَغْتَرّوا! ويْحَكُم لاتَغْتَـرّوا؛ به خدا سوگند ما از جانب خدا اماننامهای [براى شما] نداريم و ميان ما و خداوند خويشى نيست و ما را بر خدا حجتى نباشد و جز با طاعت به خدا نزديك نشويم. پس هرکدام شما كه فرمانبردار خدا باشد ولايت ما سودش رساند و هرکدام شما كه خدا را نافرمانى كند ولايت ما سودش نرساند. واى بر شما، غرّه نشويد! واى بر شما، غرّه نشويد!».
در حدیث دیگری از ایشان آمده است: «شِيعَتُنَا المُتَباذِلُونَ في وَلاَيتِنا، المُتَحابُّونَ في مَوَدَّتِنا المُتَزاوِرُونَ في إحياءِ أمرِنا، الذينَ إن غَضِبُوا لَم يَظلِمُوا و إن رَضُوا لَم يُسرِفُوا، بَرَكَةٌ على مَن جاوَرُوا سِلمٌ لِمَن خالَطُوا؛ شيعيان ما در راه ولايت ما به يكديگر بذل و بخشش میکنند و در راه محبّت ما با يكديگر دوستى میورزند، براى زنده كردن امر(ولايت) ما با يكديگر ديدار میکنند، همانان كه اگر خشمگين شوند، ستم نمیکنند و هرگاه خشنود شوند، زیادهروی نمیکنند، براى همسايگان خود برکتاند و با معاشران خويش به صلح و صفا رفتار میکنند.»
بنابراین اهلبیت(ع) نمیخواستند که مردم به شخصشان مرتبط شوند یا به خاطر خودشان دوستشان بدارند، بلکه میخواستند که مردم با اصول، رفتار، عبادت، جهاد و اخلاق حسنهشان پیوند بخورند.
از این رو وقتی مردی نزد امام حسین(ع) آمد و عرض کرد: میخواهم از شیعیان تو باشم، حضرت به او فرمود: «ان كُنتَ لَنا في أوامِرِنا و زَواجِرِنا مُطِيعا فقد صَدَقتَ و إن كُنتَ بخِلافِ ذلكَ فلا تَزِدْ في ذُنوبِكَ بدَعواكَ مَرتَبةً شَرِيفَةً لَستَ مِن أهلِها، لا تَقُلْ: أنا مِن شِيعَتِكُم و لكن قُل: أنا مِن مُوالِيكُم و مُحِبِّيكُم و مُعادِي أعدائكُم و أنتَ في خَيرٍ و إلى خَيرٍ؛ اگر مطيع اوامر و نواهى ما باشى، راست میگویی ولى اگر چنين نباشى پس با ادعاى چنين منزلت والايى كه اهلش نيستى، بر گناهانت میفزا. مگو: من از شيعيان شما هستم، بلكه بگو: من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم. در اين صورت، تو آدم خوبى هستى و به خوبى گرايش دارى.»
محبت به حسین(ع)
این محبت همان چیزی است که در این ایام در عزاداری عاشورا باید ابراز کنیم. لذا ابراز محبت ما به حسین(ع) و همه کسانی که با او بودند، به حضورمان در مجالس، اشک ریختن، سینه زدن، نذر دادن و مجالس، با وجود اهمیت آنها منحصر شود، بلکه باید اساساً اهدافی را که به خاطر آنها این همه فداکاری صورت گرفت، در نظر بگیریم. باید در پی اصلاح جامعه خود در سطح فردی، اجتماعی، خانوادگی یا سیاسی باشیم. نباید حق و عدالت را معامله کنیم و باید مانند امام حسین(ع) دست ذلت ندهیم و چون بردگان هر دستوری را نپذیریم و اگر شرایط ایجاب کرد که خود را در راه خدا فدا کنیم، مرگ را سعادت بدانیم.
دوست داشتن حسین(ع) این است که آمر به معروف و ناهی از منکر و تلاشگران عرصه اصلاح و مبارزه با فساد و سوء استفاده از اموال عمومی باشیم، با حق و عدالت باشیم، هر قدر که فداکاری و تاوان دادن لازم داشت، مانند اصحاب حسینی در کربلا صادق و باوفا باشیم. هر چند که در شب دهم محرم امام حسین(ع) به آنان اجازه داد که در تاریکی شب متفرق شوند و او را تنها بگذارند تا او به تنهایی با این قوم مبارزه کند، او را رها نکردند؛ چون آنها غیر از امام حسین(ع) کس دیگری را نمیخواستند. لذا یک صدا فریاد زدند: «خداوند این کار را از ما نمیبیند. ما جان، مال و خانواده خود را فدای تو میکنیم و همراه تو میجنگیم تا همراه او به بهشت برویم.» آنها مصداق این آیه شریفه بودند: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً» [الأحزاب: 23].
عزیزان، وابستگی به اهلبیت(ع) و منطقشان زمانی محقق میشود که در گفتار، کردار و رفتار به آنان متعهد باشیم و در ایمان، علم، بردباری، تواضع، صداقت و فدا کردن جان برای عزت، کرامت، بالندگی و حضور امت اسلامی پیشتاز باشیم.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا، شما و خودم را به همان چیزی وصیت میکنم که امام حسین(ع) پیش از خروج از مدینه به کربلا به برادرش محمد بن حنفیه وصیت کرد. در این وصیت آمده است: «اَنَّ الْحُسَيْنَ يَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّه وَحَدهُ لا شَرِيْكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِهِ وَاَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَالنّارَ حَقٌ وَالسَّاعَةَ آتِيَةٌ لارَيْبَ فيها وَاَنَّاللّه يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ وَاَنَّى لَمْ اَخْرُجْ اَشِرا وَلا بَطِراً وَلا مُفْسِداً وَلا ظالِماً وَانَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ اْلا صْلاحِ فِى اُمَّةِ جَدِّى(ص) ارِيدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَاَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ وَاَسيرَ بِسِيرَةِ جَدِّى وَاَبى على بْنِ ابیطالب فَمَنْ قَبِلَنى بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللّه اَوْلى بِالْحقِّ وَمَنْ رَدَّ عَلَىّ هذا اَصْبِرُ حَتّى يَقْضِيَ اللّهُ بَيْنِى وَبَيْنَ الْقَومِ وَهُوَ خَيْرُالْحاكِمِينَ وَهذِهِ وَصِيَّتِى اِلَيْكَ يااَخِى وَما تَوْفِيقى اِلاّ بِاللّه عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَاَليْهِ اُنِيبُ؛ حسين گواهى میدهد به توحيد و يگانگى خداوند و گواهى میدهد كه براى خدا شريكى نيست و شهادت میدهد كه محمد(ص) بنده و فرستاده اوست و آيين حق را از سوى خدا آورده است و شهادت میدهد كه بهشت و دوزخ حق است و روز جزاء بدون شك به وقوع خواهد پيوست و خداوند همه انسانها را در چنين روزى زنده خواهد نمود. من نه از روى خودخواهى و يا براى خوشگذرانی و نه براى فساد و ستمگرى از مدينه خارج میگردم بلكه هدف من از اين سفر اصلاح امت جدم است. میخواهم امر به معروف و نهى از منكر کنم و به راه جدم رسول خدا(ص) و پدرم على بن ابیطالب میروم. پس هركس اين حقيقت را از من بپذيرد، راه خدا را پذيرفته است و هر كس رد كند، من صبر میکنم تا خداوند در ميان من و اين افراد حكم كند كه او بهترين حاكمان است و برادرم! اين است وصيت من به توست و توفيق از طرف خداست. بر او توكل میکنم و برگشتم به سوى اوست.»
وصیت امام حسین(ع) فقط متوجه کسانی نبود که در عصر ایشان بودند، بلکه او میخواست این وصیت به تمام عصرها تعمیم پیدا کند. پس این وصیت متوجه ماست که در آن از ما میخواهد نگذاریم فساد، ظلم و انحراف با همه عناوین و اشکالش جامعه ما را به تباهی بکشد، فساد، ظلم و انحراف گسترش یابد و ما در برابر آن سکوت کنیم، بلکه باید آمر به معروف و ناهی از منکر باشیم، با ستمگران، مفسدان و منحرفان، هر قدر که تاوان داشته باشد، مدارا و چاپلوسی نکنیم.
با این کار ارادت خود را به حسین(ع) و تمام خونهایی که در کربلا ریخته شدند، ابراز میکنیم. به این ترتیب عاشورا هر ساله به تغییر جامعه ما کمک میکند و ما قویتر و توانمندتر در مقابله با چالشها خواهیم شد.
رکود و جمود
از لبنان آغاز میکنیم. جایی که عرصه سیاسی به رکود خود ادامه میدهد، بدون این که هیچ نشانهای از حل بحران در زمینه انتخابات ریاستجمهوری دیده شود. چون مشخص شده است که هیچ یک از احزاب سیاسی نه تنها نمیخواهند از گزینه خود دست بکشند، بلکه ممکن است بیشتر به آن بچسبند، پس از بیانیه اخیر کمیته پنججانبه در دوحه، به نظر نمیرسد دنیای خارج نیز علیرغم امیدهایی که به آن میرفت، راهحلی ارائه کند یا حتی شرایط آن را فراهم کند. چون در این بیانیه سخنی از نظارت بر گفتگوی میان لبنانیها نیست و فقط از آنها خواسته است که خودشان امور خود را مدیریت کنند. شاید هم اظهارنظرها و مواضع صادر شده از آنها باعث شود که هر گروهی به تصمیم خود بیشتر بچسبد.
با توجه به آنچه میگذرد، ما از احزاب سیاسی میخواهیم که برای انجام مسئولیتهای خود، ابتکار عمل را به دست گیرند. نباید منتظر خارجیها باشند؛ چون مشخص شده است که خارجیها عجله ندارند و لبنان از اولویتهایشان نیست. همینطور مشخص شده است که راهحل فقط از دل گفتگویی به دست میآید که باعث رفع نگرانیها و هراسها از طرح فلان گزینه و رسیدن به توافق بر سر رئیسجمهوری که مورد قبول همه باشد، شود.
همه ما پیامدهای خلأ ریاست جمهوری را در معیشت و زندگی لبنانیها که روزبهروز بدتر میشود و همراه آن رنج لبنانیها بیشتر میشود، تجربه کردهایم؛ مانند آنچه در زمینه تأمین دارو و درمان، مشکلات خانوادهها برای تأمین هزینه تحصیل فرزندانشان به دلیل هزینههای گزاف آن، خلأی که ممکن است در ارتش ایجاد شود و انعکاس آن در سطح امنیت به خاطر نقشی که ارتش در حفظ صلح و ثبات داخلی یا مرزها دارد یا در زمینه ریاست بانک مرکزی پس از اظهار عدم تمایل معاونین ریاست برای بر عهده گرفتن این مسئولیت در شرایط کنونی، مگر با شروطی که در مرحله کنونی غیرواقعی یا غیرقابل تحقق به نظر میرسد، شاهد هستیم.
در اینجا، در موضوع پولی و مالی میخواهیم تمام اقدامات برای توقف سیاستهای اسراف در زمینه بیتالمال انجام گیرد. چیزی که طی سالهای گذشته متوقف نشده است و متولیان مدیریت نقدینگی به صراحت درباره آن صحبت کردهاند. این اسراف با مشارکت نیروهای سیاسی صورت گرفته است و منجر به آسیب دیدن منافع لبنانیها، درآمدها و سپردههایشان و افزایش نرخ دلار شده است.
باز هم بحران سپردهگذاران
در همین زمان، پس از هجومهای متوالی به تعدادی از بانکها، بحران سپردهگذاران دوباره به صحنه بازگشته است. چون سپردهگذاران از استیفای حقوق خود از راههای مسالمتآمیز ناامید شدهاند و خشونت را تنها راه پیش روی خود میدانند.
حتی اگر این روش را دوست نداشته باشیم، در عین حال نمیتوانیم کسانی را محکوم کنیم که پول و ذخیره عمرشان را در برابر چشم خود میبینند و نمیتوانند به آنها برسند. میبینند که بانکها روزبهروز بر سود خود میافزایند، ولی آنها نمیتوانند نیازهای ضروری خود را تأمین کنند. از این رو، ما از صاحبان بانکها و دولت مسئول در ازای شهروندان میخواهیم که رسیدگی به این موضوع را تسریع کنند و برای بازگرداندن امانتهایی که به بانکها سپرده شدهاند، تلاش کنند.
پدیده هرجومرج امنیتی
باید به پدیده هرجومرج امنیتی که از منطقهای به منطقه دیگر در حال انتقال است، بپردازیم. در هفته گذشته شاهد ناامنی در مناطقی بودیم که قرار بود امنتر باشند. این ناامنیها لبنانیها را به روزهایی بازگرداند که نظر بر این بود که بازنخواهند گشت و مردم نیز نمیخواهند به آنها بازگردند. از این رو لازم است که همه برای مقابله با این هرجومرج و جلوگیری از تکرار و تداوم آن بسیج شوند. این نیز اتفاق نخواهد افتاد مگر با همکاری نیروهای بانفوذ با دولت و دستگاههای دولتی و برداشتن حمایت از کسانی که در امنیت مردم اخلال میکنند. در صورت شکلگیری این همکاری، دستگاههای امنیتی میتوانند به نقش خود در علاج این پدیده عمل کنند.
تقبیح توهین به قرآن
به توهینهای مکرر به قرآن کریم میپردازیم که متأسفانه با تأیید دولت سوئد صورت میگیرد. دولت سوئد نسبت به محکومیتهای گذشته و درخواستها برای عقبنشینی از این اقدام که احساسات مسلمانان و همه کسانی را که از جایگاه قرآن کریم آگاهی دارند، جریحهدار میکند، بیتفاوت به نظر میرسد.
واقعاً جای تأسف است هنوز هم کسانی هستند که عمداً به قرآن توهین میکنند و سعی در تحقیر آن دارند. در حالی که قرآن برای کرامت و آزادی انسان قداست قائل است و به ارتباط بین اقوام، ادیان و فرهنگها، گسترش رحمت و بخشش حتی اهانت کنندگان و استفاده از گفتگو برای حل اختلافات و مشکلات با تکیه بر استدلال، برهان و اتخاذ بهترین کلمات دعوت میکند و هدف آن گسترش صلح در روی زمین بر اساس عدالت و نیکی به دیگران و نفی استفاده از خشونت جز در پاسخ دادن به تجاوز و تشویق به عدم اهانت به مقدسات دیگران است. کتابی که تقریباً هیچ کتاب، دعوت یا اندیشهای برای ارتقای ارزشهای انسانی و اخلاقی به پای آن نمیرسد.
ما در عین حال که این اقدام مذموم را توهین به احساسات مسلمان و کل جهان اسلام، تقویت گرایشهای نژادپرستانه، برهم زدن فضای صلح بین مردم و تعطیل کردن ارتباطات و گفتگو میدانیم، موافق کسانی هستیم که خواستار اتخاذ موضع یکپارچه و قاطع برای مقابله با این اهانت و تکرار آن در این کشور یا کشورهای دیگر هستند. در عین حال از سازمان ملل متحد میخواهیم قطعنامهای صادر کند که در آن دولتها، جریانها و افرادی را که به کرامت و مقدسات ادیان اهانت میکنند، مجرم انگاشته شوند.