خطبه جمعه، 7 مهر ماه 1402

هر ساله سالگرد میلاد پیامبر را جشن می‌گیریم، برخی همان‌طور که در یمن شاهد آن هستیم، تصویری روشن از این جشن را ترسیم کرده و آن را محوری برای احیای جامعه می‌دانند. برخی دیگر به عنوان سپاسگزاری از این میلاد که خداوند از طریق آن نور خود را به این جهان فرستاد، مداحی و آهنگ منتشر می‌کنند و برخی دیگر آن را بدعت می‌دانند. برخوردی که در مورد جشن‌های دیگر نمی‌بینیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

14 ربیع الاول 1445 برابر با 7 مهر 1402 و 29/09/2023 م

چرا میلاد پیامبر خدا را جشن می‌گیریم؟

 

 

هر ساله سالگرد میلاد پیامبر را جشن می‌گیریم، برخی همان‌طور که در یمن شاهد آن هستیم، تصویری روشن از این جشن را ترسیم کرده و آن را محوری برای احیای جامعه می‌دانند. برخی دیگر به عنوان سپاسگزاری از این میلاد که خداوند از طریق آن نور خود را به این جهان فرستاد، مداحی و آهنگ منتشر می‌کنند و برخی دیگر آن را بدعت می‌دانند. برخوردی که در مورد جشن‌های دیگر نمی‌بینیم.

بنابراین، طیف‌های مختلف امت اسلامی در بیان برخورد خود با این واقعه بزرگ تاریخی مرتبط با پیامبر خاتم‌النبیین متفاوت هستند؛ پیامبری که بعد از او پیامبر و وحی دیگری پس از او نیست.

در اینجا می‌خواهیم معنایی را که خود ‌از جشن میلاد و بزرگداشت یاد پیامبر خدا(ص) در هر سال فهمیده‌ایم برجسته کنیم.

اولاً: بزرگداشت به دو دسته جمعی و فردی تقسیم می‌شود.

 

بزرگداشت جمعی

اما در بزرگداشت جمعی، جامعه ایمانی، معانی و مفاهیمی را که می‌خواهد در قالب اشکال، نمادها، اشعار، سرودها و اعمالی که برای تجلیل از این مناسبت تولید می‌کند، بیان می‌کند و این امری مهم و ضروری برای نهادینه‌سازی هویت، تأیید تعلق و نهادینه‌سازی معانی مورد نظر جمع است که در طول زمان باید به نسل‌های بعدی برسند و این چیزی است که می‌بینیم خداوند متعال نیز نهادینه‌سازی کرده و فرموده است: «لقد كانَ في قصَصِهِمْ عِبْرَةً لأولي الأَلْبابِ»(يوسف: 111).

اما دسته دوم، جشن انفرادی است که باید با جزئیات بررسی کنیم؛ زیرا ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که سعی دارد وزن و روش خود را بر ما تحمیل کند تا شخصیت ما بر اساس آن شکل بگیرد و معنا، نماد و هویت خود را بر آن تحمیل کند. این واقعیت را در قالب غرق شدن نسل جدید در ابزارهای دیجیتالی شاهد هستیم که با پیشرفت فنی به صورت لحظه‌ای در حال افزایش است. این امر باعث غوطه‌وری در ماده، لحظه، لذت مادی و تصویر حسی می‌شود. به گونه‌ای که بسیاری از مردم از تعلق و وابستگی به حضرت محمد(ص) فاصله گرفته‌اند. طوری شده‌اند که گویا باید در حال زندگی کنند نه گذشته و تاریخ خود و بیش از آنکه با مردمان اعصار گذشته ارتباط داشته باشند، باید با اطرافیان خود ارتباط برقرار کنند.

 

بزرگداشت فردی

جشن‌های فردی به چند معناست:

اول: اينكه بدانيم كسى كه محمّد(ص) را آفريد، خداى تعالى است و او خواسته است كه آن حضرت الگوی ما باشد؛ چرا که خداوند متعال فرمود است: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» ﴿احزاب: ۲۱﴾ و این الگو گیری راهی است برای این که خود را آن گونه که خدا خواسته است، بسازیم: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ»(آل عمران: 31) و به دلیل این که این سازندگی در قرآن کریم تبلور یافته است، یکی از وظایف پیامبر این بود که «يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ»(جمعه: 2) آیات قرآن را برایشان بخواند.

ثانیاً: خود را تطهیر و پاکیزه کنیم. این که نیات و جهت‌گیری‌های خود را تطهیر و گفتار و کردار خود را تزکیه کنیم و اجازه ندهیم هیچ برنامه‌ریزی‌ای که مورد رضایت خداوند نیست، آن را آلوده کند و الگوی خودش را در آن نقش ببندد؛ زیرا اگر نفس ما آلوده شود، ما رستگاری دنیا و آخرت خود را از دست می‌دهیم. خداوند سبحان فرموده است: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا» ﴿شمس: 9-۱۰﴾ یعنی با گناهان و نافرمانی نفس را آلوده کند. این وظیفه دوم پیامبر خدا(ص) است؛ یعنی رابطه ما را با خداوند ترسیم کند. از این رو بعد از «يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ»(جمعه: 2) می‌فرماید: «وَيُزَكِّيهِمْ»(جمعه: 2).

سزاوار نیست شخصی که به رسول خدا(ص) تعلق دارد نفس خود را در اختیار بداخلاقی قرار دهد و به مردم سخنان ناپسند بگوید. در حالی پیامبر(ص) می‌فرماید: «إنَّ اللّه حَرَّمَ الجَنَّةَ عَلى كُلِّ فَحّاشٍ بَذيءٍ قَليلِ الحَياءِ، لا يُبالي ما قالَ و لا ما قيلَ لَهُ؛ همانا خداوند، بهشت را بر هر بدزبان ناسزاگوى کم‌حیایی كه نه از آنچه می‌گوید، باكى دارد و نه از آنچه درباره‌اش گفته می‌شود، حرام كرده است.» (الكليني، الكافي، ج 2، ص 323، ح 3.) و نفس خود را آلوده کینه، بغض و فساد کند. از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «و الذي نَفسي بيدِهِ! لا تَدْخُلوا الجنةَ حتى تُسْلِمُوا، ولا تُسْلِمُوا حتى تَحابُّوا و أَفْشُوا السلامَ تَحابُّوا و إِيَّاكُمْ و البُغْضَةَ؛ فإنَّها هيَ الحالِقَةُ، لا أَقُولُ لَكُمْ: تَحْلِقُ الشَّعْرَ و لكنْ تَحْلِقُ الدِّينَ؛ سوگند به کسی که جانم در دست اوست! به بهشت نخواهید رفت تا اینکه مسلمان گردید و مسلمان نمی‌گردید تا اینکه با یکدیگر دوستی نمایید، سلام را منتشر کنید با یکدیگر دوست خواهید گشت و از بغض و کینه بر حذر و دور باشید؛ زیرا بغض و کینه تراشنده است. من نمی‌گویم تراشنده موست بلکه تراشنده دین است.» (البخاري، صحيح البخاري، الأدب المفرد (260).) و فرمود: «ألا أخبرُكُم بأفضلَ من دَرجةِ الصِّيامِ والصَّلاةِ والصَّدَقةِ قالوا بلَى قال صلاحُ ذاتِ البينِ فإنَّ فسادَ ذاتِ البينِ هيَ الحالِقةُ؛ آيا به چيزى با فضیلت‌تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاهتان نكنم؟ و آن اصلاح میان مردم است، زيرا تيره شدن رابطه بين مردم ریشه‌کن كننده دين است.» (أخرجه أبو داود (4919)، والترمذي (2509) واللفظ له، وأحمد (4/ 444).)

چگونه می‌توانیم به رسول خدا(ص) وابسته باشیم و ولادت او را جشن بگیریم، در حالی که فقط به خاطر اختلاف عقیده، از یکدیگر متنفریم و برای ما مهم نیست که روابط ما با همدیگر، بین زن و شوهر، فرزندان، پدران و مادران، همسایگان و مؤمنان و... خراب شده است؟!

ثالثاً: باید «ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ»(جمعه: 2) را از گفتار، کردار و حرکات رسول خدا(ص) بیاموزیم. باید سیره او را در پرتو کتاب خدا مطالعه کنیم تا در میان احادیث صحیح و دروغ گم نشویم، با تفکرات حاوی غلو یا تقصیر گمراه نشویم و در هزار توی زمان گم نشویم؛ بنابراین عمل او را در پرتو این قاعده درک می‌کنیم و سپس می‌توانیم همان عمل را با استفاده از ابزار عصری که در آن زندگی می‌کنیم تطبیق دهیم.

مثلاً: وقتی پیامبر(ص) به اصحاب خود فرمود: «غَیِّرُوا الشَّیْبَ؛ موی سفید را تغییر دهید» یعنی با رنگ آن را تغییر دهید و قاعده‌ای را که حضرت علی(ع) بیان کرده است، مطالعه می‌کنیم: «إِنَّمَا قَالَ(ص): ذَلِکَ وَالدِّینُ قُلٌّ، فَأَمَّا الاْنَ وَقَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ، وَضَرَبَ بِجِرَانِهِ، فَامْرُؤٌ وَمَا اخْتَارَ؛ این سخن را آن حضرت در زمانی فرمود که [اهل] دین اندک بود. پس در این زمان که وسعت دین گشاده شد [و اسلام همه جا را فراگرفت] و سینه خود را بر زمین نهاد [و مستقر و استوار شد] هر مردی به اختیار و اراده خود است.» (نهج البلاغة، ج 4، ص 5، رقم 17.) ما می‌فهمیم که رنگ کردن ریش یک سنت نیست، بلکه اقدامی موقت و مربوط به دوره‌ای است که دین اسلام با چالش‌ها روبرو شود و همین‌طور در مورد لباس، غذا، نوشیدنی و غیره آن.

ما از پیامبر خدا(ص) فقط عناوین کلی و شعارهای نظری را نمی‌آموزیم، بلکه همان‌طور که رسول خدا(ص) خواسته است، حکمتی را می‌آموزیم که یاد می‌دهد چگونه یک نظریه با توجه به احوال، شرایط و زمانه به مرحله اجرا درمی‌آید. این همان چیزی است که در بسیاری از برخوردهایمان با مفاهیم، اخلاق، آداب، قواعد و احکام اسلام کم داریم.

در هفدهم ربیع الاول سالروز ولادت امام جعفر صادق(ع) باید بگوییم که تجدید حیات فرهنگ اسلام به دست ایشان صورت گرفت. او معلم ائمه و اساتيد مذاهب اسلامی بود و قواعدی را وضع كرد كه به موجب آن حديث صحيح از ضعيف و تفسير دقیق از سطحی باز شناخته می‌شود. او قواعدی را پایه‌گذاری کرد که با اختلاف زمان‌ها و عصور، احکام دینی شناسایی می‌شود.

از این رو معتقدیم طرح مکتبی که پیامبر(ص) پایه‌گذاری کرد، در طی دو قرن و نیم توسط ائمه اهل‌بیت(ع) حفظ شد. حسن بن علی بن زیاد الوشاء البجلی از ابن عیسی قمی روایت می‌کند: «در این مسجد ـ یعنی مسجد کوفه ـ نه‌صد شیخ (استاد علوم دینی) را درک کردم که هر کدام می‌گفتند: جعفر بن محمد(ع) به من چنین فرمود.»(رجال النجاشي، ص 40، رقم 80 (ضمن ترجمة الحسن بن عليّ الوشّاء)؛ معجم رجال الحديث، ج 6، ص 28، رقم 2968.)