بسم الله الرحمن الرحیم
19 ربیعالثانی 1445 برابر با 12 آبان 1402 و 03/11/2023 م
نعمت آرامش در برابر فشارها و سختیهای زندگی
مطالب مهم خطبه اول: نعمت آرامش / جلوههای آرامش / آرامش مظهر ایمان است.
مطالب مهم خطبه دوم: استواری فلسطینیها / مسئولیت کشورهای عربی / اتحاد در مقابل دشمن.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزیز خود میفرماید: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ وَللهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللهُ عَلِيماً حَكِيماً» [الفتح: 4] صدق الله العظيم.
نعمت آرامش
خداوند متعال در این آیه شریفه به یکی از برجستهترین نعمتهایی که بر بندگان مؤمن خود نازل کرده و برایشان مقرر داشته، اشاره کرده است و آن نعمت آرامش است.
بنابراین در طول تاریخ، زمانی که مؤمنان تحت فشارهای شدید قرار گرفتند، بحرانها آنها را درنوردید و چالشها فرارویشان قرار گرفت، از آرامش برخوردار بودند. آرامش نوعی سکون است و به معنای استواری و اطمینان و آرامش روح و فقدان تنش و عدم احساس ترس و اضطراب و تلاطم است و وقتی مؤمنان به این حالت رسیدند، میتوانند درست فکر کنند و بر اساس ایمان و توکل به پروردگارشان و نه از روی ترس و اضطراب، تصمیم بگیرند.
خداوند متعال تصریح کرده است که شرط رسیدن به آرامش، ایمان است. ایمانی که به زبان منحصر نمیشود، بلکه ایمانی است که به اعماق قلب میرسد و عشق، فداکاری، بخشش، مجاهدت و فداکاری را به دیگران بازتاب میدهد.
ایمان آن چیزی است که در قلب است و با عمل تأیید میشود. این همان ایمانی است که خداوند متعال به ویژگیهای آن اشاره کرده و میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آَيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» [الأنفال: 2].
بنابراین مؤمنان در نظر خداوند همان کسانی هستند که خدا را به راستی میشناسند و عظمت و برتری او را احساس میکنند و در هنگام مواجهه با چالشها و بحرانها و فشارها پشتیبانی و یاوری او را میبینند و این حالت در دعا و تلاش و عطایشان به دیگران نمود پیدا میکند.
جلوههای آرامش
قرآن کریم به تعدادی از مظاهر آرامشی که خداوند بر انبیا و رسولان و مؤمنان نازل کرده، اشاره کرده است. خداوند متعال به پیامبرش ابراهیم(ع) آرامش عنایت کرد. هنگامی که همسر و فرزندش را در صحرای برهوت(محل بیتالحرام قبل از اینکه دستور ساخت آن را به او بدهد) تنها گذاشت. جایی که آب و غذا و مردمی وجود نداشت، بدون اینکه نگران همسر و فرزند خود باشد. در آن روز وقتی میخواست به فلسطین محل سکونت خود بازگردد، به این گفته بسنده کرد: «رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ» [إبراهيم: 37].
خداوند متعال این آرامش را در دل همسرش هاجر نیز نهاده بود. پس از آن که حضرت ابراهیم(ع) به او گفت که او را ترک خواهد کرد، گفت: «إنَّ الله لن يضيِّعنا؛ خداوند ما را رها نمیکند» و به خواستههای خود رسید.
آرامش همان چیزی است که خداوند متعال بر حضرت موسی(ع) نازل کرد. روزی که تصمیم گرفت بنیاسرائیل را از زیر یوغ و ستم فرعون خارج کند، وقتی فرعون و لشکریانش به تعقیبشان پرداختند و نزدیک بود که در ساحل دریا به او و قومش برسند، نگذاشت که بترسد. در این هنگام بنیاسرائیل به او گفتند: «إِنَّا لَمُدْرَكُونَ» [الشّعراء: 61]، اما موسی(ع) با زبان آرامشی که در قلب او وجود داشت، خطاب به آنان فرمود: «كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ» [الشّعراء: 62].
این آرامش در وجود رسول خدا(ص) هم وجود داشت. وقتی در معرض سختیها و مصیبتها قرار گرفت و از بابت محاصرهها و فشارها و تهمتهای سحر و دیوانگی و این که مرد را از همسرش جدا میکرد، متحمل آزار و اذیت شد، در آن زمان نه پریشان شد و نه متشنج و نه عقبنشینی کرد، بلکه با آرامشی که سراسر وجودش را فراگرفته بود، به ذکر این گفته به عمویش بسنده کرد: «ای عمو، به خدا سوگند، اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند تا این کار را رها کنم، آن را رها نمیکنم تا اینکه خداوند آن را پیروز کند یا به خاطر آن هلاک شوم».
قرآن به آرامشی اشاره میکند که در روزی که قریش پس از اطلاع از هجرت پیامبر از مکه به مدینه، در تعقیب او افتادند و تصمیم به دستگیری و کشتن او گرفتند، بر قلب او نازل کرد. در آن روز مردان قریش به دهانه غار ثور رسیدند. جایی که پیامبر با همراه خود در آن پنهان شده بود. خداوند در اشاره به این آرامش فرمود: «إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ الله مَعَنَا فَأَنْزَلَ الله سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ الله هِيَ الْعُلْيَ» [التّوبة: 40].
خدا به آرامشی اشاره کرده است که پس از جنگ احد، دلهای مسلمانان را پر کرد. هنگامی که شخصی به آنان خبر داد که قریش تصمیم گرفتهاند به مدینه هجوم بیاورند. همین آرامش باعث شد با وجود تمام دردهایی که بر آنها وارد شده بود، از ظلم و ستم قریش نترسند. از این رو تصمیم به ایستادگی و مقابله گرفتند. همین تصمیم مؤمنان باعث شد که قریش از تصمیم خود عقبنشینی کنند. قرآن به این مطلب اشاره کرده و میفرماید: «الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُوا حَسْبُنَا الله وَنِعْمَ الْوَكِيلُ * فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ الله وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ الله وَالله ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ» [آلعمران: 173 – 174].
این آرامش در جنگ احزاب هم آشكار بود. وقتی كه مشركان با ده هزار سوار آمدند و شهر را از هر سو محاصره كردند. خداوند متعال در اشاره به آرامش فرمود: «إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا * هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالاً شَدِيداً» [الأحزاب: 10 – 11] و مؤمنان نیز درباره این آرامش اظهار داشتند: «وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَاناً وَتَسْلِيماً» [الأحزاب: 22].
این آرامش در جنگ حنین، روزی که مسلمانان در معرض شبیخون مشرکان قرار گرفتند و موجب پراکنده شدن صفوفشان شد، تبلور یافت. خداوند در آن روز آرامش را بر پیامبر و بر مؤمنان نازل کرد و نبرد از شکستی که نزدیک بود بر مسلمانان وارد شود، به پیروزی تبدیل شد که خداوند متعال به آن اشاره فرموده است: «وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ* ثُمَّ أَنْزَلَ الله سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ» [التّوبة: 25 – 26].
آرامش مظهر ایمان است
عزیزان، در زمان اضطراب و تنشها و آشفتگیها و تعصبات و چالشها و ناملایمات، ما به آرامش روانی، وقار، آرامش قلب و تفکر به دور از احساسات و عاطفه نیاز مبرم داریم. تا بتوانیم با این شرایط دشوار کنار بیاییم و در غلبه بر آنها موفق باشیم.
ما زمانی میتوانیم به آرامش برسیم که ایمان را در اعماق قلب خود داشته باشیم، ایمانی که باعث میشود احساس کنیم خداوند متعال در صحنه زندگی حضور دارد و به ما نزدیک است، اگر او را بخوانیم صدای ما را میشنود و اگر او را فریاد بزنیم، به یاریمان میشتابد و اگر از او نصرت بخواهیم ما را پیروز میکند و اگر بر او توکل کنیم، دست یاری به سویمان دراز میکند و هنگامی که اخلاص ما در گفتار و رفتار ببیند، به ما کمک میکند و در جایی میایستیم که او میخواهد.
عزيزان آرامش جلوه و نشانهای از ايمان ماست. با آن ايمان خود را میسنجیم. مؤمن نمیتواند مؤمن باشد مگر اينكه در مصیبتها و مشكلات ثابتقدم باشد، در تزلزلها و تکانها آرامش و وقار خود را حفظ كند، تحت تأثیر عواطف و حساسیتها قرار نمیگیرد و در بلایا و دردها متزلزل نمیشود؛ بنابراین مؤمن در همه این موارد، صبور و ثابتقدم و آگاه و دانا باقی میماند.
در خصوصیات مؤمن آمده است: «في الزَّلازِلِ وَقُورٌ و في المَكارِهِ صَبُورٌ و في الرَّخاءِ شَكُورٌ؛ در فتنههای تكان دهنده با وقار و پابرجايند و در ناملايمات شكيبا و در وقت رفاه سپاسگزار». از امام صادق(ع) پرسیدند: مؤمن از کجا بداند که مؤمن است؟ فرمود: «بالتَّسْليمِ للّه ِ و الرِّضا فيما وَردَ علَيهِ مِن سُرورٍ أو سُخْطٍ؛ از تسليم در برابر خدا و خشنود بودن به هر غم و شادى كه به او میرسد.»
و وقتی به این درجه رسیدیم، روحمان به قلهای میرسد که قلهای بالاتر از آن وجود ندارد و جانهایی خواهیم داشت که نه طوفان آن را میشکند، نه زلزلههای زندگی و نه از سختیهای سیاسی، اقتصادی. جانهایی مطمئن از یاد خدا که این فرمایش حق تعالى بر آنها صدق میکند: «الَّذِينَ آَمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ الله أَلَا بِذِكْرِ الله تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» [الرعد: 28].
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا، شما و خودم را به آنچه از امام صادق(ع) نقل شده است سفارش میکنم که فرمود: «أوحَى اللهُ تعالى إلى داوودَ: أنَّ خَلّادةَ بنتَ أوسٍ بَشِّرْها بِالجَنَّةِ، وأعلِمْها آنها قَرِينَتُكَ في الجَنَّةِ. فَانطَلَقَ إلَيها، فَقَرَعَ البابَ عَلَيها، فَخَرَجَت وقالَت: هَل نَزَلَ فِيَّ شَيءٌ؟ قالَ: نَعَم، قالَت: وما هُو؟ قالَ: إنَّ اللهَ تعالى أوحَى إلَيَّ وأخبَرَني أنّكِ قَرِينَتي في الجَنَّةِ، وأن اُبَشِّرَكِ بالجَنَّةِ، قالَت: أوَيَكونُ اسمٌ وافَقَ اسمي؟! قالَ: إنّكِ لأنتِ هِي! قالَت: يا نَبِيَّ اللهِ، ما أكَذِّبُكَ، ولا واللهِ ما أعرِفُ مِن نَفسِي ما وَصَفتَني بهِ. قالَ داوودُ: أخبِرِيني عن ضَمِيرِكِ وسَرِيرَتِكِ ما هُو؟ قالَت: أمّا هذا فَسَأخبِرُكَ بهِ، أخبِرُكَ أنّهُ لَم يُصِبْني وَجَعٌ قَطُّ نَزَلَ بي كائناً ما كانَ، ولا نَزَلَ بي ضُرٌّ وحاجَةٌ وجُوعٌ كائناً ما كانَ، إلّا صَبَرتُ علَيهِ، ولَم أسألِ اللهَ كَشفَهُ عَنّي حتّى يُحَوِّلَهُ هو عنّي إلى العافيَةِ والسَّعَةِ، ولَم أطلُبْ بَدَلاً، وشَكَرتُ اللهَ علَيها وحَمِدتُهُ، فأنا راضية بقضائه. فقالَ داوودُ(ع): فبِهذا بَلَغتِ ما بَلَغتِ؛ خداى متعال به داوود(ع) وحى فرمود كه: به خَلاده دختر اوس، مژده بهشت بده و به آگاهیاش برسان كه او در بهشت، همسر تو خواهد بود. داوود به سوى او رفت و درِ خانهاش را كوبيد. خلاده بيرون آمد و گفت: آيا چيزى دربارهام نازل شده است؟ داوود گفت: «خداوند بلندمرتبه، به من وحى فرمود و به من خبر داد كه تو همنشین من در بهشت خواهى بود و فرمود كه تو را به بهشت، مژده دهم.» خلاده گفت: شايد تشابه اسمى ميان من و كسى ديگر، رخ داده است! داوود گفت: «خودِ تو هستى.» خلاده گفت: اى پيامبر خدا! من تو را دروغگو نمیشمارم؛ امّا به خدا سوگند، در خود، چنين شایستگی نمییابم! داوود گفت: «مرا از باطن و درونت خبر ده كه در آن، چه میگذرد.» خلاده گفت: اين را به تو خبر میدهم. من هرگز به هيچ دردى از هيچ نوعى، مبتلا نشدم و هیچگونه نياز و گرسنگیای، از هیچگونه به من نرسيد، مگر اين كه در برابرش شكيبايى كردم و از خداوند نخواستم كه آن را از من برطرف سازد تا آن كه او خود از من دورش گردانَد و عافيت و گشايش دهد، و به جاى آن، چيزى از خدا نخواستم و خدا را بر آن شكر گزاردم و ستايش نمودم. داوود(ع) گفت: «پس با اين خصلت، به آن مقام رسيده اى.»
دوستان عزیز، ما بیشتر به صبر نیاز داریم. بر مصیبت صبر کنیم و آن را نعمت بدانیم، چنانکه در حدیث آمده است: «ما مِن بَلِيّةٍ إلاّ و للّه ِ فيها نِعمَةٌ تُحيطُ بِها؛ هيچ گرفتارى و بلايى نيست مگر آن كه نعمتى از خداوند آن را در ميان گرفته است.» و با صبر به مصاف چالشها میرویم.
در حديث آمده است: «ما خَلَقتُ خَلقا هُو أحَبُّ إلَيَّ مِن عَبديَ المؤمنِ ، و إنّي إنّما أبتَليهِ لِما هُو خَيرٌ لَهُ ، و أنا أعلَمُ بما يُصلِحُ عَبدي ، و لْيَصبِرْ على بَلائي و لْيَشكُرْ نَعمائي و ليَرضَ بقَضائي ، أكتُبْهُ في الصِّدِّيقِينَ عِندي؛ هيچ مخلوقى نيافريدم كه نزد من محبوبتر از بنده مؤمنم باشد. او را به بلا گرفتار میسازم؛ زيرا كه اين برايش بهتر است و من بهتر میدانم چه چيز بندهام را میسازد. پس بايد بر بلاى من شكيبا باشد و نعمتهایم را سپاس گزارد و به قضاى من خشنود باشد، تا او را از صدیقان نزد خود بنويسم.»
استواری فلسطینیها
از فلسطین آغاز میکنیم، جایی که مردم فلسطین علیرغم جنایات دشمن صهیونیستی علیه افراد غیرنظامی در خانهها و پناهگاههایشان، تخریب سیستماتیک ساختمانها، مؤسسات آموزشی، بیمارستانها و مؤسسات بشردوستانه و محاصره تحمیلی بر غزه و جلوگیری از رسیدن آذوقه و سوخت حتی به بیمارستانها، همچنان به استقامت خود ادامه میدهند.
شاید آنچه دلخراش است و ما را از آینده میترساند، این باشد که دنیا شاهد این همه تصاویر دردناک و وحشتناک است و وجدانش تکان نمیخورد، بلکه در کمک به دشمن برای تداوم این تجاوزات کوشاتر میشود.
روشن شده است که هدف دشمن از این حملات شکستن اراده مردم فلسطین، سلب قدرت تصمیمگیری از آنها، تحمیل انتخابهای خود بر آنها و احیای حیثیت ارتش شکستخورده خود است.
همه اینها در سایه تداوم حمایت کامل و مطلق غرب از این رژیم و توجیه جنایات آن و اجازه ندادن به تصویب هیچ قطعنامهای در محکومیت جنایات و کشتارهای آن یا توقف این خونریزی انجام میشود که غرب را رسوا کرد و عدم جدیت شعار حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و حقوق تعیین سرنوشت ملتها را، زمانی که این شعارها با منافع غرب یا منافع این رژیم برخورد داشته باشد، نشان داد. این مواضع لکه ننگی بر پیشانی این کشورها باقی خواهد ماند.
اگرچه شاهد بلند شدن صداهایی از غرب هستیم که به صورت موضعگیری برخی از کشورهای آن یا راهپیماییهای گستردهای که در بیشتر پایتختهای آن به راه افتاد و اعلام همبستگی خود را با مردم فلسطین و محکوم کردن اقدامات این رژیم و تصویری که دشمن از خود به عنوان قربانی تجاوز ارائه میکند و در مقابل تروریسم ایستاده است، بروز کرده است.
در برابر تمام آنچه جریان دارد، بار دیگر به مردم فلسطین در غزه و کرانه باختری که الگوی قهرمانی و فداکاری شدهاند و هر روز شواهد بیشتری از قدرت و پایمردی خود و آمادگی برای انجام بالاترین فداکاریها برای دفاع از فلسطین و رهایی آن از چنگال غاصبان، علیرغم ضعف تواناییها و امکانات نشان میدهند،درود میفرستیم. این فداکاریها سبب میشود شایستگی رسیدن به خواستههای خود را برای داشتن یک زندگی عزتمندانه، آبرومندانه و آزادانه که باید به دست آورد، پیدا کند.
مجدداً از تمام طیفهای سیاسی و جهادی مردم فلسطین میخواهیم که متحد شوند. نباید این تصویر به نظر برسد که فقط یک گروه از این مردم هدف قرار گرفته است، بلکه باید اینگونه باشد که یک ملت کامل هدف قرار گرفته است. چون روند وقایع ثابت کرده است که دشمن یک گروه جناح خاص را هدف قرار نمیدهد، بلکه کل آرمان فلسطین را هدف گرفته است.
مسئولیت کشورهای عربی
مجدداً از کشورهای عربی و اسلامی میخواهیم که مسئولیت خود را در قبال خداوند، حال و تاریخ انجام دهند و در کنار کشور عربی و اسلامی که رنجکشیده و دردمند است بایستند و از تمام محاسبات و ملاحظاتی که ممکن است آنها را وادار کند که از حضور و ایستادن در کنار آن اکراه بورزند، عبور کنند؛ چون الآن زمان تسویه حساب نیست و بدانند که اگر این مردم محکم و استوار بایستند، تقویت خواهند شد. ایستادگی مردم فلسطین باعث خواهد شد آنها نیز در دنیایی حضور داشته باشند که فقط به قدرتمندان احترام میگذارد، اما وای بر این منطقه اگر دشمن بتواند به هدف خود از این فجایع و کشتار دست یابد؛ زیرا این رژیم به هر کشوری که بخواهد قوی شود یا مانند بقیه کشورهای جهان به آمال و آرزوهای خود دست یابد، دستاندازی خواهد کرد.
این رژیم به ضرر اعراب و مسلمانان و ثبات و امنیتشان ایجاد شد و به تنهایی مانع از اتحاد و همبستگی و هماهنگی منطقه میشود و نمیگذارد که هیچ کشوری به آزادی در سرزمین و تصمیمگیری و منابع خود بیندیشد و در این دنیا سربلند باشد.
در اینجا ما از همه کشورها و ملتهایی با رنج و عذاب این مردم ابراز همبستگی کرده و میکنند و تظاهرات گستردهای که در یمن، عراق، ایران، سوریه و کویت شاهد بودیم و تصمیم پارلمان تونس مبنی بر تحریم عادیسازی روابط با دشمن تا احضار سفیر اردن از اسرائیل و درخواست از اسرائیل برای بازنگرداندن سفیر خود به اردن، بیانگر همین اعلام همبستگی است.
اتحاد در مقابل دشمن
به کشور خود برمیگردیم تا بر اهمیت حفظ و تقویت وحدت داخلی در برابر این رژیم تأکید کنیم. نمیخواهیم تواناییهای دشمن و کارهایی را که ممکن است در میدان نبرد انجام دهد، دست کم بگیریم. چون چیزی است که تجربه کردهایم و میدانیم؛ اما باید نقاط ضعف آن را نیز در نظر داشته باشیم و مؤلفههای قدرت کشور خود را فراموش نکنیم. همین توانمندیها باعث میشود که دشمن از وارد جنگ شدن با کشور ما هراس داشته باشد و دشمن بیش از همه از این امر آگاه است.
ما معتقدیم در این مرحله چیزی که بیشترین نیاز را به آن داریم این است که تمام توانمندیها و امکانات خود را که تضمین کننده وحدت داخلی و تقویت عناصر استواری آن است، به کار گیریم؛ اما عامل اساسی، تحقق ثبات سیاسی و امنیتی از رهگذر برگزاری انتخابهای ریاست جمهوری و دولتی و پر کردن جای خالی نهاد نظامی کشور است و این امر با تلاش جدی برای رفع تمامی موانع داخلی و خارجی امکانپذیر است که همچنان بر سر راه این انتخابات و پرداختن جدی به بحرانهایی که امنیت غذایی و معیشتی مردم لبنان و تواناییشان در تهیه دارو، درمان، مدارس و دانشگاه فرزندانشان که بر زندگی شهروندان سنگینی میکند و ثبات آنها را در این کشور تهدید میکند، قرار دارد؛ زیرا کشور با این رخوت نمیتواند با چالش پیش روی آن قرار دارد یا عواقبی که ممکن است رخ دهد مواجه شود. در حالی که ما به تنهایی قادر به یافتن راهحل برای آن هستیم.