بسم الله الرحمن الرحیم
10 شوال 1445 برابر با 31 فروردین 1403 و 19/04/2024 م
درسهایی از جنگ حنین؛ مغرور نشدن به کثرت و قدرت
مطالب مهم خطبه اول: سالروز جنگ حنین / درسهایی از نبرد حنین.
مطالب مهم خطبه دوم: تعدی به ایران / زخم خونین غزه / خطر دشمن برای لبنان / رسیدگی به مسائل داخلی.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزیز خود میفرماید: «لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَيْئاً وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُم مُّدْبِرِينَ * ثُمَّ أَنَزلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُوداً لَّمْ تَرَوْهَا وَعذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ» [التَّوبة: 25 – 26] صدق الله العظيم.
سالروز جنگ حنین
جنگ حنین در دهم شوال سال هشتم هجری و سی روز پس از پیروزی قاطع مسلمانان در فتح مکه رخ داد؛ زیرا در درهای به نام حنین که نزدیک مکه است، به وقوع پیوست. این جنگ پس از آن صورت گرفت که دو قبیله طائف، یعنی هوازن و ثقیف، تصمیم گرفتند که توان خود را متحد کرده و ارتشی قوی و متحد بسازند که هدف آن بازگرداندن مکه به دامان شرک و جلوگیری از گسترش اسلام بود. آن هم پس از این که ورود مردم به دین خدا آغاز شد و مسلمانان در شبهجزیره عربستان به نیرویی هراسانگیز تبدیل شدند.
آنان مالک بن عوف نضری را برای رهبری لشکریان خود برگزیدند. او جوانی شجاع و دلیر بود. او ارتشی آراست و آن را برای جنگ با پیامبر خدا(ص) و مسلمانان آماده کرد. سپس برای تثبیت جنگجویان خود، زنان و کودکان و اموال را پشت سر لشکریان خود قرار داد و این کار را اینگونه توجیه کرد: هدف من از این که هر مردی خانواده، پول و فرزند و زن خود را پشت سر داشته باشد، این بود که بتواند به خاطر آنها بجنگد. هر چند که تعدادی به این تصمیم اعتراض کردند، زیرا حضور زنان و کودکان برای رسیدن به پیروزی بیفایده بود و اگر سپاه مشرکان شکست بخورد، چه بلایی بر سر آنها میآمد؟
هنگامی که رسول خدا(ص) از حرکت لشکر مالک بن عوف مطلع شد، به سرعت یاران خود را بسیج کرد و لشکری انبوه و متشکل از دوازده هزار رزمنده را آماده مقابله با آنها کرد و آنها را به سلاح و تجهیزات کافی مجهز کرد و تصمیم گرفت علیه سپاه مشرکان حرکت کند.
بزرگی لشکر، تحسین مسلمانان را نسبت به خود و قدرتی که به دست آورده بودند، برانگیخت، یکی از آنها این وضعیت را چنین بیان کرد و گفت: «اگر به دشمن خود برسیدیم، مشکلی نخواهیم داشت... بعد از امروز به دلیل اندکی نفرات شکست نخواهیم خورد.» هر چند رسول خدا به آنها هشدار داده بود که تحت تأثیر قدرت و تعداد لشکریان خود قرار نگیرند یا دشمنان خود را دست کم نگیرند.
قبل از جنگ، مالک بن عوف سه نفر از لشکریان خود را فرستاد تا از وضعیت مسلمانان و تعدادشان خبر بیاورند. وقتی جاسوسان از قدرت و بسیار سپاهیان اسلام خبر آوردند، او نقشه نظامی خود را تغییر داد و تصمیم گرفت که وارد رویارویی مستقیم با لشکر مسلمانان نشود و از حیله نظامی استفاده کند. لذا تصمیم گرفت با لشکریان خود به حنین فرود آید و در مسیر حرکت مسلمانان، پشت صخرهها پنهان شوند و آنها را غافلگیر کنند. همین که مسلمانان به وادی حنین رسیدند، از پشت صخرهها بیرون آمدند و شروع به پرتاب سنگ و تیر و نیزه به سوی مسلمانان کردند و گروهی دیگر با شمشیرهای خود مسلمانان را در برگرفتند. این کار مسلمانان را ترساند و آنها را به درهها و کوهها فراری داد. به طوری که جز تعداد اندکی از مهاجران و انصار که از هشتاد نفر بیشتر نمیشدند، کسی در کنار پیامبر باقی نماند. خداوند متعال در اشاره به این وضعیت میفرماید: «وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ».
رسول خدا(ص) آنان را برای مقابله با سپاه مالک بن عوف فرستاد. در همین حال از عمویش عباس خواست که با صدای بلند فریاد بزند و مسلمانان را به بازگشت دعوت کند تا به رسول خدا(ص) و یارانش ملحق شوند و همراهشان به جنگ ادامه دهند.
او نیز با صدای بلند آنها را صدا زد: «ای اهل بیعت شجره به کجا فرار میکنید؟ آن عهدی که با رسول خدا(ص) داشتید، کجا شد؟!» او با این کار میخواست بیعت شجره را که قبل از عهدنامه حدیبیه اتفاق افتاده بود، به آنان یادآوری کند. در این بیعت مسلمانان به پیامبر خدا(ص) متعهد شده بودند که تا پای جان از او حمایت کنند.
فریاد عباس به گوش مسلمانان رسید و غیرت آنها را برانگیخت و آنها نیز به میدان جنگ بازگشتند و نزد رسول خدا(ص) گرد آمدند و به او گفتند: «لبیک لبیک یا رسول خدا» تا جنگ در کنار رسول خدا(ص) را از سر بگیرند و به یک باره به لشکر مالک بن عوف، هجوم بردند. جنگی که تنها چند ساعت طول کشید. در این جنگ چند ساعته مشرکان به رهبری مالک بن عوف شکست خوردند و لشکریانشان متفرق شدند و اموال و زنان و کودکانی را که به میدان جنگ آورده بودند به جا گذاشتند.
بدین ترتیب شکستی که مسلمانان تجربه کردند، به پیروزی قاطعی تبدیل شد که پایههای اسلام را در جزیرةالعرب مستحکم کرد و صدای اسلام را به گوش شنوا و چشم بینا و دل آگاه رساند.
درسهایی از نبرد حنین
عزیزان، درسهای جنگ حنین بسیار رسا بود و نیاز مبرم داریم که در برخی از این عبرتها تأمل کنیم:
اولاً: جنگ حنین تأیید کرد که بر اساس محاسبات خداوند متعال، پیروزی با کثرت نفرات و تجهیزات رخ نمیدهد و نه حتی با قلت آن. خداوند متعال مسلمانان را در بدر به رغم قلت در نفرات و تجهیزات پیروز کرد. خداوند متعال میفرماید: «كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإذْنِ اللهِ» [البقرة: 249] و فرمود: «وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ» [آل عمران: 123]، در حالی که مسلمانان در آغاز نبرد با مشرکان در حنین، با وجود تعداد زیاد نفرات و تجهیزات، شکست خوردند؛ بنابراین پیروزی مجانی به دست نمیآید بلکه با تحقق شرایط آن را فراهم میشود که خداوند مؤمنان را به تحقق این شرایط فراخوانده است؛زیرا به آنها به این شرط وعده پیروزی داد که در راه او جهاد کنند: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» و این که حب دنیا در دلهایشان وارد نشود و در راه او آماده فداکاری باشند و با تدبیر خوب و مدیریت درست و رعایت موازین نبرد و مغرور نشدن و حقیر نشمردن دشمن، با هر قدرتی که میتوانند آماده جنگ شوند.
ثانیاً: این نبرد به خطر خودستایی یا مغرور شدن به ثروت و قدرت و پیامدهای فردی ناشی از آن اشاره داشت. این که شخصی خود را کامل ببیند و همین مسئله در عرصه جمعی نیز وجود دارد. تاریخ به ما میگوید که چگونه بسیاری از کشورها، تمدنها و ارتشها تحت تأثیر احساس قدرت بیش از حد و بیتوجهی به نقاط ضعف خود و متوجه نبودن به نقاط قوت فزاینده دیگران سقوط کردند. از این رو، روایات نسبت به گسترش این آفت هشدار دادهاند. چنانکه در حدیث آمده است: «العُجبُ يُفسِدُ العَقلَ؛ خودپسندى، خرد را تباه میکند.»، «العُجبُ يُظهِرُ النَّقيصَةَ؛ خودپسندى، کمبود را آشكار میسازد.» و «مَن دَخَلَهُ العُجبُ هَلَكَ؛ به هر كه خودپسندى راه يابد، نابود شود.»
خداوند تبارک و تعالی اشاره کرده است که خودستایی نزدیک بود تمام دستاوردهای مسلمانان را در طول تاریخ جهادیشان از بین ببرد و در جنگ حنین مسلمانان را به مرز شکست بکشاند و خداوند متعال در اشاره به این امر فرمود: «وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَيْئاً». به این اعتبار که کثرت به تنهایی شرط پیروزی نیست.
ثالثاً: خداوند در آیاتی که به این نبرد اشاره کرده است، از نعمت آرامش و اطمینانی که خداوند با مشاهده نیت صادق، اخلاص در کار و استواری در عرصه جنگ به مؤمنان عطا میکند و استحکامی که آنان از آن بهرهمند میشوند، سخن میگوید.
خداوند تبارک و تعالی اشاره کرده است که به آنها اطمینان میدهد و هرگونه ترس از دشمنانشان را از وجودشان دور میکند و اعتماد به پیروزی را در وجودشان تقویت میکند. خداوند متعال میفرماید: «ثُمَّ أَنَزلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُوداً لَّمْ تَرَوْهَا وَعذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ» [التوبة: 26] و این پس از آن بود که نزد رسول خدا(ص) بازگشتند و تصمیم گرفتند با او نبرد را ادامه دهند.
رابعاً: علیرغم آنچه دشمنانش با پیامبر خدا(ص) و یارانش کردند، او در این جنگ رحمت و مهربانی اسلام را نشان داد. آن حضرت اسیرانشان را بخشید و هنگامی که شنید در میان یارانش کسانی هستند که به انتقام از آنچه در این جنگ بر سرشان آمد، میخواهند کودکان مشرکان را بکشند، به آنها فرمود: «چه شده است که گروههایی از شما اقدام به کشتن کودکان کردهاند؟!» گفتند: ای رسول خدا، آنها فرزندان مشرکان هستند! حضرت فرمود: «آیا بهترین شما فرزندان مشرکان نیستید؟! هر مولودى بر فطرت متولد مىشود تا زمانی که زبانش آن را بیان کند.»
عزیزان، در مواجهه با چالشها، نیاز مبرمی به الهام گرفتن از همه این معانی داریم که ما را قویتر، محکمتر و توانمندتر در مقابل آنها میکند و به پیروزی و سرافرازی میرساند، «وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللهِ» الانفال: 10].
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا، به شما و خودم سفارش میکنم که صبر کنیم تا آنچه را که به صابران وعده داده شده، به دست آوریم که خداوند متعال به آن اشاره و فرموده است: «وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» و زمانی که فرمود: «وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»، «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا»، «بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آَلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ»
در حدیث آمده است: «الصَّبرُ مِن الإيمانِ بمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ؛ صبر براى ايمان، به منزله سر است براى بدن.» در حدیثی دیگر آمده است: «إنّ النَّصرَ مَعَ الصَّبرِ و الفَرَجَ مع الكَربِ و إنّ مَعَ العُسرِ يُسراً؛ همانا پيروزى با صبر همراه است و گشايش با گرفتارى و بیگمان با هر دشوارى، آسانى هست».
بیایید در هنگام مواجهه با بلاها، چالشها و بحرانها که زیادند صبور باشیم. در برابر آنها از پای نیفتیم، فریب نخوریم، مغلوب نشویم و از ارزشها و اصول و غرور و کرامت خود عقبنشینی نکنیم تا آنچه را که خداوند به صابران وعده داده، به دست آوریم و در چشم خدا باشیم و هر که صبور باشد، خداوند به او صبر عطا میکند و در مواجهه با مشکلات تواناتر خواهد بود.
تعدی به ایران
از تجاوزات اسرائیل به ایران که به شکلی ناچیز ظاهر شد، شروع میکنیم. یکی از رهبران این رژیم از این تجاوزات به عنوان «مسخره» یاد کرد که نشان دهنده میزان ضعف و سستی دشمن در زمینههای مختلف است. واقعیتی که توسط حمله ایران به این رژیم قبلاً تأیید شده بود. علیرغم همه صحبتهایی که در مورد آن انجام شد، زمانی که به اهداف خود رسید، موفقیت بزرگی را رقم زد و تواناییهای جمهوری اسلامی را نشان داد. تواناییهایی که دشمن و حامیان آن را واداشت که قبل از هرگونه واکنشی، خوب فکر کنند. سپس واکنش شکننده صهیونیستها انجام شد تا تمایل جدی این رژیم را به عدم افزایش تنش به خاطر ترس از آغاز جنگ مستقیم با ایران را مورد تأکید قرار دهد.
پس از اینکه ایران تصمیم قاطع خود را مبنی بر این که از این پس در برابر هیچ حملهای سکوت نخواهد کرد، رژیم صهیونیستی و حامیان آن به روشنی درک کردند که ادامه دادن به قلدری چه خطراتی را متوجه آن خواهد کرد. ایران با سکوت نکردن در برابر حمله به کنسولگری خود، این قضیه را روشن کرد. این در حالی بود که میگفتند: ایران این اتفاق را قورت خواهد داد و شهامت مقابله با رژیم صهیونیستی را ندارد؛ اما ایران ثابت کرد که صبر و تحمل آن فقط به خاطر علاقه به صلح و ثبات منطقه و جهان است؛ اما در نهایت دید که چنین رویکردی دیگر در برابر این رژیم و حامیان تجاوز آن کارایی ندارد.
بنابراین، پاسخ ایران بدون شک میزان قدرت ایران و پیشرفت توان نظامی آن را بهرغم محاصرهای که در آن قرار داشت، نشان داد. این که میتواند به رژیم صهیونیستی در خانه خود ضربه بزند و علیرغم حمایتهای بسیاری که از این رژیم صورت گرفته است، اهداف مورد نظر خود را تحقق ببخشد.
در مواجهه با آنچه رخ داده و ممکن است اتفاق بیفتد، از جهانی که از این رژیم حمایت کرده و میکند میخواهیم که از خطرات تداوم این حمایت و این که به رژیم حق بدهند تا آنچه را که میخواهد و هر طوری که میخواهد، انجام دهد و خطراتی که این امر ممکن است برای صلح جهانی به دنبال داشته باشد، آگاه باشد. از این رو جهان باید این رژیم را مهار کند و جلوی تداوم تجاوزاتش را بگیرد. وزیر جنگ رژیم صهیونیستی تهدید کرده است که هواپیماهای آن میتواند به هر نقطهای در خاورمیانه برسد؛ زیرا تداوم این روند به نفع دشمن نخواهد بود، چون به وضوح ثابت شده است که در این دنیا کسانی هستند که به ظلم تن نمیدهند، خواری را نمیپذیرند و به تحقیر رضایت نمیدهند و منطق زور و قلدری که همچنان برای تحت سلطه در آوردن منطقه و مصادره تصامیم آن به کار گرفته میشود، دیگر کارایی گذشته را ندارد و آن چه کارایی دارد احترام به حق انتخاب مردم و احترام گذاشتن به حاکمیت آنها بر سرزمینشان است.
زخم خونین غزه
به غزه و زخم خونین آن برمیگردیم که جز با توقف آن، هیچ راهحلی در منطقه وجود نخواهد داشت؛ چرا که دشمن همچنان بر تداوم جنایات خود در آن اصرار دارد. تعداد قربانیانی که روزانه به زمین میافتند و گورهای دستهجمعی که اخیراً کشف شدهاند، به این امر اشاره دارد. در عین حال تخریب تمام مظاهر حیات در آن، مؤید اصرار این رژیم بر کوچاندن مردم نوار غزه، جهت زمینهسازی برای پایان دادن به قضیه فلسطین است. بدون این که این رژیم هیچ آمادگی یا تمایلی برای تبعیت از قطعنامه سازمان ملل نشان دهد. قطعنامهای که خواستار آتشبس و دستیابی به راهحلی است که از طریق مذاکره به درد و رنج این مردم پایان دهد. علیرغم همه تسهیلاتی که مذاکره کننده فلسطینی در این زمینه صورت داد. بلکه شاهد تأکید این رژیم بر تصمیم خود برای ورود به رفح به عنوان آخرین سنگر آن هستیم. اقدامی که با حمله مستقیم ارتش یا از طریق شهرکنشینان به فلسطینیان در کرانه باختری تکمیل میشود.
در برابر آنچه رخ داد، بار دیگر به ملت فلسطین، مقاومت آن و همه کسانی که در کنار آنها ایستادهاند، به خاطر صبر و استقامت و مقابله با این رژیم و جلوگیری از دستیابی به اهدافش، درود میفرستیم.
خطر دشمن برای لبنان
به لبنان میرسیم که به دلیل اعتقاد به حمایت از آرمان فلسطین و تنها نگذاردن مردم آن، شدت درگیریها با دشمن در آن افزایش یافته است. عملیات بینظیر مقاومت شاهد این اعتقاد است. عملیات مقاومت تأکید کننده این واقعیت است که این کشور طعمه آسانی برای این رژیم نخواهد بود و میتواند به تجاوزات دشمن پاسخ دهد. آن هم در حالی که تهدیدات دشمن ادامه دارد و مانورهای جنگی شبیهسازی شده علیه لبنان انجام میدهد و به نابودی تمام نشانههای زندگی در روستاهای غیرنظامی ادامه میدهد.
در اینجا مجدداً از لبنانیها میخواهیم که خطر دشمن را درک کنند و به گفته دشمن گوش دهند که میگوید: حتی اگر جنگ غزه متوقف شود، جنگ خود را با لبنان متوقف نخواهد کرد. نباید فکر کنند که از هدف قرار گرفتن توسط دشمن در امان هستند. دشمن لبنان را نقیض خود میبیند. این امر نیازمند توجه به وحدت و ثبات داخلی و اجازه ندادن به دشمن برای بهرهبرداری از هر نقطه ضعف داخلی است؛ و اگر اختلافات داخلی وجود داشته باشد، باید، نباید به تنش داخلی، از بین بردن ثبات و امنیت داخلی یا تضعیف موقعیت لبنان در برابر دشمن منجر شود.
رسیدگی به مسائل داخلی
در عین حال، پس از مشخص شدن اثرات خلأ ریاست جمهوری بر پروندههای داخلی که روشن است در سطوح اقتصادی، معیشتی و زندگی، به ویژه بحران آوارگان سوریه که رسیدگی به آن به دلیل تأثیرات منفی بر اوضاع داخلی، به امری ضروری و فوری تبدیل شده، در حال تشدید است، مجدداً بر لزوم اجابت همه فراخوانهایی که میخواهند این کشور طعمه خلأ باقی نماند، تأکید میکنیم.
باز هم در عرصه داخلی، از نقش نیروهای امنیتی در کار خستگیناپذیرشان برای مقابله با باندهای سرقت که حتی برای رسیدن به اهدافشان دست به قتل میزنند، تقدیر میکنیم و در عین حال بار دیگر همه را به انصاف ورزی و عدم تحمیل مسئولیت جنایات این جنایتکاران بر تمام سوریها که توجیهی برای آسیب زدن به آوارگان سوری شده است، دعوت میکنیم.