خطبه جمعه، 14 اردیبهشت ماه 1403

مطالب مهم خطبه اول: برخی از خصوصیات امام صادق(ع) / مدرسه علم و گشایش / برخی از توصیه‌های امام صادق(ع) / وفاداری واقعی به امام(ع).

مطالب مهم خطبه دوم: غزه اراده دشمن را در هم می‌شکند / اتحاد در مقابل دشمن / پرونده آوارگان سوری / امنیت اجتماعی در خطر است.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

24 شوال 1445 برابر با 14 اردیبهشت 1403 و 03/05/2024 م

تأملی در برخی از توصیه‌های امام صادق(ع)

 

مطالب مهم خطبه اول: برخی از خصوصیات امام صادق(ع) / مدرسه علم و گشایش / برخی از توصیه‌های امام صادق(ع) / وفاداری واقعی به امام(ع).

مطالب مهم خطبه دوم: غزه اراده دشمن را در هم می‌شکند / اتحاد در مقابل دشمن / پرونده آوارگان سوری / امنیت اجتماعی در خطر است.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى» [الشورى: 23] صدق الله العظيم.

بیست و پنجم ماه شوال، سالگرد رویداد غم‌انگیزی است و آن سالروز رحلت یکی از ائمه اهل‌بیت(ع) است. همان‌هایی که خداوند متعال به ما امر فرموده که به ایشان محبت کنیم و آن را پاسخی زیبا به آنچه رسول خدا(ص) انجام داد، تلاش‌هایی که در ابلاغ رسالت خود صورت داد و اذیت‌هایی که در این راه متحمل گردید، قرار داد. یکی از کسانی که رسول خدا(ص) درباره آن‌ها فرمود: «إنّي تاركٌ فيكم ما إن تَمَسَّكتم بهما لن تضلّوا بعدي كتابَ الله، وعترتي أهلَ بيتي» و او امام جعفر بن محمد الصادق(ع) است.

 

برخی از خصوصیات امام صادق(ع)

امامی که به علم و بردباری و عبادت و فراوانی ذکر و نیکوکاری و فراوانی انفاق و بخشش و بخشش شهرت داشت. صفت همراه نام او، «صادق» است که به خصلت بارز او که صداقت در گفتار و کردار باشد، اشاره دارد. او همان کسی است که می‌فرمود: «لا تَغْتَرّوا بِصَلاتِهِمْ وَلا بِصيامِهِمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَما لَهِجَ بِالصَّلاةِ وَالصَّوْمِ حَتّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ، وَلكِنِ اخْتَبِروهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَديثِ وَأداءُ الأمانَةِ؛ فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو می‌کند که اگر آن‌ها را ترك گويد، احساس ترس می‌کند، بلكه آن‌ها را به راست‌گویی و امانت‌داری بيازماييد.»

این امام در یک دوره انتقالی بین زوال حکومت بنی‌امیه و آغاز حکومت عباسیان زندگی می‌زیست که این امر درجه‌ای از آزادی را برای او فراهم ساخت که در اختیار بقیه ائمه(ع) نبود و همین امر باعث گسترش علوم اهل‌بیت(ع) شد. تا جایی که مذهب اهل‌بیت(ع) با نام او گره خورده و به مذهب جعفری معروف شده است. شیخ مفید به این مطلب اشاره کرده و گفته است: «مردم در تمام دانش‌ها از او نقل قول می‌کردند تا جایی که زبانزد خاص و عام بود و آن‌چنان نامش در شهرها و بر سر زبان‌ها بود که دانشمندان به اندازه او از هیچ یک از اهل‌بیت حدیث نقل نکردند.»

 

مدرسه علم و گشایش

مسجد او، مسجد کوفه، مقصد طلاب دانش بود که از کشورهای مختلف اسلامی نزد او می‌آمدند تا از او علم بیاموزند و دانش گسترده و پاسخ‌های رضایت‌بخش را برای سؤالات و شبهاتی که در آن زمان در جامعه اسلامی مطرح می‌شد، می‌یافتند. در این زمینه یکی از راویان می‌گوید: «وارد مسجد کوفه شدم - بیست سال پس از رحلت امام صادق(ع) – پس نه صد شیخ(عالم) را درک کردم که همه می‌گفتند: جعفر بن محمد به من چنین فرمود.»

چنان که معروف بود، گشایش برجستگی مدرسه امام صادق(ع) بود؛ زیرا همه تنوعات فقهی، فکری و اعتقادی موجود در سطح جامعه اسلامی را در خود گرد آورده و جلوه عملی از وحدت اسلامی به شمار می‌رفت. چرا که هیچ یک از کسانی که با عقیده او مخالف بودند، در این که نزد او شاگردی نمایند و از علم او استفاده کنند، تأخیر نکردند؛ زیرا شناخت عمیق از اسلام و احترام به عقاید دیگران را در وجود او می‌یافتند. می‌بینیم که ابوحنیفه نعمان پیشوای مذهب حنفی در درس خواندن نزد امام صادق(ع) و نوشیدن از چشمه‌سار علم آن حضرت مشکلی نمی‌دید و کار به جایی رسید که گفت: «اگر آن دو سال نبود، نعمان هلاک می‌شد.» مالک بن انس، امام مذهب مالکی نیز نزد آن حضرت شاگردی کرد. او می‌گفت: «مَا رَأَتْ عَيْنٌ، وَلا سَمِعَت‌ أُذُنٌ، وَلا خَطَرَ علی قَلْبِ بَشَرٍ، أَفْضَلُ مِنْ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ فَضْلاً وَ عِلْماً وَ عِبَادَةً وَ وَرَعاً؛ نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه به دل انسانی خطور کرده است که از نظر فضیلت و علم و عبادت و تقوا کسی از جعفر صادق بهتر است».

امام صادق(ع) به گفتگو با زندیقان، ملحدان، غالیان، صوفیان و پیروان ادیان آسمانی، معروف بود. تمام کسانی که با او گفتگو کرده‌اند به گفتار نیک و احترام او به نظرات دیگران و منطق محکم و عقلانیت آن حضرت در پاسخگویی گواهی داده‌اند.

ابن‌مقفع یکی از افراد متأثر از زندیقان، در بیان این مطلب گفته است: «هیچ کس مانند جعفر بن محمد سزاوار نام انسان نیست.» ابن العوجاء، یکی از ملحدان بزرگ، هنگامی که با یکی از شاگردان امام صادق(ع) در مورد وجود خدا گفتگو کرد و برخورد تندی از او دید، همین را بیان کرد: «اگر از یاران جعفر بن محمّد صادق هستی، او با ما این چنین سخن نمی‌گوید و با مثل دلیل تو با ما به مناظره نمی‌پردازد که او بیش از آنچه تو از ما شنیدی، از ما شنیده است؛ امّا در گفتگو با ما، به زشتی، سخن نگفته و در پاسخ ما مرزشکنی ننموده است. او انسانی بردبار، متین، عاقل و استوار است».

 

برخی از توصیه‌های امام صادق(ع)

امروز در سالگرد وفات این امام بزرگوار به همین مناسبت به توصیه‌هایی که ایشان برای ما به جای گذاشته‌اند، اشاره می‌کنیم تا از آن‌ها هدایت بجوییم.

اولین وصیتی که از طریق آن می‌خواست بر این امر تأکید کند که رابطه مؤمنان با یکدیگر باید بر حسن نیت بنا شود تا هر چیزی را که برادر مؤمنشان می‌گویند و یا انجام می‌دهند، حمل بر بدی نکنند و احتمال خیر و خوبی در آن بدهند. پس فرمود: «ضعْ أمرَ أخيك على أحسنِهِ، حتَّى يأتيك ما يغلبُك منه، ولا تظنّنَّ بكلمةٍ خرجَتْ من أخيك سوءًا، وأنت تجدُ لها في الخيرِ محملاً؛ رفتار برادرت را به بهترين وجه آن تفسير كن تا زمانى كه كارى از او سر زند كه راه توجيه را بر تو ببندد و هیچ‌گاه به سخنى كه از دهان برادرت بيرون آيد تا وقتى براى آن توجيه خوبى می‌یابی، گمان بد مبَر.» و این فرمایش خداوند متعال است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ». در اینجا منظور همان گمان بد است. البته اگر هیچ احتمالی برای خیر پیدا نکردی، می‌توانی بر همین اساس با او رفتار کنی.

اما در وصیت دوم خود به یکی از اصحابش که پس از مسافرت، نزد او آمده بود، به امر مهمی اشاره کرد و فرمود: «برادرانت را چگونه ترک کردی؟» - او نیز از شیعیان تعریف کرد و اظهار داشت که آن‌ها از دوستداران امام هستند- امام(ع) به او فرمود: «کَیْفَ عِیادَةُ أغْنیائِهم لِفُقَرائِهم؟ قال: قَلیلَةٌ، قال: وَکَیْفَ مُشاهَدَةُ أغْنیائِهِمْ لِفُقَرائِهِم؟ قال: قَلیلَةٌ، قال: فَکَیْفَ صِلَةُ أغْنیائِهِمْ لِفُقَرائِهِمْ فی ذاتِ أیْدیهِمْ؟ فقال: إنّکَ لَتَذْکُرُ أخْلاقا قَلَّ ما هی عِنْدَنا، قال: فقَالَ: فَکَیْفَ تَزْعُمُ هؤلاءِ أنّهُمْ شیعَةٌ؛ عیادت ثروتمندانشان فقرایشان چگونه است؟ عرض کرد: کم است. فرمود: دیدن (و سر زدن) ثروتمندانشان از فقرای آن‌ها چگونه است؟ عرض کرد: اندک است. فرمود: کمک نمودن ثروتمندانشان نسبت به فقرای آن‌ها چگونه است؟ عرض کرد: شما اخلاقی را بیان می‌کنید که نزد ما کم است. فرمود: پس چگونه آن‌ها خود را شیعه می‌پندارند.» زیرا شیعیان نسبت به هم اهل رسیدگی، بخشنده و دلسوز هستند که ثروتمندانشان از فقرا حمایت می‌کنند و به خاطر موقعیت و پول نسبت به همدیگر برتری‌جویی ندارند.

در فرمایش دیگری از ایشان آمده است: «ينبغي للمؤمنِ أن تكونَ فيه ثمان خصالٍ: وقوراً عندَ الهزاهزِ، صبوراً عندَ البلاءِ، شكوراً عندَ الرّخاءِ، قانعاً بما رزقَهُ اللهُ، لا يظلمُ الأعداءَ، ولا يتحاملُ للأصدقاءِ، بدنُهُ منه في تعبٍ، والنَّاسُ منه في راحة؛ مؤمن بايد هشت خصلت داشته باشد: در تکان‌ها باوقار و پابرجا باشد، در گرفتارى شكيبا و در خوشى و آسايش سپاسگزار، به آنچه خداوند روزي‌اش فرموده خرسند باشد، به دشمنان ستم نكند و براى دوستان با تكلّف كارى را انجام ندهد. بدنش از او در رنج و زحمت باشد و مردم از او در آسايش.»

از او نقل شده است: «لا تَتَصَدَّقْ على أعيُنِ الناسِ لِيُزَكُّوكَ؛ فإنّكَ إن فَعَلتَ ذلكَ فَقَدِ استَوفَيتَ أجرَكَ و لكنْ إذا أعطَيتَ بِيَمِينِكَ فلا تُطلِعْ علَيها شِمالَكَ؛ فإنَّ الذي تَتَصَدَّقُ لَهُ سِرّا يَجزِيكَ عَلانِيَةً؛ جلو چشم مردم صدقه نده تا تو را ستايش كنند؛ زيرا اگر چنين كنى هر آينه پاداش خود را گرفته‌ای؛ بلكه اگر با دست راستت صدقه دادى دست چپت خبردار نشود؛ زيرا آن كسى كه به خاطر او پنهانى صدقه می‌دهی، پاداش تو را آشكارا خواهد داد.»

و اما آخرین فرمانش که از طریق یکی از اصحابش خطاب به شیعیانش فرمود: «أقرئْ مَنْ ترى أنَّه يطيعُني ويأخذُ بقولي منهم السَّلامَ، وأوصِهم بتقوى اللهِ والورعِ في دينِهم، والاجتهادِ للهِ، وصدقِ الحديثِ، وأداءِ الأمانةِ، وطولِ السّجودِ، وحسنِ الجوارِ، فبهذا جاءَ محمَّدٌ(ص)؛ به هرکس که مرا اطاعت می‌کند و به سخن من عمل می‌کند سلام برسان (و به آنان بگو) شما را به تقوای خدای عزّ و جلّ و پرهیزکاری در دینتان و نهایت تلاش، برای خداوند و صدق گفتار و ادای امانت و طولانی بودن سجود و همسایه داری سفارش می‌کنم. پس محمد(ص) این سفارش را آورد.»

در مورد رابطه آن‌ها با پیروان مذاهب و ادیان دیگر می‌فرماید: «صِلوا عشائرَهم، واشهدوا جنائزَهم، وعُودوا مرضاهم، وأدّوا حُقوقَهم، فإنَّ الرَّجلَ منكم إذا ورعَ في دينِهِ، وصدقَ الحديثَ، وأدَّى الأمانة، وحسُنَ خُلقُهُ مع النَّاسِ، قيل: هذا جعفريٌّ، فيسرُّني ذلك، ويدخلُ عليَّ منه السّرور، وإِذا كانَ غيرَ ذلكَ، دخلَ عليَّ بلاؤُه وعارُه… كونوا دعاةً للنَّاسِ بغيرِ ألسنتِكم، ليروا منكم الورعَ والاجتهادَ والصَّلاةَ والخيرَ، فإنَّ ذلكَ داعية... يا شيعةَ آل محمَّدٍ، اتّقوا اللهَ ما استطعْتم، ولا حولَ ولا قوّةَ إلّا بالله؛ در جماعت‌های آنان نماز بخوانید و بر سر جنازه آن‌ها حاضر شوید و مریضانشان را عیادت کنید؛ و حقوقشان را ادا نمایید، زیرا هر یک از شما چون در دینش پارسا و در سخنش راست‌گو و امانت‌دار و خوش‌اخلاق با مردم باشد، گفته می‌شود: این یک شیعه است و این کارهاست که مرا خوشحال می‌سازد و شادی آن بر من وارد می‌شود و اگر غیر از این باشد، ننگ و عار آن بر من وارد می‌شود... دعوتگران مردم به غیر زبان خود باشید تا از شما پرهیزگاری و کوشش و نماز و خوبی ببینند که این خود دعوت کننده است... ای شیعیان آل محمد تا می‌توانید از خدا پروا کنید. ولا حولَ ولا قوّةَ إلّا بالله».

 

وفاداری واقعی به امام(ع)

عزیزان، وفاداری ما به این امام عزیز در حد انتساب به آن حضرت و ذکر نام و زیارت او متوقف نمی‌شود، بلکه انتساب به آن حضرت به اتخاذ اخلاق و ارزش صداقت در زندگی و پیروی از رهنمودها و توصیه‌های او، در رویکرد گفتگویی که با آن به قلوب و خردهای مردم دست یافت و کشیدن پل‌های ارتباطی با دیگران که ما شدیداً به آن نیاز داریم و از آن‌ها الگوبرداری و پیروی می‌کنیم، حاصل می‌شود که به عنوان منبع زاد و توشه‌ای برای ما به جای گذاشته است.

از این رو از خداوند می‌خواهیم که ما را در اتخاذ این رویکرد یعنی رویکرد اسلام اصیل یاری فرماید. این که از جمله وفاداران در گفتار و کردار و قرار گرفتگان در زیر پرچم او باشیم تا از شفاعت او بهره‌مند شویم و به افتخار قرب او و مقامی که خداوند او را در آن گرامی می‌دارد، نائل شویم.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا، شما و خودم را به همان چیزی توصیه می‌کنم که امام جعفر صادق(ع) توصیه کرده و فرموده است: «أكثِروا مِنَ الدُّعاءِ فَإنَّ اللّه َ يُحِبُّ مِن عِبادِهِ الَّذينَ يَدعونَهُ وقد وعد عباده المؤمنين الاستجابة وَ اللّهُ مُصَيِّرٌ دُعاءَ المُؤمِنينَ يَومَ القِيامَةِ لَهُم عَمَلاً يَزيدُهُم بِهِ فِي الجَنَّةِ. أكثِرُوا ذِكرَ اللّه ِ ما استَطَعتُم في كُلِّ ساعةٍ مِن ساعاتِ الليلِ و النهارِ، فإنَّ اللّه َ أمَرَ بكَثرَةِ الذِكرِ لَهُ والله ذاكرٌ مَنْ ذكرَهُ من المؤمنین؛ و علیکم بِالمحافظة عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلهِ قانِتينَ كما أمر الله به المؤمنين في كتابه من قبلكم. وَ إِيَّاكُمْ أَنْ يَبْغِيَ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ فَإِنَّهَا لَيْسَتْ مِنْ خِصَالِ اَلصَّالِحِينَ فَإِنَّهُ مَنْ بَغَى صَيَّرَ اَللَّهُ بَغْيَهُ عَلَى نَفْسِهِ وَ صَارَتْ نُصْرَةُ اَللَّهِ لِمَنْ بُغِيَ عَلَيْهِ وَ مَنْ نَصَرَهُ اَللَّهُ غَلَبَ وَ أَصَابَ اَلظَّفَرَ مِنَ اَللَّهِ. إيّاكُم أن تَشرَهَ أنفُسُكُم إلى شَيءٍ مِمّا حَرَّمَ اللّه ُ علَيكُم؛ فإنّهُ مَنِ انتَهَكَ ما حَرَّمَ اللّه ُ علَيهِ هاهُنا في الدُّنيا، حالَ اللّه ُ بَينَهُ و بَينَ الجَنَّةِ و نَعِيمِها و لَذَّتِها؛ بسيار دعا كنيد؛ زيرا خداوند از ميان بندگانش كسانى را دوست دارد كه او را به دعا بخوانند؛ و به بندگان خود وعده اجابت داده است. خداوند دعاى مؤمنان را براى آنان تبديل به عمل می‌کند و به سبب آن، در بهشت به ايشان فزونى می‌دهد. تا آنجا كه می‌توانید در تمام لحظات و ساعات شب و روز خدا را بسيار ياد كنيد؛ زيرا خداوند به بسيار ياد كردن خود فرمان داده است؛ و خداوند به یاد مؤمنانی است که او را یاد کنند و بر شما باید انجام [به موقع و کامل] همه نمازها و [به خصوص] نماز وسطى (نماز) و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا به پاخیزید. همان گونه که خداوند در کتاب خود به پیشینیان به مؤمنان دستور داده است. مبادا بعضى از شما بر بعض ديگر سركشى كند، كه اين از روش صالحان نيست، همانا هر كس بغى و ستم كند خداوند ستمش را بر خودش بازمی‌گرداند و يارى خدا شامل كسى مى‌شود كه مورد ستم قرار گرفته است. مبادا نفس‌های شما به آنچه خداوند بر شما حرام كرده است، حرص و ولع پيدا كند؛ زيرا هركه در دنيا مرتكب حرام‌های خداوند شود، خدا او را از بهشت و نعمت‌ها و لذّت‌های آن محروم می‌کند.»

عزیزان ما شدیداً به این وصایا نیاز داریم که از آن‌ها هدایت بجوییم و آن‌ها را توشه دنیای خود و راه در آخرت خود قرار دهیم و به وسیله آن‌ها عشق و وفاداری خود را به این امام ابراز کنیم و آگاه‌تر، مسئولیت‌پذیرتر و توانمندتر در مقابله با چالش‌ها شویم.

 

غزه اراده دشمن را در هم می‌شکند

از غزه آغاز می‌کنیم، جایی که دشمن همچنان در شنزارهای آن فرو می‌رود، بدون اینکه علیرغم گذشت بیش از دویست روز، بتواند به هیچ یک از اهداف خود در آنجا که در ابتدای جنگ اعلام کرده بود، برسد.

دشمن از ابتدای نبرد با در پیش گرفتن سیاست کشتار و نابودی مردم فلسطین و وادار کردن آن‌ها به عقب‌نشینی از حقوق مشروعشان، به در هم شکستن اراده مردم فلسطین امید بسته بود، اما از اراده، صبوری و استواری این مردم شگفت‌زده شد. چون این مردم علیرغم زخم‌ها و دردها و ویرانی‌ها، سست نشد و در هم نشکست. چیزی که دشمن را متزلزل کرد و نبرد را به درون این رژیم منتقل کرد. اظهارنظرهای فرماندهان نظامی و امنیتی دشمن و اعترافشان به شکست در مدیریت نبرد و ناتوانی در دستیابی به پیروزی قاطع در نبرد و استعفاهایی که اخیراً صورت گرفت، همگی حاکی از این تزلزل است. به نظر می‌رسد این استعفاها ادامه داشته باشد و تظاهرات مردمی که فشار بر رهبران دشمن و شورای جنگ آن به شمار می‌آید، تشدید شود.

اما کشورهای حامی این رژیم، بعد از این که معلوم شد دشمن در تحقق اهداف اعلامی خود ناتوان است و علیرغم تمام مهلت‌هایی که به آن داده شد و توانمندی‌ها و حمایت‌هایی که برای آن فراهم گردید، کاری از پیش نبرد، اکنون به تنگ آمده‌اند و دشمن صهیونیستی از سوی جهانیان مورد محکومیت قرار گرفته است. حتی کار به اقامه دعوی علیه آن رسیده است و دیوان بین‌المللی سران دشمن را به محاکمه تهدید کرده است. در مقابل، سران دشمن نیز از آمریکا درخواست کرده‌اند که این دادگاه را تحت فشار قرار دهد تا از صدور احکام علیه آن‌ها جلوگیری شود.

در همین زمان، مذاکرات ادامه دارد و دشمن سعی دارد از طریق آن اهدافی را که در میدان نبرد قادر به تحقق آن نشد، محقق کند. بدون این که هیچ تمایلی برای دادن حق مردم فلسطین در توقف خونریزی و ویرانی، بازگشت داوطلبانه فلسطینیان به سرزمین خود و رفع تحریم‌های تحمیلی بر آن از خود نشان دهد.

در مواجهه با آنچه در حال رخ دادن است، به همه کسانی درود می‌فرستیم که امروز در کنار این مردم ایستاده‌اند؛ از طریق مواضع در محکومیت دشمن یا راه انداختن راهپیمایی یا تحصن‌های دانشجویی در بسیاری از دانشگاه‌های آمریکا، حامی اصلی این رژیم که با وجود موج سرکوب و دستگیری، اخراج از دانشگاه‌ها و تحریف حرکت‌های دانشجویان در محکومیت این رژیم و کشورهای مدعی التزام به آزادی و محکومیت مخالفان آن، این تحصن‌ها به فرانسه و انگلیس نیز سرایت کرده است.

در همین زمان، مجدداً از جناح‌های فلسطینی می‌خواهیم که به همه فراخوان‌ها برای متحد کردن صفوف فلسطینی پاسخ مثبت دهند تا با چالشی که این مردم از سوی دشمنی روبرو هستند، مقابله کنند. دشمنی که می‌خواهد کل مسئله فلسطین را از بین ببرد و بین جناح‌های فلسطینی تفاوتی قائل نیست.

 

اتحاد در مقابل دشمن

به لبنان می‌رسیم، جایی که مقاومت با مشغول کردن رژیم صهیونیستی و در عین توجه به محدود نگاه داشتن نبردها و پاسخ دادن به تجاوزات دشمن بر اساس مقابله به مثل و جلوگیری از تحقق اهداف آن که به حاکمیت ملی لبنان آسیب می‌زند و اجرای سیاست بازدارندگی در برابر دشمن و این که اگر جنگ گسترده‌ای علیه لبنان به راه بیندازد، خودش در امان نخواهد ماند، به ایفای نقش خود در حمایت از مردم فلسطین و در محدوده‌ای که خود ترسیم کرده است، ادامه می‌دهد.

در همین زمان رفت‌وآمد نمایندگان بین‌المللی ادامه دارد که آخرین آن پیشنهادی بود که توسط وزیر امور خارجه فرانسه آورده شده است. در عین حال که از هر ابتکاری که به دنبال کمک به لبنان و توقف جنگ باشد، استقبال می‌کنیم، اما متأسفانه می‌بینیم تحرکات نمایندگان همچنان برای خارج کردن دشمن از تنگناست و می‌خواهند که نبردها در مرزهای فلسطین و لبنان متوقف شود  و شهرک‌نشینان به خانه‌های خود بازگردند و هیچ توجهی به درد و رنج مردم لبنانی‌ها از ناحیه دشمن یا دلیلی که مقاومت را به گشودن این جبهه واداشته، ندارد. از این رو لازم است که برای رفع نگرانی‌ها و رنج‌های مردم لبنان تلاش جدی صورت دهد و به در نظر گرفتن نگرانی‌های دشمن بسنده نکند.

در این راستا، ما بر اهمیت موضع یکپارچه لبنان در مقابله با دشمن و برخورد با همه پیشنهاد‌های ارائه شده از سوی نمایندگان خارجی تأکید می‌کنیم.

 

پرونده آوارگان سوری

اما موضوع آوارگان سوریه؛ با توجه به عواقب مختلف این قضیه، اکنون نیاز است که قضیه آوارگان سوری به صورت جدی مورد رسیدگی قرار گیرد. عواقب قضیه آوارگان سوری دیگر محدود به مسائل مالی نیست، آن چنان که اتحادیه اروپا در ابتدا از آن سخن می‌گفت و لبنانی‌ها را فریب می‌داد. بلکه باید به علل و ریشه‌های آن پرداخته شود و حضورشان به گونه‌ای ساماندهی شود که هیچ عواقبی بر عرصه داخلی کشور نداشته باشد. چون نگرانی‌هایی از پیامدهای این قضیه و ترس از بابت تشدید آن وجود دارد که باعث اختلال در روابط بین لبنانی‌ها و آوارگان سوری می‌شود.

 

امنیت اجتماعی در خطر است

باید به تجاوزاتی که اخیراً علیه تعدادی از خردسالان صورت گرفت، بپردازیم که نشان دهنده میزان خطری است که عرصه اخلاقی لبنان را تهدید می‌کند. این امر مستلزم بسیج والدین برای ایفای نقش نظارتی بیشتر بر فرزندان خود و همه کسانی است که در امور آموزشی و اجتماعی و دینی کار می‌کنند تا جلوی گسترش این پدیده گرفته شود. دولت باید به مسئولیت‌های سنگین خود عمل کند تا امنیت اجتماعی کشور و امنیت مردم آن تأمین شود.