خطبه جمعه، 23 شهریور ماه 1403

مطالب مهم خطبه اول: مصائب امام عسکری(ع) / اشکالات و پاسخ‌ها / هدایت جستن از سیره امام(ع)

مطالب مهم خطبه دوم: دشمن به جنایات خود ادامه می‌دهد / گسترش دامنه حملات / اعتبار قوه قضائیه.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

10 ربیع الاول 1446 هـ ق برابر با 23 شهریور 1403 هـ ش و 13/09/2024 م

امام حسن عسکری(ع)؛ رنج از حاکمیت و فضاسازی برای ولادت امام مهدی(عج)

 

مطالب مهم خطبه اول: مصائب امام عسکری(ع) / اشکالات و پاسخ‌ها / هدایت جستن از سیره امام(ع)

مطالب مهم خطبه دوم: دشمن به جنایات خود ادامه می‌دهد / گسترش دامنه حملات / اعتبار قوه قضائیه.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ» صدق الله العظيم.

هشتم ربیع الاول سالروز رحلت یازدهمین امام اهل‌بیت(ع)، امام حسن بن علی عسکری(ع) را پشت سر گذاشتیم. این مناسبت به مناسبتی دیگری ارتباط دارد که برای دل عاشقان اهل‌بیت(ع) بسیار عزیز است و آن عهده‌دار شدن مسئولیت امامت توسط امام مهدی(عج) است که با رحلت امام حسن عسکری(ع) آغاز شد. از خداوند متعال می‌خواهیم که در فرج او تعجیل کند و خروج آن حضرت را آسان گرداند و ما را از انصار و یاوران و زمینه‌سازان ظهور آن حضرت قرار دهد تا زمانی فرارسد که خداوند زمین و اهل آن را به ارث می‌برد.

 

مصائب امام عسکری(ع)

امام عسکری(ع) در مدینه به دنیا آمد، اما تنها دو سال در آنجا زیست و پس از آن به همراه پدرش امام هادی(ع) به سامرا، مرکز خلافت عباسی نقل مکان کرد. پس از آنکه متوکل خلیفه عباسی پدرش را مجبور کرد که در آنجا اقامت کند. امام عسکری(عج) پس از وفات پدرش در بیست و دو سالگی به امامت رسید و امامتش تنها شش سال طول کشید.

امام(ع) در دوران کوتاه امامت خود از آنچه پدرش اعم از محاصره و محدودیت و فشار متحمل شد، رنج برد و در این مدت چندین بار در زندان‌های بنی‌عباس زندانی گردید.

امام(ع) هنگام فرستادن اصحاب خود نزد شیعیانش به اوج رنج خود اشاره کرده و به آنان فرمود: «ألا لا يسلِّمنَّ عليَّ أحدٌ، ولا يشرْ إليَّ بيدِهِ، ولا يومئ، فإنَّكم لا تؤمنونَ على أنفسِكم؛ کسی به من سلام نکند و با دست و سر به من اشاره نکند؛ زیرا شما بر جان خود ایمن نیستید.» این بیانگر میزان ترس و هراس خلفای عباسی از آن حضرت است که در علم، بردباری، تواضع، خوش‌خلقی، بخشش و عطا به جایی رسید که در دل تمام مردم جای گرفت؛ حتی آن کسانی که به امامت او معتقد نبودند و این دو روایت بر این مطلب دلالت می‌کند:

روایت اول: آنچه از وزیر معتمد خلیفه عباسی نقل شده است. چون فرزندش علت تکریم و بزرگداشت امام حسن عسکری(ع) را هنگامی که نزد او آمده یا با او ملاقات کرده بود، جویا شد. به او گفت: «او امام شیعیان، حسن بن علی الهادی، معروف به ابن الرضا است... اعلم يا بُنيَّ، لَوْ زالَتِ الخِلَافةُ عَنْ بَني العَبَّاسِ، مَا اسْتَحَقَّها أَحَدٌ مِنْ بَني هاشمٍ غَيْرُهُ، لِفَضْلِهِ وَعَفافِهِ وَهَدْيِهِ وَصِيانَةِ نَفْسِهِ وَزُهْدِهِ وَعِبادَتِهِ وَجَميلِ أَخْلاقِهِ وَصَلاحِهِ؛ فرزندم، اگر روزی خلافت از دست بنی‌عباس بیرون رود، در میان بنی‌هاشم، جز او کسی شایستگی تصدی آن را ندارد. او به دلیل فضل، صیانت نفس، زهد، عبادت و اخلاق نیکو سزاوار مقام خلافت است.»

روایت دوم: هنگامی که عباسیان نزد صالح بن وصیف زندانبان امام عسکری(ع) آمدند و وقتی مدارای او را با امام دیدند، به او گفتند: بر او سخت بگیر و برایش گشایش ایجاد نکن. پس صالح به آن‌ها گفت: «چه کنم. من او را به دست دو نفر که بدترین اشخاص است سپرده‌ام. ولی بعد از مدّتی این دو نفر اهل نماز و روزه شده‌اند و به مقاماتی دست‌ یافته‌اند.»

اما علیرغم همه فشارهایی که امام(ع) متحمل شد، توانست نقش خود را در ارشاد و تعلیم و تربیت و پاسخگویی به سؤالاتی که در مورد عقاید، شریعت و مفاهیم اسلامی و فهم قرآن و سنت از ایشان می‌شد، ایفا کند. او به شبکه‌ای از وکلا تکیه داشت که آن‌ها را برای ایفای این نقش برگزید و در عین حال شرایط را برای ولادت امام مهدی(عج) و نحوه تعامل با او در زمان غیبت را فراهم آورد. این وکلا حلقه وصل میان او و شیعیانش بودند و به دور از چشم حکومت عباسی، سؤالات مردم را می‌آوردند و پاسخ‌ها و راهنمایی‌های امام را برای مردم می‌بردند.

 

اشکالات و پاسخ‌ها

امروز به برخی از سؤالاتی که از امام(ع) پرسیده شده بود و ایشان به آن‌ها پاسخ دادند، اشاره می‌کنیم.

سؤال اول: چرا زن یک سهم در ارث می‌برد و مرد دو سهم؟ و آیا آنچه در فرموده حق تعالى آمده است: «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» ظلم و اهانت به زن و تضییع حقوق او نیست؟ امام(ع) در پاسخ فرمودند: «إنّ المَرأةَ لَيس علَيها جِهادٌ و لا نَفَقَةٌ و لا علَيها مَعقُلَةٌ، إنّما ذلكَ علَى الرِّجالِ؛ چون نه جهادى بر عهده زن است، نه نفقه‌ای و نه دیه‌ای [در مورد عاقله] بلكه اين وظايف به عهده مردها گذاشته شده است.»؛ بنابراین جزو مسئولیت‌های مرد است که وقتی به جنگ فراخوانده شد، اسلحه و مایحتاج خود را فراهم آوَرَد. در حالی که این امر بر عهده زن نیست. تأمین خانه زناشویی و نفقه وظیفه مرد است، در حالی که همسر در این امر هیچ وظیفه‌ای ندارد. تأمین دیه وظيفه مرد است، يعني اگر يكي از اعضاي خانواده فردی را به اشتباه بكشد، ديه بر عهده عاقله كه مردان خانواده او هستند، می‌افتد، در حالی كه زنان چنین وظیفه‌ای ندارند؛ بنابراین وقتی قرآن کریم به مرد دو برابر زن می‌دهد، برای انجام مسئولیت‌هایی است که بر عهده او گذاشته شده است.

شاید برخی بر این نظر باشند که زن نیز کار می‌کند و شریک مرد در انجام مسئولیت‌های اوست و مثل مرد در خانه نقش دارد؛ اما باید گفت که این کارها اگر انجام هم شوند، از باب وظیفه نیست. بلکه از باب تبرع به مرد است و به اختیار خود زن صورت گرفته است و مرد نمی‌تواند همسر خود را به آن ملزم کند و اگر مشارکت اقتضا کند که به زن سهم بیشتری در میراث داده شود، باید در عقد ازدواج آورده شود.

سؤال دوم: در مورد حروف مقطعه قرآن مجید است. این که آیا این‌ها نمادهایی هستند که فقط خداوند و کسانی که راسخان در علم هستند، از کُنه آن اطلاع دارند یا به حوادث در گذشته یا آینده اشاره می‌کنند یا این که معنای دیگری دارند؟

امام(ع) در پاسخ به آن فرمود: «كَذبَتْ قُريشٌ واليَهودُ بالقرآنِ، وقَالوا سِحْر مبين تقوَّلَه، فَقَالَ اللهَ كمثل: «الم * ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ»، أي: يَا محمد، هَذا الكِتَاب الَّذي نزَّلنَاهُ عَليكَ هُوَ الحُروفُ المقطَّعَة الَّتي منها(أَلِف)،(لام)،(مِيم)، وهو بلغتكم وحروف هجائكم، فأْتُوا بِمِثْلِهِ إنْ كُنتُم صَادِقِين، واسْتَعينُوا عَلَى ذَلِكَ بِسَائِرِ شُهَدَائِكُم. ثمَّ بيَّن أنَّهُم لا يَقدرُونَ عَلَيه، بِقَولِهِ: قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا؛ قریش و یهود، قرآن را تکذیب کردند و گفتند که سحر آشکار است و پیامبر از خودش گفته. پس خدا جواب آن‌ها را با آیات خود داد که: الف، لام، میم، این کتاب است؛ یعنی ای محمد، این کتابی که بر تو فرو فرستادیم، همان حروف جداگانه و قطعه قطعه است (نه بیشتر از آن) مثلاً الف و لام و میم؛ یعنی همان حروف الفبای خودتان. پس اگر راست می‌گویید، مثل قرآن را بیاورید و از دیگران نیز یاری بطلبید. سپس خداوند با آیه‌ای دیگر تصریح کرد که بر این عمل، قادر نخواهید بود، آنجا که فرمود: بگو حتی اگر همه جن و انس جمع شوند تا مثل این قرآن را بیاورند، نمی‌توانند چنین کاری را انجام دهند، حتّی اگر همه یاور هم شوند.»

سؤال سوم: از زبان کسانی بیان شده است که درباره محتوای سوره فاتحه تردید کردند و گفتند: چرا در نماز خود هنگام خواندن فاتحه می‌گویید: ما را به راه راست هدایت کن. آیا شما بر راه راست نیستید؟ یا این که از راه راست روی گردانید و دعا می‌کنید که شما را به سوی آن هدایت کند؟! امام(ع) با قاطعیت پاسخ داد: این طور نیست که تو فهمیدی. معنایش این است: «أدِمْ لَنا تَوفِيقَكَ الذي بهِ أطَعناكَ في ماضِي أيّامِنا حتّى نُطِيعَكَ كذلكَ في مُستَقبَلِ أعمارِنا؛ آن توفيقى را كه عطايمان كردى تا در ايّام گذشته عمرِ خود طاعتت كنيم بر ما ادامه بده تا در ايّام مانده عمر خود نيز طاعتت كنيم.»

سؤال چهارم: درباره فقیهانی است که باید در زمان غیبت امام زمان(عج) به آن‌ها مراجعه کرد و معارف دینی را از آنان گرفت. امام(ع) به آن‌ها پاسخ داد که نباید به فقه و دانش آن‌ها، بسنده کنند، بلکه باید شخصیت و گذشته و میزان قرب الهی و تعهدشان به اطاعت از خدا را بررسی کنند. این که تابع پول و حاکمیت نشوند. باید برای جلب محبت مردم، با آنان گفتگو کنند و در راه خدا، ملامت هیچ ملامتگری را نپذیرند. فرمود: «وَاَمّا مَنْ کانَ مِنَ الفُقَهاءِ صَائِنا لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدینِهِ مُخالِفاً لِهَواهُ مُطیعاً لِاَمرِ مَولاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوهُ؛ هر یک از فقها که بر نفس خود مسلّط باشند و دین خود را حفظ کنند و با هوای نفس خود مخالفت ورزد و امر خدا را اطاعت کند، بر همگان واجب است که از او تقلید نمایند.» باید به او مراجعه کنند؛ زیرا عدالت موجب صیانت از فقه و تعادل او می‌شود. در این باره رسول خدا(ص) فرموده است: «الفُقَهاءُ اُمَناءُ الرُّسُلِ ما لَم يَدخُلوا فِي الدّنيا. قيلَ: يا رَسولَ اللّه ِ و ما دُخولُهُم فِي الدّنيا؟ فقالَ: اتِّباعُ السُّلطانِ، فإذا فَعَلوا ذلكَ فَاحذَروهُم عَلى أديانِكُم؛ فقيهان، اُمناى پيامبرانند تا زمانى دنيايى نشوند. عرض شد: اى رسول خدا! دنيايى شدن آن‌ها به چيست؟ فرمود: پيروى كردن از سلطان. پس هرگاه چنين كردند نسبت به دين خود از آن‌ها بر حذر باشيد.»

 

هدایت جستن از سیره امام(ع)

عزیزان، ارادت ما به این امام در سالگرد وفاتشان، آن چیزی نیست که به انجام آن عادت کرده‌ایم، مانند برگزاری مجالس بزرگداشت برای آن حضرت، یا زیارت مرقدشان یا سلام دادن از راه دور. با وجود اهمیت همه این‌ها، این کارها کافی نیست، بلکه باید از سیره او رهنمود بگیریم و به توصیه‌های او و آنچه که او به آن دعوت کرد و به خاطر آن زجر کشید و فداکاری کرد، عمل کنیم.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا، شما و خودم را به همان چیزی توصیه می‌کنم که امام حسن عسکری(ع) بدان توصیه کرد که هشتم این ماه مبارک، ماه ربیع الاول سالگرد وفات ایشان است. به پیروانش فرمودند: «اُوصِيكُم بتَقوى‏ اللَّهِ، والوَرَعِ في دِينِكُم، والاجتِهادِ للَّهِ، وصِدقِ الحَديثِ، وأداءِ الأمانَةِ إلى‏ مَنِ ائتَمَنَكُم مِن بَرٍّ أو فاجِرٍ، وطُولِ السُّجودِ، وحُسنِ الجِوارِ، فبِهذا جاءَ محمد صلى اللَّه عليه وآله، صَلُّوا في عَشائرِهِم واشهَدوا جَنائزَهُم، وعُودُوا مَرضاهُم، وأدُّوا حُقوقَهُم؛ فإنَّ الرّجُلَ مِنكُم إذا وَرِعَ في دِينِهِ، وصَدَقَ في حَديثِهِ، وأدَّى الأمانَةَ، وحَسَّنَ خُلقَهُ مَع النّاسِ، قيلَ: هذا شِيعيٌّ، فيَسُرُّني ذلكَ. اتَّقُوا اللَّهَ وكُونوا زَيناً ولا تَكُونوا شَيناً، جُرُّوا إلَينا كُلَّ مَوَدَّةٍ، وادفَعوا عَنّا كُلَّ قَبيحٍ؛ فإنّهُ ما قِيلَ فِينا مِن حَسَنٍ فنَحنُ أهلُهُ، وما قِيلَ فِينا مِن سُوءٍ فما نَحنُ كذلكَ. لَنا حَقٌ في كِتابِ اللَّهِ، وقَرابَةٌ مِن رسولِ اللَّهِ، وتَطهيرٌ مِن اللَّهِ لا يَدَّعِيهِ أحَدٌ غَيرُنا إلّا كَذّابٌ. أكثِروا ذِكرَ اللَّه وذِكرَ المَوتِ وتِلاوَةَ القرآنِ والصَّلاةَ علَى النَّبيِّ صلى اللَّه عليه وآله؛ فإنّ الصَّلاةَ على‏ رسولِ اللَّهِ عَشرُ حَسَناتٍ. اِحفَظوا ما وَصَّيتُكُم بهِ، وأستَودِعُكُمُ اللَّهَ، وأقرأُ علَيكُمُ السّلامَ؛ شما را به تقواى الهى و پارسایى در دینتان و تلاش براى خدا و راست‌گویی و امانت‌داری درباره کسى که شما را امین دانسته ـ نیکوکار باشد یا بدکار ـ و طول سجود و حُسنِ همسایگى سفارش می‌کنم. محمد(ص) براى همین آمده است. در میان جماعت‌هاى آنان نماز بخوانید و بر سر جنازه آن‌ها حاضر شوید و مریضانشان را عیادت کنید؛ و حقوقشان را ادا نمایید، زیرا هر یک از شما چون در دینش پارسا و در سخنش راست‌گو و امانت‌دار و خوش‌اخلاق با مردم باشد، گفته می‌شود: این یک شیعه است و این کارهاست که مرا خوشحال می‌سازد. تقواى الهى داشته باشید، مایه زینت باشید نه زشتى، تمام دوستى خود را به سوى ما بکشانید و همه زشتى را از ما بگردانید، زیرا هر خوبى که درباره ما گفته شود ما اهل آنیم و هر بدى درباره ما گفته شود ما از آن به دوریم. در کتاب خدا براى ما حقّى و قرابتى از پیامبر خداست و خداوند ما را پاک شمرده، احدى جز ما مدّعى این مقام نیست، مگر آن که دروغ می‌گوید.  زیاد به یاد خدا باشید و زیاد یاد مرگ کنید و زیاد قرآن را تلاوت نمایید و زیاد بر پیغمبر(ص) صلوات بفرستید؛ زیرا صلوات بر پیامبر خدا(ص) ده حسنه دارد. آنچه را به شما گفتم حفظ (و عمل) کنید و شما را به خدا می‌سپارم و سلام بر شما.»

ما بیش از همه محتاج این هستیم که از این توصیه هدایت بجوییم و به مفاد آن عمل کنیم تا بیانگر واقعی وابستگی به این بیت پاک و تعهد به اسلام در گفتار و عمل باشیم و از آگاهی و توانایی بیشتری برای رویارویی با چالش‌ها برخوردار باشیم.

 

دشمن به جنایات خود ادامه می‌دهد

از غزه آغاز می‌کنیم، جایی که دشمن به کشتار خود علیه غیرنظامیان ادامه می‌دهد و کشتار المواسی آخرین آن نیست. در این کشتار، به بهانه حضور رزمندگان مقاومت، دشمن از آخرین فناوری‌های پیشرفته تخریب استفاده کرد و منجر به افزایش تعداد شهدا و مجروحان شد، در حالی که واقعیت‌ها نشان می‌دهد که محل هدف قرار گرفته، پناهگاه غیرنظامیان فراری از جهنم بمباران داخل غزه بوده است.

مشخص شده است که دشمن با این کار می‌خواهد فلسطینی‌ها را ناامید و مجبور به ترک غزه کند و به این بهانه که مقاومت از آن‌ها به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کند، بین مردم و مقاومت شکاف ایجاد کند.

در همین حال مذاکراتی که هنوز هم کسانی به آن امید بسته‌اند، به بن‌بست رسید؛ چرا که دولت دشمن بر عدم پاسخگویی به خواسته‌های به‌حق مردم فلسطین اصرار دارد و در این راه به صداهایی که از خارج کشور بلند شده و خواستار پذیرش منطق مذاکرات هستند و همچنین تظاهرات گسترده‌ای در شهرهای رژیم صهیونیستی در جریان است، گوش نمی‌دهد. جای شگفتی است که دولت آمریکا مسئولیت توقف این مذاکرات را به دوش مقاومت فلسطینی انداخته است که پیشنهاد رئیس‌جمهور آمریکا و آنچه را او خواستار آن بود، بدون کم‌ و زیاد پذیرفته است.

در برابر همه این اتفاقات، بار دیگر بر مردم فلسطین درود می‌فرستیم که با وجود همه فجایع، کشتارها، گرسنگی‌ها و بیماری‌ها همچنان بر مواضع و پایمردی در سرزمین خود و مقابله با دشمن توسط توانمندی‌هایی که مقاومت دارد، پافشاری می‌کنند. مقاومتی که دشمن را گیج و سردرگم کرده و مانع از پیروزی آن شده است و آن را واداشته است که بگوید: «برای رسیدن به اهداف خود در غزه و تکمیل آن‌ها در کرانه باختری به یک سال دیگر نیاز دارد.» همه این‌ها باعث می‌شود ما بار دیگر از جهان عرب و دنیای اسلام که به این موضوع اهمیت می‌دهد، بخواهیم که نظاره‌گر مصائب این مردم نباشند و به صدور بیانیه‌های بی‌فایده محکومیت بسنده نکنند.

در اینجا به همه کسانی که احساس مسئولیت کرده، به وظیفه خود در این زمینه عمل می‌کنند و فداکاری می‌نمایند، درود می‌فرستیم، چیزی که اخیراً در عملیات قهرمانانه یک جوان اردنی شاهد بودیم. او پس از اینکه دید مردم فلسطین در معرض چه مصائبی قرار گرفته‌اند، نتوانست سکوت کند، لذا با سلاح و قدرت فردی خود توانست این عملیات را انجام دهد.

در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم که اهمیت این عملیات تنها به بُعد نظامی آن محدود نمی‌شود، بلکه به دشمن این پیام را می‌دهد که جنگ آن، دیگر تنها با مردم فلسطین نیست، بلکه با همه مردم عرب است و این مردم هر زمان که بتوانند به وظیفه خود عمل می‌کنند.

 

گسترش دامنه حملات

به لبنان می‌رسیم، جایی که سقف تهدیدات دشمن صهیونیستی بالا رفته است و این همان چیزی است که بر زبان رهبران امنیتی و سیاسی این رژیم جاری شده و اعلام کردند زمان آن فرا رسیده است که نبرد خود را به جبهه لبنان منتقل کنند. آن هم در شرایطی که دشمن در حال گسترش دایره حملات خود برای هدف قرار دادن غیرنظامیان، آمبولانس‌ها و دفاع غیرنظامی لبنان، تخریب ساختمان‌های مسکونی، هدف قرار دادن عبادتگاه‌ها و آتش زدن مناطق جنگلی است که به وضوح هدف آن متوقف کردن حمایت از مردم فلسطین است که به وضعیتی فرسایشی برایشان تبدیل شده و رهایی از بن‌بستی است که به خاطر شهرک‌نشینان خود در آستانه سال تحصیلی جدید از آن رنج می‌برند.

در مواجهه با آنچه در حال رخ دادن است، برای لبنانی‌ها تأکید می‌کنیم که تسلیم تهدیدات دشمن نشوند، تهدیدی که مانند گذشته در چارچوب هراس افکنی قرار دارد؛ چون مشخص شده است که دشمن آماده انجام یک کارزار نظامی گسترده نیست. دشمن به خوبی می‌داند و با تجربه‌ قبلی‌اش در لبنان درک می‌کند که این نبرد چقدر برایش خطرناک است؛ زیرا حمایت بین‌المللی کافی برای شروع جنگی بزرگ را ندارد. جنگی که اگر شروع کند، به لبنان منحصر نمی‌شود، بلکه دامنه آن گسترش خواهد یافت تا به یک جنگ منطقه‌ای تبدیل شود؛ اما این به معنای عدم احتیاط برای مقابله با وضعیت‌های اضطراری یا هر ماجراجویی‌های متهورانه‌ای نیست که ممکن است علیه آن صورت گیرد.

در اینجا مجدداً از لبنانی‌ها می‌خواهیم که در صف واحد بایستند و نگذارند که دشمن از بروز هرگونه اختلاف داخلی که ممکن است آن را برای آغاز ماجراجویی تشویق کند، استفاده کند.

در عین حال، از دولت می‌خواهیم به مسئولیت خود در قبال شهروندانش عمل کند و به وضعیت وخیمی که لبنانی‌ها در سطوح اجتماعی و اقتصادی تجربه می‌کنند، رسیدگی کند و به این وضعیت پشت نکند تا از پیامدهای وضعیتی که با بازنشستگان ارتشی اتفاق افتاد، در امان بماند. چون بیم آن می‌رود که این وضعیت منجر به بروز انفجاری شود که ثبات کشور را تهدید می‌کند. در حالی که دولت کارهای بسیاری را می‌تواند در این زمینه انجام دهد. حداقل این که تمام منافذ هدر رفت منابع را ببندد و از توانمندی‌ها و قابلیت‌های خود استفاده کند و برای بازگرداندن وجوه غارت شده، اقدام جدی صورت دهد.

 

اعتبار قوه قضائیه

در موضوعی  دیگر، مجدداً از قوه قضائیه می‌خواهیم تا اعتبار خود را در تحقیقات در حال انجام از رئیس بانک مرکزی لبنان نشان دهد و در درجه اول به حفاظت از وجوه دولتی و سپرده‌گذاران بپردازد و برای لبنانی‌ها معلوم کند که اموال دولت و وجوه سپرده‌گذاران کجاست تا تحقیقات در محدوده فعلی باقی نماند و یا در راهروهای سیاست و معامله‌های که در این زمینه صورت می‌گیرد، گم نشود.